جی پلاس؛
حسنتاش: به اندازهی حدود دو فاز پارس جنوبی گاز میسوزانیم و دودش را هوا میدهیم!/ گفته شده از سال آینده مشکل گاز هم داریم
به دلیل اینکه تحریم صادرات و تولید نفت را کم کرده است. به اندازهی حدود دو فاز پارس جنوبی گاز میسوزانیم و دودش را هوا میدهیم و محیط زیست را آلوده میکنیم چرا کسی آن را پیگیری نمیکند؟ چرا کسی برای آن حنجره پاره نمیکند؟
گروه اقتصاد و درآمد جی پلاس: غلام حسین حسن تاش صاحب نظر در حوزه اقتصاد انرژی، در نشست مجازی موسسه دین و اقتصاد با موضوع «قیمت حاملهای انرژی؛ واقعیتها و جوّسازیها» گفت: بیش از 30 سال هست که یک ادبیات تکراری بصورت دورهای شروع میشود و کاملاً برای ما منتظره است. برای اینکه بدانیم اینها چه اهدافی را دنبال میکنند در ادامه اشاراتی خواهم کرد. . . اخیراً یکی از دوستان تمام گرفت و گفت برای شورای عطف روی چالشهای بخش انرژی کار میکنند. نزدیک به 20 سال پیش مرحوم دکتر حسین عظیمی همایش چالشها و چشماندازهای ایران را برگزار کرد. من یک مطلبی دربارهی چالشهای بخش انرژی ارائه کردم آن را مرور کردم و دیدم هیچ چیزی ندارم و همان چالشها به قوّت خودشان باقی است بعد از 20 سال بعضی چیزها اضافه شده ولی چیزی کم نشده است. در مورد بحث قیمتگذاری حاملهای انرژی هم باز بحث تقریباً به این شکل اوایل بعد از جنگ و دوران موسوم به سازندگی شروع شد. گفتند میخواهیم مصرف را کنترل کنیم. به همان زبان دوستانی که علیالقاعده باید به این چیزها باور داشته باشند گفتیم باید توابع تقاضا را مطالعه کنید و کششهای قیمتی را دربیاورید بعد ببینید باید چقدر قیمت تعیین شود تا مصرف را کنترل کنید. در آن موقع به یکی از دوستان که از اساتید علم اقتصاد است خواهش کردم در پایان نامهی کارشناسی ارشد برای اولین بار در ایران یا حداقل بعد از انقلاب توابع تقاضای چهار فراوردهی اصلی را مطالعه کند. در آنجا نشان داده شد کششهای قیمتی تقاضا خیلی پایین هستند و به نوعی بیکشش است بنابراین کنترل مصرف فقط از طریق قیمت نمیتوان انجام داد. بعد گفتند قیمتها منطقی نیستند. گفتیم اصول قیمتگذاری منطقی چه چیزهایی هستند. گفتند میخواهیم بهینهسازی کنیم، مصرف غیر بهینه است. گفتیم بهینهسازی چه مسائل و اصولی دارد و کتاب ترجمه کردیم. با مرحوم آقای دکتر صدیقی کتاب سیاستگذاریهای افزایش راندمان را ترجمه کردیم و گفتیم به غربیهایی که استناد میکنید ببینید خودشان چه کاری انجام دادند. بحث الگوی مصرف را مطرح کردند و هر کدام جواب داده شد مستمسک دیگری پیدا کردند و گاهی به وجه شرعی متوسل شدند و گفتند اسراف و قاچاق میشود و عدالت اجتماعی برقرار نمیشود. هر کدام توضیح و جواب داده شد در آخر معلوم شد بودجه کم داریم و نمیتوانیم صنعت نفت را اداره کنیم خصوصاً این بحثها روی بنزین متمرکز میشوند به دلیل اینکه روزآمد و جرینگی است.درآمد حاملهای دیگر خصوصاً در آن زمان به زودی وصول نمیشد.
