جی پلاس/به مناسبت سالروز رحلت؛
مهدی اخوان ثالث؛ شاعری با اثرگذاری بالا بر شاعران معاصر
مهدی اخوان ثالث، شاعر پرآوازه ایرانی در دهم اسفند ماه سال ۱۳۰۷ در مشهد به دنیا آمد. تخلص وی م. امید بود. اشعار او زمینهٔ اجتماعی دارند و گاه حوادث زندگی مردم را به تصویر کشیده است؛ همچنین دارای لحن حماسی آمیخته با صلابت و سنگینی شعر خراسانی و نیز در بردارندهٔ ترکیبات نو و تازه است.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه و ادب این مرز و بوم و کسانی که کارنامه پر افتخار ادبی شان مایه مباهات سرزمین ایران است، در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های شاخص عرصه ادبیات را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی شاعر پرآوازه مهدی اخوان ثالث اختصاص دارد که در دهم اسفند ماه سال ۱۳۰۷ به دنیا آمد.
زندگینامه مهدی اخوان ثالث
مهدی اخوان ثالث (۱۰ اسفند ۱۳۰۷ – ۴ شهریور ۱۳۶۹)، شاعر پرآوازه و موسیقیپژوه ایرانی بود. نام و تخلص وی در اشعارش م. امید بود.
اطلاعات فردی
مهدی اخوان ثالث
زاده ۱۰ اسفند ۱۳۰۷
مشهد
درگذشته ۴ شهریور ۱۳۶۹ (۶۱ سال)
تهران
آرامگاه توس در کنار آرامگاه فردوسی
لقب م. امید
پیشه شاعر، نوازنده تار
زمینه کاری ادبیات ،موسیقی
ملیت ایرانی
در زمان حکومت پهلوی، جمهوری اسلامی
کتابها زمستان، ارغنون، آخر شاهنامه، در حیاط کوچک پاییز در زندان
اثرگذاشته بر بهرام بیضایی، محمّدرضا شفیعی کدکنی، اسماعیل خویی، داریوش آشوری، علی شریعتی
تأثیرپذیرفته از فردوسی، نیما یوشیج
فرزند(ان) لاله، لولی، تنسگل، توس، زردشت، مزدکعلی
پدر و مادر علی و مریم
او برگزیده اولین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر در بخش ملی و میهنی بود. [۱]
اشعار او زمینهٔ اجتماعی دارند و گاه حوادث زندگی مردم را به تصویر کشیده است؛ همچنین دارای لحن حماسی آمیخته با صلابت و سنگینی شعر خراسانی و نیز در بردارندهٔ ترکیبات نو و تازه است.
اخوان ثالث در شعر کلاسیک فارسی توانا بود و در ادامه به شعر نو گرایید. از وی اشعاری در هر دو سبک به جای مانده است. همچنین او آشنا به نوازندگی تار و مقام های موسیقایی بود.[۲]
تبار اخوان ثالث
پدر او که علی نام داشت، یکی از سه برادری بود که از فهرج در استان یزد به مشهد کوچ کرده بود و از این رو آنان نام خانوادگی شان را اخوان ثالث به معنی برادران سهگانه گذاشتند.[۳]
سبکشناسی
چیرهدستی اخوان در شعر حماسی است. او درونمایههای حماسی را در شعرش به کار می گیرد و جنبه هایی از این درونمایهها را به استعاره و نماد آراسته می کند.
به گفته برخی از منتقدین، تصویری که از م. امید در ذهن بسیاری به جا مانده این است که او از نظر شعری به نوعی نبوت و پیامآوری روی آورده و از نظر عقیدتی آمیزه ای از تاریخ ایران باستان و آراء عدالتخواهانه پدید آورده و در این راه، گاه ایراندوستی او جنبه نژادپرستانه پیدا کرده است. در واقع اخوان ثالث شعر را چنین تعریف می کند: شعر محصول بیتابی انسان در لحظاتی است که در پرتو شعور نبوت قرار میگیرد.
اما اخوان این موضوع را نمی پذیرفت و در این باره گفته است: «من به گذشته و تاریخ ایران نظر دارم. من عقده عدالت دارم. هرکس قافیه را می شناسد، عقده عدالت دارد. قافیه دو کفه ترازو است که خواستار عدل است… گهگاه فریادی و خشمی نیز داشته ام.»
