آیت الله العظمی سید عبدالهادی شیرازی در سامرا متولد شد و به علت فوت پدر تحت سرپرستی میرزای شیرازی بزرگ قرار گرفت. او شاگردان بسیاری تربیت کرد که از آن جمله می توان علامه جعفری را برشمرد.
به گزارش جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که به لطف روح بزرگشان مفید فایده افتد. این مطلب که برگرفته از سایت ویکی فقه است، به زندگی مرجع عالی مقام شیعه مرحوم آیت الله العظمی سید عبدالهادی شیرازی اختصاص دارد.
زندگینامه آیت الله سید عبدالهادی شیرازی
آیت الله سید عبدالهادی شیرازی، فرزند آیت الله سید اسماعیل شیرازی در سال ۱۳۰۵ هـ. ق. در شهر سامرا در عراق دیده به جهان گشود.
در همین سال پدرش درگذشت. سرپرستی او را آیت الله العظمی میرزا محمدحسن شیرازی (میرزای بزرگ) که پسر عموی پدرش بود، بر عهده گرفت. اما هنوز هفت بهار از زندگانی وی نگذشته بود، که میرزای شیرازی، در سال ۱۳۱۲ هـ. ق. جهان فانی را وداع گفت و به دیار باقی شتافت.
پس از درگذشت میرزای شیرازی، فرزند وی عالم بزرگوار سید میرزا علی آقا که پسر عمه سید عبدالهادی محسوب می شد، او را تحت سرپرستی خویش قرار داد و همچون پدر ارجمند خویش نهایت محبت و مهربانی را نسبت به این کودک یتیم ابراز داشت. به گفته شیخ آقا بزرگ تهرانی، او بیش از فرزندان خویش به وی نیکی و مهربانی میکرد.
خاندان آیت الله عبدالهادی شیرازی
آیتالله سید اسماعیل حسینی شیرازی
پدر آیت الله سید عبدالهادی شیرازی در سال ۱۲۵۸ هـ. ق. در شهر شیراز متولد شد. او تحصیلات خود را از ابتدا تا آخر از محضر درس پرفیض پسر عمویش آیت الله میرزا محمدحسن شیرازی (میرزای بزرگ) فراگرفت. در ضمن، وی دایی فرزندان میرزای شیرازی و یار و مشاور خاص معظم له بود. آیت الله سید اسماعیل حسینی درس و بحث خصوصی نیز با میرزای شیرازی داشت که علاوه بر ایشان گروهی از خواص نیز در آن شرکت می کردند.
نامبرده مدارج کمال را پیمود و به مکارم علمی و اخلاقی آراسته شد و در جمع شاگردان میرزای بزرگ شیرازی چنان درخشید و بالید که شایستگی جانشینی پس از او را یافت. لکن پیک مرگ مهلتش نداد و در زمان حیات میرزای شیرازی در تاریخ دهم شعبان ۱۳۰۵ هـ ق. در شهر کاظمین درگذشت و پیکر پاکش به نجف اشرف انتقال داده شد و در کنار بارگاه ملکوتی امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام ـ که خواهرش همسر میرزای شیرازی نیز در آنجا دفن است ـ به خاک سپرده شد.[۱][۲][۳][۴]
آیت الله سید اسماعیل شیرازی به دو زبان فارسی و عربی اشعاری زیبا و جالب در مدح ائمه علیهمالسّلام سروده است.[۵]
وی دارای دو فرزند پسر بود، یکی سید عبدالحسین که ساکن تهران بود و در سال ۱۳۶۵ ق. در نجف از دنیا رفت و دیگری سید عبدالهادی که این نوشته به نام او است.
