آیت الله العظمی سید محسن حکیم از فقها و مراجع تقلید عظام است که در عید فطر سال ۱۳۰۶ قمری در نجف اشرف به دنیا آمد. او نزد آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، آقاضیاء عراقی، شیخ علی جواهری، میرزاحسین نائینی و سید ابوتراب خوانساری و... شاگردی کرد. ایشان فعالیت های گسترده سیاسی و اجتماعی داشت و سال های عمرش به خدمت به جامعه شیعیان گذشت.

به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی آیت الله العظمی سید محسن حکیم اختصاص دارد.

 

 

زندگینامه آیت الله العظمی سید محسن طباطبایی حکیم

آیت الله سید محسن حکیم، فقیه مجاهد عراقی و مرجع تقلید شیعیان در قرن چهاردهم است.

 

او در عید فطر ۱۳۰۶ در نجف ، در خاندانی که در عراق شهرت فراوان داشتند، به دنیا آمد. پدرش، مهدی ‌بن صالح طباطبائی نجفی، مشهور به سیدمهدی حکیم، [۱] عالم دینی بود. سید محسن در شش سالگی پدرش را از دست داد و برادر بزرگش، سید محمود، سرپرستی او را برعهده گرفت. [۲][۳][۴][۵][۶][۷]

 

باز هم در این زمینه بخوانید:

عبدالحسین تهرانی که بود؟/چرا وی وصی امیرکبیر شد؟/چه رابطه ای میان او و صاحب جواهر بود؟/نقش او در بازسازی عتبات عالیات چه بود؟

از زندگی میرزا جمال الدین کلباسی چه می دانید؟

حکیم شمس الدین بهبهانی که بود؟

محمد بن حسن اصفهانی که بود؟/چرا وی به فاضل هندی شهرت داشت؟/علت غنای کتابخانه او چیست؟/او از چه جایگاه علمی برخوردار است؟

نجف دریا بندری که بود؟/تاثیر او بر ادبیات داستانی چه بود؟/ آیا او را فقط باید یک مترجم به حساب آورد؟

 

دلیل شهرت به حکیم

در قرن دهم امیر سید علی، پزشک ویژه شاه عباس صفوی، همراه پادشاه به زیارت مرقد منور امیر مؤمنان علی ـ علیه السلام ـ شتافت. فضای معنوی این شهر آسمانی چنان قلب پاک پزشک دربار را شیفته ساخت که بی‌اختیار به تقاضای اهالی نجف پاسخ مثبت داده، برای همیشه خادم آستان علی ـ علیه السلام ـ و حکیم ساکنان حریم آن امام راستین شد. بدین ترتیب سید علی به «حکیم» شهرت یافت و این نام را برای همیشه در فرزندانش به یادگار نهاد. [۸]

 

تحصیلات و اساتید

حکیم از هفت سالگی قرائت قرآن و خواندن و نوشتن و از نُه سالگی تحصیل علوم دینی را آغاز کرد. درس‌ های مقدماتی، مانند ادبیات عرب و منطق و برخی متون اصول فقه (مانند قوانین و معالم) و نیز برخی متون فقهی (مانند شرایع و لمعه) را نزد برادرش، سید محمود، و دروس مقاطع بالاتر را نزد افراد دیگری چون صادق جواهری و صادق بهبهانی خواند. در ۱۳۲۷، فراگیری دروس عالی حوزه (دوره خارج) را آغاز کرد و نزد آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، آقاضیاء عراقی، شیخ علی جواهری، میرزاحسین نائینی و سید ابوتراب خوانساری، فقه و اصول و رجال را فراگرفت و به درجه اجتهاد رسید. همچنین در اخلاق، از سید محمدسعید حبّوبی، باقر قاموسی، سیدعلی قاضی و شیخ علی قمی بهره برد. در این میان انس و مراوده با حبّوبی ــ که خود از استاد بزرگ اخلاق، ملاحسینقلی همدانی ، بسیار متأثر بود ــ در بنای شخصیت حکیم نقش به ‌سزایی داشت. [۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳][۱۴][۱۵]

 

شرکت در جهاد

سال ۱۳۳۲ برای بیشتر مردم جهان بسیار تلخ و دشوار بود. آتش نخستین نبرد جهانی هر روز شعله‌ورتر می‌شد. هر چند شیعیان همواره از بی‌مهری دولت عثمانی رنج می‌بردند، ولی این مسأله هرگز آنان را از انجام وظیفه باز نداشت. فقیهان بزرگ نجف جهاد با کافران بریتانیایی را واجب خواندند [۱۶] و خود پیشتر از دیگران رهسپار جبهه‌های نبرد شدند. یکی از پژوهشگران در این باره می‌نویسد:

 

نیروهای مجاهدان در جبهه شعیبیه ۱۸۰۰۰ تن و در منطقه قرنه ۴۰۰۰۰ نفر بود. رهبران مردمی مجاهدان را در سه جبهه مستقر کرده بودند: جبهه مرکزی قونه به فرماندهی شیخ الشریعه اصفهانی، مهدی حیدری، مصطفی کاشانی. جبهه راست شعیبیه به رهبری مجتهدانی مانند سید محمد سعید حبوبی، سید محسن حکیم و باقر حیدر؛ جبهه پشت، هویزه به رهبری حضرات آیات مهدی خالصی، محمد خالصی، جعفر شیخ راضی، عبدالکریم جزایری و عیسی کمال الدین. [۱۷]