شعرهای اخوان در دهه های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ شمسی روزنه هنری تحولات فکری و اجتماعی زمان بود و بسیاری از جوانان روشنفکر و هنرمند آن روزگار با شعرهای او به نگرش تازه ای از زندگی رسیدند. مهدی اخوان ثالث بر شاعران معاصر ایرانی تأثیری عمیق داشتهاست.
هنر اخوان در آمیزش شعر کهن و سبک نیمایی و سوگ او بر گذشته، مجموعه ای به وجود آورد که خاص او بود و اثری عمیق در همنسلان او و نسل های بعد گذاشت.[۴]
اخوان از نگاه دیگران
جمال میرصادقی، داستاننویس و منتقد ادبی، دربارهٔ اخوان گفته است: من اخوان را از آخر شاهنامه شناختم. شعرهای اخوان جهانبینی و بینشی تازه به من داد و باعث شد که نگرش من از شعر به کلی متفاوت شود و شاید این آغازی برای تحول معنوی و درونی من بود.[۴]
نادر نادرپور، شاعر معاصر ایران که در سال های نخستین ورود اخوان به تهران با او و شعر او آشنا شد معتقد است که هنر م. امید در ترکیب شعر کهن و سبک نیمایی و سوگ او بر گذشته مجموعه ای به وجود آورد که خاص او بود و اثری عمیق در هم نسلان او و نسلهای بعد گذاشت.
نادرپور گفته است: «شعر او یکی از سرچشمه های زلال شعر امروز است و تأثیر آن بر نسل خودش و نسل بعدی مهم است. اخوان میراث شعر و نظریه نیمایی را با هم تلفیق کرد و نمونه ای ایجاد کرد که بدون اینکه از سنت گسسته باشد بدعتی بر جای گذاشت. اخوان مضامین خاص خودش را داشت، مضامینی در سوگ بر آنچه که در دلش وجود داشت - این سوگ گاهی به ایران کهن برمی گشت و گاه به روزگاران گذشته خودش و اصولاً سرشار از سوز و حسرت بود- این مضامین شیوه خاص اخوان را پدید آورد به همین دلیل در او هم تأثیری از گذشته می توانیم ببینیم و هم تأثیر او را در دیگران یعنی در نسل بعدی می توان مشاهده کرد.»[۴]
اما خود اخوان زمانی گفت نه در صدد خلق سبک تازه ای بوده و نه تقلید، و تنها از احساس خود و درک هنری اش پیروی کرده: «من نه سبک شناس هستم نه ناقد… من هم از کار نیما الهام گرفتم و هم خودم برداشت داشتم. در مقدمه زمستان گفته ام که می کوشم اعصاب و رگ و ریشه های سالم و درست زبانی پاکیزه و مجهز به امکانات قدیم و آنچه مربوط به هنر کلامی است را به احساسات و عواطف و افکار امروز پیوند بدهم یا شاید کوشیده باشم از خراسان دیروز به مازندران امروز برسم…»
هوشنگ گلشیری، نویسنده معاصر ایرانی مهدی اخوان ثالث را رندی می داند از تبار خیام با زبانی بیش و کم میانه شعر نیما و شعر کلاسیک فارسی. وی می گوید تعلق خاطر اخوان را به ادب کهن هم در التزام به وزن عروضی و قافیه بندی، ترجیع و تکرار می توان دید و هم در تبعیت از همان صنایع لفظی قدما مانند مراعات نظیر و جناس و غیره.[۴]
اسماعیل خویی، شاعر ایرانی مقیم بریتانیا و از پیروان سبک اخوان معتقد است که اگر دو نام از ما به آیندگان برسد یکی از آنها احمد شاملو و دیگری مهدی اخوان ثالث است که هر دوی آنها از شاگردان نیما یوشیج هستند.
به گفته خویی، اخوان از ادب سنتی خراسان و از قصیده و شعر خراسانی الهام گرفته است و آشنایی او با زبان و بیان و ادب سنتی خراسان به حدی زیاد است که این زبان را به راستی از آن خود کرده است. آقای خویی میافزاید که اخوان دبستان شعر نوی خراسانی را بنیاد گذاشت و دارای یکی از توانمندترین و دورپروازترین خیالهای شاعرانه بود. اسماعیل خویی معتقد است که اخوان همانند نیما از راه واقعگرایی به نمادگرایی می رسد.