حسن تاش افزود: ما گفتیم صادقانه همان چیزی که مشکلتان است را بگویید و ادبیات مربوط به بهینهسازی و قیمتگذاری را خراب نکنید اینها چیزهایی هستند که باید حل شوند. مسئلهی بهینهسازی مصرف انرژی برای کشور بسیار مهم است و شاخص شدت انرژی بسیار بد است و اینها با قیمت گذاری حل نمیشوند. در مورد قیمتگذاری گفتیم باید قیمت تمام شدهی حاملها، کششهای قیمتی، درآمدی، متقاطع قیمتی حاملهای مختلف، مسئلهی نسبت قیمت عوامل تولید با عوامل دیگر در انرژی، سهم سبد خانوار و مقایسهاش با دنیا و از مسائل دیگر را محاسبه کنید. به دلیل اینکه اینها را در چندین مطلب و مقاله و کتاب نوشتیم و ترجمه کردیم و گفتیم، میخواهم کمی روی مغلطههایی که مرتباً تکرار میشوند اشارهای کنم و شاید در ادامهی بحث به زبان دیگری مطالب را مطرح کنم.
وی تصریح کرد: در مورد اینکه یارانه وجود دارد من ندیدهام کسی تعریف علمی ارائه دهد از اینکه اصلاً یارانه به چه معنا است؟ یارانه ضمنی چیست؟ بعد میگویند چرا برای انرژی قیمت کم گذاشتهاند؟ شما یک مرجعی را نشان دهید که زمانی قیمت انرژی بالا بوده تصمیم گرفته آن را کم کند. کجا چنین تصمیمی گرفته شده است؟ اینکه دائم اقتصاد کشور را در دور تسلسل باطلی قرار دهید و قیمت چیزی را بالا ببرید آثار تورمی آن ظاهر شود بعد بگویید اختلاف بین تورم جهانی و داخلی وجود دارد نرخ ارز را بالا ببرید. اگر نرخ ارز را بالا ببرید دوباره انرژی فوب خلیج فارس را با نرخ ارز جدید محاسبه کنید و دوباره بگویید انرژی ارزان است و چرا ارزان به مردم میدهید؟ تا چه زمانی میخواهیم اقتصاد را در دور تسلسل باطل نگه داریم؟ من نوشتم اولاً هیچ جای دنیا قیمت حاملهای انرژی را با فوب خلیج فارس یا قیمت بازار جهانی تنظیم نمیکنند بر اساس برنامه و سیاست انرژی تعیین میکنند و از خیلی از حاملهای انرژی مالیات میگیرند و به خیلی از حاملهای انرژی سوبسید میدهند برای اینکه میخواهند سبد بهینه را تضمین کنند. اگر هدفتان فوب خلیج فارس هست در لوپی که افتادهاید تا ابد الدهر هم به فوب خلیج فارس نمیرسید به دلیل اینکه یک مرحله بالا میبرید دوباره خود آن باعث تورم میشود و نرخ اختلاف ارز پیدا میشود و دوباره میگویید ارز ارزان است و باید قیمت ارز را بالا ببریم.دوباره بین قیمت داخلی با ارزی که فوب خلیج فارس را تبدیل میکنید اختلاف شگرفی میافتد و همین جور این قضیه ادامه دارد. اصلاً نرخ ارز را چه در نظر میگیرید؟ کدام نرخ ارز؟ از 4 هزار و 200 تومان تا 25 هزار تومان داریم. چه کسی گفته نرخ ارز درست است که شما این جوری محاسبه کنید؟