سید محمد سعید، که به سبب کهولت سن توان اداره چنین سپاهی در خویش نمی‌دید، مهر ویژه خویش به سید محسن حکیم سپرده، او را بدین امر خطیر گماشت و به رزمندگان گفت:

آقای حکیم، حفظه الله، امین و مورد اعتماد من است. هر حکمی کند باید انجام گیرد. [۱۸]

این کردار سید محمد سعید مال های بسیاری، تحت عنوان هدایای مردمی و کمکهای دولت عثمانی، سمت سید محسن گسیل داشت ولی فرزند پارسای خاندان حکیم هرگز از آن مالها به سود خویش بهره نگرفت و حتی اسبی برای استفاده خود در جبهه تهیه نکرد. [۱۹]

 به گونه‌ای که چون عثمانیان و عشایر از جبهه شعیبیه عقب نشسته، حبوبی و حکیم را همراه تعدادی اندک در برابر متجاوزان تنها نهادند، حبوبی از حکیم خواست تا خود را به ستاد فرماندهی رسانده، کسب تکلیف کند. ولی دریغ که سید محسن اسب نداشت و از هر که تقاضای چارپا کرد با پاسخ منفی روبرو شد؛ [۲۰] زیرا موفقیت دشوار بود و اسب برترین وسیله گریز، سید محمد سعید ناگزیر اسب خویش را در اختیار حکیم قرار داد و گفت: اگر حکیم سالم بماند و من هلاک شوم مانعی ندارد. وجود او سودمندتر است. روزی خواهد آمد که او به ریاست می‌رسد. [۲۱]

به هر حال هجوم سنگین نیروهای بریتانیا سرانجام مجاهدان را عقب راند. در ناصریه سید محمد سعید بیمار شده، چشم از جهان فرو بست. اندکی بعد ناصریه سقوط کرد [۲۲] و حکیم با درسهای نوینی که آموخته بود، به نجف بازگشت.

 

تدریس و شاگردان

آیت الله حکیم از ۱۳۳۳، پس از بازگشت از جهاد، تدریس دوره سطح حوزه و از ۱۳۳۷ یا ۱۳۳۸ تدریس دوره خارج فقه و اصول را آغاز کرد و در بیش از نیم قرن تدریس، شاگردان فراوانی تربیت کرد. شماری از مشهورترین شاگردان او عبارت‌اند از: فرزندش سید یوسف حکیم، محمدتقی آل‌فقیه از علمای مشهور لبنان (متوفی ۱۳۷۸ش)، سید اسماعیل صدر ، سید محمدتقی بحرالعلوم ، سید محمدباقر صدر ، محمدعلی قاضی طباطبائی ، سید علی حسینی سیستانی، سید اسداللّه مدنی، محمدمهدی شمس‌الدین ، محمدحسین فضل‌اللّه، حسین وحید خراسانی، سید موسی صدر، سید حسن خرسان ، سید حسین مکی عاملی، محمدتقی تبریزی، نصراللّه شبستری و سید سعید حکیم. [۲۳][۲۴][۲۵][۲۶]

 

مرجعیت

پس از درگذشت نائینی (۱۳۱۵ش) برخی مقلدان او به حکیم رجوع کردند و پس از درگذشت سیدابوالحسن اصفهانی (۱۳۲۵ش) مرجعیت او تثبیت شد و پس از درگذشتِ حاج‌آقا حسین بروجردی (۱۳۴۰ش)، مرجعیت عام یافت [۲۷][۲۸][۲۹]. به گفته فرزندش، محمدباقر حکیم ، [۳۰] او برای ایفای درست این مسئولیت، با ایجاد تحول، نهادی منسجم با تشکیلاتی منظم سامان داد و ذیل این نهاد، مؤسسات گوناگون مذهبی، فکری، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و جهادی تشکیل داد و مدارس علمی و کتابخانه‌ های فراوانی تأسیس کرد و عالمان بسیاری را در خدمت این اهداف به کار گرفت و هماهنگ ساخت.

 

اقدامات آیت الله حکیم در راستای مرجعیت

شماری از اقدامات آیت الله حکیم عبارت‌اند از: احداث یا بازسازی و مرمت ده‌ها مسجد ، حسینیه و بنای فرهنگی؛ تأسیس کتابخانه‌ای عمومی در نجف به نام مکتبة آیةاللّه الحکیم العامة و به‌تدریج، ایجاد شعبه‌هایی از آن در برخی شهرهای عراق و نیز در کشورهایی چون اندونزی، ایران، بحرین، پاکستان، سوریه، لبنان، مصر و هند ؛ پشتیبانی مادّی و معنوی از نشریاتی مانند الاضواء، رسالة الاسلام، النجف، الایمان، الثقافة الاسلامیة و سلسله کتاب‌ها و جزوه‌هایی با عنوان «مِنْ هُدَی النجف» و نویسندگان آنها؛ و نیز حمایت از نویسندگان، خطیبان، ادیبان و شاعرانی که فرهنگ اسلامی را گسترش می‌ دادند و با اندیشه‌ های الحادی و کمونیستی یا انحرافی مقابله می‌ کردند. [۳۱][۳۲][۳۳]

 

 او به نقشِ محوری مرجعیت در حل مسائل اجتماعی و سیاسی مسلمانان و رفع منازعات فرقه‌ای و مذهبی، توجه ویژه‌ای داشت و آن‌جا که مصلحت مسلمانان ایجاب می‌کرد موضع‌گیری می‌نمود و در صدد حل اندیشمندانه مسائل برمی‌آمد. فرستادن هیئتی به هند برای رفع اختلاف میان عالمان آن دیار، موضع‌گیری در اعتراض به قتل‌عام مسلمانان پاکستان، پشتیبانی از تأسیس المجلس الاسلامی الشیعی الاعلی در لبنان و موضع‌گیری درباره اخوان‌المسلمین مصر نمونه‌هایی از اقدامات او بودند. [۳۴][۳۵]

