امام در بیست و هشتم اردیبهشت سال ۵۰، در پاسخ به نامه ششم اردیبهشت مرحوم صادق طباطبایی، نکات مهمی را گوشزد فرمودند.

به گزارش خبرنگار جی پلاس، امام خمینی (س) در بیست و هشتم اردیبهشت سال ۵۰ مطابق با بیست و دوم ربیع الاول ۱۳۹۱ (۱) در نامه ای خطاب به مرحوم دکتر صادق طباطبایی بر ضرورت مقابله با فرهنگ استعماری تاکید کردند. متن نامه امام به شرح زیر است:

 

‌"بسم الله الرحمن الرحیم‌

‌‌22 شهر ربیع الاول 91‌

‌‌جناب آقای طباطبایی ـ ایّده الله تعالی‌

‌‌     مرقوم مورخ شش اردیبهشت پنجاه واصل، نظر اینجانب را دربارۀ جلسۀ سالیانۀ گروه‌‎ ‎‌فارسی زبان در اروپا خواسته بودید. قبلاً لازم است از توجه نسل جوان تحصیلکرده به‌‎ ‎‌اموری که با دست خیانتکار عمال ارتجاع و استعمار، سالیان دراز مدفون بوده تقدیر کنم.‌‎ ‎‌امید است ان شاءالله تعالی این وسمۀ عار‌‎[2]‎‌ که بر جبین غربزدگان در طول مدت تبلیغات‌‎ ‎‌کلیسا نقش بسته است زدوده شود.‌

‌‌ 

باز هم بخوانید:

نظر امام درباره اموال غیر مجهول المالک چه بود؟

از دیدگاه امام، در چه صورت می توان حکم اعدام صادر کرد؟

امام خمینی: در حکومت اسلام، جوّ، جوّ محبت است/اگر با مردم با دوستی رفتار‌‎ ‎‌کنید، دلتان آرام است/در اسلام هر کسی باید از خودش بترسد/ما الآن از جمهوری، چیزی که داریم رأیش بوده، اما جمهوری اسلامی، به آن معنایی که ما می خواهیم، تا حالا مع الأسف نشده‌‎ ‎

چرا منصور برای ادامه نخست وزیری اش از امام اجازه خواست؟

نصیحت امام به فرزند حاج آقا مصطفی چه بود؟

 

  اینجانب با آنکه دوران نقاهت پیری را می گذرانم و امیدهایی که داشتم به هیچ یک‌‎ ‎‌به طور دلخواه نایل نشدم، لکن از نهضتی که در سال های اخیر به تأیید خداوند متعال بپا‌‎ ‎‌شد و موجب نزدیکی قشرهای تحصیلکرده با علمای دین شد، امید واثق دارم که این نور‌‎ ‎‌به خاموشی نگراید و هر روز شکاف هایی که به دست خائنان سوداگر غرب و شرق برای‌‎ ‎‌استعمار ملل اسلام حاصل شده است، با جنبش دنیایی و همه جانبۀ طبقات تحصیلکرده‌‎ ‎‌اعم از روحانی و دانشگاهی از بین برود و با اطلاع از دردها و نابسامانی ها به علاج و‌‎ ‎‌سازندگی بپردازند.‌

‌    آنچه می توان گفت ام الامراض است، رواج روزافزون فرهنگ اجنبی استعماری‌‎ ‎‌است که در سال های بسی طولانی جوانان ما را با افکار مسموم پرورش داده و عمال‌‎ ‎‌داخلی استعمار بر آن دامن زده اند و از یک فرهنگ فاسد استعماری جز کارمند و‌‎ ‎‌کارفرمای استعمارزده حاصل نمی شود. باید کوشش کنید مفاسد فرهنگ حاضر را‌‎ ‎‌بررسی کرده و به اطلاع ملت ها برسانید و با خواست خداوند متعال آن را عقب زده، به جای‌‎ ‎‌آن فرهنگ اسلامی ـ انسانی را جایگزین کنید تا نسل های آینده با روش آنکه انسان سازی‌‎ ‎‌و عدل پروری است، تربیت شوند.‌