حسن تاش با بیان اینکه در مورد بهرهوری انرژی کتاب ترجمه کرده ایم، خاطرنشان کرد: در آنجا نشان داده بود در شرایطی که به دلیل هر محدودیتهای فناوری، عدم آشنایی عوامل اقتصادی با مقولهی صرفهجویی و بهینهسازی انرژی دسترسی به تجهیزات وجود ندارد. در واقع مقولهی بهینهسازی مصرف انرژی مقولهی جایگزینی عوامل است با همان مدلهای مورد علاقهی آقایان بحث کردیم و نشان دادیم اگر کشش جایگزینی عوامل بین سرمایه و نیروی کار، عوامل انرژی و غیر انرژی کشش جایگزینی صفر باشد مدلها نشان میدهند زمانی که قیمت انرژی را بالا میبرید تولید ناخالص ملّی کشور پایین میآید و سطح عمومی قیمتها بالا میرود. در عمل ما این را تجربه کردیم. در تجربهی طرح تحول اقتصادی در سالهای 89 و 90 که یک مرحله قیمت حاملهای انرژی را بالا بردیم آثار تشدید رکودی و تورمیاش را دیدیم یعنی همان چیزی که نوشته بودیم و پیشبینی کرده بودیم. حتی به فرض اینکه کشش صفر نباشد در اقتصادی که ساختار تورمی و انتظارات تورمی وجود دارد زمانی که قیمت چیزی را بالا میبرید به دلیل اینکه عوامل اقتصادی میدانند تورم به زودی میآید و دوباره سطح عمومی قیمتها، قیمت نسبی آن حامل را تطبیق میدهد و دوباره در سطح نسبی نازلی قرار میگیرد اقدام به بهینهسازی نمیکنند چون سرمایه میخواهد و زمان میبرد و میدانند خیلی زودتر از آن دوباره قیمتها تطبیق پیدا میکنند و قیمت نسبی سر جای خود برمیگردد. بیشتر سعی میکنند در ساختار تورمی افزایش قیمت را به دیگران منتقل کنند که روی سر محرومترین و پایینترین طبقاتی انباشته و خراب میشود که درآمدهای ثابت دارند.
وی افزود: تجربهی کشورهای دنیا نشان میدهد بالا بردن کشش جایگزینی از جمله عوامل مقدم بر تغییر قیمتها بوده است. کسانی که خیلی قبلتر قیمتها را حل کردند شرکتهای خدمات انرژی دارند که مسئولیت سرمایهگذاریها برای بهرهوری انرژی بر عهده میگیرند و سیستم بانکی با آنها همکاری میکند. بنابراین این گونه نیست که قیمت مسئله را حل کند. من به صراحت عرض میکنم اگر کسی دغدغهی بهرهوری انرژی دارد در اسفند ماه 96 در اتاق بازرگانی ارائهای تحت عنوان آسیبشناسی اجرایی نشدن طرحهای بهینهسازی مصرف انرژی داشتم که هشت آسیب را شناسایی کردم و به صراحت گفتم یکی از آسیبها وسوسهی کسانی است که به دنبال شوک درمانی هستند. به دلیل اینکه مدیران مهندس که دنبال راه حل های سخت و پیچیده نیستند و میخواهند علت و معلولی با مسائل اقتصادی برخورد کنند و زور بگویند و از جایی نتیجه بگیرند زمانی که به آنها وسوسه منتقل میشود لازم نیست هیچ یک از این کارها را انجام دهید، قیمت را زیاد کنید، بلکه یک میلهی معجزهگری وجود دارد که آن را به همه چیز میزنید و مشکلات را حل میکند. همهی اینها دنبال کار سخت نمیروند. بعد توضیح خواهم داد که در این زمینه چه قوانینی داشتیم که کاملاً مغفول مانده و اجرا نشده است.
