جی پلاس/ به مناسبت سالروز رحلت؛

پروین اعتصامی که بود؟/چرا وی دعوت رضاشاه را نپذیرفت؟/ویژگی شعر او چه بود؟

رخشنده اعتصامی متخلص به پروین، از شعرای ایران در سال ۱۲۸۵ در تبریز متولد شد. وی در خانواده ای اهل ادب رشد کرد و شعر گفت و زندگی کوتاهش با بیماری خاتمه یافت. از او دیوان شعری به یادگار مانده است.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه و ادب این مرز و بوم و کسانی که کارنامه پر افتخار ادبی شان مایه مباهات سرزمین ایران است، در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های شاخص عرصه ادبیات را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی شاعر پرآوازه پروین اعتصامی اختصاص دارد.

 

رخشنده اعتصامی متخلص به پروین (۱۲۸۵-۱۳۲۰ش)، از شعرای زن ایران. پروین تحت تاثیر شخصیت علمی و ادبی پدرش اعتصام‌الملک رشد کرد و اولین شعرش را در هفت‌ سالگی سرود. سبک شعری او سبک کهن است. خمیرمایه شعر اعتصامی را مضامین اخلاقی (گاهی با رنگ سیاسی) تشکیل می‌ دهد. او در سرودن مناظره یکی از بهترین‌هاست. اولین چاپ دیوان او در زمان حیاتش صورت گرفت.

 

اطلاعات فردی

نام کامل: رخشنده اعتصامی

تولد: ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ش، تبریز

محل زندگی: تهران

محل دفن: آرامگاه خانوادگی اعتصامی در حرم حضرت معصومه(س)

خویشاوندان سرشناس: اعتصام‌الملک (پدر)، میرزا عبدالحسین مقدّم العداله (پدر بزرگ)

هم زمان با: حکومت رضا خان پهلوی

پیشه: کتابدار دانشسرای عالی

سبک نوشتاری: سبک کهن

دیوان اشعار: دیوان پروین

تخلص: پروین

تحصیلات: فارغ التحصیل مدرسه اناثیه امریکائی در تهران

علت شهرت: مناظرات و قصاید اخلاقی

پروین، نشان درجه سوم علمی رضاشاه را نپذیرفت و درخواست وی برای تدریس به ملکه را رد کرد. پس از وفات او مراسم دولتی برای وفات و بزرگداشتش برگزار نشد. مقبره او در آرامگاه خانوادگی اعتصامی در حرم حضرت معصومه(س) است.

 

زندگی‌نامه پروین اعتصامی 

پدر و مادر

پروین در ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ در تبریز به دنیا آمد.[۱] نام او، ابتدا رخشنده بود[۲] و پروین را که تا آن تاریخ نامی مرسوم برای دختران نبود[۳] به عنوان تخلص شعری انتخاب کرده بود، هر چند در شناسنامه وی نیز نام پروین آمده است.[۴] پدرش، یوسف اعتصامی ملقب به اعتصام الملک، از ادیبان، نویسندگان و مترجمان عصر خود و مادرش، که اختر نام داشت[۵] و در زندگینامه‌ های پروین معمولاً از او یاد نمی‌شود، دختر میرزا عبدالحسین مقدّم العداله از شعرای اواخر دوره قاجار و متخلص به «شوری» بود.[۶]

 

در همین رابطه بخوانید: 

سلمان هراتی که بود؟/ویژگی‌های شعر سلمان چیست؟/علت ارتباط مخاطب با شعر سلمان چیست؟

باستانی پاریزی که بود؟/زمینه های فعالیت وی چه بود؟

ابوسعید ابوالخیر کیست؟/چرا وی درس را رها کرد؟/در دیدار بوعلی و ابوسعید چه گذشت؟

عبدالحسین زرین کوب که بود؟/کدام شاخه های علم، حوزه مطالعاتی وی را در بر می گرفت؟/مهمترین آثار استاد کدامند؟

 

