سردار شهید یوسف کلاهدوز در دی ماه سال 1325 در قوچان متولد شد. او پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با چند واسطه با امام ارتباط داشت. وی با تیزهوشی و زیرکی توجه کادر بالای گارد شاهنشاهی را به خود جلب کرد و وارد آن شد. شهید کلاهدوز در هفتم مهر ماه سال 60 به شهادت رسید.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، اولین روز فصل زمستان مصادف با زادروز یوسف کلاهدوز، شهید والامقامی است که در هفتم مهر ماه سال 60 به شهادت رسید. به همین مناسبت مختصری از زندگینامه وی منتشر می شود:
یوسف کلاهدوز در روزهای نخستین زمستان ۱۳۲۵ خورشیدی در قوچان دیده به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدایی را در این شهرستان به پایان رساند و با ورود به مقطع دبیرستان توانست با هوش و ذکاوتی که زبانزد معلمان بود به مجموعه آگاهیهای علمی و از جمله معلومات مذهبی خود بیفزاید. شهید کلاهدوز عاشق مطالعه بود و بیشتر اوقات فراغت خود را صرف ورزش، نقاشی و مطالعه میکرد. علاقه بسیاری به مطالعه داستان و رمان داشت و به داستان های «جلال آل احمد» و همسرش «سیمین دانشور» علاقه مند بود. همچنین علاقه کلاهدوز به کتاب های مذهبی سبب شد تا او به کمک دوستان خود، کتابخانهای را در دبیرستان تأسیس و جوانان علاقهمند به مطالعه را گرد هم آورد. این اقدام از آنجا حایز اهمیت بود که در آن دوره ماموران رژیم پهلوی در اشاعه فرهنگ اسلامی مانعتراشی میکردند. با وجود این اقدامات کلاهدوز بعد از پایان تحصیلات دبیرستان وارد دانشکده افسری این رژیم شد، این در حالی بود که ارتش رژیم پهلوی محل مناسبی برای افراد مذهبی نبود اما باید گفت که شهید کلاهدوز با اهداف خاصی وارد این ارگان شد و خود را در ظاهر معتقد به رژیم نشان میداد اما عملاً به ترویج اصول و ارزشهای اسلامی میپرداخت و افرادی را که رگههای مذهبی داشتند به تشکلهای اسلامی و مبارز پیرو خط امام پیوند میداد تا از این راه بتواند به مبارزات و ضربات اساسی خود وسعت ببخشد. از جمله اقدامات وی در این دوره این بود که هر جا شخصیتی را میشناخت که در راه اعتلای اسلام قدم برمیداشت با او ارتباط برقرار میکرد.
همراهی با امام(س) در روزهای پایانی رژیم پهلوی
در سال های پایانی رژیم پهلوی، شهید کلاهدوز با چند واسطه با امام (س) ارتباط داشت و از راهنماییهای ایشان استفاده میکرد و در تشکل نیروها و شتاب بخشیدن به روند انقلاب فعالیت میکرد. البته توجه شهید کلاهدوز به قرآن و امور مذهبی باعث حساسیت دستگاه اطلاعاتی رژیم پهلوی شده بود. آنها او را تعقیب میکردند، هرچند او با تیزهوشی و زیرکی نه تنها موجب برطرف شدن سوءظن ضداطلاعات می شد، بلکه به سبب جلب اعتماد و خوشبینی آنها، پیشنهاد انتقال وی به گارد شاهنشاهی داده شد. او هر قدمی را که برمیداشت، جوانب امر را در نظر میگرفت و می کوشید تا با ریشهیابی دردها، سرچشمه آنها را بیابد.
وی حتی پیشنهاد ورود به گارد شاهنشاهی را هم پذیرفت، جایی که از نظر حساسیت قلب رژیم محسوب میشد چرا که او می خواست تا هرچه بیشتر به نقطه صدر هرم نزدیک شود تا بتواند گام مؤثرتری برای عملی کردن هدفهای خود بردارد در حقیقت ورود او به گارد در حکم وسیلهای بود تا با کسب اطلاعات بتواند به دستگاه ضربه وارد کند و هستههای بینش را در گارد و ارتش شکل دهد و حتی نیروهای متعهد و انقلابی را جذب کند. قضیه ای که رهبر انقلاب بعدها آن را اینگونه بازگو میکند: «چهره درخشان دیگری را نیز سراغ داریم که داوطلبانه از ارتش جمهوری اسلامی ایران به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منتقل شد و در رتبههای بالا و ممتاز این سازمان قرار گرفت و خدمات بسیار باارزشی انجام داد و سرانجام هم به افتخار شهادت در راه خدا نائل شد. «شهید کلاهدوز» را میگویم؛ همان افسر ارتشی که سپاه او را پذیرا شد و بدیهی است که حضور یک ارتشیِ مطلع- همچون آن عزیز بزرگوار- در ردههای بالای سپاه پاسداران در آن زمان، چه آثار و برکاتی را در برداشت.»