سید عبدالحسین شیرازی
برادر بزرگ سید عبدالهادی از علمای فاضل تهران و فردی نیکو، پاک سرشت، خدا ترس و بزرگوار بود. او در سال ۱۳۶۵ هـ. ق. که به قصد زیارت امیرالمؤمنین علیهالسّلام به نجف اشرف رفته بود همانجا درگذشت و در مقبره میرزای شیرازی به خاک سپرده شد.[۶]
آیتالله سید مهدی حسینی شیرازی
وی پسر عموی آیت الله سید عبدالهادی شیرازی بود. او در سال ۱۳۰۴ هـ. ق. در شهر کربلا متولد شد، بعدها به سامرا مهاجرت کرد و پس از مدتی دوباره به کربلا بازگشت. وی در انقلاب عراق (سالهای جنگ بین الملل اول) که رهبر انقلاب عراق آیت الله میرزا محمدتقی شیرازی بود شرکت کرده و علیه توطئه های پیر استعمار انگلیس مبارزه و جهاد کرد، مدتی در کاظمین و نجف بود. و بعد به درخواست استادش آیت الله حاج آقا حسین قمی به کربلا رفت و پس از درگذشت آیت الله قمی به تدریس خارج فقه و اصول اقدام کرد و در صحن شریف امام حسین علیهالسّلام نیز اقامه جماعت میکرد. وی در تاریخ ۲۸ شعبان ۱۳۸۰ هـ. ق. در ۷۶ سالگی چشم از جهان فروبست..[۷][۸]
عالمان بزرگی مثل سید حسن شیرازی (شهید)، سید محمد و سید محمدصادق شیرازی فرزندان وی هستند.
آیتالله میرزا علی آقا شیرازی
وی فرزند میرزا محمدحسن شیرازی (میرزای بزرگ) عالمی بسیار وارسته و فقیهی گرانمایه بود. او در سال ۱۲۷۸ هـ. ق. در نجف اشرف متولد شد. اساتید وی پدر بزرگوارش و آیات عظام: سید اسماعیل صدر ، سید محمد شفیع کازرونی ، شیخ عبدالنبی نوری و میرزا محمدتقی شیرازی بودند. او در ۱۸ ربیع الاول ۱۳۵۵ درگذشت و در مقبره پدرش مدفون شد.[۹]
تحصیلات
آیت الله سید عبدالهادی شیرازی، در شهر سامرا تحصیلات مقدماتی خویش را در محضر برخی از فضلای این حوزه آغاز کرد. پس از آن سطح، فقه و اصول را در محضر دو تن از عالمان فرزانه، میرزا علی آقا (فرزند میرزای شیرازی) و میرزا محمدتقی شیرازی به پایان برد.
آنگاه به سال ۱۳۲۶ هـ. ق. رهسپار نجف اشرف شد و در جوار بارگاه ملکوتی امام علی علیهالسّلام درس فقه و اصول را از محضر بزرگانی چون شیخ محمدکاظم خراسانی و شیخ الشریعة اصفهانی، بهره مند شد. فلسفه و حکمت را در خدمت حکیم الهی، محمدباقر اصطهباناتی شیرازی و درس اخلاق را از شیخ آقا رضا تبریزی آموخت.
استادان
اساتیدی که آیت الله سید عبدالهادی شیرازی از محضر آنان بهره مند شده عبارتاند از:
۱ ـ آیت الله میرزا علی آقا فرزند میرزا محمدحسن شیرازی (نجف ۱۲۸۷ ق)
۲ ـ آیت الله میرزا محمدتقی شیرازی پیشوای انقلاب عراق
۳ ـ آیت الله آخوند شیخ محمدکاظم خراسانی ، صاحب « کفایة الاصول » (مشهد ۱۲۵۵ ـ نجف ۱۳۲۹ هـ. ق)
۴ ـ آیت الله ملا فتح الله معروف به شیخ الشریعة اصفهانی (اصفهان ـ نجف ۱۳۳۹ هـ. ق)
۵ ـ آیت الله میرزا محمدباقر اصطهباناتی شیرازی (... شهادت: شیراز ۱۳۲۶ در انقلاب مشروطیت)[۱۰][۱۱][۱۲[۱۳][۱۴]
اجازه روایی
وی از بزرگانی چون شیخ الشریعة اصفهانی سید مهدی آل حیدر کاظمی، سید علی آقا شیرازی، مولا علی یزدی نجفی و حاج شیخ عباس قمی و غیر اینان اجازه نقل روایت داشت.
آیت الله سید عبدالهادی شیرازی در سال ۱۳۳۰ هـ. ق. از نجف اشرف به زادگاه خویش شهر سامرا بازگشت و از آن پس همواره فقط در درس آیت الله سید علی آقا فرزند میرزای بزرگ شیرازی، شرکت میکرد. تا زمانی که استاد دیگرش آیت الله میرزا محمدتقی شیرازی رهبر انقلاب عراق در رابطه با انقلاب ضد انگلیسی عراق به کربلا مهاجرت کرد، او نیز بنا به تشخیص وظیفه و برای انجام مسئولیت اسلامی و اجتماعی با وی همراه شد و به کربلا رفت.