کودکی تا ازدواج

پروین در کودکی همراه با پدر به تهران آمد و در این شهر ساکن شد.[۷] خانه پدر پروین به سبب شخصیت ادبی و علمی اعتصام الملک محل آمد و شد و محفل دوستانه اشخاصی همچون حاج سید نصرالله تقوی و دهخدا و بهار بود و اعتصام الملک با تسلط بر زبان های عربی و فرانسه، به کتب و مجلاتی که در آن زمان از قاهره، دمشق، بغداد، قفقاز و اروپا به ایران می‌ رسید، دسترسی داشت.[۸] پروین زیر نظر پدر و در محیطی علمی و ادبی تربیت شد و با افکار نخبگان ادب عصر خود آشنا شد. مقدمات فارسی و عربی را نزد پدر آموخت و در «مدرسه اناثیه امریکائی» تهران به تحصیل پرداخت و در ۱۳۰۳ش در هجده سالگی از آن مدرسه فارغ‌التحصیل شد و مدتی نیز در همانجا تدریس کرد.[۹] ده سال پس از این تاریخ، یعنی در تیر ۱۳۱۳ ازدواج کرد. شوهرش که پسرعموی پدر او و افسر شهربانی بود، وی را چهار ماه پس از عقد ازدواج به کرمانشاه ــ که محل خدمت وی بود ــ برد، اما پروین پس از دو ماه و نیم اقامت در خانه همسر به منزل پدر بازگشت و در مرداد ۱۳۱۴ رسماً از او جدا شد. به گفته ابوالفتح اعتصامی، برادر پروین که منبع اصلی اطلاعات مربوط به زندگی خصوصی پروین است، «این ازدواج متناسب نبود» و «اخلاق نظامی» همسر پروین «با روح لطیف و آزاد» او مغایرت داشت ؛ علاوه بر این، پروین از محیط منزه خانه پدری، پس از ازدواج «ناگهان به خانه‌ای وارد شد که یک دم از مشروب و دود و دم تریاک خالی نبود».[۱۰]

 

چاپ دیوان تا درگذشت

دیوان پروین نخستین بار در ۱۳۱۴ش به طبع رسید. در آن زمان، بیست سال از شروع شاعری او می‌ گذشت و اهل ادب با اشعار او در دوره دوم مجله بهار که به همت پدر وی انتشار می‌یافت، آشنا بودند.[۱۱] در هفتم بهمن همان سال، وزارت معارف در بیست و سومین جلسه شورای عالی معارف ــ که به ریاست علی‌اصغر حکمت، وزیر معارف، تشکیل شده بود ــ به پیشنهاد اداره انطباعات آن وزارتخانه، اعطای نشان درجه سوم علمی را به پروین تصویب کرد و در ۱۳۱۵ش آن را برای پروین فرستاد.[۱۲] در مرداد همان سال با سمت کتابدار دانشسرای عالی به استخدام وزارت معارف درآمد.[۱۳] پروین در سوم فروردین ۱۳۲۰، در آستانه سی و پنج سالگی، بیمار شد و در پانزدهم همان ماه (شب شنبه شانزدهم)، احتمالاً به مرض حصبه، درگذشت و در حرم حضرت معصومه (ع) در قم در مقبره خانوادگی در کنار پدر به خاک سپرده شد.[۱۴]

 

پس از وفات

پس از درگذشت پروین، مراسم رسمی دولتی به مناسبت وفات و در بزرگداشت وی برپا نشد و مدیر کانون بانوان نیز، به سبب برخی ملاحظات، برای برگزاری مجلس یادبود پروین در آن کانون اقدامی نکرد.[۱۵] از پاسخ محرمانه فرمانداری قم در ۱۸ فروردین ۱۳۲۰ به تلگراف رمز وزارت کشور در باب «موضوع حمل جنازه دختر اعتصام الملک» تلویحاً می‌ توان دانست که دستگاه امنیتی رضاشاه نسبت به او حساسیت داشته است.[۱۶] دوستان و علاقه‌مندان پروین به مناسبت نخستین سالگرد درگذشت او در فروردین ۱۳۲۱ (پس از مرگ رضاشاه) مجلس یادبودی برای وی برپا کردند، و با سرودن اشعار نسبت به سکوت دوران پهلوی در حق پروین واکنش نشان دادند. از جمله اشعاری که در نخستین سالگرد درگذشت پروین سروده شد، شعری بود به زبان عربی از سید محمدجمال هاشمی (متوفی ۱۳۹۷)، که آن را در مجله الثقافه مصر منتشر کرد. این شعر در شعراءالغری[۱۷] و نیز در مجموعه مقالات[۱۸] همراه با ترجمه آمده.

