جی پلاس/ به مناسبت سالروز ولادت؛
آیت الله سید ابوالقاسم خویی که بود؟/ موضع گیری او درقبال امام و انقلاب اسلامی چگونه بود؟/فتوای ایشان درمورد تشخیص اول ماه قمری چیست؟/علت حصر خانگی ایشان چه بود؟
آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی از علمای طراز اول حوزه علمیه نجف در ۱۵ رجب ۱۳۱۷ در خوی به دنیا آمد. او در محضر میرزای نائینی و محقق اصفهانی شاگردی کرد. فتاوای بسیاری از ایشان با فتاوای دیگر مراجع متفاوت است.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این مطلب به زندگی آیت الله العظمی سید ابوالقاسم موسوی خویی از مراجع تقلید طراز اول نجف اختصاص دارد.
زندگینامه آیت الله سید ابوالقاسم موسوی خویی
آیت الله سید ابوالقاسم موسوی خویی (۱۲۷۸-۱۳۷۱ش) از مراجع تقلید شیعه، رجالی و نویسنده مجموعه ۲۳ جلدی معجم رجال الحدیث و همچنین صاحب اثر تفسیری البیان فی تفسیر القرآن بود. میرزای نائینی و محقق اصفهانی دو تن از برجستهترین استادان او در فقه و اصول فقه بودهاند. آغاز رسمی مرجعیت آیت الله خویی پس از درگذشت آیت الله بروجردی دانسته شده و درگذشت آیت الله حکیم، آغاز مرجعیت وی مخصوصاً در عراق خوانده شده است. ایشان در طول هفتاد سال تدریس، یک دوره کامل درس خارج فقه و شش دوره درس خارج اصول فقه را تدریس کرده و یک دوره کوتاه هم به تدریس تفسیر قرآن پرداخت. عالمانی از جمله محمد اسحاق فیاض، سید محمدباقر صدر، میرزا جواد تبریزی، سید علی سیستانی، حسین وحید خراسانی، سید موسی صدر و سید عبدالکریم موسوی اردبیلی از شاگردان آیت الله خویی معرفی شدهاند.
اطلاعات فردی
تاریخ تولد ۱۵ رجب ۱۳۱۷ق
زادگاه خوی
محل زندگی نجف اشرف • خوی
تاریخ وفات شنبه ۸ صفر ۱۴۱۳ق در ۹۶ سالگی
محل دفن حرم امیرالمؤمنین
شهر وفات کوفه
اطلاعات علمی
استادان شیخ الشریعه اصفهانی • مهدی مازندرانی • آقا ضیاء عراقی • محمدحسین کمپانی • محمدحسین نائینی
شاگردان محمد اسحاق فیاض•صدرا بادکوبهای•سید محمدباقر صدر•میرزا جواد تبریزی•سید علی حسینی بهشتی•سید مرتضی خلخالی•سید علی سیستانی•محمدجعفر نائینی•مرتضی بروجردی
محل تحصیل حوزه علمیه نجف
تألیفات البیان فی تفسیر القرآن • تکملة منهاج الصالحین • معجم رجال الحدیث
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی
سیاسی حمایت از انتفاضه شعبانیه عراق
اجتماعی تأسیس موسسات خیریه و مراکز اسلامی در کشورهای مختلف
وبگاه رسمی موسسه اسلامی آیت الله خویی
آیتالله خویی در فقه و اصول فقه، نظرات و آرای قابل توجهی داشته که گاه با نظرات مشهور فقیهان شیعه متفاوت است. برخی منابع، فتاوای متفاوت او را تا ۳۰۰ مورد دانستهاند. مخالفت با مکلف بودن کافران به انجام فروع دین، عدم پذیرش نسبی بودن آغاز ماه قمری و مخالفت با اعتبار شهرت فتوایی و اجماع، برخی از نظرات متفاوت او در فقه و اصول فقه است. ایشان در دوران مرجعیت خود، اقداماتی در راستای تبلیغ دین، ترویج تشیع و یاری رساندن به نیازمندان کرده است؛ از جمله ساختن کتابخانه، مدرسه، مسجد، حسینیه و بیمارستان در کشورهای ایران، عراق، مالزی، انگلستان، امریکا، هندوستان و...
آیت الله خویی در دهه ۱۳۴۰ش، مواضع و بیانیههایی علیه دولت پهلوی داشته است؛ اعتراض به واقعه فیضیه در سال ۱۳۴۲ش از این جملهاند. وی پس از شروع انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ در ایران و دیدار فرح دیبا، همسر محمدرضا پهلوی با او و شائبههای پیش آمده پس از این دیدار، در مواردی از جمله همهپرسی تعیین نظام جمهوری اسلامی و همچنین جنگ عراق علیه ایران، به حمایت از انقلاب و جمهوری اسلامی ایران پرداخت. او در جریان انتفاضه شعبانیه شیعیان عراق و تعیین شورای رهبری برای اداره مناطق تحت مدیریت شیعیان، تحت فشار حکومت صدام حسین قرار گرفت و تا پایان عمر در حصر خانگی بود.
