آیت الله العظمی حاج ملا علی کنی، فقیه امامی در قرن سیزدهم و چهاردهم قمری بود. وی بسیار بانفوذ و مورد قبول عام و خاص بود تا جایی که ناصرالدین شاه به دیدارش می آمد.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی ملا علی کنی اختصاص دارد.
زندگینامه ملا علی کنی
حاج ملا علی کَنی (۱۲۲۰-۱۳۰۶ق)، فقیه امامی قرن سیزدهم و چهاردهم قمری بود. او مرجعیت دینی ایران را عهدهدار بود و به عنوان عالمی با نفوذ، مقبول عام و خاص و حتی دربار ناصرالدینشاه، به دفاع از دین و ترویج آن میپرداخت. ملاعلیکنی با قرارداد رویتر مخالفت کرد و تلاشهایش از جمله عوامل لغو این قرارداد بود. ملا علی کنی بسیار متمول بود، اما ساده میزیست و در کارهای خیر و دستگیری از ستمدیدگان پیشقدم میشد. وی در شاخههای مختلف علوم اسلامی آثاری از خود به یادگار گذاشت که شرح بر جواهر الکلام و توضیح المقال از جمله آنهاست. «کلمه قبیحه آزادی» واژهای است که در یکی از نامههای وی به شاه دیده میشود.
اطلاعات فردی
ملا علی کنی
تاریخ تولد ۱۲۲۰ق
زادگاه روستای کن شمالغرب تهران
تاریخ وفات ۱۳۰۶ق
محل دفن تهران، حرم عبدالعظیم حسنی
شهر وفات تهران
اطلاعات علمی
استادان سید ابراهیم قزوینی، مرتضی انصاری، محمد حسن نجفی
حسن کاشف الغطاء، سید اسدالله شفتی
شاگردان موسی شراره عامِلی، اسداللّه تهرانی
محمدعلی خوانساری، محمود لواسانی
محمدباقر اصطهباناتی شیرازی
تألیفات ارشاد الامة، تلخیص المسائل، توضیح المقال
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی
سیاسی مخالفت با قرار داد رویتر، مخالفت با فراموشخانه
زندگینامه
وی در ۱۲۲۰ق در روستای کن، در شمالغرب تهران، به دنیا آمد و در ۱۳۰۶ق در تهران درگذشت و در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی سلام الله علیه در شهرری به خاک سپرده شد. در تشییع جنازه او، پیروان ادیان دیگر نیز شرکت داشتند. در شهرهای مختلف برای او مجالس یادبود برپا شد و اشعار بسیاری در رثایش سرودند.[۱]
پدرش، قربانعلی آملی، کشاورز بود. پس از آنکه علی خواندن و نوشتن را فراگرفت، خانوادهاش نزدیک بیست سال با ادامه تحصیل او مخالفت کردند.
وی سرانجام، با جلب موافقت آنان، در یکی از مدارس دینی تهران مشغول به تحصیل شد و سپس برای ادامه تحصیل به عتبات رفت. در فاصله سالهای ۱۲۴۴ق تا ۱۲۴۶ق که طاعون در عراق شیوع یافت، از نجف خارج شد و بعد به این شهر بازگشت و به ادامه تحصیل پرداخت.[۲]
اساتید
کنی، فقه و اصول را نزد محمد حسن نجفی معروف صاحب جواهر و دیگرانی فرا گرفت:
سید اسدالله شفتی اصفهانی
شیخ حسن کاشف الغطاء
شیخ مشکور جَولاوی نجفی
سید ابراهیم قزوینی حائری
شیخ مرتضی انصاری[۳]
شاگردان
موسی شراره عامِلی
اسداللّه تهرانی
محمدعلی خوانساری
محمود لواسانی
محمدباقر اصطهباناتی شیرازی
محمدنبیبن احمد تویسرکانی[۴]
جایگاه علمی و اجتماعی
