جی پلاس؛ «پیشفرض همیشگی این است که مردها قوی هستند. فرض درستی است اما این بیشتر مربوط به قوای جسمانی آنهاست. گواه این مدعا زنهای مقاومی هستند که در بزنگاههای زندگی، موفقتر عمل کردهاند. در دوران همهگیری کرونا، وضعیت اقتصادی به شکل باورنکردنیای دگرگون شد. این تغییر ناخوشایند، بیش از همه روی دوش مردها سنگینی کرد. از سوی دیگر رکود کسبوکارها و ماندن در خانه باعث شد تا مردها بیش از هر زمانی کلافه و خسته شوند. اینها در کنار هزارویک مسأله دیگر در ماههای اخیر باعث شد مردها، کجخلقتر از همیشه باشند. هفته نخست اسفند، «هفته سلامت مردان» است و از آخر همین هفته برنامههای ترویجی مختلفی به مناسبت این هفته در گوشهگوشه کشور به صورت حضوری یا اینترنتی برگزار میشود. این مناسبت را بهانه کردیم تا از راهکارهای بهبود سلامت روانی مردان بگوییم.
روزنامه جام جم نوشت: بیشتر مردها از مراجعه به درمانگر گریزان هستند. این گریز به سن، ملیت یا سطح تحصیلات آنها ارتباط چندانی ندارد و اغلب مردها، مراجعه به درمانگر را در پس ذهن خود نشانه ضعف میدانند. به همین دلیل ممکن است سالها با مشکلاتی مانند استرس و اضطراب، وسواس عملی یا فکری، هراس و ... درگیر باشند اما مراجعه به درمانگر را پشت گوش بیندازند. چنین مقاومتی را در زنها کمتر میبینیم. عمدتا شش علت برای مراجعه کمتر مردها به منظور درمان مشکلاتشان مطرح میشود.
احساس دور از دسترس: مردها با احساسات خود روراست نیستند. به همین دلیل هم نمیتوانند به درستی احساس خود را بشناسند. گاهی حسی را با حس دیگری اشتباه میگیرند.
ضعف مردانگی: از نظر مردها، مراجعه به روانشناس یا روانپزشک نشانه ضعف و بیانگر ناتوانی در مردانگی است.
آموزشهای اشتباه: مردها «یاد گرفتهاند» احساسات خود را بیان نکنند. سادهترین شکل ابراز احساسات، گریهکردن است. اغلب مردها (مگر در شرایط بسیار خاص) گریه هم نمیکنند؛ بنابراین از مراجعه به درمانگر اکراه دارند.
خودداری نامناسب: بسیاری از مردها اذعان میکنند والدینشان از دوره کودکی آنها را به خودداری و نشانندادن احساسات خود ترغیب کردهاند؛ بنابراین همیشه احساساتشان را پس راندهاند.
هراس از شکست: بر خلاف آن چه در فرهنگهای مختلف رایج است، مردها بیش از زنها از شکست میترسند. به همین دلیل احساسات خود را بهراحتی و بهطور کامل و واضح بروز نمیدهند.
هراس از دارو: یک احساس در مردها قویتر است که خوردن دارو میتواند روی قوای جسمی و جنسی آنها اثر منفی بگذارد. در حالی که این تفکر درست نیست. برعکس، درگیری با هر نوع آشفتگی روانی میتواند روی عملکرد طبیعی افراد از هر نظر و در هر جنس (زن یا مرد) اثر منفی داشته باشد. بنابراین از مصرف دارو نترسید.
راه حل چیست؟
اولین قدم، شناسایی: باید با کمک درمانگر و خانواده بهویژه همسر یا مادر بتوانید حس واقعی خود را بشناسید. برای مثال ترس را با اضطراب و نظم را با وسواس اشتباه نگیرید. این شناسایی اغلب ترسناک، دردناک و نگرانکننده است اما نترسید! وقتی احساسات خود را شناسایی کنید، میتوانید مشکل را با کمک درمانگر و خانواده درمان کنید.
دومین قدم، رویارویی: روبهروشدن با احساسات قدم بعدی است. باید بتوانید با حس واقعی خود روبهرو شوید. برای مثال به ترس، اضطراب، استرس، تنفر، خشم، عشق و ... کاملا روبهرو شوید و آن را احساس کنید. برای این که کاملا با حس خود روبهرو شوید، میتوانید از نوشتن، حرفزدن یا حتی بروز آن به شکل گریه، خنده و واکنشهای دیگر کمک بگیرید.