زندگینامه
آیت الله سید ابوالقاسم موسوی خویی در ۱۵ رجب ۱۳۱۷ق مطابق با ۲۸ آبان ۱۲۷۸ش در شهر خوی از توابع آذربایجان غربی به دنیا آمد.[۱] پدرش سید علیاکبر خوئی، از شاگردان عبدالله مامقانی بود که به دلیل عدم موافقت با مشروطه غیرمشروعه،[۲] در سال ۱۳۲۸ق از ایران به نجف مهاجرت کرد.[۳]
آیت الله خویی شنبه ۸ صفر ۱۴۱۳ق مطابق با ۱۷ مرداد ۱۳۷۱ش، در ۹۶ سالگی (۹۳ سالگی بر اساس تاریخ شمسی) به علت بیماری قلبی در کوفه درگذشت و در کنار مسجد الخضراء در صحن حرم امیرالمؤمنین دفن شد.[۴]
همسر و فرزندان
آیت الله خویی دو بار ازدواج کرد. فرزندان وی، سه پسر و سه دختر از همسر اول، و چهار پسر و دو دختر از همسر دوم هستند.[۵] برخی از فرزندان شناختهشده آیت الله خویی عبارتند از:
سید جمال الدین خویی، فرزند ارشد آیت الله خویی که بیشتر عمر خود را صرف امور مرجعیت پدرش در نجف کرد. برخی از آثار او عبارتند از شرح کفایة الاصول، بحث فی الفلسفة و علم الکلام، توضیح المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، شرح دیوان متنبی، و دیوان شعر به فارسی.[۶]
سید محمدتقی خویی، پس از تأسیس بنیاد آیت الله خویی در سال ۱۳۶۸ش دبیر کل آن شد. پس از انتفاضه شعبانیه در ۱۳۶۹ش، عضو هیئت منتخب پدرش برای اداره مناطق آزادشده بود؛ اما در پی سرکوب این قیام و قتل عام شیعیان، به همراه پدرش در حصر خانگی قرار گرفت و سرانجام در ۳۰ تیر ۱۳۷۳ش در حادثه رانندگی درگذشت. برخی این رخداد را حاصل برنامهریزی دولت صدام دانستهاند.[۷] علاوه بر تقریرات درس فقه پدرش، الالتزامات التبعیة فی العقود از آثار اوست.[۸]
اطلاعات دقیقی درباره دختران آیت الله خویی در دست نیست، اما برخی از دامادهای وی عبارتند از سید نصرالله مستنبط، سید مرتضی حکمی، سید جلال الدین فقیه ایمانی، جعفر غروی نائینی، و سید محمود میلانی.[۹]
زیست علمی
آیت الله سید ابوالقاسم خویی سال ۱۳۳۰ق در ۱۳ سالگی، همراه با برادرش سید عبدالله خویی به پدر خود در نجف پیوست.[۱۰] او شش سال به تحصیل مقدمات و سطوح عالی حوزه پرداخت و سپس ۱۴ سال در درس استادان علوم مختلف از جمله فقه و اصول شرکت کرد. از این میان، چنانکه خود او در زندگینامه خودنوشت آورده، بیشترین استفاده را از آیات محمدحسین نائینی و محمدحسین غروی اصفهانی داشته است.[۱۱][۱۲]
اساتید و اجازه اجتهاد
آیت الله سید ابوالقاسم خویی، علاوه بر آنکه به گفته خود، از میرزا محمدحسین نائینی و میرزا محمدحسین اصفهانی بیشترین استفاده علمی را برده و دورهای کامل از علم اصول و برخی کتابهای فقهی را از آنان آموخته، از اساتید دیگری از جمله شیخ الشریعه (درگذشته ۱۳۳۸ق)، شیخ مهدی مازندرانی (درگذشته ۱۳۴۲ق) و آقا ضیاء عراقی[۱۳] نیز یاد کرده است.
برخی دیگر از استادان آیت الله خویی عبارتند از شیخ محمدجواد بلاغی در علم کلام، عقاید و تفسیر، سید ابوتراب خوانساری در علم رجال و درایه، سید ابوالقاسم خوانساری در علم ریاضیات، سید حسین بادکوبهای در فلسفه و عرفان و همچنین سید علی قاضی.[۱۴]
آیت الله سید ابوالقاسم خویی در طول دوران تحصیل خود در حوزه علمیه نجف، با آیات سید محمدهادی میلانی (درگذشته ۱۳۹۵ق)، سید محمدحسین طباطبایی (درگذشته ۱۴۰۲ق)، سید صدرالدین جزایری، علیمحمد بروجردی (درگذشته ۱۳۹۵ق)، سید حسین خادمی و سید محمد حسینی همدانی مباحثه میکرده است.[۱۵]
آیت الله خویی در سال ۱۳۵۲ق از بسیاری از بزرگان حوزه علمیه نجف اجازه اجتهاد دریافت کرده است؛ آیات الله محمدحسین نائینی، محمدحسین غروی اصفهانی، آقا ضیاء عراقی، محمدحسین بلاغی، میرزا علی آقا شیرازی، و سید ابوالحسن اصفهانی از این جملهاند.[۱۶]
مرجعیت
آغاز مرجعیت آیت الله خویی به روشنی مشخص نیست، اما بسیاری از منابع، آغاز جدی مرجعیت او را پس از درگذشت آیت الله بروجردی دانسته و تاکید کردهاند که پس از درگذشت آیت الله حکیم، خویی مخصوصاً در عراق، مرجع برتر شناخته میشد[۱۷] و جایگاه مرجعیت او در میان شیعیان ایران هم مهم گزارش شده است.[۱۸] آیت الله خویی، از جمله مراجعی دانسته شده که در میان اکثر شیعیان، اعم از عرب و غیرعرب، نفوذ چشمگیری داشته است.[۱۹]
چهارده نفر از مجتهدین نجف از جمله صدرا بادکوبهاى، سید محمدباقر صدر، سید محمد روحانی، مجتبى لنکرانى، شیخ موسی زنجانی، یوسف کربلائی، سید یوسف حکیم، و سید جعفر مرعشی اعلمیت خویی را اعلام کردند.[۲۰] سید موسی صدر از سوی مجلس اعلای اسلامی شیعیان لبنان، خویی را مرجع اعلم معرفی کرد.[۲۱]
هفتاد سال تدریس
آیت الله سید ابوالقاسم خویی در خلال تحصیل در حوزه علمیه نجف، به تدریس هم مشغول بوده و به گزارش منابع مختلف، هر کتابی را که میآموخته، آن را تدریس میکرده است.[۲۲]