وی با طرح این پرسش که آیا بقیهی کالاها و خدمات در ایران با قیمتهای بینالمللی و فوب خلیج فارس تعیین میشود که این گونه حاملهای انرژی را تعیین کنیم؟، افزود: چند روز پیش در بحثی یک آقایی بحث قیمت فوب خلیج فارس و قیمتهای جهانی و... را مطرح میکرد. در آنجا کسی گفت آیا دستمزدهای ما در ایران که قدرت خرید مردم را تعیین میکند با قیمتهای جهانی تعیین میشوند؟ ایشان عصبانی شد و در صحبتهای بعدی مدعی عدالت اجتماعی بود. چنان خشمگینانه با بحث دستمزد برخورد کرد که برای من عجیب بود. او گفت حاملهای انرژی استاندارد هستند ولی بهرهوری نیروی کار استاندارد نیست. شما که معتقد هستید قیمت و آثارش چیز شگفتآوری است که به هر چیز بزنید بهرهوری همه چیز را حل میکند به کارگری که حداکثر 5 تومان میدهید و کارگر مشابه او در آلمان 3 تا 4 هزار یورو میگیرد به این کارگر بگویید اگر استاندارد بهرهوری آلمانی را پیاده کردید 4 هزار یورو در ماه حقوق میدهیم. ببینید اگر او مسئلهی دانش و آموزش و کارایی حل نکرد و تا نیمه شب هم کار نکرد تا ماهانه 80 تومان حقوق بگیرد... چگونه است که در آنجا مکانیزم قیمتها عمل نمیکند ولی در اینجا عمل میکند؟ پس معلوم هست داستان دیگری است. کسانی برای انرژی و محیط زیست خیلی دلسوزی میکنند و میگویند انرژی تلف میشود. اولاً شاید کمتر کسی دربارهی بهرهوری انرژی و الزامات آن به اندازهی من نوشته و برای این مسئله دل سوزانده و پیگیری کرده است. اما اگر کسی ادعا میکند برای انرژی دلش میسوزد در مورد گازهای همراه نفت هم اکنون کم شده به دلیل اینکه تحریم صادرات و تولید نفت را کم کرده است. به اندازهی حدود دو فاز پارس جنوبی گاز میسوزانیم و دودش را هوا میدهیم و محیط زیست را آلوده میکنیم چرا کسی آن را پیگیری نمیکند؟ چرا کسی برای آن حنجره پاره نمیکند؟ ما بارها گفتیم و نوشتیم. در مورد بیضابطگی در گازرسانی بارها گفتم و در بحث انرژی روستایی و بحثهای دیگر که به دلایل پوپولیستی نهادینه شده و نماینده به مردم وعده میدهد گاز میآورم در هر کوی و برزنی و هر روستای با جمعیت کوچکی گاز میبریم و زمانی که بعضی از انشعابات پشت درب خانهی روستایی میرسد میلیاردها هزینهی آن بوده است. بارها تأکید کردیم نمیگوییم روستایی از انرژی خوبی بهرهمند نباشد ولی آیا شما مطالعهی فنی و اقتصادی کردید که با رقم شگفتانگیزی که گاز پشت درب خانهها بردید میتوانستید چه انرژیهای دیگری از جمله حاملهای خورشیدی، بادی، مدرن کردن انرژی سنتی که روستایی مصرف میکرد را انجام دهید تا اشتغالزا باشد و وابسته به گاز نکند؟
وی افزود: در سال گذشته در شورای عالی انرژی تراز انرژی را درآوردند که تا سال 1405 حداقل تراز انرژی کشور منفی است بدین معنا که از سال آینده دچار بحران گاز هم هستیم. چرا کسی اینها را پیگیری نمیکند؟ در سال 97 سه فاز جدید پارس جنوبی وارد مدار شد. از سال 97 تا 99 میعانات و گاز مایع نزدیک 400 میلیون دلار بخاطر سوء مدیریت در شرکت ملّی نفت ایران به مشعل دادند و همه جا مطلع شدند. خبرگزاریها منتشر کردند 400 میلیون دلار سوخت و مردم باید تاوان دهند. میلیاردها بشکه عقب افتادگی تولید در میادین مشترک داریم. از همه مهمتر قانون رفع موانع تولید رقابتپذیر مصوّب سال 1394 هم اکنون 6 سال از این قانون میگذرد. احکام بسیار بزرگی را در حد 100 میلیارد دلار برای بهرهوری انرژی از طریق راهکارهای قیمتی در نظر گرفته است. بدین معنا که اگر سرمایهگذاری پیدا شد در کارخانهای با ارتقاء بهرهوری انرژی انرژی را آزاد کرد به وزارت نفت اجازه داده شده انرژی را به قیمتهای منطقی یعنی کسری از فوب خلیج فارس خریداری کنند تا سرمایه بازگشت شود. مگر نمیگویید ارزش انرژی فوب خلیج فارس است این میتوانست بهرهوری را بالا ببرد و اشتغال ایجاد کند و محیط زیست را بهتر کند و صادرات کشور را تقویت کند. چرا به اندازهی سرسوزنی احکام را اجرا نکردید و کارنامهی اجرای قانون تقریباً نزدیک به صفر هست و کسانی که خودشان را نگران انرژی نشان میدهند چرا پیگیری نمیکنند؟ البته از سال 92 احکام در قوانین و مقررات دیگر وجود داشت، در سال 94 در قانون رفع موانع تولید رقابتپذیر و ارتقاء نظام مالی کشور منضبطتر و تجمیع و قانونمندتر شده ولی کارنامهی عملکردش نزدیک به صفر است.