 

اقدامات حکیم در سامان‌دهی حوزه

در دوره زعامت آیت‌اللّه حکیم و با کوشش او حوزه‌های علمی شیعه ، به ویژه حوزه نجف، به پیشرفت کمّی و کیفی چشمگیری دست یافتند و امور اداری آن‌ها نظم بهتری یافت. تعدادی از اقدامات او در این‌باره بدین قرار است: برنامه‌ریزی و تلاش به منظور افزایش شمار طلاب، چنان‌که فقط در حوزه نجف شمار طلاب از ۱۲۰۰ تن به حدود ۸۰۰۰ تن رسید؛ تأسیس مدرسه علوم اسلامی و غنا بخشیدن به دروس حوزه با برقراری درس‌هایی چون فلسفه، کلام، تفسیر و اقتصاد، برنامه‌ریزی برای آشنا شدن طلاب با اندیشه‌های الحادی، مانند مارکسیسم ، و توجه دادن بزرگان حوزه به خطر آنها؛ تمرکززدایی از حوزه و گسترش حوزه‌ های علمیه در شهرها و مناطق دوردست و سایر کشورها، مانند پاکستان، عربستان و کشورهای افریقایی؛ و اهتمام به تسهیلات و ملزومات تحصیل و اسکان طلاب خارجی، از جمله اختصاص مدرسه‌ ای در نجف به طلاب هندی و مدرسه‌ای به طلاب افغانی و تبتی. [۳۶][۳۷][۳۸]

 

مبارزه با کمونیسم

آیت الله حکیم معارض سرسخت کمونیسم بود. پس از کودتای عبدالکریم قاسم در عراق و به قدرت رسیدن او در ۱۳۳۷ش/ ۱۹۵۸، برای ترویج افکار کمونیستی و تصویب قوانین ناسازگار با احکام فقهی، از جمله قانون احوال شخصیه عراق (مصوب ۱۳۳۸ش/۱۹۵۹)، زمینه مناسبی فراهم شد. حکیم رسماً به تصویب این قانون اعتراض کرد و عالمان و خطیبان را به آگاه کردن مردم از ماهیت ضددینی آن فراخواند. او همچنین با صدور دو فتوای تاریخی در ۱۳۳۸ش، پیوستن به حزب کمونیست را شرعاً غیرمجاز و در حکم کفر و الحاد یا ترویج کفر و الحاد دانست. در پی این فتوا، دیگر عالمان نجف نیز فتواهای مشابه دادند و سرانجام عبدالکریم قاسم را به عذرخواهی واداشتند. [۳۹][۴۰][۴۱][۴۲][۴۳]

 

حکیم در عرصه سیاست

حکیم نه تنها از امور سیاسی دوری نمی‌کرد بلکه دخالت در این امور را، اگر به اصلاح آن‌ها و کاهش مشکلات مردم و آسایش بیش‌تر آنان کمک می‌کرد، وظیفه دینی می‌دانست. [۴۴]

 او در تأسیس و تثبیت جماعت العلماء فی النجف الاشرف، که تشکلی سیاسی ـ حوزوی بود، نقش اساسی داشت و از تشکیل احزاب اسلامی با شرایطی حمایت می‌ کرد. [۴۵][۴۶]

 

در مسائل داخلی، او اعتراض به دولت و تلاش برای اصلاح عملکرد آن را لازم می‌شمرد. برخی اقدامات او در این‌باره عبارت بودند از: سفر به بغداد در ۱۳۴۲ش/ ۱۹۶۳ در اعتراض به رژیم بعثی حکومت عبدالسلام عارف و، به سبب حبس و شکنجه مخالفان؛ اعتراض شدید به سبب سیاست طایفه‌گرایی، تبعیض مذهبی و تفرقه‌افکنی و نیز تصویب قانون ملی‌سازی برخی از شرکت‌های تجاری در ۱۳۴۳ش/ ۱۹۶۴، که به تضعیف قدرت مالی شیعیان می‌ انجامید؛ واکنش شدید به تصمیم حکومت عارف در سرکوب کردهای شمال عراق (به استناد فتوای شماری از عالمان اهل سنّت ، به بهانه تجزیه‌ طلبی و خروج کردن آنان بر حکومت). حکیم با فتوا دادن به جایز نبودن جنگ با کردها، از کشتار آنان جلوگیری کرد. [۴۷]

 

عملکرد حکیم در سیاست خارجی

در مسائل خارجی، حکیم در قبال مسئله فلسطین حساسیت ویژه‌ای داشت. او در برابر تهاجم صهیونیست‌ها در ۱۳۴۶ش/۱۹۶۷ به فلسطین، همه مسلمانان را به ایستادگی و بسیج همه امکانات فراخواند، به رسمیت شناختن اسرائیل از جانب حکومت وقت ایران را محکوم کرد و در حادثه آتش زدن مسجدالاقصی در ۱۳۴۸ش/۱۹۶۹ با صدور بیانیه‌ ای، مسئولیت شرعی و تاریخی مسلمانان را در برابر صهیونیست‌ها یادآور شد. [۴۸][۴۹][۵۰]

 