پس از درگذشت آیات الله محمدحسین غروی نائینی و محمدحسین غروی اصفهانی، مجلس درس سید ابوالقاسم خویی و میرزا محمدعلی کاظمی خراسانی، از درسهای مهم نجف گزارش شده و بر این اساس، پس از درگذشت کاظمی خراسانی، مجلس درس آیت الله خویی، برترین و پرجمعیتترین حوزه درسی نجف معرفی شده است.[۲۳] چنانکه خویی در زندگینامه خودنوشت آورده، در خلال سالهای طولانی تدریس، جز در روزهای بیماری و سفر، هیچ گاه دست از تعلیم شاگردان خویش نکشیده است.[۲۴] او در مجموع هفتاد سال به تدریس دروس سطح و خارج در حوزه نجف پرداخته و بر اساس منابع، نزدیک پنجاه سال، مهمترین مجلس درسی حوزه علمیه نجف را عهدهدار بوده و طلابی از ایران، هند، افغانستان، پاکستان، عراق، لبنان و برخی کشورهای دیگر، در درس او حاضر میشدهاند.[۲۵]
آیت الله خویی، یک دوره کامل درس خارج فقه و شش دوره درس خارج اصول فقه را به شاگردان خود تعلیم داد. او همچنین در یک دوره کوتاه به تدریس تفسیر قرآن پرداخت.[۲۶]
شیوه تدریس
آیت الله خویی، در تدریس مباحث علمی، چیرهدست و مسلط خوانده شده که مطالب را شمرده، فصیح، منظم و بدون وارد شدن به زواید و حواشی بیان میکرده، به مباحث فلسفی نمیپرداخته، استفاده فراوانی از روایات میکرده و به سندهای روایات توجه ویژه میکرده است.[۲۷] درس وی، خلاصهای از آراء و مبانی علمی مجالس درس آقا ضیاء عراقی، محمدحسین غروی نائینی و محمدحسین غروی اصفهانی و نظرات خود وی توصیف شده است.[۲۸]
آثار و تقریرات
البیان فی تفسیر القرآن
تکملة مِنهاج الصالحِین
مُعجَم رِجال الحدیث
اَجوَد التقریرات
آثار مختلفی از جمله تألیفات و رسالههای علمی، رسالههای عملیه، و تقریرات درسهای اساتید، از جمله آثاری است که توسط آیت الله خویی نگاشته شده است. بسیاری از آثار آیت الله خویی، در کتابی پنجاه جلدی با عنوان «موسوعة الامام الخوئی» گردآوری شده است که ۴۲ جلد از این مجموعه، شامل یک دوره کامل فقه استدلالی، و جلد ۴۳ تا ۴۸، یک دوره کامل اصول فقه است. جلد ۴۹ از این مجموعه، شامل چند رساله رجالی و سه رساله از تقریرات درسهای خویی و مواردی دیگر است و جلد پنجاه، حاوی کتاب البیان فی تفسیر القرآن است.[۲۹]
تالیفات و رسالههای علمی
آیت الله سید ابوالقاسم خویی، آثاری در موضوعات مختلف از جمله علوم قرآنی، فقه، اصول فقه و رجال داشته است؛ از جمله:
رسالة فی نفحات الاعجاز، اثری کلامی در اثبات اعجاز[۳۰] و جاودانه بودن قرآن کریم است که در پاسخ به کتاب «حسن الایجاز فی ابطال الاعجاز»، اثر فردی با نام مستعار نصیرالدین ظافر نوشته شده است.[۳۱] آیت الله خویی این کتاب را در ۲۵ سالگی نوشته و اولین اثر اوست.[۳۲]
البیان فی تفسیر القرآن، شامل مقدمهای مبسوط درباره برخی مباحث علوم قرآنی و نیز تفسیر شش آیه از سوره حمد است.[۳۳] مقدمه این کتاب، حاوی موضوعات مختلفی از جمله فضیلت، اعجاز، و جاودانگی قرآن کریم است. در این مقدمه، بر نادرستی تحریف قرآن کریم تاکید شده. همچنین بررسی ۳۶ آیه از قرآن کریم که ادعای منسوخ شدن آنها مطرح شده، در این مقدمه آمده و آیت الله خویی معتقد است آیات مذکور منسوخ نشدهاند.[۳۴] به گفته برخی محققان، البیان از آغاز انتشار، مورد توجه مجامع علمی و مبنای درسهای این رشته در حوزه و دانشگاه قرار گرفت.[۳۵]
معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرجال، در ۲۳ جلد، کتابی رجالی است که اولین بار در ۱۳۹۸ق در نجف چاپ شد[۳۶] و شرح حال بیش از ۱۵ هزار تن از راویان احادیث را بیان کرده و در توضیح هر راوی، تمام راویان از آن شخص را ذکر کرده است. این اثر، مفصلترین و از جمله قویترین مجموعههای رجالی شیعه دانسته شده است.[۳۷]
رسالههای عملیه و آثار فتوایی
نزدیک به ۳۰ اثر فتوایی از آیت الله خویی منتشر شده است؛ از رسالهای درباره لباس مشکوک که در ۱۳۶۱ق در نجف چاپ شده، تا کتاب المسائل المنتخبه که به زبانهای عربی، فارسی، انگلیسی، اردو، فرانسوی، اندونزیایی و ترکی منتشر شده و خلاصهای است از کتاب منهاج الصالحین. آثاری مانند توضیح المسائل، منتخب الرسائل، مناسک حج به زبانهای عربی و فارسی، و همچنین رسالهای با عنوان «ازالة المحادة عن ملک المنافع المتضادة» که در سال ۱۳۵۱ق نوشته شده، برخی دیگر از این آثار فقهی و فتوایی است.[۳۸] مهمترین آثار فقهی خویی عبارتند از:
منهاج الصالحین، مهمترین اثر فتوایی آیت الله خویی است که ابتدا آن را به صورت تعلیقه بر منهاج الصالحین سید محسن حکیم نگاشته و سپس تعلیقههای خود را به جای آرای حکیم در متن گنجانده و در نهایت کتاب آیت الله حکیم را بر مبنای فتاوای خود بازنویسی کرده است. این اثر اولین بار در سال ۱۳۹۰ق در نجف چاپ، و پس از آن بارها منتشر شد.[۳۹] شرح منهاج الصالحین آیت الله خویی، در ده جلد به قلم سید تقی طباطبایی قمی چاپ شده است. برخی از فقیهان پس از آیت الله خویی، مخصوصاً شاگردانش، با الهام از او در تالیف این اثر فتوایی، رسالههای عملی خود را با عنوان منهاج الصالحین تالیف کردهاند.
