شیخ عبدالرحیم نهاوندی از عالمان بزرگ اوایل قرن چهاردهم است. وی، فقیهی اصولی، ادیبی شاعر و زاهدی متقی بود و در احاطه بر مسائل فقه و اصول مشهور و در فنون شعر و ادب، کم نظیر بود.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی عبدالرحیم نهاوندی اختصاص دارد.
زندگینامه عبدالرحیم نهاوندی
شیخ عبدالرحیم نهاوندی در سال ۱۲۳۷ق. در خانوادهای روحانی و صاحب نام در شهر نهاوند دیده به جهان گشود. پدرش، میرزا نجف مستوفی نهاوندی، از بزرگان و عالمان برجسته عصر خویش بود.
جد شیخ عبدالرحیم
جدش، میرزا محمدعلی نهاوندی، معروف به شیرازی نیز از عالمان آن منطقه بود و در زمان فتحعلی شاه، از طرف سلطان محمد شاه قاجار به عنوان حاکم نهاوند منصوب شد.[۱]
تحصیلات
میرزا عبدالرحیم، تحصیلات خود را در زادگاهش[۲] شروع کرد و در دوران کودکی نزد پدر و دیگر استادان نهاوندی، به درسهای مقدماتی حوزه مشغول شد. [۳]
علاقه و استعداد فراوان وی باعث شد که در مدت کوتاهی، این درسها را به پایان برساند و به قصد سیراب کردن جان تشنه معرفت و کمالش، عازم شهرستان بروجرد[۴] شود.[۵]
وی در این شهر، درسهای سطح را با جدیت تمام نزد استادانی همچون حاج ملا اسدالله بروجردی به پایان رساند.
هجرت به نجف اشرف
او بعد از پایان رساندن درسهای سطح حوزه، در سال ۱۲۵۹ق. برای تکمیل اندوختههای خویش به نجف اشرف عزیمت کرد و پس از سالها تحصیل نزد استادان بنام آن شهر، به درجات عالی علمی رسید به طوری که از فقیهان بزرگ و پژوهشگران ژرف اندیش گردید و همان طور که برخی از استادانش به اجتهاد او تصریح کردند، در فقه و اصول مجتهد مسلم شد.[۶]
وی علاوه بر فقه و اصول، در خوشنویسی هم به حد کمال رسیده بود.[۷]
از نگاه دیگران
درباره منزلت علمی وی، عبارات گوناگونی به کار رفته است که همگی حاکی از مقام بلند علمی اوست. نویسنده کتاب ریحانة الادب درباره شخصیت علمی او مینویسد: شیخ عبدالرحیم نهاوندی، از عالمان بزرگ اوایل قرن چهاردهم است. وی، فقیهی اصولی، ادیبی شاعر و زاهدی متقی بود و در احاطه بر مسائل فقه و اصول مشهور و در فنون شعر و ادب، کم نظیر بود.[۸]
شیخ آقا بزرگ تهرانی، او را دانشمندی ژرف نگر، فقیهی نوآور و پژوهشگری جامع نگر توصیف میکند.[۹]
شیخ عباس قمی از میرزا، چنین یاد کرده است: «شیخ عبدالرحیم نهاوندی، در علم اصول و فقه، شهره آفاق، در زهد و تقوی، محل اتفاق و در شعر و ادب، یگانه بود.[۱۰][۱۱]
میرزا به قلم فرزندش شیخ محمد
«آن بزرگوار، در بدایت عمر، به تحصیل حسن خط کوشیده، این کمال را چون به درجه کمال رسانید، به هوای علوم دینیه، قطع علایق دنیای دنیه نموده، با زاد استعداد، دست صحبت به همت بلند داده، از نهاوند، روی مسافرت به بروجرد نهاد.
از وطن اصلی و راحت و آسایش به کلی اعراض و از اغراض عابقه از مقصد عالی اغماض نموده، در مدت قلیله، کسب فضایل جمیله و جلب فواضل جلیله نموده، چون به حظی وافر و فیضی متکاثر نایل گردید، طائر عزمش در خاطر عاطر اوج گرفت از آن صفحات با برکات به عتبات عرش درجات، عروج یافته، به نجف اشرف ـ علی مشرفها آلاف التحیة و التحف ـ مشرف و از انوار شمس فلک فقاهت و مآثر ـ فخر الاوایل و الاواخر، الشیخ محمدحسن صاحب جواهر به تمامت حواس سرگرم ـ اقتباس گردید و بعد از نفاد این نعمت و افتقاد این رحمت، به اخلاص به حضرت ـ آیة الملک الباری المحقق الانصاری، اختصاص گزید.