آیت‌ اللّه حکیم در پاره‌ ای از رویدادهای سیاسی ایران نیز مخالفت خود را با عملکرد حکومت محمدرضا پهلوی نشان داد، مانند واکنش شدید او به تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی ، که آن را بر خلاف قوانین دین و مذهب معرفی کرد. او پس از کشتار شماری از طلاب مدرسه فیضیه نیز در تلگرامی، ضمن اعلام تأثر شدید خود، پیشنهاد کرد که علما دسته‌جمعی به عتبات مهاجرت کنند تا او بتواند رأی صریح خود را درباره دولت ایران صادر کند. امام خمینی و شماری دیگر از علمای قم در پاسخ به این تلگرام، مهاجرت را به صلاح ندانستند و حضور در ایران را ضروری قلمداد کردند. [۵۱][۵۲]

 

 او همچنین پس از حادثه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در تلگرامی قتل‌عام و ارعاب مردم را نشانه ناتوانی حکومت در اداره مملکت دانست و آن را به ‌شدت محکوم کرد. [۵۳]

 

سال‌های پایانی زندگی و درگذشت

پس از کودتای حسن‌البکر ، حزب بعث که ماهیتی ضد اسلامی داشت تلاش کرد بیش از پیش بر آیت‌اللّه حکیم فشار آورد و او را به تسلیم وادار کند. سال‌های پایانی زندگی ایشان با تضییقات بسیار و حبس خانگی و سختگیری بر حوزه علمیه و شیعیان عراق و مقاومت ایشان همراه بود. [۵۴][۵۵]

 

 آیت‌اللّه حکیم ــ که طباطبائی حکیم نیز خوانده می‌ شد و خود نیز با همین نام امضا می‌کرد ــ در ۲۷ ربیع‌الاول ۱۳۹۰ در بغداد، براثر بیماری، درگذشت. پیکر او از بغداد تا کربلا و سپس تا نجف تشییع باشکوهی شد و در مقبره مخصوصی که خود در کنار کتابخانه‌اش آماده کرده بود به خاک سپرده شد. [۵۶][۵۷][۵۸][۵۹][۶۰][۶۱]

 

روش ایشان دراستنباط احکام شرعی

حکیم در استنباط احکام شرعی، به نص آیات و روایات اتکای فراوانی می‌کرد و آن‌جا که آیه و حدیث اجازه تفسیر موسّع به او می‌داد، چندان به شهرت و اجماع اعتنا نداشت [۶۲] ازاین‌رو، در برخی مسائل فقهی، رأی او برخلاف رأی مشهور است، از جمله نظر او درباره پاک بودن ذاتی اهل کتاب، یعنی یهودیان ، مسیحیان و زردشتیان. [۶۳][۶۴][۶۵][۶۶]

 

آثار آیت الله العظمی سید محسن حکیم

آیت‌ اللّه حکیم علاوه بر تدریس فقه و اصول و اداره حوزه و نیز زعامت و مرجعیت، بیش از چهل اثر پدید آورده که برخی از آن‌ها تألیف و برخی شرح یا حاشیه است.

 

مستمسک العروة الوثقی

مستمسک العروة الوثقی نخستین شرح استدلالی عروةالوثقی (اثر فقهی مشهور سیدمحمدکاظم یزدی ) است. حکیم مطالب این کتاب را نخست در درس خارج فقه خود، که محور آن عروةالوثقی بود، مطرح کرد و سپس آن را تدوین نمود. این اثر، که شامل ابواب عبادات و بخشی از معاملات می‌شود، بارها در نجف، بیروت و ایران چاپ شده است. حکیم در این اثر، با بیانی ساده و موجز، دلایل احکام را به ‌دقت ذکر کرده و به نقد و شرح آن پرداخته است. مستمسک مورد مراجعه فراوان فقهای معاصر بوده و در آثار یا درس‌های فقهی، بسیار مورد توجه است.

 

 حقائق‌ الاصول

اثر دیگر او، حقائق‌ الاصول، شرحی است بر کفایة الاصول اثر مهم استاد او، آخوند خراسانی ، در اصول فقه . حکیم سال‌ها پس از تألیف این اثر، بار دیگر آن را مرور کرد و مُنَقَّح ساخت. این اثر بارها چاپ شده است.

 

 نهج‌الفقاهة

نهج‌الفقاهة شرح و حاشیه‌ای است بر کتاب المکاسب ، اثر فقهی شیخ انصاری . حکیم در جلد اول این اثر، که چند بار چاپ شده و به مبحثِ بیع اختصاص دارد، تا اول مبحث «عقد مُکرَه»، عین عبارات مکاسب را شرح کرده و بر آنها حاشیه نوشته است، ولی از آن‌جا به بعد، بدون نقل عبارات مکاسب، به تحلیل مطالب آن پرداخته است. جلد دوم این اثر، حاشیه بر مبحث خیارات است.

 

 منهاج‌الصالحین

منهاج‌ الصالحین رساله عملیه مبسوطی است شامل فتاوای حکیم در ابواب گوناگون فقه. این اثر به عربی ساده و در دو جلد است: جلد اول در عبادات و جلد دوم در معاملات. فقهای بسیاری، از جمله سیدابوالقاسم خوئی، سید محمدباقر صدر ، سید عبدالاعلی سبزواری و سید محمد روحانی بر آن حاشیه نوشته و با الگو گرفتن از آن و تکمیل مباحث آن، آثاری به همین نام نوشته‌اند. حسین ‌بن محمود آل‌مکی منهاج‌الصالحین را تلخیص کرده و سیدمحمدسعید طباطبایی حکیم بر آن شرح نگاشته است. [۶۷]

 