حسن تاشبا بیان اینکه بازدهی اتومبیلهایی که در کشور تولید میشوند نصف بازدهی اتومبیل روز دنیا است، گفت: مردم باید اتومبیلها را با قیمت گزاف خریداری کنند که از نظر مسافت دو برابر استانداردهای روز دنیا بنزین مصرف میکنند. اگر بنزین را به ازای مسافت حساب کنید 7 هزار تومان بابت آن پول میدهند و کسی در این باره چیزی نمیگوید. در مورد راندمان کانورژن یا تبدیل انرژی اولیه به انرژی ثانویهی برق در نیروگاهها گزارشات وزارت نیرو و شورای عالی انرژی 37 درصد است که البته باید کمتر از این باشد و اکنون در دنیا در سیکل ترکیبی به بالا 54 درصد و در سیستمهای پیشرفتهتر به بالای 70 درصد رسیده است. کسانی که نگران عدالت اجتماعی هستند یادم هست مطالعهای کاملاً جهتداری را قبل از اجرای طرح تحول اقتصادی در سالهای 87 و 88 در مدیریت انرژی سازمان برنامه انجام شده بود و ما را برای ارائهی نتایج مطالعه دعوت کردند. مطالعه هدفدار بود و میخواستند نشان دهند بقول آقایان یارانههای پنهان انرژی که البته با بحث دلار مطرح میکنند طبقات فرودست بهرهی کمتری میبرند و طبقات فرادست بهرهی بیشتری میبرند و هدف نشان دادن این بود ولی در آنجا به قدری مسئله شاق بود که مطالعه کننده اذعان کرد گرچه ممکن است این گونه باشد ولی مطالعات نشان میدهند اگر قیمت را افزایش دهیم آثارش روی طبقات فرودست بدتر است. گرچه عادلانه نیست ولی طبقات فرودست آسیب کمتری میبینند. از کسانی که طرفدار عدالت اجتماعی هستند سؤال میکنم شما نگران توزیع درآمدی هستید مگر طبقات فرادست از اتوبان و جاده و سایر امکانات بیشتر استفاده نمیکنند نرخ عوارض اتوبان تهران شمال با اتوبانهای مشابه سایر دنیا را مقایسه کنید و اگر در جای دیگر دنیا بخواهند این اتوبان را طی کنند 10 دلار میدهند. 10 دلار را با نرخ دلار 25 هزار تومان ضرب کنید و بگویید از اتومبیلها 250 هزار تومان بگیرید. از بقیه 20 هزار تومان بگیرید و از پورشه و... 250 هزار تومان بگیرید همه ویلادار هستند ممکن است آثار تورمی هم نداشته باشد و کاملاً قابل کنترل هست چون همهی پرداختها الکترونیکی شده و میتوان حساب کرد. مگر هم اکنون در مورد برق و گاز با باستی هیلز و برجهای لوکس که پنت هاوسهای 300 متری دارد آمار و اطلاعات ندارید تا بتوانید قیمت برق را 10 برابر بگیرید؛ چرا این کار را انجام نمیدهید؟ اگر لازم هست مصوبه از دولت بگیرید و این کار را انجام دهید. پس نشان میدهد مسئله چیز دیگری است.