ملاعلی کنی در ۱۲۶۲ ق. به ایران بازگشت و در تهران ساکن شد. کنی در فقه، اصول، رجال، حدیث و تفسیر تبحر داشت.[۵] او یکی از چهار عالم بزرگ آن روزگار ایران بود که صاحب جواهر، در پاسخ ایرادی که از محمدشاه قاجار برایش نقل کرده بودند، مقام علمی آنها را تأیید و به اجتهادشان تصریح کرده بود.[۶]
او بهتدریج در ایران ریاست دینی یافت و به عنوان عالمی با نفوذ، مقبول عام و خاص و حتی در دربار ناصرالدینشاه شد، چنانکه بیشتر مردم ایران مقلد او شدند. به نوشته اعتمادالسلطنه نفوذ حاج ملاعلی کنی چنان بود که گاهی دعاوی شرعی مربوط به رجال دولت نیز برای داوری به محکمه او ارجاع میشد.[۷]
وی از ۱۲۸۲ق. تولیت مدرسه مروی را برعهده گرفت[۸] و بیشتر عالمان آن زمان تهران از تربیتیافتگان او بودند.[۹] او در بزرگداشت عالمان معاصر خود بسیار کوشا بود.[۱۰]
ملاعلیکنی بسیار متمول بود، اما ساده میزیست و در کارهای خیر و دستگیری از ستمدیدگان پیشقدم میشد. مورخان وی را رئوف، سخاوتمند، زاهد و باتقوا وصف کرده و درباره نفوذ کلامش گفتهاند که هیچ امر اجتماعی مهمی در ایران بدون تأیید او قابل اجرا نبود. ناصرالدینشاه به ملاقاتش میرفت و او را بسیار گرامی میداشت و از وی پیروی میکرد.[۱۱]
ملاعلیکنی و مسائل سیاسی
ملاعلیکنی به مسائل سیاسی نیز توجه داشت و با توجه به آنکه به تعبیر عالم معاصرش، جاپلقی مؤلف طرائفالمقال،[۱۲] پناه مظلومان بود و بر صاحبان قدرت سلطه داشت و سخنش نزد سلطان (یعنی ناصرالدین شاه) پذیرفته میشد، در مواقع ضروری از برخی مداخلات ابا نداشت.
کلمه قبیحه آزادی
زمانی که کلمه «آزادی» رایج شد و برخی از روزنامهها افراط کردند[۱۳] ملاعلی کنی در رجب سال ۱۲۹۰ه ق، نامهای برای شاه ارسال کرد:
کلمه قبیحه آزادی.... به ظاهر خیلی خوش نماست و خوب، در باطن سراپا نقض است و عیوب. این مسئله برخلاف جمیع احکام و رسل و اوصیاء و جمیع سلاطین عظام و حکام والا مقام است. به اینجهت... دولت را وداع تام و تمام باید نمود، به واسطه اینکه اصل شرایع و ادیان در هر زمان خود قید محکم سخت و شدیدی بوده و میباشد که ارتکاب مناهی و محرمات ننمایند، متعرّض اموال و ناموس مردم نشوند. و هکذا بر خلاف مقاصد و انتظام دولت و سلطنت است که هرکس هر چه بخواهد بگوید و از طریق تقلب و فساد نهب اموال نماید و بگوید: آزادی است و شخص اول مملکت همه را آزاد کرده است و در معنی به حالت وحوش برگردانیده. معلوم است نفوس بالطبع در طبیعت شیطانی، مایل به هوی و هوس و برآوردن مشتهیات خودند. همین مایه بینظمی و زیادی تاخت و تاز شده و هیچ کس نمیتواند چاره کند.[۱۴]
قرارداد رویتر
پس از انعقاد قرارداد رویتر در ۱۲۹۰ق، حاج ملا علی کنی به ناصرالدین شاه نامهای نوشت و با این قرارداد مخالفت کرد. او در این نامه با اشاره به مُفاد قرارداد، نوشت:
امتیازات و تصرفات این کمپانی در ایران به مراتب بیش از کمپانی هند خواهد بود؛ چراکه طبق این قرارداد «جمیع خلق مجبور بر تسلیم اموال و املاک خود» هستند و نتیجهاش نفی صریح تسلط دولت بر «املاک و اشجار و آب و اراضی رعایا» است و حاصلش از بین رفتن اقتدار دولت و ملت، ناتوانی در حفظ سرحدات و عدم امکان مقابله با هجوم دشمنان است.