وی در سال ۱۳۳۷ هـ. ق. از کربلا به نجف اشرف رفت و تا پایان عمر تنها در درس آیت الله شیخ الشریعة شرکت می کرد و به درس دیگری حاضر نمی شد. تا این که آخرین استادش در سال ۱۳۳۹ هـ. ق. رحلت کرد. و ایشان از آن پس خود تدریس طلاب حوزه نجف را به عهده گرفت و بسیاری از طلاب و فضلای حوزه علمیه نجف را از محضر پرفیض خویش بهره مند ساخت.
دانش و کمالات آیت الله شیرازی
آیت الله سید عبدالهادی شیرازی این فقیه گرانقدر از نظر بعد علمی و ادبی در زمان خود دارای شخصیت برجسته و شاخصی بود چنانکه شیخ آقا بزرگ درباره اش مینویسد:
او از استوانه های استوار فقه و فردی است که بزرگان و دانشمندان نسبت به دانش و فضل و کمالات وی اعتراف داشته و اهل فضل و دانش، او را به خاطر درس و بحث های عالمانه و پربارش میشناسند. وی در زمره عالمان این زمان و از پیشوایان تحقیق و صاحب نظر است.
او در علم لغت، منطق ، تاریخ ، حکمت ، تفسیر ، رجال ، حدیث ، فقه و اصول متخصص شد. وی در تمامی دانشهایی که بر شمردیم، فردی قوی، عمیق، خوش ذوق و بلیغ بود. شعر را به دو زبان فارسی و عربی به خوبی میسرود.
صاحب « الذریعه » در ادامه می نویسد: وی در تسلط بر دانش فقه و اصول به بالاترین سطح علمی رسیده بود. و در میان طلاب و فضلا به فردی متبحر و محقق معروف بود. در محضر درسش گروه زیادی از طلاب و بزرگان حوزه نجف شرکت می کردند و از خرمن دانش وی بهره می جستند. به گونهای که شماری از بزرگان حوزه نجف، دست پرورده حوزه درس او هستند. وی بیش از سی سال از عمر خویش را تدریس کرد و در شمار مدرسان مشهور نجف قرار داشت، هیچ کس از عرب و عجم چه در عراق و چه در ایران و جای دیگر نیست که آوازه بلند دانش و تقوای او را نشنیده باشد.
آقا بزرگ تهرانی درباره علت پیشرفت علمی و معنوی سید عبدالهادی مینویسد: یکی از عوامل، دارا بودن هوش و استعداد ذاتی و فطری است که وی از آن بهره مند بود. عامل دیگر سرزمین و مرکز علمی شهر سامرا بود که محیطی عالم پرور و رشد دهنده شخصیت محصل بود چنانکه شخصیت های علمی بزرگی در دامان خود پرورش داد و عامل سوم مساله وراثت است و می دانیم که خاندان او از بزرگان و اهل دانش و کمال بوده اند. اینها عوامل و جهاتی بود که زمینه مساعدی را فراهم ساخته بود تا وی بدین سان رشد کرده، بالنده شود و او را بدین جایگاه بلندمرتبه از دانش و فضل و کمال برساند.[۱۵]
ویژگیهای اخلاقی
ویژگی دیگری که آیت الله سید عبدالله الهادی شیرازی بدان آراسته بود و بدین لحاظ در جایگاه بلند مرتبه ای قرار گرفت، بعد خدا ترسی و پاکی روح و تقوای وی بود. تقوایی که از همان اوان جوانی بدان شناخته میشد، تقوا و پاکی و ورعی که از آباء و اجداد خویش به ارث برده بود.
وی در زمره پرواپیشگان خدا ترسی است که بدین لحاظ و به جهت فروتنی و اخلاص و دوری از ریا و تکبر و بی اعتنایی و روی گردانی از زر و زیور دنیا ضرب المثلاند. او از بندگان صالح ، عابد و زاهدی است که جز درد دین ، دردی نداشته و غمی جز غم حساب و کتاب روز بازپسین خود نداشته است.