حاشیه بر عروة الوثقی: آیت الله خویی نخست حاشیهای بر این کتاب فتوایی نوشت که در جلسه استفتاء با حضور شاگردان زبدهاش تنظیم شده بود ولی پس از تدریس دوره کامل عروة بار دیگر بر آن حاشیه زد که گفتهاند حدود یک سوم آن با حاشیه قبلی متفاوت است.[۴۰]
تقریرات درسهای استادانش
در منابع از تقریرات او از درسهای فقه و اصول دو استادش، میرزا محمدحسین نائینی و محمدحسین اصفهانی یاد شده است.[۴۱] آقا بزرگ تهرانی از تقریرات درس آقا ضیاء عراقی هم نام برده است.[۴۲] در این میان مهمترین و مشهورترین تقریراتی که از آیت الله خویی بر جای مانده، تقریرات او از درس اصول نائینی است که نخستین بار با نام اجود التقریرات در زمان حیات محمدحسین نائینی چاپ شد[۴۳] و سالها بعد پس از بازنگری و اضافه کردن مواردی، در سال ۱۳۶۸ق در تهران منتشر شد. این اثر از مهمترین منابع درباره نظریات اصولی نائینی دانسته شده است.[۴۴]
تقریرات درسهای خویی به قلم شاگردانش
بسیاری از شاگردان آیت الله خویی، در سالهای تدریس او، تقریرات درسهای او را تدوین میکرده و این تقریرات پس از بازبینی سید ابوالقاسم خویی چاپ میشده است. برخی از این تقریرات عبارتند از:
مصباح الاصول، اثر سید محمدسرور واعظ بهسودی، یک دوره کامل اصول فقه آیت الله خویی.[۴۵]
دراسات فی الاصول اثر سید علی هاشمی شاهرودی که تقریر کامل دوره سوم درس اصول آیت الله خویی است.
محاضرات فی اصول فقه به قلم محمداسحاق فیاض که آیت الله خویی آن را بسیار پسندیده است.[۴۶]
مبانی الاستنباط نوشته سید ابوالقاسم کوکبی تبریزی.
مصابیح الاصول به قلم سید علاءالدین بحرالعلوم.
رسالة فی الامر بین الامرین نوشته محمدتقی جعفری.[۴۷] آیت الله خویی این موضوع کلامی-فلسفی را به تبع آخوند خراسانی در کفایه الاصول، در مبحث اصولی «طلب و اراده» مطرح کرده است.
مصباح الفقاهه فی المعاملات، اثر محمدعلی توحیدی در علم فقه. آیت الله خویی در تقریظ خود، تتبع، تدقیق و وسعت آگاهی نویسنده را ستوده است.[۴۸]
شاگردان
آیت الله سید ابوالقاسم خویی، شاگردان فراوانی داشته و برخی منابع بیش از ۶۰۰ شاگرد برای وی برشمردهاند.[۴۹] برخی از شاگردان برجسته خویی که عضو هیئت استفتاء وی بودهاند، عبارتند از محمد اسحاق فیاض، صدرا بادکوبهای، سید محمدباقر صدر، میرزا جواد تبریزی، سید علی حسینی بهشتی، سید مرتضی خلخالی، سید علی سیستانی، محمدجعفر نائینی و مرتضی بروجردی.
برخی دیگر از شاگردان وی حسین وحید خراسانی، سید علی هاشمی شاهرودی، محمدتقی جعفری، سید محمدحسین فضل الله، بشیر نجفی، سید موسی صدر، حاج آقا تقی قمی، و سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، هستند.[۵۰]
آرا و نظریات علمی
آیت الله سید ابوالقاسم خویی، در فقه و اصول فقه، نظرات و آرای قابل توجهی داشته که گاه با نظرات مشهور فقیهان شیعه متفاوت بوده و به گزارش برخی، ۳۰۰ فتوا بر خلاف فتواهای مشهور فقیهان شیعه، در میان فتاوای آیت الله خویی دیده میشود.[۵۱] برخی از این موارد عبارت است از:
مخالفت با مکلف بودن کافران به فروع دین: خویی مانند شیخ یوسف بحرانی و بر خلاف نظر همه علمای شیعه که معتقدند کافران علاوه بر اصول دین، مکلف به فروع دین هم شدهاند،[۵۲] بر این باور است که کافران تا زمانی که اسلام را نپذیرند، مکلف به فروع دین نمیشوند.[۵۳]
عدم پذیرش نسبی بودن آغاز ماه قمری: به باور آیت الله خویی، بر خلاف نظر مشهور، آغاز ماه قمری برای همه یکسان است و نمیتوان آن را چیزی نسبی دانست. چرا که معیار آغاز ماه قمری، بر اساس آرای خویی، بیرون رفتن ماه از محاق است که پدیدهای تکوینی است و به وضع قرارگیری خورشید، ماه و زمین مرتبط است و وابسته به اجزا و مناطق گوناگون زمین نیست.[۵۴]
مخالفت با شهرت فتوایی و اجماع: سید ابوالقاسم خویی، درباره شهرت فتوایی، نظراتی به کلی متفاوت با نظرات مشهور عالمان شیعه داشته است. به باور بیشتر اصولیان شیعه، اگر یک فتوا در میان فقیهان، مشهور باشد، روایت معتبری که با آن ناسازگار است، اعتباری ندارد. خویی اما با این اصل مخالف است و «شهرت فتوایی» را در ترجیحات باب تعارض در اصول فقه ذکر نکرده و معتقد است، شهرت عملی ضعف سند روایت را جبران نمیکند؛ همانطور که بیتوجهی فقها به یک حدیث صحیح، آن را از حجیت ساقط نخواهد کرد.[۵۵] وی اعتبار و حجیت اجماع را هم زیر سوال برده است؛ چه اجماع منقول و چه اجماع محصَّل. با این حال خویی در فتاوای خود احتیاط کرده و به اجماع توجه کرده است.[۵۶]