ایشان ضمن تأکید بر اینکه «اگر علمای اعلام در مسائل دولتیه اختلالی مشاهده فرمایند... لازم است عرض کنند»، خواه پسند خاطر شاه بشود یا نشود و «در مقام اصلاح آن برآید یا نیاید»، از شاه قاطعانه خواست که «اهتمام بر حفظ دین و دولت و دفع هر خائن از مملکت و ملت» نماید و «به خصوص همین شخصی را که قرار راهآهن داده و عهدنامه آن را بر وفق صلاح دشمن دین و دولت نوشته» برکنار کند. مراد وی، میرزا حسینخان سپهسالار، صدر اعظم وقت بود. در اثر مخالفتهای حاج ملا علی کنی، میرزا حسین خان سپهسالار در هنگام بازگشت شاه از سفر اروپا، عزل شد.[۱۵] برخی نوشتهاند که با وجود تقاضاهای مکررِ سپهسالار، ملا علی حاضر به ملاقات با او نشد.[۱۶]
فراموشخانه
کنی در همان نامهای که درباره قرارداد رویتر نوشت، به میرزا ملکمخان و اقدام او در تأسیس فراموشخانه (لژ فراماسونری) نیز اشاره میکند و مخالفت همه جانبه خود با آن را اعلام مینماید.[۱۷]
آثار فقهی
ارشاد الاُمَة، به فارسی، که رساله عملیه اوست. جلد اول آن در ۱۲۷۰ و جلد دوم آن در ۱۲۸۷ق چاپ شد.[۱۸]
تلخیص المسائل، که خود آن را با نام تحقیق الدلائل شرح کرده است.
بخش «القضاء و الشهادات» این کتاب در ۱۳۰۴ به اهتمام فرزندش محمد و نیز در ۱۳۱۷ در تهران با نام کتاب القضاء به چاپ رسیده است.[۱۹] آقابزرگ طهرانی[۲۰] این کتاب را دقیقتر و استوارتر از جواهر الکلام دانسته است. در کتابهای فقهی معاصر به آرای حاج ملا علی کنی در این کتاب استناد شده است.[۲۱]
حاشیه بر جواهر الکلام.[۲۲]
آثار غیر فقهی
رسالههایی در باب اوامر و نواهی، مفاهیم و استصحاب، که آنها را هنگام تحصیل در نجف نوشته است.[۲۳]
ایضاح المشتبهات فی تفسیر الکلمات المشکلة القرآنیة[۲۴]
مواعظ حسنه؛[۲۵]
توضیح المقال، در علم درایه و رجال، که در انتهای آن شرح مختصری از زندگی شصت تن از بزرگان علم رجال آمده است. این کتاب در ۱۲۹۹ و ۱۳۰۲، همراه با رجال ابوعلی حائری (منتهیالمقال)، چاپ شده است. میرزا حسین نوری در چاپ دوم آن شرححال شصت تن از مشایخ علم رجال را به آن افزوده و حاشیهای هم بر کتاب نوشته است.[۲۶] در ۱۴۲۱ق نیز توضیح المقال، با تحقیق محمدحسین مولوی، در قم چاپ شد.
فرزندان و نوادگان
تعدادی از فرزندان و نوادگان ملا علی کنی عالمان دینی بودند و برخی از ایشان آثار ارزشمندی نیز تألیف کردند. معروفترین ایشان، شیخ جواد کنی، نوه دختری ملا علی کنی، فرزند شیخ مهدی لاریجانی (از عالمانِ بنام شهرری و داماد حاج ملاعلی کنی) است.[۲۷]
همایش بزرگداشت
در دی سال ۱۳۹۰ش از سوی اداره کل اوقاف و امور خیریه استان تهران و موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران همایش بزرگداشتی برای حاج ملا علی کنی برگزار شد. در این همایش که در دانشگاه تهران برگزار شد، آیت الله محمد رضا مهدوی کنی رئیس وقت مجلس خبرگان رهبری سخنرانی کرد.[۲۸]
در این همایش مقالاتی نیز ارائه شد. برخی از عناوین مقالهها عبارتاند از:
"ملا علی کنی" "تولیت و مدیریت حوزه مروی"
"مقابله آیت الله حاج ملا علی کنی با تهاجم فرهنگی غرب"
"بررسی نقش رابطه ملا علی کنی و میرزا حسن خان سپهسالار"
برگزیدهای از مقالههای این همایش منتشر شده است.[۲۹]
پانویس
۱. رجوع کنید به اعتمادالسلطنه، روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، ۱۳۵۰ش، ص۵۹۵-۵۹۶؛ آقابزرگ طهرانی، نقباءالبشر، ۱۴۰۴ق، ص۱۵۰۶.
۲. ملاعلی کنی، توضیحالمقال، ۱۴۰۴ق، ص۳۰۲؛ کشمیری، تکملة نجومالسماء، ج۲، ص۲۳؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلامالشیعة، ۱۴۰۴ق، ص۱۵۰۴-۱۵۰۵.
