جی پلاس/ به مناسبت سالروز ولادت؛
حاج آقا رحیم ارباب چگونه زیست و چگونه رفتار کرد؟/وی راز طولانی بودن عمر خود را در چه می دانست؟
حاج آقا رحیم ارباب در دوازدهم جمادی الثانی ۱۲۹۷ در قریه چرمهین اصفهان به دنیا آمد. وی در خاندانی اهل علم و ادب رشد کرد و نزدیک به یک قرن، زندگی سراسر خیر و برکتش در راه خدمت به اسلام و خلق خدا گذشت و سرانجام در آذر ماه ۱۳۵۵ رحلت کرد.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی فقیه و فیلسوف برجسته آیت الله حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی اختصاص دارد که در دوازدهم جمادی الثانی سال ۱۲۹۷ قمری در چرمهین اصفهان متولد شد. با هم این مطلب را مرور می کنیم:
زندگینامه حاج آقا رحیم ارباب
در سال ۱۲۹۷ هـ . ق. در قریه «چرمهین» اصفهان و در خانه حاج علی پناه (ارباب حاج آقا) پسری به دنیا آمد که نام او را «رحیم» برگزیدند. پدر آقا رحیم، حاج علی پناه، مشهور به ارباب حاج آقا (فرزند عبدالله مشهور به ارباب آقا) فرزند حاج علی پناه فرزند ملا عبدالله شیرانی بود.
«آقا رحیم در خانوادهای رشد کرد که افرادی باسواد، اهل شعر و ادب و تاریخ بودند. پدر ایشان در شعر، تخلّص «لنگر» داشت و سالها با عمان سامانی و دهقان سامانی و ملا محمد همامی و دیگر شعرای معاصرش جلسات شعر داشت. آقا رحیم نیز بیشتر اشعار فارسی حافظ و مولانا وشعرای عرب را که حفظ داشت، از دوره کودکی خود و از طریق شنیدن از زبان پدر و عمویش بوده است.»
آقا رحیم ارباب بزرگ ترین فرزند خانوادهاش بود. وی دو برادر و یک خواهر داشت. یکی از برادرانش، عبدالله ارباب (۱۲۹۸ ـ ۱۳۷۹ هـ . ق) استاد بزرگ خط نسخ بود و قرآن و کتابهای دعا را با این خط می نوشت.
دومین برادر وی، حاج عبدالعلی ارباب (۱۳۰۴ ـ ۱۳۸۴ هـ . ق) بود. او مردی باسواد و اهل کمال بود که مخارج خانواده به همت وی تأمین می شد.
هر دو برادر آقا رحیم از وی کوچکتر بودند، و پیش از او وفات یافتند. [۱]
اجداد آقا رحیم ارباب «از اعیان دهاقین و مشاهیر نجبا و بزرگ زادگان قریه چرمهین از قرای معروف روستای لنجان اصفهان و صاحب مال و ثروت بودند و بدین سبب به لقب ارباب خوانده میشود.» [۲]
پدر و عمویش (ارباب حاج حسن) از ستم «بختیاریها گریخته ... به شهر آمدند که تظلم کنند؛ امّا چه نتیجه که حاکم، خود فاسدتر از آنها (بختیاریها) بود و به ناچار برای همیشه در اصفهان و ـ در محله باغ همایون سابق و باغ تختی امروزی ـ ساکن شدند و محل سکونت آنها چهار خانه تو در تو بود که چهار طرف این خانهها اتاق وجود داشت، و هشت خانوار که حدود شصت نفر بودند در صلح و صفا و آرامش میزیستند ...» [۳]
تحصیلات حاج آقا رحیم ارباب
آقا رحیم ارباب، ادبیات فارسی و بخشی از صرف و نحو را در کودکی، نزد ملا محمد همامی در «چرمهین» خواند. وی در اصفهان، بقیه مقدمات و سطوح را نزد حاج میرزا بدیع (متوفا: ۱۳۱۸ هـ . ق.)، قوانین اصول را نزد علامه آیت الله آقا سید محمدباقر درچهای (متوفا: ۱۳۴۲ هـ . ق.) و خارج اصول فقه را نزد سید ابوالقاسم دهکردی و حاج آقا منیر احمدآبادی (متوفا: ۱۳۴۲ هـ . ق.) آموخت. فلسفه، هیئت و ریاضیات را نزد جهانگیر خان قشقایی و آخوند ملا محمد کاشی فراگرفت. [۴]
وی ۴ سال به فراگیری اسفار نزد حاجی ملا اسماعیل درب کوشکی پرداخت. او برای ادامه تحصیلات، به عراق رفت و در درس میرزا محمد حسن شیرازی شرکت کرد، تا به مقام اجتهاد نائل آمد.
