عملیات والفجر مقدماتی در جنوب فکه انجام شد و شکست در آن خاطرات تلخی را به جا گذاشت. تعداد زیادی از نیروهای ایرانی به علت لو رفتن عملیات و تجهیزات فراوان دشمن و میادین مین بسیار در منطقه کشته و مجروح شدند، عده ای عقبنشینی کردند، اما عده زیادی در این سرزمین جا ماندند. برخی بر اثر تشنگی در بیابان سوزان فکه کشته شدند و عده ای هم به طرزی فجیع توسط نیروهای بعثی کشته شدند حتی عراقی ها برخی از مجروحین را زندهبهگور کردند.
جی پلاس: فکه را قتلگاه شهدا مینامند؛ منطقه ای بیابانی در شمالغربی استان خوزستان و جنوب شرقی استان ایلام که نه تنها محل شهادت تعداد قابل توجهی از رزمندگان است بلکه بزرگانی مثل شهید حسن باقری و شهید مجید بقایی و حتی شهید مرتضی آوینی هم در آن به شهادت رسیده اند.
عملیات والفجر مقدماتی در جنوب فکه انجام شد و شکست در آن خاطرات تلخی را به جا گذاشت. تعداد زیادی از نیروهای ایرانی به علت لو رفتن عملیات و تجهیزات فراوان دشمن و میادین مین بسیار در منطقه کشته و مجروح شدند، عده ای عقبنشینی کردند، اما عده زیادی در این سرزمین جا ماندند. برخی بر اثر تشنگی در بیابان سوزان فکه کشته شدند و عده ای هم به طرزی فجیع توسط نیروهای بعثی کشته شدند حتی عراقی ها برخی از مجروحین را زندهبهگور کردند.
در همین رابطه بخوانید:
علت شکست عملیات والفجر مقدماتی و آمار بالای شهدا در این عملیات چه بود؟
در۱۰ر۲ر۱۳۶۵ دشمن دوباره به فکه حمله کرد و بیش از هفت کیلومتر پیش روی کرد و تا آخر جنگ این منطقه در دست دشمن باقی ماند. پیکر شهدا هم مدت ها در میادین مین بر زمین ماند. اولین اکیپ های تفحـص به همــت شهید محمودونـد در اوایل دهـه هفتـاد در این سرزمین شروع به کار کردند و پیکرهای تعداد زیادی از شهدا از این منطقه به شهرها بازگردانده شد. گلعلی بابایی، پژوهشگر و مستندنگار دفاع مقدّس در بیان خاطره اش از تفحص شهدای فکه میگوید: یکی دو سال بعد از اجرای قطعنامه ۵۹۸، دوستانی از جمله حسین اللهکرم، سعید قاسمی، احمد کوچکی، جعفر رسولی، قاسم دهقان و محمد جهانبخش که از مسئولان اطلاعات عملیات «والفجر مقدماتی» بودند و دقیقاً منطقه را می شناختند، گفتند پیکر شهدای این عملیات در فکه شمالی جا مانده است که باید آنها را به عقب برگردانیم.
به همراه آقای محمودوند، پازوکی، میرطاهری و جعفر ربیعی به منطقه رفتیم. موثقترین فردی هم که همراه ما بود و میدانست پیکر شهدا کجاست، آقای «جعفر ربیعی» فرمانده گردان تخریب لشکر۲۷ حضرت رسول (ص) بود چون وی بعد از پنج شش روز محاصره در بیابان فکه به اسارت عراقی ها درآمد و دقیقاً مقتل شهدای فکه را می شناخت.
بنابراین به قتلگاه فکه، همان مکان مشرف به تپه دوقلو رفتیم و از طریق ایشان شهدا را پیدا کردیم؛ شهید محمودوند نیز از جمله افراد مطلعی بود که شب عملیات «والفجر مقدماتی» تخریبچی گردان حنظله بود، باید کانال سوم و چهارم را نشان می داد چون بچه های گردان حنظله و کمیل نیز در این کانالها مانده بودند. آقای محمودوند ذهن خوبی داشت و با راهنمایی های او محل شهادت شهدای گردان های حنظله و کمیل شناسایی شد.
وقتی شهید آوینی از این موضوع مطلع شد، تیمش را به منطقه آورد و بعد از مرحله اول شناسایی، گفت «اینجا، جای کار زیاد دارد و حتماً چند برنامه برای اینجا می سازم»؛ در همین جریان وقتی شهید آوینی برای دومین بار با سعید قاسمی، شهید قاسم دهقان و آقای شفیعی به منطقه آمد در چندقدمی قتلگاه شهدای فکه به شهادت رسید.
نقطهای که ۱۲۰ شهید «والفجر مقدماتی» را پیدا کردیم، گودی بزرگی بود که وقتی در این عملیات در محاصره دشمن قرار گرفتیم، مجروحان را به این نقطه امن می آوردند و امدادگران آنها را مداوا می کردند؛ پیکر شهدا را هم به این نقطه منتقل می کردند تا در صورت شکسته شدن خط، آنها را به عقب ببرند؛ رزمندگانی هم که میخواستند در تیررس دشمن قرار نگیرند، در این نقطه بودند؛ در واقع گودال قتلگاه جانپناه رزمندگان بود.
وقتی منطقه به محاصره دشمن درمیآید، عراقیها شهدای داخل قتلگاه را در همان مکان نگه می دارند، حتی به برخی از مجروحان تیرخلاص می زنند و بعضی از آنها را مانند آقای ربیعی، با خودشان به اسارت می برند.
به این ترتیب شهدای «والفجر مقدماتی» از سال ۶۱ تا ۷۱ در میان رملهای فکه ماندند، و در عملیاتهای تفحص منطقه، پیکرهای مطهر شهدایش یک به یک به شهرهایشان باز گردانده شد.
منبع: برگرفته از مطلبی منتشرشده در فارس