به توجهات آن آفتاب درخشان و ترشحات آن سحاب درافشان، روز به روز در انظار اولی الابصار به روز و تجلی تازه نموده و از جواهر زواهر تحقیقات رشیقه و تدقیقات اینقه بر وجود مسعود حلی بی اندازه میفزود تا در علم و عمل اشتحار شمس فی رابعة النحار یافت. پس از سی سال ـ تقریبا ـ ریاضت و اقامت در آن مشهد مقدس و مدتها افاضت و امامت در آن مقام اقدس، به عزم زیارت حضرت ثامن الائمه و ضامن الامه، متوجه ایران و در مراجعت از سفر خیریت اثر، به تهران ورود و به اصرار و ابرام جلی از افاضل اخیار و جمعی از اعلام عظام، رحل اقامت گشوده و در مدرسه فخریه، قریب به دوازده سال تدریس فرمود.
همواره علما از خرمنش خوشهها برداشتند و فضلا از مخزنش توشهها برگرفتند، وفاتش در نهم ربیع الثانی سنه ۱۳۰۴ واقع شد». [۱۲]
شیخ عبدالرحیم، در شعر و ادب نیز صاحب نظر بوده است. طبع خدادادی و ذوق سرشار او در شعر، وی را در زمره ادیبان و شاعران بزرگ قرار داد. اشعار بر جای مانده از او گویای این مطلب است.
به نمونههایی از شعر وی اشاره میشود:
ای آه بر ناله ده، ناله ره به آه که افتاد راه دختر زهرا به قتلگاه
در برکشید پیکر پاک برادرش وز دل کشید ناله جانسوز وا اخاه
گفت ای به خون تپیده که در آفتاب گرم خوش خفتهای که نیست امیدت به این سپاه؟
ناید ز من، رعایت اطفال بی پدر ناید ز من، حمایت زنهای بی پناه
از لطمه طپانچه، ببین عارضم کبود وز ضرب تازیانه، نگر پیکرم سیاه
جسمم ز لاغری شده چون کاه و غم چو کوه انصاف ده، چگونه کشد بار کوه، کاه[۱۳]
استادان
شیخ عبدالرحیم نهاوندی، در شهرهای نهاوند، بروجرد و نجف اشرف، نزد فقیهان و دانشمندان بزرگی به کسب علم و معرفت پرداخت، شرح حال نویسان به تعدادی از استادان وی اشاره کردهاند که عبارتند از:
شیخ نجف مستوفی
شیخ اسدالله حجة الاسلام
شیخ محمدحسن نجفی نویسنده جواهرالکلام (متوفای ۱۲۶۶ق.)
شیخ مرتضی انصاری
تدریس
مهمترین فعالیت علمی و فرهنگی شیخ عبدالرحیم نهاوندی، تدریس علوم اسلامی در شهرهای نجف و تهران بود که حدود بیست سال طول کشید. وی در زمان حیات شیخ مرتضی انصاری و بعد از وفات او، به تدریس فقه و اصول در نجف اشرف اشتغال داشت. شیخ انصاری او را در این راه، تشویق و تایید کرد.[۱۴]
پس از وفات شیخ انصاری، حوزه درس خارج فقه و اصول شیخ عبدالرحیم نهاوندی، یکی از معتبرترین و پربارترین درسها بود. بزرگان زیادی در درس وی حاضر شدند و از خرمن علم و معرفت وی خوشهها چیده، به مدارج عالی رسیدند.[۱۵]
سکونت در مشهد
شیخ عبدالرحیم نهاوندی در سال ۱۲۹۸ق. به قصد زیارت امام رضا علیهالسّلام به مشهد رفت و مدت یک سال در مشهد سکونت گزید سپس به پیشنهاد حاج ملا علی کنی و اصرار عالمان تهران، به این شهر رفت و تدریس علوم دینی را در مدرسه مروی تهران ـ که در آن روز به مدرسه فخریه معروف بود ـ آغاز کرد و تا آخر عمر خویش در آن مدرسه به تدریس اشتغال داشت.[۱۶][۱۷]
شاگردان
برخی از شاگردان شیخ عبدالرحیم نهاوندی در نجف و تهران، عبارتند از:
سید مهدی گلستانه
سید محمدجعفر طباطبایی
علامه میرزا محمود تهرانی(متوفای ۱۳۴۹ق.)
