گروه اقتصاد و درآمد جی پلاس: التهابات اقتصادی کشور و تاثیر آن بر معیشت شهروندان در سال های اخیر ناشی از سیاست گذاری هایی بوده است که منتقدان آن را شکست خورده و غیرقابل تکرار می دانند.
یکی از این سیاست ها، افزایش قیمت ارز، حامل های انرژی و سوخت بوده است که در روزهای اخیر شاهد زمزمه های جدی مبنی بر احتمال اتخاذ چنین روش هایی از سوی دولت بوده ایم. در همین خصوص برخی چهره های علم اقتصاد در واکنش به این زمزمه ها، درباره تبعات این سیاست ها هشدارهایی را مطرح کردند تا جایی که فرشاد مومنی اقتصاددان نهادگرا از مقامات دولتی خواست تا پیش از اعمال این سیاست ها، در مناظرات علمی شرکت و از نظرات خود دفاع کنند.
حال احسان سلطانی پژوهشگر اقتصادی نیز در گفت و گو با خبرنگار جی پلاس، با اعلام آمادگی برای حضور در مناظرات کارشناسی با اعضای دولت، درخصوص تبعات اجتماعی و اقتصادی چنین سیاست هایی هشدار داده است. وی همچنین از رکود طولانی مدت بازار مسکن خبر داده است و می گوید بورس به یکی از موانع اصلی اعمال سیاست های صحیح اقتصادی تبدیل شده است.
مشروح این گفت و گو را در ادامه می خوانید:
افزایش قیمت سوخت بیش تر بر طبقات فرودست فشار می آورد
احسان سلطانی در پاسخ به این سوال که بچرا دولت ها به افزایش قیمت حامل های انرژی علاقه مند شده اند، گفت: مسئله اقتصاد ایران آن است که ما دچار یک سیکل مخرب شده ایم به طوریکه که طی این چنددهه ارز، بنزین، غذا و ... پشت سر هم گران می شود و مجددا این سیکل را تکرار می کنند سپس میگویند این کار را میکنیم تا مشکلات حل شود. نکته جالب این است نرخ واقعی دلار را وقتی با اول انقلاب از لحاظ توان خریداری طلا، محصولات کامودیتی و ... مقایسه می کنیم متوجه می شویم که نرخ موثر دلار هم اکنون 27 هزار تومان نیست و خیلی بیشتر است.
وی افزود: بعد از نرخ ارز به سراغ قیمت حامل های انرژی میروند تاجاییکه دیدیم دولت قبل چگونه ناجوانمردانه با این قضیه برخورد کرد چراکه با افزایش قیمت بنزینی که مردم درگیر آن بودند، فشاری که آن به اقشار پایین جامعه آمد به مراتب بالاتر از فشاری بود که به اقشار بالای جامعه وارد شد. از طرف دیگر جالب بود که در آن شرایط قیمت بنزین هواپیما را افزایش ندادند که مورد استفاده دهک های بالا است، قیمت گازوییل را افزایش ندادند چون مصرف کننده اصلی این سوخت بنگاه های خصولتی هستند و همچنین قیمت حمل ونقل ریلی افزایش نیافت چراکه 70 درصد حمل و نقل ریلی مربوط به سنگ آهن، فولاد و ... است.