او نفس خویش را از پلیدیها و آلودگیهای این جهان مادی پیراسته، علم و عمل را با هم جمع نموده و به رستگاری و سعادت جاودان رسیده است. وی عالمی بلند مرتبه در اخلاق و تهذیب نفس است و نظر به مقام شامخ علمی و تدین و تقوایی که داشت در نظر مردم بسیار گرامی و مورد احترام بود و دلهای مردم بدو روی می آورد و او را در دل و جان، عزیز و محترم می شمردند.[۱۶]
در این باره از شاگرد فرزانه اش علامه محمدتقی جعفری (رحمه الله) میخوانیم:
«در فقه، مدت هفت سال من خدمت آیت الله سید عبدالهادی شیرازی بودم و در جلسه حاشیه بر عروه ایشان حضور داشتم که بسیار از نظر فقهی پربرکت بود. یکی از عالیترین ایام زندگانی من، همین مدت هفت سال است که خدمت ایشان بودم. مرحوم آقا سید عبدالهادی، مرد علم و عمل و براستی تجسمی از معرفت و تقوا بود».[۱۷]
.. من بارها دیدم که ایشان موقع نماز خواندن میلرزید»[۱۸]
آیت الله فیاض:
«آیت الله سید عبدالهادی... مردی بسیار متین، بزرگوار، سنگین و رعایت کننده آداب بود. از جهت اخلاقی ممتاز بود، مواظب بود که در محضر و مجلسش حرف لغو و کلام نابجا گفته نشود. والا ناراحت می شد، با وقار بود. هر کس که خدمت ایشان می نشست هم کسب علم می کرد و هم کسب اخلاق. در تقوی کامل بود.» [۱۹]
زهد و بی اعتنایی این مرد بزرگ نسبت به مال و منال دنیا تا جایی بود که با آن موقعیت بزرگ اجتماعی که داشت تا چند سال پیش از وفاتش هنوز در خانه استیجاری زندگی می کرد چنانکه نوشتهاند:
«میرزا عبدالهادی شیرازی یکی از علمای طراز اول و مراجع بزرگ شیعه است که پس از آیت الله بروجردی مرجعیت عامه داشت... نماز جماعت ایشان از روحانیت خاصی برخوردار بود. سه چهار سال قبل از وفاتش خانهای در (..) برای ایشان خریداری کردند زیرا تا این تاریخ در خانه استیجاری زندگی میکرد.[۲۰]
گریزان از مقام
مردان حق و حقیقت و عالمان ربانی هرگز به دنبال مقام های دنیوی نبوده و هیچ گاه فریفته ریاستهای ظاهری و مادی و اسم و عنوان نمی شوند. حتی آنان ریاست دینی و پیشوائی مسلمین را نیز خوش نداشته، با اکراه و تنها برای انجام وظیفه آن را میپذیرند. و آیت الله سید عبدالهادی شیرازی یکی از این عالمان ربانی بود. همه کسانی که او را می شناختند درباره آن بزرگمرد اتفاق نظر دارند. شاگرد بلند آوازه وی علامه محمدتقی جعفری میگوید:
«مرحوم آقا سید عبدالهادی شیرازی نیز مردی بود که هر چه به او نزدیکتر میشدم، علاقهام به او بیشتر می شد. من ندیدم کسی را که این مقدار مقام دنبال او بدود ولی او از آن گریزان باشد. مرحوم شیرازی واقعا این گونه بود.[۲۱][۲۲]
روشن بینی و درک زمان
موضوع تخصصی شدن رشته های علوم حوزوی در حوزه های علمیه، دیر زمانی نیست که مطرح شده است و به آن به عنوان یک ضرورت نگاه می شود و کمتر کسی پیدا می شود که با این مساله به مخالفت برخیزد اما در پنجاه سال پیش، آن هم در حوزه علمیه نجف اشرف به ندرت پیدا می شدند کسانی که موافق این موضع بوده، مگر این که از فکری باز و ضمیری روشن و درک و موقعیت شناسی خاصی برخوردار باشند. یکی از اینان مرحوم سیدعبدالهادی شیرازی بود که علامه جعفری در این باره میگوید:
«خدا رحمت کند مرحوم آیت الله آقا سید عبدالهادی شیرازی، بسیار مرد روشنی بود. آن زمان در نجف، من خدمت ایشان مساله تخصصی شدن ابواب فقه را عرض کردم. ایشان فرمود: درست است باید دنبال مطلب را گرفت و تعقیب کرد.