شیخ علی اکبر نهاوندی
سید محمد بحرالعلوم
میرزا علی نقی سبط
آقا شیخ علی قمی پایین شهری
تالیفات
شیخ عبدالرحیم نهاوندی علاوه بر تحصیل و تدریس، به نکته برداری از مطالب و مسائل گوناگون فقهی، اصولی ادبی و دیگر علوم میپرداخت. از این رو، دست نوشتههای فراوانی از خود به یادگار گذاشت که متاسفانه جز اندکی از آنها، چیزی در دسترس نیست. آثار بر جای مانده از وی عبارتند از:
۱. حاشیه بر رسائل شیخ انصاری. ۲. قامع الفضول عن مسائل الاصول. ۳. اصل البرائة. ۴. حاشیة علی القوانین فی الاصول. ۵. کتاب الوقف. ۶. کتاب العتق. ۷. دیوان شعر (برخی ابیات آن در آخر کتاب منتخب التواریخ چاپ شده است).
سفرهای شیخ عبدالرحیم
شیخ عبدالرحیم نهاوندی برای ادامه تحصیل و زیارت مکانهای مقدس، سفرهایی داشته است که عبارتند از:
۱. سفر اول وی از نهاوند به بروجرد است که جهت تحصیل علوم دینی و گذراندن دوره سطح حوزه در آن شهرستان هجرت نمود.
۲. سفر دوم وی از نهاوند به نجف اشرف در سال ۱۲۵۹ق. اتفاق افتاد که سی سال طول کشید.
۳. سفر سوم او از نجف اشرف به مشهد مقدس رضوی، در سال ۱۲۸۹ق. بود که به مدت یک سال در آن شهر مقدس ماندگار شد.
۴. سفر چهارم وی از مشهد مقدس به شهر تهران بود که تا آخر عمر شریفش در آن جا اقامت گزید و به تبلیغ و تدریس علوم دینی پرداخت.[۱۸][۱۹]
ازدواج
شیخ عبدالرحیم نهاوندی با دختر عالم بزرگ، محمد آل آقا، از نوادگان مرحوم وحید بهبهانی ازدواج کرد.۲۰]
که حاصل این پیوند چند پسر و دختر بود. از میان آنان، شیخ محمدحسین نهاوندی (۱۲۷۶ـ۱۳۲۹ق.) و شیخ محمد نهاوندی (۱۲۹۱ـ۱۳۷۱ق.) به درجات بالایی از علم و معرفت رسیدند.
برای او ازدواج مجددی هم ذکر شده است. این ازدواج، هنگام اقامت ری در تهران بود و حاصل آن دو پسر به نامهای آقا ضیاءالدین و آقا عیسی بوده است.[۲۱]
نقش وی در مرجعیت میرزای شیرازی
وقتی شیخ مرتضی انصاری در سال ۱۲۸۱ق. رحلت کرد. مردم از شاگردان شیخ جویای تکلیفشان در امر تقلید شدند. شاگردان برجسته شیخ، یعنی آقا حسن نجم آبادی، میرزا عبدالرحیم نهاوندی و میرزا محمدحسن آشتیانی در منزل میرزا حبیب الله رشتی جمع شدند و تصمیم گرفتند میرزا محمدحسن شیرازی را به عنوان مرجع تقلید معرفی کنند ابتدا میرزا نپذیرفت و خطاب به آنان چنین فرمود: «به خدا قسم! این امر بر من حرام است و اگر من به آن بپردازم، آن را تباه میسازم و هر آینه آن بالخصوص شما واجب عینی است...» .