او شوق فراوانی نسبت به فراگیری دانش داشت. خودش در این باره میگوید:
«از اول شب آماده مطالعه کتابهای علمی می شدم و مطالعه طول می کشید تا شام حاضر می شد و لذت مطالعه کتاب، مهلت به صرف شام نمی داد و غذا سرد می شد و گاهی مطالعه طول می کشید تا صبح می شد و بعد از تناول غذای شب و ادای فریضه صبح، در مجلس درس حاضر می شدم و با شوقِ علم آموزی اعتنا به کمبود خواب نداشتم.» [۵]
آقا رحیم ارباب «از حیث تبحّر در ادبیات، در زمان خود کم نظیر بودند. تمام اشعار سیوطی را در سن نود و چند سالگی از حفظ داشتند و نیز کتاب شرح منظومه ملا هادی سبزواری را، همین ملا هادی کتابی دارد در فقه به نام «نبراس» که هم نظم است و هم نثر و موضوع آن فلسفه احکام است.» [۶]
استادان
استادان حاج آقا رحیم در اصفهان و نجف به شرح ذیل است:
۱. حجت الاسلام و المسلمین ابوالمعالی کلباسی.
۲. آخوند ملا محمد کاشی.
۳. آیت الله سید محمد تقی مدرس.
۴. آیت الله حاج سید محمد باقر درچهای.
۵. جهانگیر خان قشقایی. [۷]
۶. آیت الله سید ابوالقاسم دهکردی (۱۲۷۲ ـ ۱۳۵۳ هـ . ق.)
۷. میرزا بدیع درب امامی (متوفا: ۱۳۱۸ هـ . ق.). [۸]
۸. حاج آقا منیر احمد آبادی (۱۲۶۹ ـ ۱۳۴۲ هـ . ق.).
۹. آقا سید محمود کلیشادی (متوفا: ۱۳۲۴ هـ . ق). [۹]
احترام به استادان
ارادت و عشق آقا رحیم به استادانش، به خصوص جهانگیرخان قشقایی و آخوند کاشی به حدّی بود که نظیرش در کمتر کسی دیده شده است. وی در خدمت آن دو بزرگوار می ایستاد تا بگویند: آقا رحیم، بنشین! آن وقت با ادب در حضور آنان می نشست. «نکته مهمی که در زندگی ایشان قابل توجه است و به عنوان اسوه پذیری از آیت الله ارباب می توان نام برد، این است که در مورد خدمت به استادش، جهانگیرخان این گونه بود که کلیّه وسایل زندگی و خوراک ایشان را تهیه و غذای ایشان را آماده می کرد و حتی لباس های ایشان را با نهایت احتیاطی که طبیعت او بود، می شست؛ آن گاه اگر اجازه می داد از خدمتش مرخص می شد.» [۱۰]
تدریس
ایشان شرح لمعه تدریس میکردند. درس شرح لمعه ایشان «آن قدر تطبیقی بود و شرح و بسط داشت که مطالب را استدلالی برای شاگردانشان می گفتند. آن کسانی که می رفتند درس ایشان و آن را یادداشت می کردند، از شرح لمعه آیت الله ارباب بیشتر از درس خارج دیگران استفاده می کردند؛ به طوری که کسی شش یا هفت سال به درس خارج حاج آقا رحیم ارباب می رفت، ادعای اجتهادش مقرون به دلیل می شد. چون در هر بحث فقهی، ایشان روایاتش را از بحار الانوار یا کتب مشهور روایی که مستند فقه است، نقل می کردند یا نظر استادان فقه را با دلایل آن میگفتند. کتاب وسایل الشیعه از کتاب های جامع اخبار فقهی است، کانّهُ ایشان آن روایات را حاضر الذهن داشتند و اقوال مختلف فقها را نقل می کردند، با شرح لمعه تمام اقوال را با شواهد روایی و شواهد آیات قرآن کریم، تفسیر، لغت، رجال، درایه آن کاملا بررسی می کردند. مصداق آن چه که به آن میگویند درس خارج.»