وی دربارهٔ عنصر عاطفه در شعر اخوان می گوید که اگر در شعر قدیم ایران باباطاهر را نماد عاطفه بدانیم، شعری که کلام آن از دل برمیآید و بر دل می نشیند و مخاطب با خواندن آن تمام سوز درون شاعر را در خود بازمییابد، اخوان فرزند بینظیر باباطاهر در این زمینه است.[۴]
غلامحسین یوسفی در کتاب چشمه روشن می گوید مهدی اخوان ثالث در شعر زمستان احوال خود و عصر خود را از خلال اسطورهای کهن و تصاویری گویا نقش کردهاست.
شعر زمستان در دی ماه ۱۳۳۴ سروده شده است. به گفته غلامحسین یوسفی، در سردی و پژمردگی و تاریکی فضای پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ است که شاعر زمستان اندیشه و پویندگی را احساس می کند و در این میان، غم تنهایی و بیگانگی شاید بیش از هر چیز در جان او چنگ انداختهاست.[۴]
نقد
دیدگاه های اخوان ثالث که در شعر او آشکار است، نقد شده است. نادر ابراهیمی گفت که «مهدی اخوان ثالث، کینه اش به عرب، یک کینهٔ ایستای بهمیراثرسیده است نه کینهٔ اندیشگی و پویا. او عرب را دقیقاً و برای همیشه همان عربِ هزار و پانصد سال پیش می داند، که برجای مانده است و تکان نمی خورد: یک ملّتِ واحدِ یکپارچه، بدون کمترین تغییر قشری، طبقاتی، ملّی، تاریخی، اجتماعی، و سیاسی:بدخون، بدنژاد، فاسد بالذّاته… او صدّام را بهدلیل عرب بودنش، یزید می داند نه به دلیل عاملِ استعمار بودنش.»[۵] سپس می گوید که «هیچ شاعری در عصر ما - و شاید در جملگی اعصار - بهقدر اخوان ثالث، نام ها و نشانی های بومی و ملّی را در شعر خود به کار نگرفته است.»
احمدرضا احمدی هم در نوشته « حقیقت تلخ است» برای ویژه نامه کتاب « نوشتن با دوربین»، درین باره می نویسد:« صادق هدایت که تحت تاثیر ناسیونالیسم ساختگی و باسمه ای دوره ی رضاشاه قرار گرفته بود. هدایت با تمام هوشی که داشت گمان برده بود که عقب ماندگی های ملت ایران ناشی از حمله ی اعراب به ایران است. اخوان ثالث هم تا زنده بود در این اشتباه بود.»[۶]
مرگ
اخوان ثالث چهل روز پس از بازگشت از خانه فرهنگ آلمان در چهارم شهریور ماه سال ۱۳۶۹ در تهران از دنیا رفت. وی در توس در کنار آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شدهاست.
کتابشناسی
ارغنون مجموعه شعر ۱۳۳۰ انتشارات زمان در این کتاب اشعار اخوان ثالث در قالبهای قصیده، قطعه، مثنوی، ترکیب بند، مستزاد و رباعی سروده شده است.[۷]
زمستان مجموعه شعر ۱۳۳۵ انتشارات زمان
آخر شاهنامه مجموعه شعر ۱۳۳۸ انتشارات زمان
از این اوستا مجموعه شعر ۱۳۴۴ انتشارات مروارید
منظومه (شکار) ۱۳۴۵ انتشارات مروارید
پاییز در زندان ۱۳۴۸ انتشارات روزن
عاشقانه و کبود مجموعه شعر ۱۳۴۸ انتشارات جوانه
بهترین امید مجموعه شعر ۱۳۴۸ انتشارات روزن
زندگی میگوید: اما باز باید زیست... مجموعه شعر ۱۳۵۷ انتشارات توکا اشعار این مجموعه شامل زنداننامه مهدی اخوان ثالث است.