 

روحیات شخصی، رد پیشنهاد رضاشاه

در دیوان او غیر از قطعه‌ ای که در «تعزیت پدر» و شعری که برای سنگ مزار خود سروده و نیز شعر «نهال آرزو» که برای جشن فارغ التحصیلی کلاس خود در خرداد ۱۳۰۳ش گفته است و یکی دو شعر دیگر، شعر دیگری که صراحتاً به شناخت شخص شاعر کمکی کند، وجود ندارد. آنچه از مضامین و معانی اشعار پروین می‌توان درباره خلقیات و روحیات او استنباط کرد، دلبستگی عمیق نسبت به پدر، شوق به علم‌آموزی، پاکدامنی و ظلم‌ستیزی و همدردی با محرومان و... است.

وی دعوت رضاشاه برای معلمی ملکه را نپذیرفت[۱۹] و نشان درجه سوم علمی دولت وقت پهلوی را به رضاشاه پس‌فرستاد چرا که آن نشان را توهین به خود می‌ دانست.[۲۰]

 

شعر پروین

روزی گذشت پادشهی از گذرگهی فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست

پرسید زان میانه یکی کودک یتیم کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست

آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست

نزدیک رفت پیرزنی کوژپشت و گفت این اشک دیده‌ی من و خون دل شماست

ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است این گرگ سالهاست که با گله آشناست

آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است آن پادشا که مال رعیت خورد گداست

بر قطره‌ی سرشک یتیمان نظاره کن تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست

پروین! به کجروان سخن از راستی چه سود؟ کو آنچنان کسی که نرنجد ز حرف راست؟

 

شعر پروین «تعلیمی» و اخلاقی است، نه غنایی و تغزلی. در تقسیم‌بندی شعر به نو و کهن، پروین را باید در ردیف کهن‌سرایان قرار داد، هرچند در بعضی از اشعار او، به‌ندرت ابتکاراتی برای دست‌یافتن به قالب های تازه مشاهده می‌ شود.[۲۱] ملک الشعراء بهار[۲۲] سبک شعری پروین را سبکی مستقل می‌ داند مرکب از دو سبک خراسانی در قصاید و عراقی در قطعات و مناظرات. واژگان شعر پروین فاخر و فخیم است و در آن از لغات و اصطلاحات عربی مهجور یا بعضی لغات فرنگی که بر اثر تحولات اجتماعی ناشی از ترقی و تجدد در دوران او معمول بوده است، خبری نیست. پروین گاهی از اوزان و بحور نامطبوع استفاده کرده[۲۳] و از حیث طرز بیان مفاهیم و معانی، مخصوصاً به «مناظره» [یادداشت ۱] و «سؤال و جواب» توجه داشته است. در دیوان او بیش از هفتاد نمونه مناظره آمده که وی را از این حیث در میان همه شاعران فارسی زبان ممتاز ساخته است ؛ این مناظرات نه فقط میان آدمیان و جانوران و گیاهان، بلکه میان انواع اشیا از قبیل سوزن و نخ نیز اتفاق می‌ افتد. شعر پروین، روان و آسان فهم است و به قول پدرش اعتصام الملک برای مبدّل کردن آن به نثر، جابه‌جا کردن کلمات کافی است و نیازی به افزودن و کاستن چیزی نیست[۲۴]. می‌ توان گفت که شعر پروین از نمونه‌ های شعر سهلِ ممتنع است. خصوصیت دیگر شعر او یکدستی و یکنواختی همه‌جانبه‌ای است که در کل دیوان او دیده می‌ شود و «احساسات متضاد و احوال و حوادثی که شاعر را برانگیخته، هیچ وقت طرز و سبک خاص او را از اختیارش» بیرون نیاورده است.[۲۵]

 

بعضی از منتقدان، شعر او را شعر «سیاست و اخلاق» نامیده و گفته‌ اند که «سلاست کلام شاعرانه و صلابت پیام سیاسی و مهابت خلل ناپذیر اخلاق» در شعر او جمع شده است[۲۶]؛ پروین در شعر «صاعقه ما ستم اغنیاست» به تقبیح ظلم می‌ پردازد، در «ای رنجبر» زحمتکشان را به انقلاب در برابر ظالمان فرا می‌ خواند، در «تیره بخت» فقر را به تصویر می‌ کشد و در «شکایت پیرزن» مشروعیت سیاسی دولت را مورد شک و تردید قرار می‌ دهد.