فتاوای مخالف مشهور: بسیاری از فتواهای آیت الله خویی، متفاوت از فتاوای مشهور فقیهان شیعه است؛ مواردی از جمله: جواز خارج شدن زن از خانه بدون اجازه همسر، جواز سقط جنین برای زن در صورت احتمال مرگ خود، جواز ازدواج دائم مرد مسلمان با زن اهل کتاب، مشروط نبودن جهاد ابتدایی به حضور امام معصوم(ع)، شرط نبودن اجتهاد برای قاضی، و همچنین طهارت چرمهای وارد شده از کشورهای غیرمسلمان که ذبح شرعی آنها مشکوک است.[۵۷]
اقدامات سیاسی
آیت الله سید ابوالقاسم خویی، تا پیش از مرجعیت، بیانیهها و اطلاعیههایی در محکومیت اقدامات حکومت پهلوی صادر کرده، در یک دوره بیش از ده ساله، تقریباً سیاست سکوت را در پیش گرفته و سپس در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در بهمن ۱۳۵۷ش، به حمایت از امام خمینی و انقلاب اسلامی پرداخته است. سرانجام حمایت خویی از انتفاضه شعبانیه شیعیان عراق، به حصر خانگی او انجامید.[۵۸] برخی از اقدامات اجتماعی و سیاسی آیت الله خویی عبارتند از:
مواضع علیه حکومت پهلوی
آیت الله سید ابوالقاسم خویی تا پیش از مرجعیت، از چهرههای فعال در مسائل سیاسی بوده و در برخی موارد حتی مواضع شدیدی از وی گزارش شده است.[۵۹] خویی در مهر ۱۳۴۱ش در تلگرافی به شاه با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی مخالفت کرد و آن را مغایر شرع خواند.[۶۰] همچنین در پیامی به سید محمد بهبهانی، تاکید کرد که «خاموش کردن صدای ملت با قوه قهریه، دیری نخواهد پایید و تبلیغات عوامفریبانه، مشکلات را حل نمیکند و اقتصاد ورشکسته و ناخشنودی مردم را درمان نخواهد کرد.»[۶۱] او همچنین در واکنش به واقعه فیضیه در ابتدای سال ۱۳۴۲ش، تلگرامی به شاه فرستاد و از «انحطاط مملکت اسلامی و خط مشی زمامدارانش» اظهار تأسف کرد.[۶۲] یک ماه بعد در پاسخ به نامه جمعی از علمای ایران، عدم صلاحیت حاکمان فاسد را اعلام کرد؛ وظیفه روحانیت را سنگین دانست و سکوت را ناروا شمرد.[۶۳] ستمگر خواندن دستگاه حاکم ایران پس از کشتار مردم در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ش، حکم به ممنوعیت شرکت در انتخابات دوره ۲۱ مجلس و از اعتبار ساقط دانستن آن، حمایت از امام خمینی در پی دستگیری و شایعه محاکمه امام، برخی دیگر از واکنشهای سیاسی اوست.[۶۴]
دوره سکوت بیش از ده ساله
آیت الله خویی پس از مرجعیت، از سیاست کناره گرفت.[۶۵] این دوره، با سالهای حضور امام خمینی در نجف همزمان بود.[۶۶] سکوت او در برابر رخدادهای دوران انقلاب ۱۳۵۷ش ایران، اعتراضاتی را در ایران برانگیخت.[۶۷] حضور فرح دیبا، همسر محمدرضا پهلوی در بیت (دفتر مرجعیت) او در ۲۸ آبان ۱۳۵۷ش، به این اعتراضات دامن زد، ولی آیت الله خویی در یادداشتی خطاب به برخی علما، این ملاقات را ناگهانی و ناخواسته دانست.[۶۸]
ملاقات فرح دیبا با آیت الله خویی
فرح دیبا، همسر محمدرضا پهلوی، شاه وقت ایران، در ۲۸ آبان ۱۳۵۷ش، همزمان با عید غدیر، به صورت ناگهانی و بدون کسب اجازه، به دیدار آیت الله سید ابوالقاسم خویی رفت.[۶۹] این دیدار در شرایطی صورت گرفت که انقلاب اسلامی مردم ایران اوج گرفته و امام خمینی از عراق اخراج شده بود.[۷۰] ملاقات فرح دیبا با آیت الله خویی، موجب شد آیت الله سید ابوالقاسم خویی در محافل انقلابی مورد انتقاد قرار گیرد.[۷۱] از همین رو این مرجع تقلید در یادداشتی خطاب به سید صادق روحانی، ضمن تاکید بر ناگهانی و ناخواسته بودن این ملاقات، یادآور شد که در این دیدار، «شدیداً نسبت به حوادث ناگوار و فجایعی که در کشور ایران رخ داده، اعتراض نمودیم.»[۷۲] حسین فردوست، از نزدیکان محمدرضا پهلوی، درباره این دیدار گفت: آیت الله سید ابوالقاسم خویی تقاضای ملاقات فرح پهلوی را بدون پاسخ گذاشته بود و فرح شخصاً با حجاب اسلامی به منزل آیت الله خویی میرود.[۷۳]
همراهی با انقلاب اسلامی ایران
آیت الله خویی پس از ملاقات فرح دیبا با وی در آبان ۱۳۵۷ش، در شرایطی که مبارزات مردم علیه حکومت پهلوی تشدید شده بود، به همراهی با انقلاب اسلامی ایران پرداخت و پس از آن هم در موارد مختلف، از جمهوری اسلامی ایران حمایت کرد. وی پیش از پیروزی انقلاب، در بیانیهای خطاب به مراجع، علما و ملت ایران، از مردم خواست که با شجاعت و با حفظ موازین شرعی قدم بردارند.[۷۴] خویی پس از آن در جریان همهپرسی تعیین نظام جمهوری اسلامی، مردم را به رأی دادن به جمهوری اسلامی فراخواند، از شاگردان خود خواست تا در امور انقلاب مشارکت کنند و در جنگ عراق با ایران، به رغم فشار دولت صدام مبنی بر حمایت از عراق، حکم به جواز استفاده از وجوهات شرعی در تأمین ملزومات رزمندگان ایران داد.[۷۵]