وی افزود: اخیراً در قطعی برقها مسئلهی استخراج بیت کوین مطرح شد. روی حرفهایی که زده میشود کمی دقت میکنید میفهمید چه خبر است. گفتند همهی نیروهای نظامی و انتظامی و اطلاعاتی بسیج شوند تا اینها را شناسایی کنند. اگر بانک اطلاعاتی دارید سالها برای بنده قبض صادر میکنید با دستور ساده به بانک اطلاعاتی مصرفم بصورت آنرمالی تغییر کرد در سیستم نشان دهید خانهای وجود که نرم مصرف 10 سال گذشتهاش این بوده ولی اکنون به شکل عجیب و غریبی تغییر پیدا کرده است. این به اطلاعات و جاسوسی نیاز ندارد بلکه به راحتی از طریق بانک اطلاعاتی قبض صادر میکند. پس نشان میدهد جاهای دیگر کار میلنگد. اگر کسی در مورد قاچاق نگران است باید بحث اساسی و ریشهای کند که چرا باید در کشور قاچاق به این گستردگی وجود داشته باشد؟ آیا فقط سوخت قاچاق میشود؟ نمیتوانید برای مردم شغل ایجاد کنید تا سراغ کارهای پر دردسر و پر ریسک برای تأمین معاش بروند و بسیاری از بحثهای دیگر که میتوان مطرح کرد. کسانی که وعدههای یارانههای نقدی عجیب و غریب میدهند اولاً تلویحاً اعتراف میکنند که برای خلاص کردن کشور از نفت و متنبه کردن اقتصاد و حل ساختاری تولید غیر نفتی برنامهای ندارند و میخواهند با همین قیمتها بازی کنند به نحوی اعتراف به این مسئله دارد. دوم اینکه میخواهند تجربهی 89 و 90 طرح تحول اقتصادی آقای احمدینژاد را تکرار کنند چارهای ندارند ممکن است نگویند ولی چارهای ندارند غیر از اینکه سوخت را گران کنند و بعد بگویند پول آن را بین عدهای تقسیم میکنیم. تجربه نشان داده این تورم را تشدید میکند، شغلهای بیشتری را از بین میبرد، تولید بیشتری را به تعطیلی میکشاند، تورمی که ایجاد میکند ارزش آنچه میخواهند نقدی دهند را بزودی نزدیک به صفر میکند کما اینکه 45 هزار تومانی که روزی عددی بود اکنون چیز خندهداری است.
حسن تاش در ادامه افزود: میخواهند مناعت طبع را از شما بگیرند و استقلال ما را از بین ببرند و روز به روز بیشتر به دولت وابسته کنند و اقتصاد کشور را به نفت وابسته کنند و آزموده را آزمودن خطا است. اگر بخواهم از صحبتم جمعبندی کنم و فرصتی باشد سؤالات را جواب دهم البته میخواهم از حوزهی تخصصی خارج شوم. من 30 سال هست که اقتصاد انرژی خواندهام، درس دادهام و نوشتهام یک خبرنگاری جرأت نمیکند زنگ بزند و بگوید نظر شما دربارهی مناطق آزاد چیست؟ ایدههایی دارم ولی تخصصم نیست، کارم انرژی هست. واقعاً اعتماد به نفس و جرأت ندارم تا خارج از این اظهار نظر کنم. از 720 مطلبی که از مصاحبه روی وبلاگم هست چند مورد از بحث انرژی خارج شدهام. به دلیل اینکه بیشتر گرایشم در نفت و گاز هست، در مورد برق جرأت ندارم اظهار نظر کنم. لذا اینکه ریشهی طرح دورهای مسائل چیست به اختیار آقای دکتر مومنی میگذارم که اگر اشتباه میکنم تذکر دهد. به نظرم مسئلهی اصلی اینکه اقتصاد ایران در چنگ غیر مولدها است. رانت خواران و سفته بازان روی اقتصاد چنبره زدهاند. به نظرم مولدها و کسانی که به دنبال سرمایهگذاری تولیدی هستند در جستجوی ثبات اقتصادی هستند. آرزوی کسی که میخواهد سرمایهگذاری مولد کند اینکه روندها قابل پیشبینی باشند تا بتواند مطالعهی فنی و اقتصادی کند نه به محض اینکه اتفاق یا شوکی در اقتصاد وارد شود تا تمام فیزیبلیتی را به هم بریزد که تا ابد هم قادر به سرمایهگذاری نیست و تا زمانی که سرمایهگذاری در کشور انجام نشود تولید روند نمیگیرد و اقتصاد از وابستگی به نفت خارج نمیشود.