حاج آقا رحیم ارباب، ابتدا در مسجد حکیم و سپس در مسجد «کرک یراق» تدریس میکردند. [۱۱]
وی «فقه را از روی جواهر می گفتند و جواهر هم جلوی ایشان بود. در خارج فقه استنباطشان از روی جواهر آشیخ محمد حسن نجفی بود. فقه را از جواهر می گفتند و اصول را هم از فرائد.» [۱۲]
او پس از آن که بیماریاش شدت یافت، در منزل تدریس می کرد. وی به تدریس، بیشتر از هر چیز دیگر اهمیت می داد، «در طول پنجاه سال کمتر مسافرت رفتند، حتی برای سفرهای زیارتی عتبات مقدس کربلا، نجف، مشهد و حج هم همان یک حج واجب را ایشان رفتند. ایشان درس را تعطیل نمیکردند و در احیای حوزه و تربیت شاگردانی که هر کدام از علمای این شهر (اصفهان) هستند، نهایت جدیت و کوشش را میکردند.» [۱۳]
آیت الله ارباب در سال ۱۳۲۰ جواهر و شرح تجرید علامه را در مسجد حکیم تدریس می کردند. [۱۴]
وی معتقد بود «تنها تدریس کافی نیست، علما و مجتهدین بر اریکه منبر بنشینند و به بیان مسائل شرعیه و اخلاقیات برای مردم بپردازند.» [۱۵]
یکی از شاگردان وی میگوید: «در زمینه فلسفه، در حدّ اعلی بودند و به «حکیم» شهرت داشتند.» [۱۶]
آیت الله ارباب آخرین فروغهای فلسفه در اصفهان بودند. وی مدتها درس فلسفه می گفتند، لکن بعداً تبدیل کردند به کلام. مانند«شرح تجرید» و هنگامی که به ایشان پیشنهاد می شود که شرح منظومه تدریس کنند، قبول نمی کنند و می فرماید: حاضرم شرایع الاسلام (فقه) بگویم. حکمت ایشان «متمایل به حکمت مشاء و حرف های ملاصدرا بود؛ به مطالب صدر المتألهین خیلی اهمیت می دادند. هر وقت حرف از حکمت بود، معمولاً سخنان ملاصدرا یا محی الدین عربی اندلسی را مطرح می فرمودند، زیرا اینها استوانه های علمی ایشان بودند در حکمت و عرفان.» [۱۷]
شاگردان آقا رحیم ارباب
۱. ملا محمد علی معلم حبیب آبادی (صاحب مکارم الآثار) می گوید:
«من هیئت را خدمت آیت الله ارباب می خواندم و مثل این که ایشان در کُرات سیر کرده بودند، با وجود نداشتن ابزار و وسایل در آن زمان، چنان برای ما علم هیئت را ترسیم می کردند که گویا می دیدیم و برای ما عینیّت پیدا می کرد.» [۱۸]
۲. سید حسین مدرس هاشمی (متولد: ۱۲۹۰ هـ . ق.). وی هیئت را نزد آیت الله ارباب فرا گرفت. [۱۹]
او درباره استادش می گوید: «خیلی به ادبیات بها می داد و اگر طلبه ای عبارتی را اشتباه می خواند، خیلی ناراحت می شد و برعکس، وقتی عبارت عربی را از نظر ادبی خوب می خواند، او را مورد تشویق قرار میداد.» [۲۰]
۳. سید مصطفی بهشتی نژاد.