در حوزه گاز و برق نیز جالب است بدانید قیمت این حامل های انرژی برای بنگاه ها در سال های 96 تا 99 ثابت ماند درحالیکه قیمت فروش آنها 6 تا 7 برابر افزایش یافته بود. سوال اینجا است چرا وقتی بحث یارانه پنهان می شود درباره این موارد سکوت میکنند؟
وی با بیان اینکه این رانت ها باعث می شود منابع کشور به یک مشت بنگاه رانتی داده شود، خاطرنشان کرد: ما محاسبه کردیم سود خالص تنها 20 بنگاه رانتی-خصولتی مانند فولادی ها، پتروشیمی ها و ... در یک دوره بیش از 250 هزار میلیاردتومان بوده است که حاصل رانت منابع است نه نوآوری های این بنگاه ها در نتیجه این اقدامات که در جهت افزایش نرخ حامل های انرژی شهروندان صورت می گیرد هوشمندانه و با برنامه است و در نتیجه، مردم غارت می شوند. در عین حال اسم این کارها را حمایت از مردم می گذارند و می گویند می خواهیم با این شیوه یارانه پرداخت کنیم لذا اگر دولتها صادقانه شعارهایی درباره حمایت از محرومان سر میدهند و اگر می خواهند عدالت را برقرار کنند، قیمت آب، برق، گاز و سنگ معدن را متناسب با افزایش قیمت تولیدات این بنگاه ها را بالا ببرند. با همین کار دولت می تواند بیش از 500 هزار میلیارد تومان منابع کسب کند. این موضوع کار دشواری نیست چراکه ما می گوییم حتی لازم نیست قیمت سوخت و خوراک این بنگاه ها را جهانی کنید زیرا اگر این اتفاق بیفتد تمام این شرکت ها ورشکسته می شود اما با افزایش تناسبی قیمت ها می توان فهمید که شعارهای عدالت خواهی دولت درست است. اما من به شما میگویم دولتها هیچ وقت نمی گویند بنگاه های خصولتی-رانتی وقتی محصولات خود را با دلار 40 هزار تومانی عرضه می کند، بابت سوخت و خوراک خود بهای بیشتری بپردازد چون دولتها کارگزار بخش خصولتی شدهاند و در نهایت از طریق جیب مردم می خواهند کمبودهای خود را تامین کند.
سلطانی در ادامه گفت: توجه کنید شرکت های خصولتی حتی مالیات هم نمی دهند و کمتر از 7 درصد از درآمدهای مالیاتی دولت از طریق این شرکت ها است. یک سیرکی هم به نام بورس درست شده و یک سیاهی لشکر دنبال خود راه انداخته اند تا به محض تهدید منافعشان اینها را بیرون بریزند. وزیر اقتصاد و رییس بانک مرکزی هم انگار کارگزار بورس هستند تا اتفاقی رخ می دهد سریعا جلسه تشکیل می دهند و پول تزریق می کنند. جالب است که در کشورما بازنشسته بیچاره در تجمع کتک می خورد اما به نوسان گیر سفته باز بورسی خوش آمد می گویند لذا می خواهم بگویم این بازی ها نه مبتنی بر علم اقتصاد است نه علم دیگری بلکه بازی ها بر سر جیب مردم است. با این رویه فردا روزی دلارفروش های سبزه میدان هم بیرون می آیند می گویند ما متضرر شده ایم، چرا دلار بالا نمی رود؟ وزارت اقتصاد ما به فکر مردم نیست که چه بلایی سر آنها می آید اما سخنان چند نوسان گیر و سفته باز را به عنوان شاخص اصلی اقتصاد ایران جا می زنند. دولت پشت این ها است چون همان بنگاه های خصولتی که سوخت و منابع ارزان می گیرد در این مورد نیز با هیاهو و کمک رسانه های فاسد شانتاژ راه می اندازند.
سلطانی با اشاره به نامه سه سال پیش 38 اقتصاد دان گفت: ما در آن نامه به صراحت گفتیم که اقتصاد ایران در دست یک بخش شبه دولتی افتاده است و همه چیز را به ورطه نابودی برده است.
وی با ابراز این عقیده که " می شود گفت این دولت ادامه دولت قبل است" افزود: به اسم خدمت به مردم اقتصاد را فاسد می کنند و می گویند نرخ بنزین را چند برابر کنید تا ایران گلستان شود!
در سه سال آینده همچنان شاهد تورم خواهیم بود
این کارشناس اقتصاد در پاسخ به این سوال که آیا یارانه پنهانی از سوی دولت به مردم پرداخت می شود یا خیر، گفت: اصطلاح «یارانه پنهان» یک نوع کلاه برداری است. اولا ما یک مملکت نفتی هستیم و نمی توانیم بگوییم به قیمت اروپا نفت را با مردم حساب کنیم. دوما منابع کشور حق الناس است ولی یک عده می گویند شما به ریال حقوق بگیر و به دلار هزینه کن اما به شرکت های رانتی که می رسند می گویند هزینه هایت را بر حسب ریال پرداخت کن و هر چه می خواهی به دلار آزاد بفروش!