بنابراین این مبارز متعهد در دوران اوج گیری انقلاب اسلامی فعالانه در تمامی صحنه ها حضور یافت و با ورود امام به ایران فعالیت های خود را ادامه داد. تا جایی که در شب ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی متوجه نقل و انتقالات مشکوکی در سطح پادگان و متوجه نقشههای آنها علیه امام (س) میشود. از این رو شب از پادگان خارج میشود و خبر را به بیت امام میدهد و به پادگان باز میگردد و تا صبح مشغول بیرون آوردن سوزن چکاننده تانک ها میشود و بدین ترتیب بزرگترین توطئه رژیم را مبنی بر گلولهباران فرودگاه، مجلس، مرکز رادیو و تلویزیون، میدان ارگ، راهآهن و بیت امام را خنثی میکند.
شهید کلاهدوز همچنین در هنگام پیروزی انقلاب اسلامی شب و روز از وسایل، ابزار و ادوات پادگانها حفاظت میکرد و در دستگیری سران رژیم نقش مؤثری داشت. در زمانی که عده ای دم از انحلال ارتش میزدند، ایشان سخت مخالفت کرد و با اطاعت از فرمان حضرت امام (س)، کار سازمان بخشیدن به ارتش را برعهده گرفت.
همکاری برای تشکیل سپاه پاسداران
شهید کلاهدوز در ادامه فعالیتهای جهادی خود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نه تنها اجازه انحلال ارتش را نداد، بلکه به همراهی تنی چند از نیروهای متعهد تشکیلاتی به نام «پاسداران انقلاب» را ایجاد کرد. هنگامی که سپاه به صورت منظم به عنوان یک نهاد به امر حضرت امام (س) ایجاد شد، کلاهدوز جزء نخستین افرادی بود که با میل و رغبت خود به سپاه پیوست و به عنوان یکی از اعضای شورای عالی سپاه انتخاب شد.
کلاهدوز که یکی از محورها و بنیانگذاران سپاه به شمار میرفت، امر مهم آموزش را در سپاه از طرف نماینده شورای انقلاب برعهده گرفت و در نتیجه فعالیتهای چشمگیرش، قائممقام فرمانده سپاه شد. او از جمله افرادی بود که توانست سپاه را در مقابل تمامی توطئه های داخلی و خارجی حفظ کند و پس از مدتی ارتش و سپاه به همت او و یارانش به عنوان دو بازوی توانمند انقلاب به ایفای نقش برای حفظ امنیت و تحقق اهداف نظام اسلامی درآمدند. کلاهدوز هرگز ارتباط خود را با ارتش قطع نکرد و براین اساس جلسات متعددی با افراد رده بالای ارتش و سپاه برگزار میکرد و در نزدیک شدن این دو نهاد، تأثیر بسزایی داشت. شهید کلاهدوز معتقد بود که سپاه باید نیروی منظم زمینی و هوایی داشته باشد و بر همین اساس موفق شد با کمک افراد متخصص و متعهد طرح تشکیل یگان هوایی را در سپاه تهیه کند. سرانجام شهید کلاهدوز که نقش بیبدیلی در حفظ نیروهای معتقد به امام خمینی در ارتش داشت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی با امضای سرلشگر قرنی از ارتش به سپاه مأموریت پیدا کرد و خدمات بسیاری را در جهت تشکیل و سازماندهی سپاه پاسداران به انجام رساند.
جنگ تحمیلی و شهادت
این مبارز انقلابی در دوران دفاع مقدس نیز خدمات بی بدیل و ارزشمندی انجام داد، او عنصری آگاه و در تمام زمینهها فعال، کنجکاو و نمونه بود. شهید کلاهدوز در عملیات شکستن حصر آبادان که با فرمان صریح حضرت امام (ره) آغاز شد، نقش بسزایی داشت. ایشان بهواسطه آشنایی خاصی که با ارتش داشت، سبب همکاری و هماهنگی میان نیروهای مسلح شد که این امر موجب، پیروزی عملیات حصر آبادان شکسته شد. وی دو روز پس از شکست حصر آبادان سرانجام در ۷ مهر ۱۳۶۰ خورشیدی به هنگامی که با دیگر سرداران اسلام و حدود یک صد تن از رزمندگان اسلام از جبهه های جنوب به تهران بازمی گشت بر اثر سانحه هوایی در منطقه کهریزک تهران به درجه رفیع شهادت نایل آمد.