جی پلاس؛
درنگی بر مناجات شعبانیه
مناجات شعبانیه به نحو مرسل از حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) نقل شده است و سید بن طاووس در اقبال الاعمال و نیز شیخ طوسی در مصباح المتهجّد آن را با اندک تفاوتی در عبارات ذکر نموده است.
جی پلاس: حجت الاسلام و المسلمین سید محمد ناصر تقوی در یادداشتی که درواقع تلخیص و گزیده ای است از مطلبی که برای یکی از نشریات نگاشته، درباره مناجات شعبانیه چنین نوشته است:
مناجات شعبانیه با صدای مهدی سماواتی و ترجمه استاد الهی قمشه ای
مناجات شعبانیه از معدود ادعیه و مناجاتی است که تمامی ائمه معصومین(ع) به خواندن آن مبادرت ورزیدهاند و این خود حکایت از اهمیت این مناجات دارد. علامۀ مجلسی که از بزرگان علم حدیث و رجال است، سند آن را معتبر دانسته است. این مناجات به نحو مرسل از حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) نقل شده است و سید بن طاووس در اقبال الاعمال و نیز شیخ طوسی در مصباح المتهجّد آن را با اندک تفاوتی در عبارات ذکر نموده و سپس در کتاب های دیگری چون مفاتیجالجنان و صحیفۀ علویه به نقل از کتب قدما آمده است.
مناجات شعبانیه چنانکه از نامش پیداست، مرتبط با ماه شعبانالمعظم است ولی همانطور که بزرگان اهل معرفت گفته اند، به جهت مضامین عالیه و بعضاً بینظیر آن، هرگاه که حالی برای بنده ای پیش آید و قصد حضرت محبوب کند و حضور قلبی داشته باشیم، در تمام ایام سال، میتوان از این فرازهای زیبا و پرمغز معرفتی بهره جست و با این کلمات حضرت امیر(ع) کلام، بهدرگاه ربوبی راز و نیاز کرد.
از دعا تا مناجات
دعا در لغت به معنی خواندن و صدا زدنی است که با کلمات جوهردار و شنیدنی همراه است. همانطور که هنگامیکه این صدا بلندتر شد و بهصورت «بانگ» برآمد، «ندا» می شود که با این اوصاف هم دعا و هم ندا شنیدنی است؛ اما مناجات اینگونه نیست. مناجات نجواکردن و درِگوشی سخنگفتن و رازگویی است؛ با کلامی که جوهره ندارد و آهسته است چون هنگامیکه در جمعی هستیم و طبعاً با کسی که از ما فاصله دارد، نمی توانیم نجوا کنیم. بلکه باید آنچنان به ما نزدیک باشد و حتی به سمت ما روی برگرداند که حرکت چهره و لبهایمان را ببیند و کلام آرام و بیصدا و بیجوهره را در این سرّگویی که می خواهیم فقط و فقط به او برسد، متوجه شود و دریافت کند.
از این روست که در ابتدای مناجات شعبانیه واژۀ سمع (شنیدن) برای دعا و ندا به کار رفته و در آغاز به خداوند عرض می کنیم که دعایم را بشنو؛ هنگامیکه تو را می خوانم؛ و ندایم را بشنو، آنگاه که تو را صدا می زنم (وَاسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَاسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ) و سپس وقتی به نجواگویی و مناجات می رسد، میگوییم: «به من روی گردان، هنگامیکه با تو مناجات می کنم.» (وَأَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ) و پس از آن عبارت های عاشقانه ای که اقتضای این رازگویی و مناجات با پروردگار است در پی میآید.
عاشقانه ها با این لحن شروع می شود: «خدایا تو خودت از حاجات و نیازهایم باخبری و نهان و ضمیرم را می شناسی و هیچ چیز من، از تو مخفی نیست» ولذا در این نجوا و رازگویی اصلاً نمی خواهیم شروع به حرف زدن از خواسته ها و حاجاتمان داشته باشیم و برای مطالبه زبان بگشاییم (وَمَا أُرِیدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِی وَأَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِی)
اوجگیری مضامین مناجات از ابتدا تا انتها
عبارات مناجات شعبانیه از هنگام شروع تا پایان آن، در یک سطح نیست و گویی امام معصوم(ع) با کلمات خود در این مناجات، خود و گوینده را مرتبه به مرتبه و مرحله به مرحله و پله پله با هر عبارت بالا می برد و رشد می دهد و تا پایان مناجات به اوج می رساند.