در جریان اخراج ایرانیان از عراق، از اواخر دهه ۱۳۴۰ شمسی، آیت الله خویی از معدود عالمان شیعه بود که اخراج نشد. با این حال اخراج بسیاری از شاگردانش باعث کاهش رونق درس وی شد.[۷۶] بسیاری از شاگردان آیت الله خویی با حضور در حوزه علمیه قم، اندیشههای فقهی و اصولی استاد خود را ترویج کردند و حوزه علمیه قم در دوره معاصر را که تا پیش از آن تحت تاثیر روش علمی آیات الله حائری یزدی و بروجردی بود، با رویکردهای فقهی و اصولی خویی، میرزای نائینی، محقق اصفهانی و آقاضیاء عراقی آشنا کنند.[۷۷]
انتفاضه شعبانیه عراق
مهمترین اقدام سیاسی آیت الله خویی، همراهی او با انتفاضه شعبانیه دانسته شده که وی هیئتی نه نفره را برای اداره مناطق تحت نظر شیعیان تعیین کرد. شکست انتفاضه شعبانیه، به حصر خانگی آیت الله خویی و فشار گسترده حکومت عراق در دوره صدام مواجه شد.[۷۸] سید ابوالقاسم خویی به دلیل حمایت مستقیم از انتفاضه شعبانیه مردم عراق در سال ۱۹۹۱م و تعیین شورای رهبری، توسط حزب بعث بازداشت و به بغداد فرستاده شد. بعد از دو روز بازداشت، به اجبار نزد صدام حسین برده شد و صدام سخنان توهینآمیزی خطاب به وی بیان کرد.[۷۹]
خدمات دینی و اجتماعی
آیتالله خویی در دوران مرجعیت خود اقداماتی در راستای تبلیغ دین، ترویج علوم اسلامی و یاری رساندن به نیازمندان داشته است؛ ساختن کتابخانه، مدرسه، مسجد، حسینیه، خوابگاه، درمانگاه، بیمارستان، مؤسسه خیریه و دارالایتام، در کشورهای مختلفی از جمله ایران، عراق، مالزی، انگلستان، امریکا و هند از خدمات اوست. ساختمان مرکزی موسسه خیریه آیت الله خویی، در لندن، است.[۸۰] برخی از مراکز اسلامی تحت نظر موسسه خیریه آیت الله خویی عبارت است از:
مرکز الامام الخویی در لندن، شامل مرکز اسلامی، مدرسه امام صادق(ع) ویژه پسران، مدرسه الزهرا(س) ویژه دختران، سالن اجتماعات، کتابخانه عمومی، و کتابفروشی است. ۸۰۰ دانشآموز در دو مدرسه این بنیاد تحصیل میکنند. در این مرکز ماهانه مجله «النور» به دو زبان عربی و انگلیسی منتشر میشود.[۸۱]
مرکز اسلامی امام خویی در نیویورک: شامل سالن اجتماعات با گنجایش سه هزار نفر، کتابخانه با بیش از ده هزار جلد کتاب، مهد کودک، مدرسه پسرانه و دخترانه، هر کدام با ظرفیت ۱۵۰ دانشآموز، مدرسه ایمان، ویژه آموزش زبان عربی، قرآن و تربیت اسلامی کودکان، غسالخانه و...[۸۲]
مؤسسه خیریه امام خویی در مونترال: این مؤسسه در سال ۱۹۸۹م و با هدف ارائه خدمات دینی، فرهنگی و اجتماعی شیعی در کشورهای اسلامی و غیراسلامی.
مجتمع فرهنگی امام خویی در بمبئی: به مساحت صد هزار متر مربع در بیست کیلومتری بمبئی و شامل سالن بزرگ اجتماعات، مسجدی با گنجایش سه هزار نمازگزار، کتابخانهای با ۵۰ هزار کتاب و حسینیهای با ظرفیت ۷۰۰ نفر، مدرسه علوم دینی با هزار دانشپژوه، مدرسه ابتدایی و راهنمایی با ۱۲۰۰ دانشآموز و همچنین داروخانه و درمانگاه.[۸۳]
آثار منتشر شده درباره آیت الله خویی
فیلم مستند «آیت الله» به کارگردانی سید مصطفی موسویتبار و به حمایت سازمان هنری رسانهای اوج ساخته شده است. این مستند به زندگی، تحصیلات و نوع رابطه آیتالله خوئی با انقلاب اسلامی ایران پرداخته است. [۸۴]
پانویس
۱. حائری، روزشمار قمری، ۱۳۸۱ش، ص۱۹۵: تاریخ شمسی بر اساس محاسبه با مبدل تاریخ
۲. انصاری قمی، «نجوم امت - حضرت آیت الله العظمی حاج سید ابوالقاسم خویی»، ص۵۴.
۳.صدرایی خویی، سیمای خوی، ۱۳۷۴ش، ص۱۶۹؛ پیری سبزواری، «آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی؛ قرآنشناس بزرگ معاصر»، ص۳۰.
۴. پیری سبزواری، «آیتالله العظمی سید ابوالقاسم خویی؛ قرآنشناس بزرگ معاصر»، ص۴۱-۴۲.
۵. «معرفی آیت الله سید ابوالقاسم موسوی خویی».
۶. امینی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف...، ۱۳۸۴ق، ص۱۷۰.
۷. «معرفی آیت الله سید ابوالقاسم موسوی خویی».
۸. شاکری، «الامام السید الخویی: سیره و ذکریات»، ص۲۵۴، ۲۵۶-۲۵۷.
۹. «معرفی آیت الله سید ابوالقاسم موسوی خویی».
۱۰. سبحانی تبریزی، «مرجعیت در شیعه»، ص۱۶.
۱۱. پیری سبزواری، «آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی؛ قرآنشناس بزرگ معاصر»، ص۳۰.
۱۲. انصاری قمی، «نجوم امت - حضرت آیت الله العظمی حاج سید ابوالقاسم خویی»، ص۵۷.
۱۳.یادنامه حضرت آیت الله العظمی آقای حاج سید ابوالقاسم خویی، ۱۳۷۲ش، ص۵۸ و ۵۹.
۱۴. یادنامه حضرت آیت الله العظمی آقای حاج سید ابوالقاسم خویی، ۱۳۷۲ش، ص۵۸ و ۵۹.
۱۵. انصاری قمی، «نجوم امت - حضرت آیت الله العظمی حاج سید ابوالقاسم خویی»، ص۵۸.
۱۶. یادنامه حضرت آیت الله العظمی آقای حاج سید ابوالقاسم خویی، ۱۳۷۲ش، ص۶۴ و ۶۵.
۱۷. شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج۲، ص۳-۵؛ رئیسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۱۵.
۱۸.جعفریان، تشیع در عراق، مرجعیت و ایران، ۱۳۸۶ش، ص۱۰۸.
۱۹. جعفریان، تشیع در عراق، مرجعیت و ایران، ۱۳۸۶ش، ص۵۱.