سایر آثار

شماری دیگر از آثار حکیم عبارت‌اند از: مختصر منهاج‌ الصالحین؛ منهاج‌ الناسکین (مناسک و احکام تفصیلی حج )؛ مختصر منهاج‌ الناسکین؛ دلیل الناسک، حاشیه‌ های استدلالی بر مناسک حج نائینی [۶۸][۶۹]

 دلیل‌ الحاج؛ شرح‌ التبصرة، شرحی استدلالی بر تبصرة المتعلمین علامه حلّی ؛ حاشیة العروة الوثقی؛ شرح تشریح الافلاک شیخ‌ بهائی، در هیئت؛ بحث فی الدرایة؛ اصول الفقه؛ شرح المختصر النافعِ محقق حلّی ، که نخستین اثر فقهی حکیم است (تألیف در ۱۳۳۱)؛ الحاشیة علی ریاض المسائل؛ المسائل الدینیة؛ تعلیقات علی تقریرات الخوانساری؛ تقریرات درس الآقا ضیاءالدین العراقی ؛ و رسالة فی ارث الزوجة.

 

 رساله‌های عملیه

رساله‌های عملیه‌ ای نیز مطابق با فتواهای حکیم، به زبان‌های غیرعربی، تدوین شده است، از جمله منتخب الرسائل به فارسی و منهاج‌العاملین به اردو (درباره این کتاب‌ها و دیگر آثار و چاپ آن‌ها به این منابع رجوع کنید. [۷۰][۷۱][۷۲][۷۳][۷۴][۷۵][۷۶][۷۷][۷۸][۷۹][۸۰][۸۱][۸۲][۸۳][۸۴][۸۵][۸۶][۸۷][۸۸][۸۹][۹۰][۹۱][۹۲][۹۳]

 

فهرست منابع

(۱) آقابزرگ طهرانی.

(۲) امین.

(۳) محمدهادی امینی، معجم‌ المطبوعات النجفیة: منذ دخول الطباعة الی النجف حتی الآن، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۶.

(۴) مرتضی انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری قدس سره، قم ۱۳۷۳ش.

(۵) ناصر باقری ‌بیدهندی، «نجوم امت: آیت‌ اللّه العظمی حاج سید محسن حکیم (رضوان‌اللّه علیه)»، نور علم، دوره ۲، ش ۲ (دی ۱۳۶۶).

(۶) مهدی بامداد، شرح‌ حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، تهران ۱۳۵۷ش.

(۷) علی‌احمد بَهادلی، الحوزة العلمیة فی‌النجف: معالمها و حرکتها الاصلاحیة، ۱۳۳۹ـ۱۴۰۱ه/ ۱۹۲۰ـ۱۹۸۰م، بیروت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۳.

(۸) حامد بیاتی، «المرجعیة الدینیة و دورها القیادی 'السیدمحسن الحکیم نموذجاً، فی ضوء الوثائق السریة البریطانیة ۱۹۶۳ـ۱۹۶۶م»، در النجف الاشرف: اسهامات فی الحضارة الانسانیة، ج ۱، لندن: بوک اکسترا، ۱۴۲۱/۲۰۰۰.

(۹) صفاءالدین تبرّائیان، احیاگر حوزه نجف: زندگی و زمانه آیت‌اللّه‌العظمی حکیم، تهران ۱۳۸۷ش.

(۱۰) محمدابراهیم جنّاتی، طهارة الکتابی فی فتوی السیدالحکیم «قده»، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.

(۱۱) محمد حرزالدین، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، قم ۱۴۰۵.

(۱۲) هاشم فیاض‌حسینی، الامام المجاهد السید محسن الحکیم، (لندن) ۱۴۲۰/ ۱۹۹۹.

(۱۳) احمد حسینی ‌اشکوری، الامام الحکیم السید محسن الطباطبائی، نجف ۱۳۸۴.

(۱۴) محمدباقر حکیم، مرجعیة الامام الحکیم قدّس سرّه: نظرة تحلیلیة شاملة، قم ۱۴۲۴.

(۱۵) علی دوّانی، نهضت روحانیون ایران، تهران (۱۳۶۰ش).

(۱۶) خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت ۱۹۹۹.

(۱۷) عدنان ابراهیم سراج، الامام محسن ‌الحکیم: ۱۸۸۹ـ ۱۹۷۰م، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.

(۱۸) محمدحسین علی‌ صغیر، اساطین المرجعیة العُلیا فی النجف الاشرف، بیروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳.

(۱۹) محمد غروی، مع علماء النجف‌الاشرف، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.

(۲۰) محمدجواد مغنیه، مع علماء النجف الاشرف، بیروت ۱۹۸۴.

(۲۱) موسوعة طبقات الفقهاء، اشراف جعفر سبحانی، قم: مؤسسة الامام‌الصادق، ۱۴۱۸ـ۱۴۲۴.

(۲۲) عبداللّه فهد نفیسی، دورالشیعة فی تطور العراق السیاسی الحدیث، بیروت ۱۴۰۵.

(۲۳) دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی.

 

پانویس

۱.  احمد حسینی ‌اشکوری، الامام الحکیم السید محسن الطباطبائی، ج۱، ص۱۷ـ۲۱، نجف ۱۳۸۴.

۲.  امین، ج۹، ص۵۶.

۳.  ناصر باقری ‌بیدهندی، «نجوم امت: آیت‌اللّه العظمی حاج سید محسن حکیم (رضوان‌اللّه علیه)»، ج۱، ص۶۳، نور علم، دوره ۲، ش ۲ (دی ۱۳۶۶).