هر یک از عالمان حاضر در مجلس به سخن پرداختند و اصرار داشتند که میرزای شیرازی، مرجعیت شیعه را بپذیرد و سرانجام میرزای شیرازی، در حالی که چشمانش پر از اشک بود، این مسئولیت خطیر را پذیرفت.[۲۲]
فرزندان
شیخ محمدحسن نهاوندی
شیخ محمد نهاوندی
شاعری زبردست و دل سوخته
شیخ محمد نهاوندی از شاعران زبردست و دل سوخته بود و اشعار فراوانی در موضوعات مختلف سروده که در دیوانی به چاپ رسیده است. وی متخلص به «تجلی» است. برخی از اشعار وی به شرح ذیل است:
علی چون جسم زهرا را کفن کرد شقایق را نهان در یاسمن کرد
دو نور دیدهاش، از ره رسیدند به زاری، جانب مادر دویدند
خود افکندند، بر آن جسم رنجور عیان شد، معنی نور علی نور
گل رخ، ز اشک گلگون آب دادند زغم، رخ بر رخ مادر نهادند
به روی نعش مادر، حال ایشان نموده قدسیان را دل پریشان
به چرخ، افغان ایشان شورش انداخت که آن شورش، قیامت را عیان ساخت
[۲۳]
شیخ عبدالرحیم در کلام رهبری
مقام معظم رهبری در سفری که در تابستان ۱۳۸۳ش. به استان همدان داشت، در جمع روحانیون این استان، سخنانی درباره سابقه علمی و شخصیتهای علمی این استان ایراد فرمود که اشارهای به شخصیت شیخ محمد نهاوندی و شیخ عبدالرحیم نهاوندی داشت. وی در این باره فرمود:
«ما در مشهد از اوان کودکی با دو چهره علمی معروف نهاوندی آشنا شدیم یکی مرحوم شیخ محمد نهاوندی بود پسر شیخ عبدالرحیم نهاوندی که او هم از ملاهای بزرگ تهران بود. مرحوم شیخ محمد نهاوندی از اعلام و اساتید مشهد بود که پدر من پیش ایشان درس خوانده بود صاحب «تفسیر نهاوندی» که چهار جلد است. ایشان شاعر خوبی هم بوده است. بنده ایشان را دیده بودم و با پدرم به منزل ایشان رفته بودیم بسیار مرد فاضل، عالم، روشنفکر، مجتهد و متفننی بود.[۲۴]
وفات
شیخ عبدالرحیم نهاوندی، پس از سالها تحصیل، تدریس و تبلیغ احکام دین، سرانجام در نهم ربیع الاول سال ۱۳۰۴ق. در سن ۶۷ سالگی، در تهران، به سوی معبود شتافت.
پیکر پاک آن عالم فرزانه، بعد از غسل کفن و نماز، بر روی دوش شاگردان و مردم تهران تشییع شد و به شهر مقدس قم انتقال یافت و در جوار مرقد مطهر حضرت فاطمه معصومه علیهاالسّلام به خاک سپرده شد. قبر وی در یکی از حجرههای صحن بزرگ حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه علیهاالسّلام در ضلع شرقی واقع است..[۲۵][۲۶]
پانویس
۱. معجم رجال الفکر و الادب، ص۴۵۵.
۲. لغتنامه دهخدا، کلمه نهاوند.
۳. نقباءالبشر، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج۳، ص۱۱۰۸.
۴. تاریخ بروجرد، غلامرضا مولانا بروجردی، ج۱، ص۱۸۳.
۵. ریحانةالادب، میرزا محمدعلی مدرس تبریزی، ج۶، ص۲۶۷.
۶. اعیان الشیعة، سید محسن امین، ج۷، ص۴۷۰.
۷. ریحانةالادب، ج۶، ص۲۲۶.
۸. ریحانةالادب، ج۶، ص۲۲۶.
۹. نقباءالبشر، ج۳، ص۱۱۰۸.
۱۰. فوائدالرضویة، شیخ عباس قمی، ص۲۲۸.
۱۱. اعیان الشیعة، ج۷، ص۴۷۰.
۱۲. نفحات، ص۱۵ـ۱۶.
۱۳. منتخب التواریخ، محمدهاشم خراسانی، ص۸۹۹.
۱۴. نقباءالبشر، ج۳، ص۱۱۰۸.
۱۵. ریحانةالادب، ج۶، ص۲۶۸.
۱۶. اعیان الشیعة، ج۷، ص۴۷۰.
۱۷. تهران در گذشته و حال، حسین کریمان، ص۳۰۷.
۱۸. ریحانةالادب، ج۶، ص۲۶۷.
۱۹. نقباءالبشر، ج۳، ص۱۱۰۸.
۲۰. شرح زندگانی میرزای شیرازی، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ص۵۳ـ۵۴.
۲۱. نقباءالبشر، ج۳، ص۱۱۰۹.
۲۲. شرح زندگانی میرزای شیرازی، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ص۵۳ـ۵۴.
۲۳. نفحات الرحمن، ص۴۱ـ۴۹.
۲۴. در سایه سار آفتاب، ص۲۹.
۲۵. ریحانةالادب، ج۶، ص۳۶۸.
۲۶. اعیان الشیعه، ج۷، ص۴۷۰.
۲۷. صفحات نفحات، ج۱۶.
منبع
سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله«عبدالرحیم نهاوندی».