 

در شعر پروین، از عشق به معنای متعارف آن، خبری نیست و به گفته بهار[۲۷] «دورباشِ عصمت و عفاف» به او رخصت نداده است که به این موضوع بپردازد. دیوان پروین از حیث وصف بیواسطه طبیعت نیز ضعیف است و وصف طبیعت در آن به صورتی غیرمستقیم و در لابلای اشعار دیگر آمده است.در شعر او، هزل و تعبیرات رکیک دیده نمی‌ شود، هرچند که پروین در برخی از اشعار برای بیان مقصود خود از ریشخند استفاده کرده است. احوال شخصی و ماجراهای روزمره زندگی فردی یا حوادث سیاسی و اجتماعی زمانه نیز در شعر او تقریباً انعکاسی ندارد و تعداد اشعاری که به نوعی به شخص او یا به زمانه او ربط مستقیم پیدا می‌ کند از شمار انگشتان یک دست تجاوز نمی‌ کند. 

 

تاثیرپذیری از شعر دیگران

بهار [۲۸] که مقدمه‌اش بر دیوان پروین الهام‌بخش منتقدان دیگر شده، از تأثیر ناصرخسرو و سنائی و حتی حافظ و سعدی بر پروین یاد کرده و دیگران نیز گهگاه شباهت مضمونی آشکاری میان بعضی از اشعار پروین با شعر قدما مشاهده کرده‌ اند و فی‌المثل قطعه «اشک یتیم» او را با قطعه «آن شنیدستی که روزی زیرکی با ابلهی» از انوری یا مثنوی «لطف حق» را با ابیاتی از مثنوی مولانا هم‌مضمون دانسته‌ اند[۲۹] مجله بهار نیز که به مدیریت اعتصا‌م‌الملک منتشر می‌ شد، مقالاتی داشت که پروین مضمون آنها را در اشعار خود، با دخل و تصرف، تکرار می‌ کرد. شعر «یاد یاران» پروین اقتباسی از یک قطعه معروف شاعر انگلیسی، هوراشیو اسمیث (۱۷۷۹ـ۱۸۴۰ میلادی) است که اصل آن را اعتصام الملک، از ترجمه فرانسوی، در سال دوم مجله[۳۰] به فارسی ترجمه و نشر کرده بود[۳۱] همچنین، نشان داده‌ اند که شعر طولانی «جولای خدا» با اقتباس از مقاله «عزم و نشاط عنکبوت» پدید آمده است ؛ مقاله‌ ای که اصل آن از نویسنده‌ ای آمریکایی به نام آرتور بریزبان بوده و به ترجمه اعتصام الملک در مجله بهار منتشر شده است.[۳۲] براین‌اساس، تأکید شده که یکی از ضروریات شناخت پروین اعتصامی تحلیل تطبیق برخی از اشعار او با برخی از مقالات مجله بهار است.[۳۳]

 

دیوان پروین

دیوان پروین مجموعاً مشتمل بر ۵۶۰۶ بیت در قالب ۲۰۹ قصیده و قطعه و غزل و مثنوی و ۵ قطعه کوتاه دو سه بیتی و یازده تک‌بیتی است[۳۴] و در آن جز پنج شش غزل دیده نمی‌ شود؛ البته چنانکه در لغت‌نامه دهخدا (ذیل ماده) آمده است، این دیوان مشتمل بر همه اشعار او نیست؛ وی چند سال پیش از مرگ خود، یک قسمت از اشعارش را که مطلوب طبعش نبوده سوزانده است.

