علامه سید محمدباقر درچه ای از علما و فقهای نامدار شیعه در قرن چهاردهم قمری است که در مکتب وی شاگردانی مانند آیت الله بروجردی و سید ابوالحسن اصفهانی پرورش پیدا کرده اند. وی خود شاگرد میرزای شیرازی بود.
به گزارش جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که به لطف روح بزرگشان مفید فایده افتد. این مطلب به زندگی علامه سید محمد باقر درچه ای از فقهای برجسته قرن چهاردهم قمری اختصاص دارد که خود در مکتب میرزای شیرازی تلمذ کرده و شاگردان بزرگی همچون آیت الله بروجردی پرورش داده بود. با هم این مطلب را مرور می کنیم:
زندگینامه سید محمد باقر درچه ای (میرلوحی)
علامه سید محمد باقر دُرچهای (1264-1342 ه.ق) مشهور به میرلوحی، از فقهای برجسته قرن چهاردهم قمری و از استادان شاخص حوزه علمیه اصفهان بود. علامه از شاگردان میرزا محمدحسن شیرازی بوده و خود شاگردانی نظیر آیت الله بروجردی(ره) را به جهان تشیع معرفی کرد.
اطلاعات فردی
نام کامل: سید محمدباقر درچهای
زادروز: 1264 قمری
زادگاه: "درچه" اصفهان
وفات: 1342 قمری
مدفن: تخت فولاد اصفهان
اساتید: میرزا محمدحسن شیرازی، میرزا حبیب الله رشتی،...
شاگردان: سید حسین بروجردی، سید ابوالحسن اصفهانی،...
آثار: یک دوره فقه و اصول، رساله در جبر و تفویض،...
ولادت و خاندان
آقا سید محمد باقر درچهای بن سید مرتضی بن سید احمد میر لوحی درچهای اصفهانی، از اکابر علما و مجتهدین و اعاظم فقها و مدرسین در سال ۱۲۶۴ ه.ق در روستای "درچه " در نزدیکی اصفهان متولد شد.[۱] وجه شهرت او به میرلوحی این که، وی دختر زاده ملا لوحی، شاعر اصفهانی که مردی مداح، درویش و در "تذکره نصر آبادی" عنوانی دارد بوده، و مادرش او را به نام پدر خود میخوانده و بدان مشهور شده است.[۲]
علامه درچهای با ۳۱ واسطه به موسی بن جعفر علیهالسلام می رسد؛ و از اولاد "موسی الثانی" معروف به "ابی سیحه" محسوب می شود و بدین سبب او را "موسی" لقب داده اند. اجداد و پدر این کودک، همه از مبلغان دین بودند و در بین مردم به زهد و دانش شهرت داشتند. مادرش نیز بانویی با ایمان و اهل فضیلت به شمار می رفت.
تحصیلات و استادان
علامه سید محمد باقر پس از سپری شدن دوران کودکی، با توجه به استعداد، شوق و هوش ذاتی، توانست مراحلی از فقه و اصول را در محضر پدرش بگدراند و در ۱۳ سالگی به تحصیل در حوزه علمیه اصفهان روی آورد و با موفقیت مدارج علمی را طی کند و از محضر دانشوران نامی اصفهان در رشته های فقه و اصول خوشه چین خرمن پر فیض و برکت آن باشد.[۳]
عمده تحصیلات وی در اصفهان نزد: میرزا محمد باقر چهارسوقی، شیخ محمد حسن نجفی و ابوالمعالی کرباسی بود.[۴]
سپس در سال ۱۲۹۱ ه.ق برای ادامه تحصیل راهی نجف اشرف شد و ۱۴ سال در درس استادان برجسته آن حوزه شرکت کرد.[۵] و از درس آیات عظام: میرزا محمد حسن شیرازی، میرزا حبیب الله رشتی و سید حسین کوه کمری بهره مند شد.[۶]
تدریس و شاگردان
علامه سید محمد باقر درچهای در سال ۱۳۰۳ ه.ق به اصفهان بازگشت و در مدرسه «نیم آورد» به تدریس آموخته های خود پرداخت. حضور استادان باسواد و باتقوای وی سبب شد تا مردم فرزندان خود را برای تحصیل در این حوزه تشویق کنند. ایشان به اتفاق مرحوم آخوند عبدالکریم گزی در این مدرسه فقه و اصول تدریس و شوق و حرارت ویژه ای در بین طلاب ایجاد کرده بودند. از اطراف و اکناف، شهرها و روستاهای دور و نزدیک دانشجویان علوم دینی به محضرشان شتافته و از خرمن اندیشه شان خوشه می چیدند.[۷]
او در تدریس فقه و اصول خبره، دقیق و عمیق بود. صدها عالم عالیقدر از محضر او بهره برده و بسیاری از آنان به اجتهاد دست یافتند، از جمله: حاج آقا حسین بروجردی، سید ابوالحسن اصفهانی، سید عبدالحسین طیب، سید جمال الدین گلپایگانی، شهید سید حسن مدرس، حاج آقا رحیم ارباب.