۴. سید محمد حسینی قهدریجانی.
۵. شهید سید محمد حسینی بهشتی.
۶. شهید محمد مفتح.
۷. حاج سید محمدرضا خراسانی.
۸. حاج میرزا علی آقا هسته ای.
۹. سید محمد مبارکهای.
۱۰. حاج ملا رمضان املایی.
۱۱. حجت الاسلام مقتدایی.
۱۲. حاج آقا رضا بهشتی نژاد.
۱۳. ملا هاشم جنتی (پدر آیت الله جنتی).
۱۴. حاج آقا هدایت (اهل شهرضا).
۱۵. حاج آقا مهدی امام (امام جمعه شهرضا).
۱۶. آخوند نوری (اهل رهنان).
۱۷. حاج آقا میرزا امام دهکردی.
۱۸. حاج آقا مصطفی امام دهکردی.
۱۹. آقای حسین علی راشد (سخنران معروف).
۲۰. شیخ مرتضی شمس اردکانی.
۲۱. حاج آقا کلباسی.
۲۲. آیت الله ناصری اصفهانی. [۲۱]
۲۳. جلال الدین همایی.
وی «هر وقت به اصفهان می آمد، فوراً به خدمت آقای ارباب می شتافت و ایشان نیز به وی علاقه داشتند. آقا همایی «فقه» آیت الله ارباب را تماماً می دانست.» [۲۲]
آقای همایی در این خصوص نوشته است: «این بنده حقیر افتخار دارد که سالیان دراز با ارادت صادق در خدمت ایشان آمد و رفت داشتم و مدت مدید از درس فقه، کلام، هیئت و نجوم از محضر مبارکشان بهرهمند شده ام. آنچه درباره ایشان می نویسم مبتنی بر درایت است، نه روایت؛ از قبیل مشاهدات و امور یقینی است نه مسموعات و قضایای حدسی و تخمینی.» [۲۳]
۲۴. شهید مرتضی مطهری
آیت الله شیخ احمد فیاض می گوید: «مرحوم مطهری پیش حاج میرزا علی شیرازی و مرحوم ارباب ـ که در جنبه های حکمت و ریاضی و ... قوی بودند و جامع ـ رفت و آمد می کردند و از ایشان استفاده ها می بردند، مرحوم ارباب به ایشان احترام می گذاشتند.» [۲۴]
سخن شهید مطهری درباره حاج آقا رحیم ارباب
شهید مطهری درباره حاج آقا رحیم ارباب گفت:
«خدا حفظ کند آقای حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی را، ایشان از علمای طراز اول ما در فقه و اصول و فلسفه و ادبیات عرب و قسمتی از ریاضیات قدیم میباشند؛ شاگرد حکیم معروف مرحوم جهانگیر خان قشقایی بوده اند و مثل مرحوم جهانگیر خان هنوز هم کلاه پوستی به سر می گذارند.» [۲۵]
ویژگیهای اخلاقی حاج آقا رحیم ارباب
در خصوص ویژگیهای اخلاقی حاج آقا رحیم ارباب باید گفت که وی مردی بود که جذبه معنویاش، کوچک و بزرگ را به تکریم و تعظیم وامیداشت و سخنان کوتاه و پرلطفش هر کسی را به قبول و اطاعت ترغیب می کرد. همیشه با طمأنینه راه می رفت و چشم به سوی زمین داشت. ابتدا، از طریق صدا دیگران را می شناخت و بعد آنها را می دید. به اندک غذایی قانع بود، غذای اصلی او را لبنیات تشکیل می داد. اگر به مهمانی می رفت سادهترین غذا را می خورد. عادت او، خوردن چند استکان چای بود.