وی افزود: از طریق برخی رسانه ها اصطلاحاتی کلیشه ای مانند ارزپاشی، یارانه پنهان، قیمت گذاری دستوری و ... را تیتروار مطرح می کنند و حتی یک مقاله، سند و محاسبه درباره ادعاهای خود مطرح نمی کنند.چرا به این سوال پاسخ نمی دهند که قیمت آب، برق، گاز، نیروی انسانی، سنگ معدن، نفت و ... مورد نیاز این بنگاه ها باید دستوری تعیین شود اما قیمت فروش آنها باید آزاد شود؟ این چگونه اقتصادی است؟ چرا کسانی که ادعای اقتصاد آزاد دارند به خودروسازها حمله نمی کنند؟
حاضرم با اعضای دولت مناظره کنم
سلطانی در ادامه افزود: چرا دولت سیزدهم متوجه نیست که قیمت دلار با توجه افزایش بیش از 50 درصدی قیمت کامودیتی ها، مواد غذایی و خدمات و ... 27 هزار تومان نیست و بیش از 40 هزار تومان است؟! آقایان بدانند که نرخ موثر دلار بر بازار هم اکنون 40 هزار تومان است درنتیجه رالی قیمت ها به این دلیل شروع شده است و من به شما می گویم در سه سال آینده ما همچنان شاهد تورم های وحشتناک خواهیم بود.
آقایانی که می گویند اقتصاد باید مبتنی بر بازار باشد بیایند بگویند این بازار که می گویند کجا است و بازیگران آنها چه کسانی هستند؟اینها با مهندسی افکار عمومی مسائلی بر خلاف اقتصاد مطرح می کنند. من حاضرم با همه مقامات اقتصادی دولت در این خصوص مناظره کنم اما قول می دهم کسی حاضر نمی شود. من صراحتا اعلام می کنم که اگر در مناظرات محکوم شدم دیگر در مورد اقتصاد اظهار نظر نمی کنم.
وی با بیان اینکه در چهارسال اخیر به طرز بی سابقه ای درآمد ها از هزینه ها عقب افتاده است گفت: تبعات سیاست های افزایش نرخ ارز یا حامل های انرژی کاهش نرخ تشکیل سرمایه، تشدید شکاف ها و بحران های اجتماعی، تشدید فساد، خروج سرمایه و به فلاکت انداختن مردم خواهد بود.خب تفاوت این دولت با دولت قبلی چیست که علی رغم تغییر رییس بانک مرکزی همچنان شاهد حبس آماری و سانسور آمارها برقرار است؟ با حرف زدن که نمی شود بگویند ما با دولت قبل تفاوت داریم. با این شوک های قیمت ارز که در عمل منجر به مالیات تورمی و سرکوب دستمزدها شده، ایران دارد به کشوری غیر قابل سکونت تبدیل می شود. چون یک فرد یا کار ندارد یا با درآمد کار خود نمی تواند تشکیل خانواده دهد و یک زندگی را اداره کند.
وی خاطرنشان کرد: وزیر اقتصاد عدالتخواه به این موضوع پاسخ دهد که چگونه یک کشور غیرقابل سکونت می شود؟ ما چون ایشان را از قبل می شناختیم اصلا انتظار نداشتیم که با سفته بازهای بورس جلسه گذاشته شود ولی به حاشیه نشین ها بی توجه نشود.
سلطانی درادامه با بیان اینکه ما با یک اتفاق نادر مواجه شده ایم که علاوه بر دولتها، بانک های خصوصی هم پول چاپ می کنند، گفت: بانک های خصوصی بدون ذخیره و موجودی، تسهیلات هنگفت به افراد خاص می دهند لذا مشاهده می کنیم که 70 درصد نقدینگی ما را در بیست سال اخیر را همین بانک ها ایجاد کرده اند. از طرفی وقتی اوراق سهام بدون پشتوانه بیست یا سی برابر افزایش پیدا می کنند یعنی درواقع یک بخشی در کنار چاپ پول توسط بانک ها و دولتها، اوراق سهام چاپ می کنند. یک بخش دیگری نیز اوراق بدهی و مالی بدون پشتوانه چاپ می کند. اسم این کار یک نئولیبرالیسم فاسد است که از تولید حقیقی ارتزاق نمی کند و از تولید ثروث های کاذب مانند چاپ پول و اوراق بدهی و سهام ارتزاق می کنند. بدبختی ما این ها است که دولتها به کارگزار یک ائتلاف رانتی- رفاقتی- غارتی تبدیل شده اند و بدتر اینکه این اقتصاد رانتی ترمز بریده است و هیج کنترلی بر روی آن نیست.