نویسنده کتاب گلشن ابرار به نقل از آیت الله سید عبدالحسین طیب در خصوص جدیت و نظم علامه درچه ای چنین می نویسد: "یازده سال در درس خارج سید محمدباقر درچهای شرکت کردم، در تمامی این مدت فقط یک بار درس ایشان تعطیل شد که در آن هم چارهای نبود، زیرا یک روز درس اول را گفته بود که خبر آوردند برادر شما، سید محمد حسین درچه ای فوت کرده است. آقا فرمود: خدا رحمتش کند. خواست درس دوم را شروع کند که گفتند: آقا! ایشان وصیت کرده، شما بر جنازه اش نماز بگذارید. از این روی ناچار شدند و درس را تعطیل کردند. [ولی در حال پیاده رفتن به طرف تخت فولاد بالاخره درس را گفتند.] "این پشتکار، تلاش و بهره گیری از لحظه ها و ساعات زندگی، بسیار مایه عبرت است."[۸]
در پروراندن شاگردان لایق در هر رشته ید طولایی داشت. مرحوم حاج شیخ محمدباقر قزوینی متخصص علم نجوم و هئیت که گویند در این رشته واقعا استاد بوده، یکی از شاگردان علامه سید محمد باقر درچهای به شمار می آید. مرحوم قزوینی در دوره زندگی اش بارها اشاره به شاگردی در نزد علامه درچه ای کرده بود.[۹]
تألیفات
علامه درچهای تألیفاتی دارد که به برخی از آنها اشاره می شود:
یک دوره فقه و اصول در شانزده مجلد،
حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری،
رساله عملیه،
رساله در جبر و تفویض،
حواشی بر رسائل علمیه و... .[۱۰]
جامعیت در علوم
"علامه سید محمد باقر درچه ای به اکثر علوم مسلط بود و مشابه این جور افراد کم است، که در اکثر علوم وارد و استاد باشند. روی هم رفته علامه مرد موفقی بود و مرجعی کم نظیر، مرحوم علامه با توجه به تخصصی که در علوم مختلف داشت، در حقیقت جامع اکثر علوم بود. و همه این علوم، همراه با زهد و تقوا در حافظه ای کم مانند، در یک انسان جمع شده بود."[۱۱]
مرحوم علامه در فراگیری فلسفه و عرفان به طور چشمگیری به جلو رفت و تکمیل آن را به بحث موکول کرد. او از اساتید این فن به خوبی بهره جست به طوری که از اساتید مبرز فلسفه و عرفان به شمار می رفت.[۱۲]
در بحث نجوم و هئیت نیز چند اثر علمی از او بر جای مانده است. از جمله در یکی از مساجد درچه، شاخصی به روشی مخصوص قرار داده بود، که از نظر دانشمندان اهل فن قابل توجه بوده است. همچنین دیوارهای خانه شخصی اش، که معمارش کرده بود، طوری طراحی شده که ظهر و ساعات قبل و بعد از آن قابل تشخیص بود.
از تخصص های دیگر مرحوم علامه، تخصص در علم طب بوده است. جدیت او در علم طب بدان جا بود که از او سوال کردند، مگر می خواهی فقط طبیب شوی؟ او جواب منفی داد و گفت: نه، ولی "العِلمُ عِلمان: عِلم الابدان و عِلم الادیان" لذا من فراگیری علوم جسمی و روحی (علوم دینیه) را به موازات یکدیگر در حد توان و تسلط به پیش می برم و چه مانعی دارد فقیه، طبیب هم باشد یا طبیب فقیه؟ او در این رشته نیز چون سایر علوم به شکل چشمگیر به پیش میرفت. چنان که در علم طب، قوانین طبی و طب سنتی استادی قابل و مورد توجه بود. طبیب معروف اصفهان "میرزا ابوالقاسم گوگردی طبیب" اگرچه در زمان خودش سرآمد اطبا بود، ولی در مقابل تخصص طبی علامه خود را کوچک میدانست، و این خضوع و فروتنی نه فقط در زمان حیات او و به جهت رعایت ادب نسبت به ایشان بوده، بلکه این تواضع پس از درگذشت علامه هم ادامه یافت. مرحوم علامه در همان زمان قبل از عزیمت به نجف، تدریس طب را شروع کرد و شاگردانی قابل هم تحویل داد.