سومین قدم، شکستن قالبها: خیلی سخت است که اطرافیان چهره جدیدی از شما ببینند! حتی برای خود شما این مسأله ترسناک است. با خودتان غریبه میشوید اما مطمئن باشید بعد از مدتی خودتان را دوست خواهید داشت. برای شکست قالبهای رایج جامعه و خانواده، قدم بزرگ «نشاندادن» است. برای مثال اگر از مسألهای ناراحت شدید، همان جا ناراحتی خود را به طرف مقابل بگویید. اگر مسألهای شما را متأثر کرد، گریه کنید. به این ترتیب قدمبهقدم به حس خود بیشتر نزدیک خواهیدشد.
چهارمین قدم، حرفزدن: در الگوی مردانه، سکوت، نشانه ابهت، شجاعت، استواری و تمام القاب اینچنینی و البته کلیشهای است؛ بنابراین اغلب مردها در زمان ناراحتی سکوت میکنند و به جای آن که درباره مسأله با همسر، والدین، دوست، همکار و ... صحبت کنند، فقط سکوت میکنند. اما همه ماجرا این نیست! حس واقعی اما سرکوبشده خود را به شکل خشم، عصبانیت، کلافگی و ... بروز میدهند. به جای همه این کارها یاد بگیرید که حرف بزنید. درباه مشکل خود با کسی که عامل آن است صحبت کنید. برای این که بتوانید این کار را به راحتی انجام دهید، اولا باید تمرین کنید و ثانیا از درمانگر کمک بگیرید.
پنجمین قدم، مطالعهکردن: شاید هنوز برای مراجعه به درمانگر مقاومت میکنید. اشکالی ندارد. به جای آن سعی کنید از منابع معتبر مطالعه کنید تا ببینید با احساسهای خود باید چطور کنار بیایید. پس سعی کنید با مطالعه، راهکارها را پیدا کنید. مشورت بگیرید و وقتی آماده شدید به درمانگر مراجعه کنید.
ششمین قدم، تمرکز: سردرگمی احساسی باعث میشود تا تمرکز کاهش پیدا کند. با کاهش تمرکز، در روند طبیعی زندگی اختلال وارد میشود. بسیاری از ورزشهای ذهنی مانند ورزشهای آرامتنی باعث آرامش ذهن و جسم میشوند. بنابراین هر روز به مدت حداقل نیم ساعت این ورزشها را انجام دهید. با افزایش تمرکز میتوانید از سردرگمی احساسی خارج شوید و مسیر درست را پیداکنید.
هفتمین قدم، ورزش: ورزش از راهکارهای تخلیه انرژی است. کمترین کار، پیادهروی از منزل به سمت محل کار یا به عکس است. ورزش کمک میکند تا به مسائل بهتر و بیشتری فکر کنید و راهکارها را درستتر پیدا کنید.
هشتمین قدم، کمکخواستن: ممکن است با همه تلاشهای شخصی یا کمک گرفتن از همسر یا خانواده، نتوانید باز هم به ایدهآلی که باید، برسید. هنوز نتوانید با احساسهای خود روبهرو شوید و آنها را بهدرستی شناسایی کنید و بهموقع واکنش نشان دهید؛ بنابراین از درمانگر کمک بگیرید. اگر برای شما سخت است که بهتنهایی نزد درمانگر بروید، همراه با کسی که احساس راحتی میکنید به درمانگر مراجعه کنید.
درباره مشکلات کرونایی حرف بزنید
کرونا باعث شده تا فشار اقتصادی شدیدی بر دوش مردان - که عموما تامینکننده معاش خانوادهها هستند - وارد شود. از سوی دیگر بسیاری از افراد با همهگیری کرونا، شغل خود را از دست دادهاند. بنابراین بدون ترس و نگرانی، مسائل مالی و گرفتاریهای پیشآمده در شرایط کنونی را با همسر یا والدین در میان بگذارید و از آنها کمک بخواهید. مطرحکردن مسأله علاوه بر این که بار شما را سبک میکند، به یافتن راه حل مناسب کمک میکند؛ بنابراین فشار روانی شما کاهشیافته و زندگی سالم و بهتری خواهید داشت.
دیدگاه تان را بنویسید