در ابتدای مناجات، این بنده است که به خداوند می گوید: «بشنو دعا و ندایم را؛ وقتی تو را صدا می کنم، به من رو کن! وقتی با تو مناجات می کنم.» اما در نیمه های مناجات، بنده به جایی می رسد که از خداوند می خواهد که به من بنگر! آن نگریستنی که تو او را ندا داده ای و صدا کرده ای در حالیکه آن بنده پاسخ و جواب تو را می دهد؛ (إِلَهِی انْظُرْ إِلَیَّ نَظَرَ مَنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ)؛ و در این مرحله، خداوند است که بندهاش را به مأموریت و کاری برای خود به کار می گیرد و آن بنده فرمانبرداری می کند و حکم خاص حضرت حق را انجام می دهد (وَاسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِکَ فَأَطَاعَکَ)
اما این مرحله نیز پایان کار نیست؛ در ادامه باز هم بنده اوج می گیرد و قابلیتش را آنچنان بالا می برد و چنان معرفتی از خود بروز میدهد که در مقابل ندای پروردگار، اجابتش از نوع دیگری می شود؛ به طوری که پروردگار او را مورد ملاحظه ویژه قرار می دهد و جلوه ای از جلال حق به بنده نمایانده می شود و او مدهوش این جلال گشته و موسیوار «صعقه»ای بر او حاصل می گردد (اِلَهِی وَاجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَلاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِکَ)
و مرحلۀ بعدی و بالاتر از مراحل قبل آنکه نتیجۀ این ملاحظۀ خاص و این معرفت، آن می شود که دیگر این خداست که با بنده مناجات می کند و برای او رازگویی دارد و در پنهان و نهان با بنده نجوا و مناجات می کند (فَنَاجَیْتَهُ سِرّا) و در این حال بنده به مقامی رسیده است که نه در موارد ویژه و خاص و پنهانی، که در تمام زندگی اش، آشکارا برای خداوند کار می کند و همۀ زندگی اش خدایی می شود (وَ عَمِلَ لَکَ جَهْرا.)
بنابراین چنانکه گفتیم روند مناجات شعبانیه از ابتدا تا انتها یکسان نیست و رفته رفته اوج می گیرد. در ابتدای مناجات از این سخن می گوییم که اگر بهخاطر گناهانم اهلیّت رحمت ندارم، ولی تو اهل فضل و جود و بخشش هستی و لذا از خداوند می خواهیم که با خوبی و فضلش با ما برخورد کند یا می گوییم که با فضل خود نسبت به گنهکاری که سراپا غرق در نادانی است، رفتار فرما و عباراتی اینچنین که نشان از ضعف بنده، گناه و غفلت او، تذبذب او در توجه به خداوند و عدم مراقبۀ تام وی و نقصان در محبت دارد...
اما از نیمه های مناجات به بعد و تا پایان آن، رفته رفته گویی بنده در رازگویی اش با پروردگار، صمیمیتر می شود و ارتقای معرفتی پیدا می کند و لذا زبانش هم فرق می کند و خواسته هایش اوج می گیرد و عاشقانه تر طلب می کند. از اینرو است که درخواست می کند تا "مقیم" در میان دوستداران حضرت محبوب (اهل ولایت) شود و در آن سرای، رحل اقامت بیفکند.
آنهم بهگونه ای که در آن شهر عشاق همواره امید به ازدیاد عشق دارد و از خدا می خواهد که شیدایی و شوقِ یاد پیدرپی و مستمرّ محبوب را داشته باشد (إِلَهِی أَقِمْنِی فِی أَهْلِ وَلایَتِکَ مُقَامَ مَنْ رَجَا الزِّیَادَةَ مِنْ مَحَبَّتِکَ إِلَهِی وَ أَلْهِمْنِی وَلَهاً بِذِکْرِکَ إِلَى ذِکْرِکَ)
در ادامۀ مناجات هم می بینیم که بنده، دیگر انقطاع و بریدن از غیر را نمی خواهد، بلکه «کمال انقطاع» را می طلبد تا جایی که آنچنان جانش نورانی شود که با دیدگان دلش، نه پرده های ظلمت و غفلت، که حتی پرده های نور (حجب النّور) را شکافته و نه فقط متصل به عظمت الهی، که متصل به «معدن العظمة» شود؛ آنچنان که این روح متعالی همواره معلّق و پیوندخوردۀ دائمی با مقام قدسی عزّت الهی گردد (وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ)
و در پایان مناجات، این بندۀ رشدیافته، از خداوند می خواهد که او را ملحق به بانشاطترین، بهجتآفرینترین و روشنترین نور عزّت خویش کند به طوریکه در اوج شناخت و معرفت به حقّ خویش قرار گیرد و رویگردان از هرچیزی غیر او است، باشد (أَلْحِقْنِی بِنُورِ عِزِّکَ الْأَبْهَجِ فَأَکُونَ لَکَ عَارِفا وَ عَنْ سِوَاکَ مُنْحَرِفاً)
امید آنکه بتوانیم در ماه شعبانالمعظّم از این هدیۀ بزرگ معرفتی امام العارفین، امیرالمؤمنین(ع) در نیایش و نجوای عاشقانه با پروردگارمان بهرهمند شویم و زبان و جانمان را مترنّم به این مناجات شریفه بنماییم.
دیدگاه تان را بنویسید