۴.  عدنان ابراهیم سراج، الامام محسن ‌الحکیم: ۱۸۸۹ـ ۱۹۷۰م، ج ۱، ص ۲۲، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.

۵. عدنان ابراهیم سراج، الامام محسن ‌الحکیم: ۱۸۸۹ـ ۱۹۷۰م، ج ۱، ص ۲۷، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.

۶.  خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج ۵، ص ۲۹۰، بیروت ۱۹۹۹.

۷. که محل ولادت او را بنت جبیل لبنان دانسته‌اند، موسوعة طبقات الفقهاء، ج ۱۴، ص ۵۰۹، اشراف جعفر سبحانی، قم: مؤسسة الامام‌ الصادق، ۱۴۱۸ـ۱۴۲۴.

۸.  ترجمه «الامام الحکیم»، مصباح نجفی، ص ۴۳ـ۴۱.

۹. امین، ج ۹، ص ۵۶.

۱۰.  احمد حسینی ‌اشکوری، الامام الحکیم السید محسن الطباطبائی، ج ۱، ص۲۴ـ۲۶، نجف ۱۳۸۴.

۱۱.  احمد حسینی ‌اشکوری، الامام الحکیم السید محسن الطباطبائی، ج ۱، ص ۳۳، نجف ۱۳۸۴.

۱۲.  عدنان ابراهیم سراج، الامام محسن ‌الحکیم: ۱۸۸۹ـ ۱۹۷۰م، ج ۱، ص ۲۷ـ۲۸، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.

۱۳.  عدنان ابراهیم سراج، الامام محسن ‌الحکیم: ۱۸۸۹ـ ۱۹۷۰م، ج ۱، ص ۴۱ـ۴۴، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.

۱۴.  عدنان ابراهیم سراج، الامام محسن ‌الحکیم: ۱۸۸۹ـ ۱۹۷۰م، ج ۱، ص ۵۳ـ۵۹، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.

۱۵. مرتضی انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری قدس سره، ج ۱، ص ۴۹۲، قم ۱۳۷۳ش.

۱۶. الشیعه و الحکومه القومیه فی العراق، حسن العلوی، ص ۶۷ ـ ۷۳.

۱۷. الشیعه و الحکومه القومیه فی العراق، حسن العلوی، ص ۶۳- ۶۷.

۱۸. ترجمه «الامام الحکیم»، ص ۹ـ۹۱.

۱۹. ترجمه «الامام الحکیم»، ص ۹ـ۹۱.

۲۰. ترجمه «الامام الحکیم»، ص ۹ـ۹۱.

۲۱. ترجمه «الامام الحکیم»، ص ۹ـ۹۱.

۲۲. ترجمه «الامام الحکیم»، ص ۹ـ۹۱.

۲۳. ناصر باقری ‌بیدهندی، «نجوم امت: آیت‌ اللّه العظمی حاج سید محسن حکیم (رضوان‌اللّه علیه)»، ج ۱، ص ۶۵، نور علم، دوره ۲، ش ۲ (دی ۱۳۶۶).

۲۴. عدنان ابراهیم سراج، الامام محسن ‌الحکیم: ۱۸۸۹ـ ۱۹۷۰م، ج ۱، ص۵۹ـ۶۰، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.

۲۵.  برای فهرست تفصیلی شاگردان رجوع کنید به، هاشم فیاض‌حسینی، ج ۱، ص۲۱ـ۲۹، الامام المجاهد السید محسن الحکیم، (لندن) ۱۴۲۰/ ۱۹۹۹.

۲۶.  برای فهرست تفصیلی شاگردان رجوع کنید به، محمدحسین علی‌صغیر، ج ۱، ص ۱۲۶ـ۱۲۹، اساطین المرجعیة العُلیا فی النجف الاشرف، بیروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳.

۲۷.  امین، ج ۹، ص ۵۶.

۲۸.  مهدی بامداد، شرح‌ حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، ج ۵، ص ۱۹۰، تهران ۱۳۵۷ش.

۲۹.  هاشم فیاض‌ حسینی، الامام المجاهد السید محسن الحکیم، ص ۲۹-۳۱،(لندن) ۱۴۲۰/ ۱۹۹۹.

۳۰. محمدباقر حکیم، مرجعیة الامام الحکیم قدّس سرّه: نظرة تحلیلیة شاملة، ج ۱، ص۳۳ـ۳۴، قم ۱۴۲۴.

۳۱.  ناصر باقری ‌بیدهندی، ج ۱، ص۶۴، «نجوم امت: آیت‌اللّه العظمی حاج سید محسن حکیم (رضوان‌اللّه علیه)»، نور علم، دوره ۲، ش ۲ (دی ۱۳۶۶).

۳۲. عدنان ابراهیم سراج، الامام محسن ‌الحکیم: ۱۸۸۹ـ ۱۹۷۰م، ج ۱، ص۱۳۳ـ۱۳۵، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.

۳۳. هاشم فیاض‌حسینی، الامام المجاهد السید محسن الحکیم، ج ۱، ص۳۷ـ۳۹، (لندن) ۱۴۲۰/ ۱۹۹۹.

۳۴. عدنان ابراهیم سراج، الامام محسن ‌الحکیم: ۱۸۸۹ـ ۱۹۷۰م، ج ۱، ص۱۶۸ـ۱۷۴، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.

۳۵. محمد باقر حکیم، مرجعیة الامام الحکیم قدّس سرّه: نظرة تحلیلیة شاملة، ج ۱، ص۳۴ـ۳۵، قم ۱۴۲۴.