وی افزود: اینها دنبال ثبات اقتصادی هستند نه اینکه اقتصاد هیچ تغییری نکند بدین معنا که روندها قابل پیشبینی باشند. اما برداشتم اینکه سفتهبازان از نوسانات منتفع میشود مخصوصاً اگر بتواند بر نوسانات سوار شود و هدایت کند بداند چه زمانی باید چه چیزی را خریداری کند و چه زمانی باید چه چیزی را بفروشد. کسانی اقتصاد را در دور تسلسل باطل انداختهاند و در اوجها و هزینهها سود میکنند. بصورت سیکلی هم مطرح میکنند به محض اینکه موفق شدند قیمت حاملهای انرژی را بالا ببرند تورم ایجاد میشود و دوباره زمزمههای پایین بودن نرخ ارز را شروع میکنند و ما عادت کردهایم و کمکم زمزمهها شروع میشود با نرخ ارز صادرکننده انگیزه ندارد و دوباره حرفهای تکراری است که اهل فن باید نقد و بررسی کنند. من مدعی نیستم که نباید قیمتها اصلاح شوند اما در چه شرایط و مکانیزمها و مطالعاتی در شرایطی که ثبات نسبی در بقیهی پارامترهای اقتصادی بوجود آمده باشد. جایی که به اقتصاد خواندهی محترم نقد میکردم زمانی که بحث بهرهوری و قیمت نیروی کار مطرح میشود برافروخته میشوید اتفاقاً سوخت هم استاندارد نیست. گازوئیلی که به مردم میدهیم حدود 100 برابر استاندارد جهانی ترکیبات گوگردی دارد. هیچ کسی روی گازی که به خانهی من و شما میآید کنترل ندارد که در آن چه استانداردی را رعایت شده است. دلیلی که استاندارد است این است که همین گاز به ترکیه صادر میشود و به دلیل اینکه ترکها ایستگاه دارند و کیفیت را کنترل میکنند و با قرارداد تطبیق میدهند هر سال دهها دعوا بر علیه ما دارند که گاز غیر استاندارد تحویل میدهیم. در مورد همین گونه است که چه صدماتی به اتومبیل مردم وارد میکند و هزینههای تعمیر و نگهداری را بالا میبرد جای خود دارد. بنابراین این گونه نیست که آن آقا میگوید بهرهوری نیروی کار استاندارد نیست و سوخت استاندارد است درست باشد. در هر حال در بحث انرژی مشکل داریم و شاخص شدت انرژی یکی از بدترینهای دنیا است و معادل 2.5 میلیون بشکه از نظر ارزش حرارتی پتانسیل بهینهسازی و صرفهجویی داریم. شما بارها روش قیمتی را تجربه کردید شکست خوردید یکبار هم روش قیمتی که ما میگوییم و در قوانین خودتان گنجانده شده چرا مادهی 12 مفصّل قانون تولید رقابتپذیر با جزئیات نوشته شد؟ به دلیل اینکه تجربه شد روش قیمتی شکست خورده و جواب نمیدهد. در سخنرانی چند روز پیش آقای وزیر نفت شنیدم در پایان وزارت خود تازه به یاد افتاده اینها مهم هستند و باید کاری انجام دهیم.
دیدگاه تان را بنویسید