بازار بورس باید صبر کند تا اقتصاد کشور به آن برسد
سلطانی با انتقاد از گروکشی برخی منتفعان بازار سرمایه گفت: می گویند مردم را بورس کشانده اید پس باید این مشکل را حل کرد در حالی که کمتر از 5 درصد کسانی که وارد بورس شدند بالای شاخص یک میلیون واحدی، سهام خریداری کردند اما به شدت روی آن مانور می دهند به خاطر منافع خودشان و تنها به مردم به چشم سیاهی لشکر نگاه می کنند. تا دولت می خواهد برق این شرکت های بورسی را مقداری افزایش دهد با هیاهو می گویند اینکار را نکنید چراکه بورس سقوط می کند، می گویند دلار کاهش نیابد تا بورس سقوط نکند و با همین کارها بورس را به یک مرکز فساد تبدیل کرده اند و مانع هرکاری می شوند.
وی در پاسخ به این سوال که راه حل احیای بازار سرمایه چیست، گفت: وضعیت بورس به همین شکل ادامه پیدا می کند چون بازاری که صد هزار واحد بوده، هم اکنون 13 برابر بزرگتر شده است آن هم در شرایطی که با وجود تحریم های 10 ساله اخیر؛ تمام این شرکت ها فرسوده و فناوری آنها قدیمی شده است. ارزش سهام شرکت های فولادی در این سه سال بیش از 20 برابر شده است یعنی چند برابر بیشتر از افزایش نرخ دلار و از طرف دیگر مسئله عجیب تری که ما در بازار سرمایه ایران مشاهده می کنیم این است که در سال های اخیر ارزش دلاری بازار سرمایه ما دوبرابر بازار سرمایه چین و 6 برابر بازار سرمایه ترکیه رشد کرده است در نتیجه این مسائل در علم اقتصاد با هم نمی خواند و مشخص است که حباب تشکیل شده است. حالا شرکت های خصولتی-رانتی بازار بورس را به پیراهن عثمان تبدیل کرده اند و انتظار دارند که همه اقتصاد ایران را فدای آن کنند. کجای دنیا حتی در سرمایه داری ترین اقتصادها، دولت وکیل و وسیع بورس می شود؟ آقایان بدانند بازار بورس چاره ای ندارد جز اینکه چند سال صبر کند تا اقتصاد کشور به آن برسد.
رکود بازار مسکن طولانی خواهد بود
وضعیت پیش روی بازار مسکن از دیگر محورهایی بود که سلطانی درباره آن گفت: ساختار بازار مسکن به این شکل است که قیمت ها پس از رشد چندسال ثابت می ماند و مجددا رشد می کند. این دوره در دنیا بیست ساله است اما در کشور ما به دلیل شدت نوسان گیری و سفته بازی ها این دوره 6 ساله است. اتفاقی قبلا می افتاد این بود که قیمت مسکن حول و حوش یک میانگین 30 درصدی افزایش پیدا می کند از طرفی در سی سال گذشته (قبل از شوک های قیمتی اخیر) میانگین زمان خرید مسکن بر حسب حداقل درآمد حول و حوش سی سال بوده است یعنی اگر این مدت زمان به 35 سال می رسید، دو یا سه سال رکود رخ می داد اما اکنون این زمان به حدود 70 سال رسیده است یعنی کسی دیگر نمی تواند صاحب مسکن شود مگر اینکه خیلی پولدار شود درنتیجه بازار مسکن دچار یک رکود شدید و طولانی خواهد شد چون قدرت مصرف از بین رفته است.