هرگز با هیچ کس، بچه و بزرگ، با لحن تند و خشن سخن نمی گفت و همه را با لفظ آقا یا خانم صدا می زد.
او با بچههایی که شلوغ می کردند، درشتی نمی کرد و با مهربانی برخورد می کرد.
هر کس به ملاقات او می رفت، تا آن جا که توان داشت در تکریم و تعظیم او می کوشید و در مقابل او به پا میخاست. کمتر کسی دیده شده است که هنگام سخن گفتن از استادان خود و بزرگان گذشته و حال، تا آن حدّ احترام آمیز سخن گوید. «وقتی از جهانگیر خان و آخوند کاشی حرفی به میان می آورد، درست مثل آن بود که هنوز در برابر آنان ایستاده است. آنها را عاشقانه میستود. یک بار مرد ناپختهای به ایشان گفت: حاج آقا! شنیدهام که مرحوم آخوند کاشی گاهی عصبانی که می شدند الفاظ تند و درشت بر زبان می آوردند. در پاسخ گفتند: از این بابت چیزی نمی دانم؛ ولی شما آیا از بزرگی مقام و علم آخوند چیزی نشنیده ای؟ گفت: چرا. گفتند: پس از آنها حرف بزنید. [۲۶]
جنبه علمی حاج آقا رحیم ارباب
مرحوم ارباب از نظر علمی فوق العاده بود. «مرحوم ارباب رفته بودند تهران برای معالجه. آقایی از علمای تهران، همراه پسرش به عیادت آن مرحوم می روند. همان جا، مشکل فلسفی را که سالها دنبال حلّ آن بوده؛ ولی موفق به حلّ آن نشده بود، از مرحوم ارباب سؤال می کند. ایشان با همان حال مریضی و با آن کهولت سن، پاسخ وی را می دهد و سپس اشعاری را از منظومه، از حفظ می خواند. آن آقا به پسرش می گوید: «این چنین باید درس خواند که هنوز اشعار منظومه از یادش نرفته است و مشکل مرا هم به آسانی حلّ کرد.» [۲۷]
آثار حاج آقا رحیم ارباب
حاج آقا رحیم ارباب جزوهای در علم هیئت نوشته بودند. از جمله آثار ایشان، حاشیه نویسی بر کتب مختلف علمی ـ فلسفی بود ـ به طوری که مطالب خلاف خود را در سطوری یادداشت و نظر خودشان را نیز مینوشتند. [۲۸]
ایشان در این زمینه همانند مرحوم ابوالحسن شعرانی بودند که بر آثار دیگران حاشیه می زدند.
آیت الله ارباب همراه آیت الله حاج میرزا علی آقا شیرازی، در تصحیح «تبیان» سعی فراوانی کرد. «مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی در جلسات متعددی که در هر هفته با حاج آقا رحیم داشتند؛ آن دو با هم گفت و گو می کردند و بقیه سراپا گوش بودند، خوب به یاد دارم که مدتهای مدید، به هنگامی که مشغول تصحیح تبیان بودند، از بعداز ظهر تا غروب، دو نفری مشغول بودند و گاهی سید دیگری نیز بود که متأسفانه ایشان را به یاد نمی آورم. به هر حال، تبیان را صفحه به صفحه تصحیح کرده و به پیش می رفتند؛ تا پایان پذیرفت.» [۲۹]
این تفسیر شامل ۷۶ جزء بود «که در کتابخانه مرحوم آقا محسن اراکی بوده است که به دستور حاج میرزا علی آقا شیرازی از آنجا توسط استاد حسین عمادزاده به اصفهان ـ برای تصحیح و مقابله ـ برده میشود.» [۳۰]
از دیگر آثار این عالم فرهیخته، تعلیقات ریاضی در حواشی کتاب «منهاج معادن التجنیس» است که در نسخه عکسی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است. [۳۱]
توجه به فقرا و مستمندان
«دکتر محمد باقر کتابی میگوید: وقتی که عازم سفر بیت الله بودم و جهت خداحافظی منزل آقای ارباب رفتم، به ایشان عرض کردم: آقا! آمده ام خداحافظی کنم، ضمناً یک مقدار پول در ذمّه من هست که آمدهام خدمت شما بدهم. آقا دست در جیبشان کردند، مقداری پول درآورده و به من داده، فرمودند: آقا، چرا از فلان همسایه تان غافلید؟! این پولها را با پولهای خودتان روی هم گذاشته و بدهید به او.»
