فاطمه صدرعاملی، مبدع آموزش کارگاهی گفت‌وگو در ایران است و در این کتاب تجربیات خود در این عرصه را بازگو می‌کند.

جی پلاس؛ فاطمه صدرعاملی، مبدع آموزش کارگاهی گفت‌وگو در ایران است و در این کتاب تجربیات خود در این عرصه را بازگو می‌کند.

شرکت سهامی انتشار کتاب «گفت‌وگو از اندیشه تا عمل» نوشته فاطمه صدرعاملی را با شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۱۹۶ صفحه و بهای ۵۵ هزار تومان منتشر کرد.

جایگاه متعالی گفت‌وگو در جهان معاصر پیامد درکی نوین از آن است که در صد سال اخیر در نظریه‌های گوناگون توسط اندیشمندان ارائه شده است. در این نظریه‌ها گفت‌وگو ارتباط گفتاری خاصی در نظر گرفته می‌شود که از دیگر ارتباط‌ها مانند تک‌گویی، مشاجره، مناظره، مذاکره، بحث، گپ و… متمایز است.

هرکس گام در راه گفت‌وگو می‌گذارد، نقطه عزیمت خویش را «ندانستن» قرار می‌دهد و چون می‌داند که گفت‌وگو از «شنیدن» آغاز می‌شود، جسارت ورود به عرصه‌های ناشناخته را دارد. بنابراین گفت‌وگو دو سه وجه دارد: «من»، «دیگری» و «موضوع گفت‌وگو». گفت‌وگو در فضایی برابر و بدون آنکه طرفین سعی در مجاب کردن دیگری به پذیرش عقاید خود داشته باشند، پیش می‌رود.

در نظریه‌های گفت‌وگو در دوران معاصر از سه ضلع برای «مثلث گفت‌وگو» بحث شده است: «من»، «دیگری» و «موضوع». در گفت‌وگو هیچکس بر دیگری برتری ندارد و همه باید در یک فضای برابر به حرف بنشینند.

برای پیش رفتن گفت‌وگو نخست تاکید بر اشتراکات لازم است و دوم آگاهی به این نکته که قرار است گفت‌وگو با حل مشکل و معضلی بی انجامد. یعنی جمود بر اختلافات گفت‌وگو را پیش نخواهد برد، هرچند که در گفت‌وگو به هیچ عنوان «من» یا «دیگری» نباید از اصول اعتقادی خود دست بکشند.

در قرون اخیر متفکران مهمی چون میخاییل باختین، اندیشمند مشهور روس، مارتین بوبر، اندیشمند اتریشی، دیوید بوهم، فیزیکدان انگلیسی امریکایی الاصل و… به مساله گفت‌وگو و ضرورت توجه به آن در حوزه ارتباطات انسانی در سطح جهان توجه کرده و کتاب‌های مهمی را به رشته تالیف درآورده‌اند. این میان نکته مهم این است که هرچند این نظریه‌ها راهگشا بوده اما آموزش گفت‌وگو نیاز به کارگاه‌های عملی دارد. این کارگاه‌ها در ایران را فاطمه صدرعاملی راه‌اندازی کرده است.

«گفت‌وگو از اندیشه تا عمل»؛ تجربه‌های «فاطمه صدرعاملی» در کارگاه‌های آموزش گفت‌وگو

فاطمه صدرعاملی، متولد ۱۳۲۵ در تهران، نوه دختری حضرت آیت‌الله العظمی سیدصدرالدین صدر و خواهرزاده امام موسی صدر است. او تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم در ایران دنبال کرد. پس از آن به دنبال ازدواج با مرحوم سیدصادق طباطبایی در سال ۱۳۴۷ به محل تحصیل همسرش، یعنی کشور آلمان مهاجرت کرد و تحصیلات خود را در این کشور ادامه داد و در مقطع کارشناسی ارشد در رشته تعلیم و تربیت فارغ التحصیل شد.

صدرعاملی از دوران زندگی و تحصیل خود در کشور آلمان در مجامع علمی و فرهنگی این کشور از منادیان گفت‌وگوی بین شرقی‌ها و غربی‌ها بود. صدرعاملی پس از بازگشت به ایران کتاب «باهم اندیشیدن راز گفت‌وگو» نوشته مارتینا و یوهانس هارتکه مایر و ل. فریمون دوریتی را ترجمه کرد که توسط انتشارات موسسه اطلاعات منتشر شد و این یکی از نخستین منابع راهنمای عملی گفت‌وگو و چگونگی آموزش کارگاهی گفت‌وگو، به زبان فارسی بود.

او در ادامه نتیجه گرفت که نباید صرفاً به ترجمه و تالیف اکتفا کند و به همین دلیل در سال ۱۳۸۲ در ایران کانون گفت‌وگو را در موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر راه‌اندازی کرد. او هم‌اکنون رئیس هیئت مدیرۀ مؤسسه فرهنگی هنری راه گفت‌وگوست.