 

این شاعر به تشویق ملک‌ الشعرای بهار در سال ۱۳۱۵ دیوان خود را منتشر کرد.[۳۵] اشعار او مورد استقبال کشورهای مختلفی قرار گرفته و در ابتدای سال ۲۰۰۸ میلادی در کشورهای عرب‌زبان با ترجمه «سمیر ارشدی» به چاپ دوم رسید.[۳۶]

 

میزان گرایش به شعر او

پروین در دو سه دهه اولِ پس از درگذشتش به جهت عدم گرایش‌ های مارکسیستی و بی‌علاقگی به قالب‌شکنی شعر کهن فارسی، چندان مورد علاقه و توجه روشنفکران نبود.[۳۷] وقتی در آبان و آذر ۱۳۴۱ مقالاتی وهن آمیز درباره پروین در مجله روشنفکر به چاپ رسید، نه خود آن مجله و نه مجلات دیگر حاضر به چاپ جوابیه ابوالفتح اعتصامی، برادر پروین، نشدند و وی ناچار شد که پاسخ خود را در جزوه‌ای مستقل چاپ و منتشر کند.[۳۸]

 

در بیست سال اخیر، شعر پروین بیش از گذشته محل اعتنا و ارزیابی و تحلیل واقع شده و نویسندگانی بر پایه اسلوب های نقد جدید، اندیشه و سبک او را نقد کرده‌ اند[۳۹] و برخی دیگر در مقالاتی، ‌اندیشه و سبک او را با توجه به اوضاع و احوال تاریخی و اجتماعی زمانه او ارزیابی کرده‌اند.[۴۰] امروزه، شعر پروین در کتاب‌ های مقاطع مختلف تحصیلی ایران جای‌گرفته، تعدادی از ابیات او به صورت مَثل درآمده و نویسندگان، گویندگان و خطیبان در بیان مقاصد خود از اشعار او استفاده می‌ کنند.[۴۱] همچنین مدرسه‌ ها و گذرگاه هایی در سراسر ایران به نام او نامگذاری شده. در سال های اخیر از دیوان او هرساله چندین چاپ به بازار می‌ آید.

 

بزرگداشت پروین

به مناسبت بزرگداشت پروین اعتصامی، بیست و پنجم اسفند در تقویم رسمی ایران روز بزرگداشت پروین اعتصامی نام‌گذاری شده.[۴۲] همچنین ۱۳۸۷ش در تاشکند ازبکستان، به مناسبت صدمین سال تولد پروین اعتصامی و در ۱۳۸۸ش بزرگداشتی در بیشکک قرقیزستان برای وی برگزار شد.[۴۳]

 

جایزه ادبی پروین اعتصامی

جایزه ادبی پروین اعتصامی، جشنواره‌ای است ویژه بانوان مسلمان و اهل قلم و به آثار ادبی اختصاص دارد. اولین دوره این جشنواره، در ۱۳۸۶ش برگزار شد و اختصاص به آثار منتشره در سال‌های ۸۴ و ۸۵ش داشت.[۴۴] 

 

پانویس

۱. ابوالفتح اعتصامی، «تاریخچه زندگانی پروین اعتصامی»، ص۶

۲. لغت‌نامه دهخدا ذیل مادّه

۳. رجوع کنید به پروین گنابادی، پروین گنابادی : خادم زبان و ادب فارسی، ص۳

۴. رجوع کنید به چاوش اکبری، حکیم بانوی شعر فارسی : زندگی و شعر پروین اعتصامی، ص۴۲۲ ، تصویر شناسنامه پروین

۵. چاوش اکبری، حکیم بانوی شعر فارسی : زندگی و شعر پروین اعتصامی، ص ۴۲۲، تصویر شناسنامه پروین

۶. دیهیم، مجموعه گلها،یا، تذکره بانوان شاعره ایران : از پروین اعتصامی تا امروز، ج ۱، ص۱۳

۷. ابوالفتح اعتصامی، «تاریخچه زندگانی پروین اعتصامی»، ص۶

۸. رجوع کنید به بهار، مجله

۹. ابوالفتح اعتصامی، «تاریخچه زندگانی پروین اعتصامی»، ص۶

۱۰. ابوالفتح اعتصامی، «تاریخچه زندگانی پروین اعتصامی»، ص۷؛ ابوالفتح اعتصامی، «پاسخ به مقالات مجله روشنفکر...»، ص۶۵