۲۰. خاطرات آیت الله عباس خاتم یزدی، ۱۳۸۰ش، ص۱۰۰-۹۸.
۲۱. ضاهر، مسیرة االإمام السید موسی الصدر، ۲۰۰۰م، ج۲، ص۲۹۴-۲۹۳.
۲۲. انصاری قمی، «نجوم امت - حضرت آیت الله العظمی حاج سید ابوالقاسم خویی»، ص۵۹.
۲۳. انصاری قمی، «نجوم امت - حضرت آیت الله العظمی حاج سید ابوالقاسم خویی»، ص۶۱.
۲۴. انصاری قمی، «نجوم امت - حضرت آیت الله العظمی حاج سید ابوالقاسم خویی»، ص۶۲.
۲۵. انصاری قمی، «نجوم امت - حضرت آیت الله العظمی حاج سید ابوالقاسم خویی»، ص۶۵.
۲۶. انصاری قمی، «نجوم امت - حضرت آیت الله العظمی حاج سید ابوالقاسم خویی»، ص۶۲.
۲۷. انصاری قمی، «نجوم امت - حضرت آیت الله العظمی حاج سید ابوالقاسم خویی»، ص۶۳.
۲۸. انصاری قمی، «نجوم امت - حضرت آیت الله العظمی حاج سید ابوالقاسم خویی»، ص۶۴.
۲۹. رییسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۲۲.
۳۰. پیرچراغ، «آیت الله خوئی و البیان»، ص۷۶.
۳۱. انصاری قمی، «نجوم امت - حضرت آیت الله العظمی حاج سید ابوالقاسم خویی»، ص۶۹.
۳۲.انصاری قمی، «نجوم امت - حضرت آیت الله العظمی حاج سید ابوالقاسم خویی»، ص۷۰.
۳۳. انصاری قمی، «نجوم امت - حضرت آیت الله العظمی حاج سید ابوالقاسم خویی»، ص۷۰.
۳۴.انصاری قمی، «نجوم امت - حضرت آیت الله العظمی حاج سید ابوالقاسم خویی»، ص۷۰.
۳۵. ایازی، «چه کسانی مروج مکتب تفسیری آیت الله خویی شدند؟»، ص۲۳۱.
۳۶. پیرچراغ، «آیت الله خوئی و البیان»، ص۷۶.
۳۷. پیرچراغ، «آیت الله خوئی و البیان»، ص۷۶.
۳۸. نگاه کنید به انصاری قمی، «نجوم امت - حضرت آیت الله العظمی حاج سید ابوالقاسم خویی»، ص۷۲-۷۴.
۳۹. رییسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۲۱، به نقل از صغیر، اساطین المرجعیة العلیا فی النجف الأشرف، ۱۴۲۴ق، ص۲۹۷.
۴۰. «میگویند ۳۰۰ فتوای آیت الله خویی خلاف مشهور است».
۴۱. انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۴۵۴-۴۵۵.
۴۲. آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، قسم ۱، ۱۴۰۴ق، ص۷۱-۷۲.
۴۳. آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۷۸.
۴۴. نگاه کنید به رییسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۲۰.
۴۵. نگاه کنید به: واعظ بهسودی، مصباح الاصول، ۱۴۲۲ق، ج۱؛ واعظ بهسودی، مصباح الاصول، ۱۴۳۰ق، ج۲.
۴۶. انصاری قمی، «نجوم امت: حضرت آیت الله العظمی خویی»، ص۶۸.
۴۷. مشار، موافین کتب چاپی فارسی و عربی، ۱۳۴۰-۱۳۴۴ش، ج۱، ستون ۲۴۱.
۴۸. آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج۲۰، ص۲۴۰.
۴۹.نگاه کنید به شریف، «تلامذة الإمام الخوئی»، ص۲۳۵-۲۵۲.
۵۰. رئیسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۱۵، به نقل از شریف، ۱۴۱۴ق، ص۶۷۷-۶۹۵.
۵۱. «دخالت آخوند خراسانی در مشروطه متعارف نبود».
۵۲. فیاض، «نوآوریهای اصولی و فقهی آیت الله خویی»، ص۳۳۶ و ۳۳۷.
۵۳. فیاض، «نوآوریهای اصولی و فقهی آیت الله خویی»، ص۳۳۶ و ۳۳۷.
۵۴. فیاض، «نوآوریهای اصولی و فقهی آیت الله خویی»، ص۳۳۶ و ۳۳۷.
۵۵. فیاض، «نوآوریهای اصولی و فقهی آیت الله خویی»، ص۳۲۵ و ۳۲۶؛ رییسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۱۸.
۵۶. رییسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۱۸.
۵۷. رییسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۱۸.
۵۸. رئیسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۱۶.
۵۹. رئیسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۱۶.
۶۰. رئیسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۱۶.
۶۱. رئیسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۱۶.
۶۲. رئیسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۱۶.
۶۳. رئیسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۱۶.
۶۴. رئیسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۱۶.
۶۵. رئیسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۱۶.
۶۶. رئیسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۱۶.
۶۷. رئیسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۱۶.
۶۸. رئیسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۱۶-۵۱۷.
۶۹. رئیسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۱۶-۵۱۷.
۷۰. رئیسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۱۶.
۷۱. رئیسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۱۶.
۷۲. رئیسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۱۶-۵۱۷؛ طباطبایی، «دیدار پرماجرا و روایتهای متفاوت».
۷۳. هاشمیانفر، گونهشناسی رفتار سیاسی مراجع تقلید، ۱۳۹۰ش، ص۲۲۴.
۷۴. رئیسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۱۷.
۷۵. رئیسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۱۷.
۷۶. رییسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۱۹.
۷۷. رییسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۱۹-۵۲۰.
۷۸.رئیسزاده، «خویی، ابوالقاسم»، ص۵۱۶.
۷۹. جعفریان، «خاطرهای خواندنی درباره دستگیری آیت الله خویی در انتفاضه شعبانیه ۱۹۹۱».
۸۰. انصاری قمی، «نجوم امت - حضرت آیت الله العظمی حاج سید ابوالقاسم خویی»، ص۹۵.
۸۱. اسلامی، غروب خورشید فقاهت، ۱۳۷۲ش، ص۴۲.
