مزایده خانه پدری جلال آل احمد با اعتراض بازمانده این نویسنده شهیر رو به رو شد. خانه جلال آل احمد پیش از این قرار بود به خانه باستانشناسان ایران تبدیل شود اما هیچ باستانشناسی به خانه قدم نگذاشت و امروز محلی سکونت برای بی خانمان ها و معتادان شده است.
جی پلاس، مزایده خانه پدری جلال آل احمد با اعتراض بازمانده این نویسنده شهیر رو به رو شد. خانه جلال آل احمد پیش از این قرار بود به خانه باستانشناسان ایران تبدیل شود اما هیچ باستانشناسی به خانه قدم نگذاشت. خانه خالی و متروک شد تا رنگ ویرانی به خود بگیرد.
ایران آنلاین نوشت؛ صندوق احیا یکبار هم خانه را به مزایده گذاشت تا در میان بهت همگان خانه جلال آل احمد سفرهخانه سنتی شود. بخش خصوصی از ایده صندوق احیا برای خانه این روشنفکر و نویسنده ایرانی استقبال نکرد. خانه به دست باد سپرده شد تا تعدادی بیخانمان و معتاد یکی از شیشههای آن را شکستند و ساکن خانه یکی از نویسندگان معاصر ایران شدند. سارقان خانههای تاریخی هم در کمین در چوبی خانه نشستند تا حداقل گلمیخهایش را به سرقت ببرند اما اهالی محل و کسبه آنها را ناکام گذاشتند. در تازهترین اتفاق صندوق احیا، خانه جلال احمد را به همراه۵۳ خانه تاریخی دیگر به مزایده گذاشت. این مزایده با اعتراض محمدحسین دانایی - خواهرزاده جلال آلاحمد- و نوه حاج سید احمد طالقانی رو به روشد.
او دست به قلم شد و در نامه به علی اصغر مونسان وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی سیاست صندوق احیا در بافت و بناهای تاریخی را نقد کرد. او می نویسد: «احیای یک اثر فرهنگی که ستون اصلی شرح وظایف «صندوق توسعه صنایع دستی و فرش دستباف و احیا و بهرهبرداری از اماکن تاریخی و فرهنگی» را تشکیل میدهد، عمدتاً در گرو نحوه بهرهبرداری از آن اثر است و مهمترین عنصر در مرحله بهرهبرداری نیز حفظ هویت تاریخی است، یعنی بهعنوان مثال، خانه ستارخان را نمیشود به موزه تمبر تبدیل کرد و خانه مثلاً قوامالسلطنه یا ذکاءالملک را به موزه هنر آشپزی سنتی، یا موزه ورزشهای زورخانهای!
دانایی یادآوری میکند: «بحث واگذاری اماکن تاریخی و فرهنگی به بخش خصوصی با هدف «خودکفایی» هم سخنی است فاقد توجیه منطقی و آکنده از تناقض و ابهام، زیرا اگر به احتمال ضعیف یک سرمایهگذار در بخش خصوصی پیدا شود و آمادگی داشته باشد که برای تأسیس مثلاً یک سفرهخانه یا رستوران سنتی در یک ملک دولتی سرمایهگذاری کند، حتماً و منطقاً قصد انتفاع مادی دارد و سعی میکند تا در زمان محدودی که در اختیارش است و تا جایی که میتواند، از رنگ و بوی فرهنگی کار بکاهد و بر ابعاد تجاریاش بیفزاید تا منافع مادی خودش را بالا ببرد، در حالیکه هدف اصلی مسئولان حفظ میراث فرهنگی - ظاهراً و منطقاً- باید هدفی غیرمادی و معطوف به توسعه فرهنگی باشد.