۳. حرزالدین، معارفالرجال، ج۲، ص۱۱۳؛ امین، ج ۲، ص۲۰۴؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلامالشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۱۵۰۴-۱۵۰۵.
۴. آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج ۴، ص۲۰۴؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلامالشیعة: نقباءالبشر، ۱۴۰۴ق، ص۱۳۳، قسم ۲، ص۴۹۵، ۵۰۸؛ حبیبآبادی، مکارم الآثار، ج ۳، ص۶۹۹؛ حسینی، تراجمالرجال، ج ۲، ص۷۸۷.
۵. رجوع کنید به اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، در چهل سال تاریخ ایران، ۱۳۶۳ش، ص۱۸۷؛ مدرس تبریزی، ریحانةالادب، ج ۵، ص۹۸
۶. رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلامالشیعة: نقباءالبشر، ۱۴۰۴ق، ص۱۵۰۵.
۷. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، ۱۳۵۰ش، ص۲۰۵.
۸. رجوع کنید به اعتماد السلطنه، روزنامه خاطرات ۱۳۵۰ش، ص۱۳۳؛ انصاری، ص۳۹۸.
۹. حاج ملاعلی کنی، ص۳۰۳؛ اعتماد السلطنه، المآثر و الآثار، در چهل سال تاریخ ایران، ۱۳۶۳ش، ص۱۸۷؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلامالشیعة: نقباءالبشر فیالقرن الرابع عشر، ۱۴۰۴، قسم ۴، ص۱۵۰۵؛ موسوی اصفهانی، احسن الودیعه، ج ۱، ص۱۰۱.
۱۰. رجوع کنید به امین، ج ۷، ص۴۷۰؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلامالشیعة: نقباءالبشر فیالقرن الرابع عشر، ۱۴۰۴، قسم ۱، ص۳۳۲-۳۳۳؛ شریف رازی، اختران فروزان ری و طهران، ص۱۲۷-۱۲۸، ۲۲۰، ۴۱۰-۴۱۲.
۱۱. رجوع کنید به اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، در چهل سال تاریخ ایران، ۱۳۶۳ش، ص۱۸۷؛ جاپلقی بروجردی، طرائفالمقال، ج ۲، ص۳۷۵؛ حرزالدین، معارفالرجال، ج۲، ص۱۱۲؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلامالشیعة: نقباءالبشر، ۱۴۰۴ق، ص۱۵۰۵-۱۵۰۶.
۱۲. جاپلقی بروجردی، طرائفالمقال، ج ۲، ص۳۷۵.
۱۳. سلیم، محسن، دگرگونیهای تمدن و فرهنگ ایران، ج۲، ۱۳۸۴، ص۲۹۹.
۱۴. آدمیت، اندیشه ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار، ص۲۰۱-۲۰۲.
۱۵. برای متن نامه رجوع کنید به تیموری، ص۱۲۳-۱۲۶؛ برای متن امتیازنامه رویتر رجوع کنید به تیموری،، ص۱۰۸-۱۱۲؛ برای نامه گلایهآمیز سپهسالار از اعتراض علما رجوع کنید به همان، ص۴۳-۴۶
۱۶. رجوع کنید به ناظمالاسلام کرمانی، بخش ۱، مقدمه، ص۱۳۵.
۱۷. رجوع کنید به ناظمالاسلام کرمانی، بخش ۱، مقدمه، ص۱۳۵.
۱۸. آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳، ج ۱۱، ص۵۷، ۲۱۶.
۱۹. طهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج ۳، ص۴۸۲-۴۸۳، ج ۴، ص۴۲۷، ج ۱۷، ص۱۴۲؛ مشار، ج ۴، ستون ۳۵۵.
۲۰. الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج ۳، ص۴۸۳.
۲۱. برای نمونه رجوع کنید به موسوی بجنوردی، القواعد الفقهیه، ج ۳، ص۱۲۷؛ روحانی، الفقه الصادق، ج ۲۵، ص۳۰۸؛ حسینی حائری، القضاء فی الفقه الاسلامی، ص۱۵۹، ۱۶۳-۱۶۴، ۱۹۷.
۲۲. آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۵۸.
۲۳. جاپلقی بروجردی،طرائفالمقال، ج ۲، ص۳۷۵
۲۴. موسوعة طبقاتالفقهاء، ج ۱۴، قسم ۱، ص۴۳۳
۲۵. آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳، ج ۲۳، ص۲۲۶
۲۶. آقابزرگ طهرانی ج ۴، ص۴۱۳، ۴۹۸-۴۹۹؛ آقابزرگ طهرانی، مصفیالمقال، ۱۳۳۷ش، ستون ۱۰۰-۱۰۱؛ مشار، ج ۴، ستون ۳۵۵.