«گفت‌وگو از اندیشه تا عمل» نیز بخشی از پروژه فکری و عملی فاطمه صدرعاملی برای رواج گفت‌وگو در ایران است. چیزی که به باور بسیاری از جامعه‌شناسان و اندیشمندان معاصر، جامعه ایران در آن نقص دارد. کتاب سه بخش به ترتیب با این عناوین دارد: «گفت‌وگو اندیشان»، «گفت‌وگو در عمل» و «سرگذشت پروژه گفت‌وگو در ایران». در بخش اول در هفت فصل مهم‌ترین نظریه‌پردازان عرصه گفت‌وگو در جهان معاصر معرفی و پروژه آنها شرح شده است. این شخصیت‌ها از این قرارند: مارتین بوبر، دیوید بوهم، پتر زنگه، برنهارد والدنفلز، ویلیام اسحاق، کلاوس شالر و هاینتس کلگر.

در بخش دوم نیز در سه فصل کارگاه‌های علمی گفت‌وگو و شیوه برگزاری و کار در آنها شرح شده است. عناوین این سه فصل از این قرار است: «ویژگی‌های کارگاه‌های گفت‌وگو»، «تمرین‌های گفت‌وگو» و «کاربردهای گفت‌وگو». به عبارتی در این بخش روش یادگیری کارگاهی گفت‌وگو و تفاوت آن با یادگیری معمولی توضیح داده شده است و همچنین تعدادی از مواد کارگاه‌ها معرفی شده‌اند.

در بخش آخر نیز گزارشی مصور از اجرای پروژه گفت‌وگو در موسسه امام موسی صدر ارائه شده است. در پیوست کتاب نیز مقاله‌ها و طرح‌هایی در مورد کاربردهای گفت‌وگو ارائه شده و همچنین چند مقاله ارائه شده در کنفرانس های بین المللی نیز منتشر شده است.

صدرعاملی در بخشی از پیشگفتار خود بر این کتاب نوشته است: «محور اصلی این نوشتار گفت‌وگوی درون فرهنگی است و بررسی نارسایی‌های فقدان گفت‌وگو. البته با نظرداشت وضعیت امروز جامعه اطلاعاتی باید بگوییم در هرگوشه‌ای نشانه‌ای از فرهنگ‌های مختلف به چشم می‌آید و به قول آنه ماری شیمل، افراد فرهنگ‌های مختلف در کنار هم قرار گرفتند، پیش از آنکه آداب گفت‌وگو و هم‌زیستی با یکدیگر را فرا گرفته باشند.

متفکران و دردمندان جامعه که از نبود تفاهم و گفت‌وگوی واقعی میان مردم گزارش می‌دهند، در جست‌وجوی راهی برای یادگیری گفت‌وگو، پر کردن شکاف میان «آگاه شدن به ضرورت گفت‌وگو» و «عمل به گفت‌وگو» هستند. فقدان تفاهم و گفت‌وگو مانع فکر جمعی و همبستگی اجتماعی است. در چنین جامعه‌ای، امکان هم‌فکری که زیربنای هر کار اجتماعی است و همچنین امکان توسعه وجود ندارد.

چگونه می‌توان تفاهم و مدارا را میان مردم توسعه داد و دشمنی‌ها را کنار گذاشت؟ از ارزش سخن، گفتن کافی نیست. سخن از مسئولیت ما در قبال اعمالمان است. از اخلاق باید گفت و به عواقب رفتار توجه کرد. در این قرن وضعیت دشواری حاکم شده است. از این رو انسان تنها مسئول برآوردن نیاز خود نیست؛ بلکه در قبال انسانیت مسئول است. این مسئولیت تنها ناظر بر رابطه انسان‌های امروز با یکدیگر نیست؛ بلکه ما در قبال طبیعت و در قبال نسل‌های آینده نیز مسئولیم.

در مقام نویسنده این کتاب، تا جایی که به یاد دارم، دوست داشته‌ام که در خدمت بهبود وضعیت زندگی انسان‌ها باشم و از رنج و درد و سوءتفاهم میان آنان بکاهم. از مشاهده روابط ناهمدلانه میان طرفداران دنیای سنت و دنیای تجدد متاسف بودم و آرزو داشتم میان صاحبان آرای مختلف همفکری و همکاری ایجاد شود. پایان نامه کارشناسی ارشدم با عنوان «بررسی تاریخی انتقادی نظریه‌های تربیتی در ایران و تبیین آنان با توجه به نظریه تعلیم و تربیت ارتباطی» نمونه تلاشم در این باره است.

این پایان‌نامه نشان دهنده تلاش برای همکاری میان افکار و آرای تربیتی دانشمندان ایرانی و غربی است. همیشه با خود می‌گفتم که متوقف کردن اسلحه سازی و قراردادهای مربوط به آن کفایت نمی‌کند. باید به چگونگی ارتباط انسانی اندیشید و در پی بهبود وضع آن برآمد. بسیاری از مشاجرات و دشمنی‌ها و جنگ‌ها در اثر سوءتفاهم ایجاد می‌شود و این سو تفاهم‌ها زمینه را برای استفاده از اسلحه فراهم می‌کند. بر آن نظر بودم که در جامعه اطلاعاتی همه باهم در ارتباطند و با نظر به در هم تنیدگی فرهنگ‌ها باید با هم زندگی کردن را بیاموزیم. این گونه دغدغه‌ها مرا به راه گفت‌وگو کشاند. هر جا که نغمه‌ای از امکان روابط سالم انسانی و آشتی و همفکری بلند بود و یا نظریه‌ای درباره فراهم کردن زمینه روابط سالم میان انسان ها مطرح می‌شد، به آن سو کشیده می‌شدم.»

* منتشر شده در خبرگزاری مهر

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

کلمات کلیدی فاطمه صدرعاملی
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.