توصیف جلال الدین همایی از علامه درچه ای
ویژگی های اخلاقی
مرحوم جلال الدین همائی درباره خصوصیات بارز علامه درچه ای مینویسد: "آن بزرگ در علم، ورع و تقوا، آیتی بود عظیم و به حقیقت جانشین پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام بود. در سادگی، صفای روح و بی اعتنایی به امور دنیوی گویی فرشته ای بود که از عرش به فرش فرود آمده و برای تربیت خلایق با ایشان همنشین شده است. مکرر دیدم که سهم امام های کلان برای او آوردند و دیناری نپذیرفت با اینکه میدانستم که از بیش از چهار پنج شاهی پول سیاه نداشت. وقتی سبب می پرسیدم می فرمود: من فعلا بحمدالله مقروض نیستم و خرجی فردای خود را هم دارم. معلوم نیست که فردا و پس فردا چه پیش بیاید، "وَ ما تَدری نَفسٌ ماذا تَکسبُ غَداً"... . اگر احیاناً لقمه ای شبهه ناک خورده بود، برفور انگشت در گلوی میکرد و همه را بر میآورد و این حالت را مخصوصا خود یک بار به رای العین دیدم... ".[۱۳]
او در ایمان و عقیده ثابت قدم بود و در عین حال با خرافات بسته شده به دین مخالفت می کرد.
وفات
سرانجام، علامه سید محمد باقر درچهای در شب ۲۸ ربیع الثانی سال ۱۳۴۲ قمری، بر اثر سکته، در حمام درچه وفات یافته و پس از تشییع و عزاداری باشکوه و کم نظیر مردم اصفهان و قصبات اطراف، به تخت فولاد برده شد و در تکیه کازرونی در جوار مزار آخوند گزی آرمید.[۱۴]
پانویس
۱. مهدوی، سید مصلح الدین، اعلام اصفهان، تصحیح: نصرالهی، غلامرضا،ج ۲، نشر: سازمان فرهنگی، تفریحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، ۱۳۸۷،ص ۱۳۳.
۲. معلم حبیب آبادی، میرزا محمدعلی، مکارم آلاثار، در احوال دو قرن ۱۳ و۱۴ هجری،ج ۵، نشر: اداره فرهنگ و هنر استان اصفهان، ص ۱۷۷۶.
۳. گلشن ابرار، جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم،ج ۳، زیر نظر پژوهشکده باقر العلوم، نشر: معروف، چاپ دوم، بهار ۱۳۸۵، صص: ۲۸۸،۲۸۹، ۲۳۰.
۴. مهدوی، سید مصلح الدین، دانشمندان و بزرگان اصفهان، تصحیح: نیلفروشان، محمد رضا، ج ۱ ، نشر: گلدسته، چاپ اول، ۱۳۸۴، ص ۳۷۰.
۵. گلشن ابرار، همان منبع، ص ۲۳۰.
۶. مهدوی، اعلام اصفهان، همان منبع، ص ۱۳۴.
۷. گلشن برار، همان منبع، ص ۲۳۰.
۸. گلشن ابرار، همان منبع، صص: ۲۳۲ تا ۲۳۵.
۹. درچه ای «موسوی» سید تقی، ستاره ای از شرق، شرح احوال و وقایع عصر علامه سید محمدباقر درچه ای، نشر: اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۳، ص ۸۷.
۱۰. مهدوی، دانشمندان بزرگان اصفهان، ص ۳۷۱.
۱۱. درچه ای، همان منبع، صص: ۸۸و۸۹و۹۱.
۱۲. درچه ای، همان منبع، ص ۸۸.
۱۳. همائی، جلال الدین، مقالات ادبی، ج ۱ ، نشر: هما، چاپ اول، مهر ۱۳۶۹، ص ۱۸.
۱۴. مهدوی، اعلام اصفهان، همان منبع، ص ۱۳۴.