در حیاط کوچک پاییز در زندان مجموعه شعر ۱۳۵۵ انتشارات توس
دوزخ اما سرد مجموعه شعر ۱۳۵۷ انتشارات توکا
ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم مجموعه شعر ۱۳۶۸ انتشارات مروارید
دفترهای شعر مهدی اخوان ثالث
سایر آثار
آوردهاند که فردوسی (کتاب کودکان، ۱۳۵۴)
درخت پیر و جنگل (۱۳۵۵)
پیر و پسرش (قصهای نه کوتاه برای بچهها)
نقیضه و نقیضه سازان (بحث و تحقیق ادبی)
کتاب مقالات (جلد اول)
بدعتها و بدایع نیما یوشیج (کتابی مفصل در بحث و تحقیق شیوه نو نیمایی در شعر فارسی، ۱۳۵۷)
عطا و لقای نیما یوشیج (۱۳۶۱)
برگزیده اشعار (۱۳۴۹)
گزینه اشعار (۱۳۶۸)
شاملو مردی دوست داشتنی
مرد جن زده (داستان کوتاه)
نمونه اشعار
باغ بی برگی
آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر؛ با آن پوستین سرد نمناکش
باغ بیبرگی، روز و شب تنهاست،
با سکوت پاک غمناکش
ساز او باران، سرودش باد
جامهاش شولای عریانیست
ور جز اینش جامهای باید،
بافته بس شعلهٔ زر تارِ پودش باد
گو بروید، یا نروید،
هرچه در هرجا که خواهد، یا نمیخواهد
باغبان و رهگذاری نیست
باغ نومیدان،
چشم در راه بهاری نیست
گر زچشمش پرتو گرمی نمیتابد،
ور به رویش برگ لبخندی نمیروید،
باغ بیبرگی که میگوید که زیبا نیست؟
داستان از میوههای سر به گردونسای اینک خفته در تابوت
پست خاک میگوید
باغ بیبرگی
خنده اش خونیست اشک آمیز
جاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن
پادشاه فصلها، پاییز.
زمستان
سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر برنیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید نتواند
که ره تاریک و لغزان است***
وگر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است***
نفس، کز گرمگاه سینه میآید برون، ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟***
مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است… آی…
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی، دربگشای
منم من، میهمان هر شبت، لولیوش مغموم
منم من، سنگ تیپاخوردهٔ رنجور
منم، دشنام پست آفرینش، نغمهٔ ناجور
نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم***
حریفا! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج میلرزد
تگرگی نیست، مرگی نیست
صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است
من امشب آمدستم وام بگذارم
حسابت را کنار جام بگذارم
چه میگویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد؟
فریبت میدهد، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست***
حریفا! گوش سرمابرده است این، یادگار سیلی سرد زمستان است
و قندیل سپهر تنگ میدان، مرده یا زنده
به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود پنهان است
حریفا! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز یکسان است***
سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت
هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دستها پنهان
نفسها ابر، دلها خسته و غمگین
درختان اسکلتهای بلورآجین
زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه
غبارآلوده مهر و ماه
پانویس
۱. «برگزیدگان نخستین جشنواره شعر فجر معرفی شدند». خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency. ۲۰۰۷-۰۲-۱۳. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۱-۲۳.
۲. ستایشگر، مهدی. نام نامهٔ موسیقی ایران زمین جلد سوّم. چاپ اوّل، تهران: اطلاعات، ۱۳۷۶، شابک ۹۶۴−۴۲۳−۳۷۷−۸(جلد ۳)، صفحهٔ ۵۲.
۳. مدیریت مجموعه فرهنگی تاریخی توس. تابلوی زندگینامه مهدی اخوان ثالث در کنار مزارش
۴. ۴.۰،۴.۱،۴.۲،۴.۳،۴.۴،۴.۵،۴.۶،۴.۷ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نام اخوان، شاعر حماسه و شکست وارد نشدهاست.
۵. یادنامه اخوان ثالث، ص 82
۶. (جاهد پ. « نوشتن با دوربین»، نشر اختران، چاپ چهارم، ۱۳۹۴، بخش ضمیمه، ص ۲۹۱، خود به نقل از نشریه نگاه نو، ویژه نامه کتاب « نوشتن با دوربین»، شماره ۶۷،آبان ۱۳۸۴)
۷. محمد حقوقی، شعر زمان ما ۲ مهدی اخوانثالث، مؤسسه انتشارات نگاه– چاپ ۱۳۷۰
منابع
همشهری آنلاین
«زندگینامه مهدی اخوان ثالث». وبگاه جشن کتاب. بایگانیشده از اصلی در ۲۴ آوریل ۲۰۰۸.
ابوالحسنی، لیلی. «اخوان، شاعر حماسه و شکست». بیبیسی فارسی.
ستایشگر، مهدی (۱۳۷۶)، نام نامهٔ موسیقی ایران زمین، سوّم، تهران: اطلاعات، ص. صفحهٔ ۵۲، شابک ۹۶۴-۴۲۳-۳۷۷-۸
دیدگاه تان را بنویسید