«عوام و خواص به عدالت ایشان معترفند و کلیه طبقات مردم از بازاری، اداری، مقدسین و مجتهدین به ایشان ارادت دارند و اطلاق نائب امام برای ایشان صحیح است. هیچ گاه تا کنون از سهم امام اعاشه نکرده اند، اصلاً سهم امام نمیگیرند، به مردم میگوید: خود شما بروید به مستحقین و طلاب سهم امام بدهید؛ چه لازم است که من بگیرم و به آنها بدهم.» [۳۲]
وفات
آیت الله ارباب نزدیک به یک قرن زیست. این حکیم فرزانه در خصوص راز طولانی بودن عمر خود گفته است: «من هیچ وقت بدخواه کسی نبودم.» [۳۳]
وی در ۱۸ ذی الحجه ۱۳۹۶ هـ . ق. مصادف با ۱۹ آذر ماه ۱۳۵۵ هـ. ش. و در روز عید غدیر دارفانی را وداع گفت. بدن مطهرش را در تخت فولاد اصفهان، حوالی تکیه ملک به خاک سپردند.
پانویس
۱ . ارباب معرفت، ص ۷۷.
۲ . ارباب معرفت، ص ۱۲۵.
۳ . ارباب معرفت، ص ۶۷ و ۶۸ (با تغییر اندک).
۴ . ارباب معرفت، ص ۷۴.
۵ . ارباب معرفت، ص ۴۳.
۶. ارباب معرفت، ص ۴۲.
۷ . گنجینه دانشمندان، ج ۸، ص ۸۶.
۸. دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص ۵۰۵.
۹ . دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص ۵۰۵.
۱۰ . ارباب معرفت، ص ۷۴.
۱۱. ارباب معرفت، ص ۴۰.
۱۲ . ارباب معرفت، ص ۴۸.
۱۳ . ارباب معرفت، ص ۴۰.
۱۴ . ارباب معرفت، ص ۵۷.
۱۵ . ارباب معرفت، ص ۱۰ (با تغییر اندک).
۱۶. ارباب معرفت، ص ۵۷.
۱۷. ارباب معرفت، ص ۵۰ و ۵۱.
۱۸. ارباب معرفت، ص ۴۰.
۱۹ . مجله حوزه، شماره ۴۷، ص ۳۳.
۲۰ . مجله حوزه، شماره ۴۷، ص ۴۰ و ۴۱.
۲۱ . به نقل از حسن ابراهیم زاده (یکی از پژوهشگران حوزه علمیه قم).
۲۲. ارباب معرفت، ص ۵۷.
۲۳. مجله جاویدان خرد، شماره اول، سال سوم، ص ۸.
۲۴. مجله حوزه، شماره ۱۸، ص ۳۲.
۲۵. ارباب معرفت، (پشت جلد).
۲۶ . ارباب معرفت، ص ۶۳ و ۶۴.
۲۷ . مجله حوزه، شماره ۵۳، ص ۵۴ و ۵۵.
۲۸ . مجله حوزه، شماره ۵۳، ص ۴۵.
۲۹ . مجله حوزه، شماره ۵۳، ص ۶۹.
۳۰. مجله حوزه، شماره ۵۳، ص ۴۴ (با تغییر اندک ).
۳۱. مجله حوزه، شماره ۵۳، ص ۱۲۷.
۳۲. علوم و عقاید، ابراهیم جواهری، چ ۱۳۳۳، ص ۷.
۳۳ . ارباب معرفت، ص ۲۰.
منبع: سایت اندیشه قم
دیدگاه تان را بنویسید