من خدمت ایشان عرض کردم امر دایر است بین این که شخصی در تمام ابواب فقه مجتهد شود، اما در این اجتهاد فقط به روایتهای دم دستی اکتفا کند و بین این که در یک بخش مثلا مکاسب با اراضی؟ مجتهد شود اما پیرامون آن کاملا فحص کند و نگذارد چیزی باقی بماند کدامیک از این دو اقرب به واقع است؟ ایشان فرمود: مسلم این دومی.[۲۳]
مرجعیت
آیت الله سید عبدالهادی در مسجد شیخ انصاری در نجف که محل تجمع بزرگان از اهل فضل و تقوا بود، نماز جماعت اقامه می کرد و چون در سال ۱۳۶۵ هـ. ق. مرجع تقلید شیعیان آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی به رحمت ایزدی پیوست و مرجعیت پس از وی را آیت الله حاج آقا حسین قمی در سال ۱۳۶۶ هـ ق. عهده دار شد، برخی از خواص علمای حوزه نجف، آیت الله سید عبدالهادی شیرازی را جهت تصدی این امر شایسته تر دانسته و از ایشان می خواستند، این منصب دینی و مهم را به عهده بگیرند. لکن وی همواره از پذیرفتن آن خودداری کرده و از به دوش گرفتن چنین مسئولیت خطیری شانه خالی میکرد ولی سرانجام با درخواست های مکرر علما و مردم عراق و ایران و جاهای دیگر، وی با اکراه، این مسئولیت بزرگ را پذیرفت و رساله ایشان منتشر شد. و کم کم دایره مرجعیت او گسترده شد. لیکن این سید وارسته و مهذب کسی نبود که از این مقام و شهرت مرجعیت خشنود باشد همانگونه که شخصا گه گاهی در خلوت، ناراحتی و عدم رضایت خویش را برای من و برخی دیگر اظهار میداشت.[۲۴]
فتوای ضد کمونیسم آیت الله سید عبدالهادی شیرازی
مؤلف کتاب « مراقد المعارف » مینویسد:
وی از مراجع تقلید و علمای مجاهدی بود که مخالف حکومت و سلطه جابرانه حزب کمونیست عراق بود. در آن زمان (سال ۱۳۷۸ ق) سران و حاکمان عراق به قدری نسبت به مردم عراق ستم و جنایت می کردند که نه هولاکو خان مغول در بغداد، این اندازه مرتکب جنایت شده بود و نه صهیونیستها در دیریاسین!
حاکم ستم پیشه عراق در آن زمان عبدالکریم قاسم حتی دست به تحریف قرآن می زد و آیات قرآن را کم و زیاد می کرد، این بود که آیت الله سید محسن حکیم و آیت الله سید عبدالهادی شیرازی فتوا به کفر حزب کمونیست عراق دادند.
فتوای آیت الله شیرازی، در تاریخ هشتم شوال ۱۳۷۹ ق. صادر شد و متن آن این بود: «الشیوعیة ضلال و الحاد فلایجوز الانتماء الیها». کمونیسم، گمراهی و بی دینی است و جایز نیست کسی بدان منسوب باشد.[۲۵]
فرزندان
از آیت الله سید عبدالهادی شیرازی چهار فرزند به یادگار مانده: دو پسر و دو دختر . پسران وی یکی به نام سید محمدعلی و دیگری به نام سید محمدابراهیم است دو داماد وی عبارتند از: برادران سید مهدی و سید کاظم مرعشی فرزندان سید محمدرضا مرعشی رفسنجانی که در ضمن نوههای سید اسدالله شیرازی برادر میرزای بزرگ محسوب میشوند.[۲۶][۲۷][۲۸]
آیت الله هاشمی رفسنجانی که در اوایل تحصیل در قم چند سالی در منزل برادران مرعشی (در نزدیکی منزل امام خمینی) اقامت داشت درباره آنان میگوید: «... امروز از آیات قم و مشهد هستند و آن روزها از فضلای نامی حوزه بودند و مورد توجه طلاب و مراجع، برادر سومشان هم به نام جعفر آقا بود که به فلج دچار بود. مادرشان هم خانمی سالخورده بود از نوه های مرحوم آیت الله شیرازی بزرگ».[۲۹]
برخی شاگردان
علامه محمدتقی جعفری تبریزی (رحمه الله) (۱۳۰۴-۱۳۷۷ ش)
وی مدت هفت سال در نجف اشرف از محضر آیت الله سید عبدالهادی شیرازی کسب فیض کرد.
