وقتی قرار شد شهاب حسینی در یک برنامه اینترنتی اجرا کند بسیاری به اعتبار شروع کار این بازیگر با مجری گری، خبر را به فال نیک گرفتند و تصورات برای درخشش شهاب وار او بالا رفت.
جی پلاس، حتی حاشیههایی مثل شایعه رقم نیم میلیاردی هدیه مهمان برنامه که برای نوید محمدزاده رقم خورد اگرچه نقدهایی را به دنبال داشت باز هم بسیاری فکر کردند مواجهه دو بازیگر مطرح سینما که اساساً در این سالها در هیچ برنامه گفتگومحوری هم نبودهاند میتواند برخوردی از نوع نزدیک و جذابش باشد، پس میارزد. با این حال پخش اولین قسمت از برنامه حجمی از امیدها و انتظارها را ناامید کرد.
در همین پنج قسمتی هم که گذشت انتقادهای مختلفی از طرف رسانهها به برنامه مطرح شد و در همین ابتدا هم نقشه راه را تا قسمتهای بعدی مشخص کرد و میتوان پیش بینی کرد که ادامه این مسیر نمیتواند اتفاقات غافلگیرکننده یا محیرالعقولی را برای مخاطب رقم بزند.
شهاب حسینی که در انتخاب اولیه، برگ برنده برنامه اینترنتی محسوب میشد با پخش برنامه اتفاقاً خودش نوک پیکان همه انتقادات قرار گرفت؛ انتقاداتی که از زبان بدن وی در حین گفتن پلاتوها مثل حرکت مالیدن دست یا میمیک صورت و خندههای او گرفته تا پرسشها و تعامل وی با مهمان را شامل میشود.
در سالهای اخیر البته غیر از شهاب حسینی، بازیگران و هنرمندان بسیاری به عرصه اجرا و حضور در گفتگوهای اینترنتی روی آوردهاند که شاید برخی حتی به یاد هم نمانده باشند و مرور این برنامهها یک نکته را میتواند در بر داشته باشد که لزوماً ساخت برنامه در پلتفرمها و وی او دیها که به عنوان رقیبی همیشگی و سفت و سخت برای صداوسیما محسوب میشد همیشه هم نتایج موفقیت آمیزی در پی نخواهد داشت.
به ویژه که بسیاری بارها از ممیزیها یا کمبوهای بودجهای صداوسیما نالان شدهاند و خط قرمزها و نبود شناخت مدیر بالاسری یا بسیاری از معضلات متداول سازمانی را دلیل نبود جذابیت برنامهها دانستهاند. اما با نگاهی به نمونه فعلی این برنامههای اینترنتی چون «همرفیق» که حداقل میتوان گفت تا حدی همه این محدودیتها را کنار زده است باز هم با تجربهای اگر نگوییم شکست خورده اما بهشدت ناموفق مواجهیم.
پخش «همرفیق» حتی باعث شد تاکشوهایی مثل «دورهمی» و «خندوانه» برای مخاطبان یک درجه ارتقا یابد و جلب توجه کند که چگونه استاندارد برنامه سازی و گفتگو در این تاکشوها رعایت شده است.
به طور مثال یکی از نقدها به «دورهمی» در فصل اخیر این بوده است که مهمانانی در طراز برنامه دعوت نمیکند چراکه بیشتر مهمانان مدعو به تلویزیون نمیآیند و «همرفیق» هم در ۶ قسمتی که مهمانانش معرفی شدهاند شاید تنها دو نفر نوید محمدزاده و فاطمه معتمد آریا تلویزیونی نبودهاند و باقی حتی رفقای مهمانان نیز افراد غافلگیرکنندهای برای مخاطب نبودهاند و این نقد بیشتر به این برنامه وارد است.
مدل گفتگو و کنش و واکنش شهاب حسینی با مهمان و اینکه نتوانسته است کنشمند و هیجانانگیز حتی از خاطرات جالب و کنجکاوی برانگیز مهمان سوال جالبتری بیرون بکشد و اساساً اینکه برنامه را بدون محتوا و سوالات از قبل برنامهریزی شده پیش میبرد نقد دیگر این برنامه بوده است درحالیکه به طور مثال مهران مدیری با اطلاعات بیشتری نسبت به مهمان وارد گفتگو میشود و از کوچکترین و حتی سطحیترین پاسخ مهمانش شوخیای میسازد که میتواند مثل یک موتیف عمل کند و بارها مخاطب را با آن همراه میکند.
«همرفیق» اما در یک و نیم ساعت برنامه کمتر میتواند مخاطب را سرخوش و مفرح کند حتی حضور گروه موسیقی زنده در برنامه هم که در بسیاری از تاکشوهای دنیا به جذابیت بخشیهای بیشتر کمک میکند اینجا نتوانسته است موفق ظاهر شود. درست برعکس «خندوانه» که اگرچه در ساختار خط قرمزهای تلویزیونی گروه موسیقی او دیده نمیشود اما نقش مهمی در پس زمینه مفرح و انرژی بخش برنامه در آیتمها و در همراهی با رامبد جوان دارد.
برنامه سازی در پلتفرمها هر چقدر هم با ایدههای جذاب یا بکر مثل حضور مهمان با نزدیکترین رفیقش همراه باشد و هر چقدر هم به دور از خطوط قرمز تلویزیون و یا محدودیتهای مالی برگزار شود باز هم تنها یک تیم قوی و حرفهای برنامه ساز از کارگردان تا تهیه کننده و نویسنده است که میتواند اتاق فکر برنامه را بسازد و حتی ستارهای مثل شهاب حسینی هم در نبود اینها میتواند افول کند.