۸۲. یادنامه حضرت آیت الله العظمی آقای حاج سید ابوالقاسم خویی، ۱۳۷۲ش، ص۱۱۷-۱۱۸.
۸۳. یادنامه حضرت آیت الله العظمی آقای حاج سید ابوالقاسم خویی، ۱۳۷۲ش، ص۱۱۹-۱۲۱.
۸۴. مستند آیت الله روی پرده میرود. خبرگزاری ابنا. مرور شده در ۱۷ مرداد ۱۳۹۹
منابع
آقا بزرگ تهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، ۱۴۰۳ق.
آقا بزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، قسم ۱-۴، مشهد، دار المرتضی للنشر، ۱۴۰۴ق.
«آیتالله سیستانی گفتند: با مرحوم آقای خمینی مراوده زیادی داشتم»، گفت و گو با محمد قائینی، در مجله مهرنامه، ش۱۲، خرداد ۱۳۹۰ش.
اسلامی، غلامرضا، غروب خورشید فقاهت، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۲ش.
امینی، محمدهادی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، نجف، ۱۳۸۴ق.
انصاری، مرتضی، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، قم، کنگره بزرگداشت دویستمین سالگرد میلاد شیخ اعظم انصاری، ۱۳۷۳ش.
انصاری قمی، ناصرالدین، «نجوم امت: حضرت آیت الله العظمی خویی»، در مجله نور علم، دوره۴، ش۱۱، مهر و آبان ۱۳۷۱ش.
«پدر از لسان فرزند/ گفت و گوی خواندنی با فرزند حضرت آیت الله العظمی خویی»، مصاحبه با سید صاحب خویی، سایت شفقنا، تاریخ درج مطلب: ۲۰ اسفند ۱۳۹۰ش، تاریخ بازدید: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ش.
پیرچراغ، محمدرضا، «آیت الله خوئی و البیان»، در فصلنامه مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی، ش۲۴، تابستان ۱۳۹۰ش.
پیری سبزواری، حسین، «آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی؛ قرآنشناس بزرگ معاصر»، در ماهنامه گلستان قرآن، ش۱۲۶، آبان ۱۳۸۱ش.
جعفریان، رسول، تشیع در عراق: مرجعیت و ایران، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۶ش.
جعفریان، رسول، «خاطرهای خواندنی درباره دستگیری آیت الله خویی در انتفاضه شعبانیه ۱۹۹۱»، سایت خبرآنلاین، تاریخ درج مطلب: ۹ آبان ۱۳۹۱ش، تاریخ بازدید: ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۶ش.
خاطرات آیتالله سید عباس خاتم یزدی، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰ش.
خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، قم، مرکز نشر الثقافة الاسلامیة، ۱۳۷۲ش.
«چه کسانی مروج مکتب تفسیری آیت الله خویی شدند؟»، گفت و گو با محمدعلی ایازی، در مجله مهرنامه، ش۱۲، خرداد ۱۳۹۰.
«دخالت آخوند خراسانی در مشروطه متعارف نبود»، مصاحبه فرید مدرسی با آیت الله سید احمد مددی، در وبلاگ آذر، تاریخ درج مطلب: ۲۲ شهریور ۱۳۹۰ش، تاریخ بازدید: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ش.
رئیسزاده، محمد، «خویی، ابوالقاسم»، در دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دایرة المعارف اسلامی، ۱۳۷۵ش.
سبحانی تبریزی، جعفر، «مرجعیت در شیعه»، در ماهنامه مکتب اسلام، سال ۳۲، مهر ۱۳۷۱ش.
شاکری، حسین، «الامام السید الخویی: سیره و ذکریات»، در مجله الموسم، ش۱۷، ۱۴۱۴ق.
شبیری زنجانی، سید موسی، جرعه ای از دریا، ج۳، قم، مؤسسه کتابشناسی شیعه، ۱۳۹۳ش.
شریف، سید سعید، «تلامذة الإمام الخوئی»، در مجله الموسم، ش۱۷، ۱۴۱۴ق.
شریف رازی، محمد، آثار الحجة یا تاریخ و دایرة المعارف حوزه علمیه قم، قم، بینا، ۱۳۳۲ش.
شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش.
صدرایی خویی، علی، سیمای خوی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی: مرکز چاپ و نشر، ۱۳۷۴ش.
صغیر، محمد، اساطین المرجعیه العلیا فی النجف الاشرف، بیروت، بینا، ۱۴۲۴ق.
طباطبایی، سید هادی، «دیدار پرماجرا و روایتهای متفاوت»، سایت مباحثات، تاریخ درج مطلب: ۱۳ تیر ۱۳۹۴ش، تاریخ بازدید: ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶ش.
فیاض، محمد اسحاق، «نوآوریهای اصولی و فقهی آیت الله خویی»، در مجله کاوشی نو در فقه، ش۱۷و۱۸، پاییز و زمستان ۱۳۷۷ش.
گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقها، قم، سمت، ۱۳۸۱ش.
مشار، خان بابا، مولفین کتب چاپی فارسی و عربی، تهران، بینا، ۱۳۴۰-۱۳۴۴ش.
«معرفی آیت الله سید ابوالقاسم موسوی خویی»، در وبلاگ کتابخانه عمومی آیت الله موسوی خویی، تاریخ درج مطلب: ۲۷ مهر ۱۳۹۲ش، تاریخ بازدید: ۲۳ فروردین ۱۳۹۶ش.
«میگویند ۳۰۰ فتوای آیت الله خویی خلاف مشهور است»، گفت و گو با آیت الله سید احمد مددی، در مجله مهرنامه، ش۱۲، ۱۳۹۰ش.
هاشمیانفر، سید حسن، گونهشناسی رفتار سیاسی مراجع تقلید شیعه، تهران، دانشگاه امام صادق(ع)، ۱۳۹۰ش.
یادنامه حضرت آیت الله العظمی آقای حاج سید ابوالقاسم خویی، ۱۳۷۲ش (بر اساس نسخه الکترونیک سایت موسسة الخوئی الاسلامیة).
ضاهر، یعقوب، مسیرة االإمام السید موسی الصدر، بیروت، دار بالل، ۲۰۰۰م.
دیدگاه تان را بنویسید