آیت الله شیخ محمدرضا مظفر (۱۳۲۲-۱۳۸۳هـ. ق. نجف اشرف)
فقیه گرانمایه و عالم روشن بین آیت الله شیخ محمدرضا مظفر از عالمان وارسته، روشن، آگاه، زمان شناس، کوشا در راه نشر اسلام، از نویسندگان خوش فکر، صاحب قلم و پر کار در حوزه علمیه نجف اشرف بود. او دارای آثار علمیای چند در فقه و اصول است.[۳۰]
آیت الله شیخ محمود یوسفی غروی . وی از یاران امام خمینی و در نجف اشرف در بیرونی منزل امام پاسخگوی مسائل شرعی مراجعین بود. او با شهید آقا مصطفی بسیار مانوس بود و در کارهای علمی (تحقیقات فقهی و اصولی) ایشان را یاری میداد.
وی به خاطر اسلام و طرفداری از امام و انقلاب اسلامی و مخالفت حزب بعث عراق و رنج بسیار کشید و زحمات فراوانی متحمل شد، فرزند ایشان «شیخ محمدجواد» را بعثی ها زیر شکنجه به شهادت رساندند و پسر دیگر او را نیز دستگیر کرده و طبق گفته آیت الله یوسفی در مصاحبهای که در سال ۱۳۷۰ داشتند گفتند مدت ده سال است که از او خبری ندارم.[۳۱]
آیت الله حاج شیخ ابوالحسن شیرازی
آثار علمی
آثار علمی که از آیت الله سید عبدالهادی شیرازی به یادگار مانده بیشتر در موضوع فقه و اصول بوده و عبارتاند از:
۱. «دارالسلام» (در فروع اسلام و احکام ، دارای هزار فرع از فروع اسلامی)،
۲. «رسالة فی اللباس المشکوک»، ۳. «کتاب الصوم» ۴. «کتاب الزکوة» ۵. «کتاب النجاسات و المطهرات» ۶. «الاستصحاب»، ۷. «اجتماع الامر و النهی»، ۸. «الحواله»، ۹. «الرضاع» و رسالههایی که به زبان فارسی و عربی و تقریرات در مباحث فقه و اصول.
نابینایی
آیت الله سید عبدالهادی شیرازی در سال ۱۳۶۹هـ. ق. بر اثر بیماری از هر دو چشم نابینا شد. و مردم شهر نجف بدین جهت در ناراحتی و اندوه فرو رفتند. همه طبقات، بویژه طلاب و روحانیون که از آن پس از درس و بحث ایشان محروم شدند.
چون معالجات در عراق نتیجهای در پی نداشت، آیت الله شیرازی را به تهران آوردند. گروهی از فضلای نجف نیز جهت احترام در خدمت ایشان بودند. مردم مسلمان شهرهای عراق و ایران که در مسیر وی قرار داشتند، مشتاقانه به دیدار مرجع تقلید خود شتافته، به گرمی از او استقبال نموده و از دیدار آیت الله شیرازی اشک شوق میریختند ولی در عین حال از این عارضهای که برای معظم له پیش آمده بود بسیار متاثر و اندوهگین بودند.
وی در بیمارستان فیروز آبادی تهران مدتی به معالجه چشمان خود ادامه داد. معروفترین چشم پزشکان به معالجه ایشان پرداختند. لکن معالجه سودبخش واقع نشد و وی بینایی خود را به دست نیاورد. ولی با همین حال به زیارت حضرت رضا علیهالسّلام و حضرت معصومه علیهاالسّلام مشرف شد و با علما و بزرگان دو حوزه مشهد و قم بخصوص با آیت الله العظمی بروجردی دیدار داشت. سپس به نجف بازگشت و در عین حال به درس و بحث و امامت جماعت خویش ادامه داد. حتی جواب استفتائات را نیز میدادند. به این صورت که استفتائات را برای ایشان میخواندند و وی شخصا جواب آن را بیان میفرمود.