‌‌ 

    باید کوشش کنید تا طرز حکومت اسلام و رفتار حکام اسلامی را با ملت های مسلمان به‌‎ ‎‌اطلاع دنیا برسانید تا زمینه فراهم شود که حکومت عدل و انصاف به جای این‌‎ ‎‌حکومت های استعمارزده که اساس آن بر ظلم و چپاولی است، برقرار شود. اگر قشرهای‌‎ ‎‌جوان از هر طبقه که هستند ماهیت حکومت اسلام را که با کمال تأسف جز چند سالی در‌‎ ‎‌زمان پیغمبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ و در حکومت بسیار کوتاه امیرالمؤمنین‌‎ ‎‌ـ علیه السلام ـ جریان نداشت، بفهمند، اساس حکومت های ظالمانۀ استعماری و مکتب های‌‎ ‎‌منحرف کمونیستی و غیره، خود به خود برچیده می شود. این کاخهای مجلل‌‎ ‎‌آسمانخراش و آن کامجویی های رویایی سلاطین جور و حکومت های باطل که با دسترنج‌‎ ‎‌ملت ها فراهم شده است، مردم را به سوی حزب های منحرف می کشاند. اگر حکومت اسلام‌‎ ‎‌که رئیسش با رعیت یکسان و دارالحکومه اش مسجد روی خاک های گرم و سلطانش با‌‎ ‎‌کفش و جامۀ کهنه حکومت می کند و ملت در پناه آن با آرامش و در سایۀ عدل زندگانی‌‎ ‎‌می کند، روی کار آید، اساس انحرافات چپ و راستی بر باد می رود.‌

‌‌ 

    باید کوشش کنید آنچه را از دست داده اید در طول مدت حکومت های دست نشانده که‌‎ ‎‌مهمتر از همه استقلال روحی است که لازمه اش احساس حقارت در مقابل حکومت های‌‎ ‎‌جور است، باز یابید. لازم است حوادثی که در ممالک اسلامی با دست عمال استعمار‌‎ ‎‌می گذرد بررسی دقیق کنید و بعد از تجزیه و تحلیل، ملت ها را از نتایج فاسدۀ آنها مطلع‌‎ ‎‌نمایید. باید حادثه سازیها و شایعه پردازی هایی که در ممالک اسلامی برای تحکیم اساس‌‎ ‎حکومت استعماری است، بررسی دقیق کنید؛ نظیر حوادث ترکیه و حادثۀ سیاهکل. لازم‌‎ ‎‌است از اختلافات داخلی که به نظر می رسد اکثرش با دست سازمان های خیانتکار ایجاد‌‎ ‎‌می شود تا با خیال راحت به زندگانی کثیف ظالمانۀ خود ادامه دهند، جداً احتراز کنید و‌‎ ‎‌کسانی که به این نحو اختلافات دامن می زنند تقبیح کنید. باید فداکاری کنید در ارجاع‌‎ ‎‌مجد و عظمت اسلام که مهمش عظمت معنوی آن است تا در پناه حکومت عدل الهی‌‎ ‎‌همۀ طبقات در رفاه و آسایش زندگی کنند.‌

 

‌‌     از خداوند متعال توفیق و تأیید آقایان محترم را در خدمت به اسلام و مسلمین‌‎ ‎‌خواستار است. والسلام علیکم و رحمة الله .‌

‌‎ ‎‌روح الله الموسوی الخمینی‌"

 

 

۱. در صحیفۀ نور (دورۀ 22 جلدی)، ج 1، ص 161 تاریخ نامه 6 اردیبهشت و درکتاب هفت هزار روز، 26 اردیبهشت درج شده است. ولی به استناد تاریخ مندرج در دستخط، 28 اردیبهشت صحیح است.  

۲. لکه ننگ.

 

صحیفه امام؛ ج ۲، ص ۳۴۵-۳۴۷

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
4 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.