۲۷. رجوع کنید به اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، در چهل سال تاریخ ایران، ۱۳۶۳ش، ص۲۳۶؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج ۴، ص۲۹۷.
۲۸. همایش بزرگداشت عالم ربانی، آیةاللهالعظمی حاج ملا علی کنی(ره)، هفتهنامه افق حوزه.
۲۹. انتشار مجموعه مقالات برگزیده کنگره بزرگداشت "حاج ملا علی کنی"، باشگاه خبرنگاران جوان.
منابع
آدمیت، فریدون، اندیشه ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار، تهران، انتشارات خوارزمی، ۱۳۵۱.
اعتمادالسلطنه، محمدحسنبن علی، روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، چاپ ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۰ش.
اعتمادالسلطنه، محمدحسنبن علی، المآثر و الآثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، تهران: اساطیر، ۱۳۶۳ش.
امین.
انصاری، مرتضی، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری قدس سره، قم، ۱۳۷۳ش.
تیموری، ابراهیم، عصر بیخبری، یا، ۵۰ سال استبداد در ایران: تاریخ امتیازات در ایران، تهران، ۱۳۵۷ش.
جاپلقی بروجردی، علیاصغربن محمدشفیع، طرائف المقال فی معرفة طبقاتالرجال، چاپ مهدی رجایی، قم، ۱۴۱۰ق.
کنی، حاج ملاعلی، توضیحالمقال فی علمالرجال، چاپ محمدحسین مولوی، قم، ۱۳۷۹ش.
حبیبآبادی، محمدعلی، مکارم الآثار در احوال رجال دو قرن ۱۳ و ۱۴ هجری، اصفهان، ۱۳۵۱ش.
حرزالدین، محمد، معارفالرجال فی تراجم العلماء و الادباء، قم، ۱۴۰۵ق.
حسینی، احمد، تراجمالرجال، قم، ۱۴۱۴ق.
حسینی حائری، کاظم، القضاء فی الفقه الاسلامی، قم، ۱۴۱۵ق.
روحانی، محمد صادق، فقهالصادق، قم، ۱۴۱۲-۱۴۱۴ق.
سلیم، محسن، دگرگونیهای تمدن و فرهنگ ایران، دانشگاه آزاد اسلامی شاهرود، ۱۳۸۴.
شریف رازی، محمد، اختران فروزان ری وطهران، یا، تذکرةالمقابر فی احوال المفاخر، قم: مکتبةالزهراء، بیتا.
شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، تهران ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش.
طهرانی، آقابزرگ محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت، ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
طهرانی، آقابزرگ محمدمحسن، طبقات اعلامالشیعة: نقباءالبشر فیالقرن الرابع عشر، مشهد، ۱۴۰۴ق.
طهرانی، آقابزرگ محمدمحسن، مصفیالمقال فی مصنفی علمالرجال، چاپ احمد منزوی، تهران، ۱۳۳۷ش.
کشمیری، محمدمهدی بن محمدعلی، تکملة نجومالسماء، قم، ۱۳۹۷ق.
مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانةالادب، تهران ۱۳۶۹ش.
مشار، خانبابا، مؤلّفین کتب چاپی فارسی و عربی، تهران ۱۳۴۰-۱۳۴۴ش.
موسوعة طبقات الفقهاء، اشراف جعفر سبحانی، قم: مؤسسة الامامالصادق، ۱۴۱۸-۱۴۲۴.
موسوی اصفهانی، محمدمهدی، احسنالودیعة فی تراجم اشهر مشاهیر مجتهدی الشیعة، او، تتمیم روضاتالجنات، بغداد، ۱۳۴۸.
موسوی بجنوردی، حسن، القواعد الفقهیة، چاپ مهدی مهریزی و محمدحسین درایتی، قم ۱۳۷۷ش.
ناظمالاسلام کرمانی، محمدبن علی، تاریخ بیداری ایرانیان، چاپ علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۷۶۱۳۷۷ش.
همایش بزرگداشت عالم ربانی، آیت اللهالعظمی حاج ملا علی کنی(ره)، هفتهنامه افق حوزه.
انتشار مجموعه مقالات برگزیده کنگره بزرگداشت "حاج ملا علی کنی"، باشگاه خبرنگاران جوان.