۱۱. رجوع کنید به دهخدا، ذیل ماده

۱۲. ابوالفتح اعتصامی، «تاریخچه زندگانی پروین اعتصامی»، ص۷

۱۳. رجوع کنید به چاوش اکبری، ص ۴۲۳، تصویر حکم استخدام پروین

۱۴. ابوالفتح اعتصامی، «تاریخچه زندگانی پروین اعتصامی»، ص۷ـ ۸؛ دهخدا، ذیل ماده

۱۵. دولت آبادی، ص۶۱

۱۶. رجوع کنید به چاوش اکبری، ص ۴۲۴

۱۷. خاقانی، ج ۱۱، ص۵۱ ـ ۵۲

۱۸. ص ۳۳ ـ ۳۵

۱۹. اسحاق، ص۱۷۷؛ نیز رجوع کنید به ابوالفتح اعتصامی، «تاریخچه زندگانی پروین اعتصامی»، ص۷؛ مؤید، ص۲۱۷

۲۰. رجوع کنید به ابوالفتح اعتصامی، «تاریخچه زندگانی پروین اعتصامی»، ص۷

۲۱. رجوع کنید به آرین پور، ج ۳، ص۵۴۴

۲۲. بهار و ادب فارسی، ج ۱، ص۲۱۰ ـ ۲۱۱

۲۳. رجوع کنید به پروین اعتصامی، قصاید ۱، ۵، ۶، ۱۰، ۱۱

۲۴. یوسف اعتصامی، ص۱۵

۲۵. رجوع کنید به بهار، ج ۱، ص۲۱۲

۲۶. رجوع کنید به دباشی، ص۲۴۰ـ۲۶۳

۲۷. ج ۱، ص۲۱۵

۲۸. ج ۱، ص۲۱۲

۲۹. رجوع کنید به زرین کوب، ص۳۶۶ ـ ۳۶۷؛ درودیان، ص۱۰ ـ ۱۴

۳۰. ش ۲، رمضان ۱۳۳۹

۳۱. زرین کوب، ص۳۶۷؛ یوسفی، ص۴۱۷ـ ۴۱۸

۳۲. یوسفی، ص۴۱۷ـ ۴۱۸؛ کریمی حکاک، ص۲۸۰

۳۳. کریمی حکاک، ص۲۸۴

۳۴. مؤید، ص۲۱۶

۳۵. کتاب نیوز

۳۶. کتاب نیوز

۳۷. رجوع کنید به اسلامی ندوشن، ص۲۲۷

۳۸. ابوالفتح اعتصامی، «پاسخ به مقالات مجله روشنفکر...» ص۶۲ـ۶۹

۳۹. رجوع کنید به کریمی حکاک، ص۲۶۴ـ۲۸۴

۴۰. رجوع کنید به مؤید، ص۲۱۲ـ۲۳۹

۴۱. مثلاً رجوع کنید به مطهری، ص۷۷ ـ ۷۸

۴۲. پایگاه خبری آفتاب

۴۳. کتاب‌نیوز

۴۴. کتاب‌نیوز

 

منابع

آرین پور، یحیی، از صبا تا نیما، ج ۳ : از نیما تا روزگار ما، تهران ۱۳۷۴ش.

آیتی، عبدالحسین، کتاب کشف الحیل، تهران ۱۳۲۶ش.

اسحاق، م، «پروین اعتصامی»، در ادبیات نوین ایران : از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی، ترجمه و تدوین یعقوب آژند، تهران ۱۳۶۳ش.

اسلامی ندوشن، محمدعلی، نوشته‌های بی‌سرنوشت : «پروین اعتصامی»، تهران ۱۳۷۶ش.

اعتصامی، ابوالفتح، «پاسخ به مقالات مجلّه روشنفکر راجع به پروین اعتصامی»، در مجموعه مقالات و قطعات اشعار که به مناسبت درگذشت و اولین سال وفات خانم پروین اعتصامی نوشته و سروده شده است، تهران ۱۳۵۳ش.

همو، «تاریخچه زندگانی پروین اعتصامی»، در مجموعه مقالات ؛ پروین اعتصامی، دیوان قصائد و مثنویات و تمثیلات و مقطّعات خانم پروین اعتصامی، تهران ۱۳۳۳ش.

اعتصامی، یوسف، «یادداشتهای پدرِ شاعر»، در مجموعه مقالات.

بهار، محمدتقی، بهار و ادب فارسی، چاپ محمد گلبن، تهران ۱۳۵۱ش.

گنابادی، محمدپروین، «پروین گنابادی : خادم زبان و ادب فارسی» (مصاحبه)، کتاب امروز (بهار ۱۳۵۲).

 

دیدگاه تان را بنویسید