آیت الله شیرازی برای بار دوم جهت معالجه چشم خود به ایران آمدند که با تاسف باز هم نتیجهای حاصل نشد و مایوسانه به نجف بازگشتند. این شخصیت عالیقدر باز همچنان به اندازه توان خویش به مسؤلیتهای شرعی خود و خدمت به اسلام و مسلمین ادامه داد. خانه وی محل رفت و آمد مردم و علما و طلاب بود. هرگاه مرجعی از مراجع تقلید از دنیا میرفت مقلدین آن مرجع به وی رجوع مینمودند. تا اینکه در سال ۱۳۸۰ هـ. ق. که بزرگترین مرجع تقلید شیعیان جهان آیت الله العظمی بروجردی رحلت کرد، بسیاری از مقلدین وی به صف مقلدین آیت الله شیرازی پیوستند و بدین سان دایره مرجعیت ایشان بسیار توسعه پیدا کرد. اما این گسترش دامنه مرجعیت با عارضه نابینائی چشم باعث ناراحتی و آلام روحی وی شد به گونهای که بارها از ترس خدا و مسؤلیت سنگینی که بر دوش داشت اشک میریخت و ناله میکرد.[۳۲][۳۳]
ارتحال ملکوتی
علامه محمدتقی جعفری میگوید:
«یک روز خدمت آقا سید عبدالهادی شیرازی رفتم، دیدم در بستر بیماری قرار گرفته و از شدت درد و ناراحتی ناله میکند. عرض کردم: آقا! چیزی نیست ان شاء الله هر چه زودتر بهبود یافته و سلامتی خویش را به دست میآورید، ایشان با یک حالت خاص فرمودند:
جان عزم رحیل کرد گفتم که مرو • • • گفتا چه کنم، خانه فرود میآید.
[۳۴]
آری، وقتی مدت اقامت در این دنیای فانی به پایان رسد و پیمانه عمر انسان لبریز گردد، چارهای از تسلیم مرگ شدن و رفتن به جهان ابدی نیست.
آیت الله سید عبدالهادی شیرازی (اعلی الله مقامه) در عصر روز جمعه دهم ماه صفر ۱۳۸۲ق. در کوفه بر اثر بیماری تب که یک روز پیش از آن بدان مبتلا شده بود، چشم از جهان فروبست و به رحمت ایزدی پیوست. همین که خبر درگذشت این مرد بزرگ و مرجع تقلید در شب شنبه به نجف اشرف رسید، مردم مؤمن این شهر به طرف کوفه هجوم برده در حالی که پیشاپیش آنان، روحانیون و طلاب در حرکت بودند، و از این ماتم بزرگ به سر و سینه میزدند. پس از رسیدن به کوفه پیکر پاک وی را در آب فرات غسل داده، جنازه را شب تا صبح در مسجد ( یونس پیامبر) گذارده و در صبح شنبه دسته جات عزاداری از کوفه و نجف و کربلا به راه افتاد. ابتدا پیکر مطهر او را به مسجد کوفه بردند که در آنجا علمای بزرگ و مراجع تقلید اجتماع کرده بودند، بعد جنازه را در حرم حضرت مسلم بن عقیل علیهالسّلام طواف داده سپس آن را روی دست تا نجف اشرف آورده و در مقبره میرزای بزرگ به خاک سپردند[۳۵]
به مناسبت درگذشت آیت الله سید عبدالهادی شیرازی مجله «مکتب اسلام» در چهل سال پیش چنین نوشت:
هنوز سایه شومی که ابرهای غم و اندوه بر اثر فقدان بزرگ پیشوای جهان تشیع حضرت آیت الله بروجردی بر دلها افکنده بود کنار نرفته بود، هنوز قلبها در آتش آن ضایعه بزرگ و اسف انگیز می سوخت، هنوز اشکها نخشکیده و جراحات دلها التیام نیافته بود که بار دیگر جهان تشیع با از دست دادن یکی از شخصیت های بزرگ روحانی و علمی خود در هاله ای از غم و اندوه فرو رفت.
فوت ناگهانی آیت الله شیرازی که عصر جمعه دهم صفر (۲۲ تیر ماه) در کوفه و نجف اشرف انتشار یافت و تا صبح شنبه در سراسر ممالک اسلامی منعکس شد، تاسف عمیقی در عموم طبقات مسلمانان و شیعیان به جای گذارد و جامعه تشیع را غرق ماتم و عزا ساخت.
در بسیاری از نقاط تعطیل عمومی شد و در تمام شهرستان ها مخصوصا در قم و نجف اشرف مراسم سوگواری و یادبود آن عالم عالیقدر بر پا شد و میلیون ها نفر در این مراسم شرکت کردند و مراتب تجلیل و احترام را نسبت به مقام شامخ آن بزرگ ابراز داشتند.
آیت الله شیرازی به حق از افتخارات عالم تشیع و از علمای بزرگ حوزه علمیه نجف اشرف بود و افتخارات بزرگی برای جهان اسلام کسب کرد.