۳۶. ناصر باقری ‌بیدهندی، «نجوم امت: آیت‌اللّه العظمی حاج سید محسن حکیم (رضوان‌اللّه علیه)»، ج۱، ص۶۴، نورعلم، دوره ۲، ش ۲ (دی ۱۳۶۶).

۳۷. علی‌احمد بَهادلی، الحوزة العلمیة فی‌النجف: معالمها و حرکتها الاصلاحیة، ج ۱، ص ۳۴۲، ۱۳۳۹ـ۱۴۰۱ه/ ۱۹۲۰ـ۱۹۸۰م، بیروت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۳.

۳۸. عدنان ابراهیم سراج، الامام محسن ‌الحکیم: ۱۸۸۹ـ ۱۹۷۰م، ج ۱، ص ۱۵۳ـ۱۵۴، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.

۳۹. عدنان ابراهیم سراج، الامام محسن ‌الحکیم: ۱۸۸۹ـ ۱۹۷۰م، ج ۱، ص ۲۱۷، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.

۴۰. عدنان ابراهیم سراج، الامام محسن ‌الحکیم: ۱۸۸۹ـ ۱۹۷۰م، ج ۱، ص ۲۲۵، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.

۴۱. عدنان ابراهیم سراج، الامام محسن ‌الحکیم: ۱۸۸۹ـ ۱۹۷۰م، ج ۱، ص ۳۲۰، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.

۴۲. هاشم فیاض‌حسینی، الامام المجاهد السیدمحسن الحکیم، ج ۱، ص ۶۷ـ۶۹، (لندن) ۱۴۲۰/ ۱۹۹۹.

۴۳. پانویس، محمد حرزالدین، ج ۳، ص ۱۲۲، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، قم ۱۴۰۵.

۴۴. احمد حسینی ‌اشکوری، الامام الحکیم السید محسن الطباطبائی، ج ۱، ص ۷۰، نجف ۱۳۸۴.

۴۵. عدنان ابراهیم سراج، الامام محسن ‌الحکیم: ۱۸۸۹ـ ۱۹۷۰م، ج ۱، ص ۱۱۶ـ۱۱۸، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.

۴۶. عدنان ابراهیم سراج، الامام محسن ‌الحکیم: ۱۸۸۹ـ ۱۹۷۰م، ج۱، ص ۱۹۷ـ ۲۰۱، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.

۴۷.  حامد بیاتی، «المرجعیة الدینیة و دورها القیادی 'السید محسن الحکیم نموذجاً، ج۱، ص۵۵۱، فی ضوء الوثائق السریة البریطانیة ۱۹۶۳ـ۱۹۶۶م»، در النجف الاشرف: اسهامات فی الحضارة الانسانیة، ج ۱، لندن: بوک اکسترا، ۱۴۲۱/۲۰۰۰.

۴۸. عدنان ابراهیم سراج، الامام محسن ‌الحکیم: ۱۸۸۹ـ ۱۹۷۰م، ج ۱، ص۲۸۳ـ۲۸۴، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.

۴۹. عدنان ابراهیم سراج، الامام محسن ‌الحکیم: ۱۸۸۹ـ ۱۹۷۰م، ج ۱، ص ۲۸۶، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.

۵۰. هاشم فیاض‌حسینی، الامام المجاهد السید محسن الحکیم، ج ۱، ص۸۶ـ۹۴، (لندن) ۱۴۲۰/ ۱۹۹۹.

۵۱. علی دوّانی، نهضت روحانیون ایران، ج ۳، ص۴۴ـ۴۶، تهران (۱۳۶۰ش).

۵۲. علی دوّانی، نهضت روحانیون ایران، ج ۳، ص۳۱۴ـ۳۲۱، تهران (۱۳۶۰ش).

۵۳.  ناصر باقری ‌بیدهندی، «نجوم امت: آیت‌ اللّه العظمی حاج سید محسن حکیم (رضوان‌اللّه علیه)»، ج ۱، ص۷۲، نور علم، دوره ۲، ش ۲ (دی ۱۳۶۶).

۵۴. برای توضیحات تفصیلی رجوع کنید به، عدنان ابراهیم سراج، ج ۱، ص۲۴۳ـ۲۵۹، الامام محسن ‌الحکیم: ۱۸۸۹ـ ۱۹۷۰م، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.

۵۵. برای توضیحات تفصیلی رجوع کنید به، صفاءالدین تبرّائیان، ج ۱، ص ۲۸۱ـ۵۶۲، احیاگر حوزه نجف: زندگی و زمانه آیت‌اللّه‌ العظمی حکیم، تهران ۱۳۸۷ش.

۵۶. امین، ج ۹، ص ۵۶.

۵۷. عدنان ابراهیم سراج، الامام محسن ‌الحکیم: ۱۸۸۹ـ ۱۹۷۰م، ج ۱، ص ۳۷ـ۳۹، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.

۵۸. محمد غروی، مع علماء النجف‌الاشرف، ج ۲، ص۳۳۷، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.

۵۹. محمدحسین علی‌صغیر، اساطین المرجعیة العُلیا فی النجف الاشرف، ج ۱، ص۱۶۲ـ۱۶۵، بیروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳.

۶۰. برای ویژگی‌ های اخلاقی او رجوع کنید به، احمد حسینی ‌اشکوری، ج ۱، ص۲۲ـ۲۳، الامام الحکیم السید محسن الطباطبائی، نجف ۱۳۸۴.

۶۱. درباره فرزندان او رجوع کنید به، دانشنامه جهان اسلام، ذیل خاندان حکیم، بنیاد دائرة المعارف اسلامی.

۶۲.  محمدجواد مغنیه، مع علماء النجف الاشرف، ج۱، ص۱۲۸ـ۱۲۹، بیروت ۱۹۸۴.

۶۳.  محمدابراهیم جنّاتی، طهارة الکتابی فی فتوی السیدالحکیم «قده»، ج۱، ص۲۲ـ۲۳، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.

۶۴.  عدنان ابراهیم سراج، الامام محسن ‌الحکیم: ۱۸۸۹ـ ۱۹۷۰م، ج ۱، ص ۳۲۰ـ۳۲۱، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.

۶۵. برای آگاهی از شماری از این آرای خاص رجوع کنید به، محمد جواد مغنیه، ج ۱، ص ۱۲۸ـ۱۲۹، مع علماء النجف الاشرف، بیروت ۱۹۸۴.

۶۶.  برای آگاهی از شماری از این آرای خاص رجوع کنید به، عدنان ابراهیم سراج، ج۱، ص۶۵ـ۷۱، الامام محسن ‌الحکیم: ۱۸۸۹ـ ۱۹۷۰م، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.

۶۷.  موسوعة طبقات الفقهاء، اشراف جعفر سبحانی، ج ۱۴، ص۲۳۷، قم: مؤسسة الامام‌الصادق، ۱۴۱۸ـ۱۴۲۴.

۶۸. محمد حرزالدین، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، ج۱، ص۸۶، قم ۱۴۰۵.

۶۹.  که آن را حاشیه مناسک شیخ انصاری دانسته‌اند، امین، ج۹، ص۵۷.

۷۰.  آقابزرگ طهرانی، ج ۲، ص ۲۰۸.

۷۱.  آقابزرگ طهرانی، ج ۳، ص۳۲۲ـ۳۲۳.

۷۲.  آقابزرگ طهرانی، ج ۶، ص۱۸۸.

۷۳.  آقابزرگ طهرانی، ج ۱۱، ص۵۶.

۷۴.  آقابزرگ طهرانی، ج۱۳، ص۱۳۶.

۷۵.  آقابزرگ طهرانی، ج۱۴، ص۶۰ـ ۶۱.

۷۶.  آقابزرگ طهرانی، ج۱۴، ص۶۳.

۷۷.  آقابزرگ طهرانی، ج۲۳، ص۳۰۴.

۷۸.  آقابزرگ طهرانی، ج۲۴، ص۴۲۳.

۷۹.  امین، ج۹، ص۵۷.

۸۰.  محمدهادی امینی، معجم‌ المطبوعات النجفیة: منذ دخول الطباعة الی النجف حتی الآن، ج۱، ص۱۴۳ـ۱۴۴، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۶.

۸۱.  محمد هادی امینی، معجم‌ المطبوعات النجفیة: منذ دخول الطباعة الی النجف حتی الآن، ج۱، ص۱۴۷، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۶.

۸۲.  محمد هادی امینی، معجم‌ المطبوعات النجفیة: منذ دخول الطباعة الی النجف حتی الآن، ج ۱، ص ۱۵۰، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۶.

۸۳.  محمد هادی امینی، معجم‌ المطبوعات النجفیة: منذ دخول الطباعة الی النجف حتی الآن، ج ۱، ص ۱۶۹، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۶.

۸۴.  محمد هادی امینی، معجم‌ المطبوعات النجفیة: منذ دخول الطباعة الی النجف حتی الآن، ج ۱، ص ۱۷۱، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۶.

۸۵.  محمد هادی امینی، معجم‌ المطبوعات النجفیة: منذ دخول الطباعة الی النجف حتی الآن، ج ۱، ص ۱۹۷، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۶.

۸۶.  محمدهادی امینی، معجم‌ المطبوعات النجفیة: منذ دخول الطباعة الی النجف حتی الآن، ج ۱، ص ۳۰۹ـ ۳۱۰، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۶.

۸۷.  محمدهادی امینی، معجم‌ المطبوعات النجفیة: منذ دخول الطباعة الی النجف حتی الآن، ج۱، ص ۳۱۷ـ۳۱۹، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۶.

۸۸. محمدهادی امینی، معجم‌المطبوعات النجفیة: منذ دخول الطباعة الی النجف حتی الآن، ج ۱، ص ۳۴۵، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۶.

۸۹.  محمد هادی امینی، معجم‌ المطبوعات النجفیة: منذ دخول الطباعة الی النجف حتی الآن، ج ۱، ص ۳۴۹ـ۳۵۰، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۶.

۹۰. محمد هادی امینی، معجم‌ المطبوعات النجفیة: منذ دخول الطباعة الی النجف حتی الآن، ج ۱، ص ۳۷۴، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۶.

۹۱.  محمد هادی امینی، معجم‌ المطبوعات النجفیة: منذ دخول الطباعة الی النجف حتی الآن، ج ۱، ص۳۹۳، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۶.

۹۲.  ناصر باقری ‌بیدهندی، «نجوم امت: آیت‌ اللّه العظمی حاج سید محسن حکیم (رضوان‌اللّه علیه)»، ج ۱، ص ۶۵ـ۶۸، نور علم، دوره ۲، ش ۲ (دی ۱۳۶۶).

۹۳.  عدنان ابراهیم سراج، الامام محسن ‌الحکیم: ۱۸۸۹ـ ۱۹۷۰م، ج ۱، ص۶۱ـ۸۳، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.

 

 

منبع

دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حکیم»، شماره۶۳۹۹.    

سایت اندیشه قم    

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.