این دانشمند بزرگ، نمونهای از فضائل جدش علی علیهالسّلام بود، مردی با تقوی، بردبار، متواضع، پرحوصله، بی اعتنا به مظاهر مادی، بلند همت و مؤدب و دلسوز بود.
عمری را به پاکی در کنار قبر امیر مؤمنان علیهالسّلام در راه نشر علم و فضیلت گذراند و شاگردان برجسته ای تربیت کرده و به عالم اسلام تحویل داد و در نزدیکی همان تربت پاک مولای متقیان علیهالسّلام از جهان چشم بربست و در کنار آن به خاک سپرده شد.» [۳۶]
معاصر
آیت الله سید عبدالهادی شیرازی معاصر آیت الله میرزا حبیب الله مدرس عسکری اشتهاردی (متولد ۱۳۱۰ و متوفای ۱۳۷۳ هـ. ق) مطابق با ۱۳۳۲ هـ. ش بوده است.[۳۷]
زندگینامه میرزا حبیب الله در کتاب ستارگان حرم، ج۷، ص۱۲۴ تا ۱۵۵ آمده است.
پانویس
۱. نقباء البشر، آقابزرگ تهرانی، ج۱، ص۱۵۶ -۱۵۷.
۲. شعراء الغری، ج۱، ص۳۱۸.
۳. گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج۵، ص۴۲۴.
۴. شرح زندگانی میرزای شیرازی، ص۹۶.
۵. الغدیر، علامه امینی، ج۶، ص۳۱-۲۹.
۶. نقباء البشر، آقابزرگ تهرانی، ج۳، ص۱۰۳۲-۱۰۳۳.
۷. گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج۵، ص۴۵۱ -۴۵۲.
۸. معارف الرجال، محمد حسین حرز الدین، ج۳، ص۱۶۶ -۱۷۰.
۹. گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج۵، ص۴۳۴.
۱۰. شرح زندگانی میرزای شیرازی، ص۹۸-۱۴۶، دایرةالمعارف تشیع، ج۱.
۱۱. ریحانة الادب، محمدعلی مدرس خیابانی، ج۳، ص۲۰۷.
۱۲. اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج۹، ص۱۸۷.
۱۳. شهیدان راه فضیلت، ص۵۱۴.
۱۴. گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج۳، ص۱۲۰.
۱۵. نقباء البشر، آقابزرگ تهرانی، ج۳، ص۱۲۵۰-۱۲۵۵.
۱۶. نقباء البشر، آقابزرگ تهرانی، ج۳، ص۱۲۵۰-۱۲۵۵.
۱۷. مجله حوزه، ش ۱۹، ص۲۰.
۱۸. جاودان اندیشه، کریم فیضیتبریزی، ص۱۳۲.
۱۹. جاودان اندیشه، کریم فیضیتبریزی، ص۱۳۲.
۲۰. جاودان اندیشه، کریم فیضیتبریزی، ص۱۳۵.
۲۱. غواص اقیانوس اندیشه، غلامرضا گلیزواره، ص۴۱.
۲۲. مجله حوزه، ش ۱۹، ص۲۵.
۲۳. مجله حوزه، ش ۱۹، ص۳۷.
۲۴. مجله حوزه، ش ۳، ص۱۲۵۳.
۲۵. معارف الرجال، محمد حسین حرز الدین، ج۲، ص۷۷.
۲۶. نقباء البشر، آقابزرگ تهرانی، ج۳، ص۱۲۵۵.
۲۷. نقباء البشر، آقابزرگ تهرانی، ج۲، ص۷۴۲-۷۴۳.
۲۸. گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج۵، ص۴۳۳.
۲۹. هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ص۶۴.
۳۰. گلشن ابرار، ج۲ ص۶۸.
۳۱. مجله حوزه، ش ۴۸، ص۵۱.
۳۲. مجله حوزه، ش ۳، ص۱۲۵۴.
۳۳. گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج۵، ص۴۳۲ -۴۳۳.
۳۴. غواص اقیانوس اندیشه، غلامرضا گلیزواره، ص۶۷ - ۶۸.
۳۵. معارف الرجال، محمد حسین حرز الدین، ج۲، ص۷۷ -۸۰.
۳۶. مکتب اسلام، شماره هفتم، (شماره مسلسل ۴۳)، ص۳۱ و ۳۲، مرداد ۱۳۴۱.
۳۷. طبقات اعلام الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج۱، ص۳۵.
منبع: سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله «سید عبدالهادی شیرازی».