کاهش ۳۶ درصدی مواد پروتئینی در سفره کارگران/ ماه‌هاست «گوشت» نمی‌خوریم!

وقتی آمارهای رسمی نشان می‌دهد مصرف پروتئین قرمز در طبقه متوسط ۳۶ درصد کم شده، طبیعی است کارگرانی که بیش از ۷۰ درصد آنها حداقل بگیر هستند و پایین‌تر از طبقه متوسط قرار می‌گیرند، دیگر قادر به خرید گوشت قرمز و یا حتی گوشت سفید نباشند و این اقلام را از سبد خرید ماهانه خود به اجبار حذف کرده باشند.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس، گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس که مبتنی بر داده‌های تورمی مرکز آمار ایران تهیه شده، نشان دهنده کاهش شدید مصرف کالاهای اساسی در حوزه سبد خوراکی‌هاست.

داده ها چه می گویند؟

ایلنا نوشت؛ این گزارش نشان می‌دهد که حتی در طبقه متوسط (دهک سوم درآمدی) مصرف گوشت قرمز در سال ۹۸ به نسبت سال ۹۵، بیش از ۳۰ درصد کاهش یافته است! براساس این گزارش، در سال ۹۸ به نسبت سال ۹۵، به طور متوسط مصرف گوشت گوساله ۲۰ درصد و گوشت گوسفندی ۲۹ درصد  کم شده است.

براساس همین گزارش، مصرف برنج خارجی ۸ درصد، روغن نباتی ۶ درصد و قند و شکر ۴ درصد در سال ۱۳۹۸ نسبت به سال ۱۳۹۵ کاهش یافته است. این کاهش برای دهک‌های پایین درآمدی به مراتب بیشتر نیز بوده است. 

به گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، قیمت کالاهای اساسی در دو سال گذشته افزایش قابل توجهی داشته است. به طوری که حتی کالاهایی مثل گوشت مرغ که ارز ترجیحی نیز دریافت می‌کنند، رشد قیمت بالای ۱۰۰ درصدی داشته‌اند. به تناظر این رشد قیمت، متوسط مصرف کالاهای اساسی در سال‌های اخیر کاهش قابل توجهی یافته است. داده‌های گزارش نشان می‌دهد در دهک سوم (که در واقع کم درآمدترین قشر طبقه متوسط است و می‌توان کارگران بامهارت و متخصص که درآمد به نسبت بالاتری دارند را جزو این دهک محسوب کرد) مصرف گوشت قرمز ۳۶ درصد و مصرف برنج، ۱۸ درصد کاهش داشته است. این داده‌ها، البته تورم سال ۹۹ را درنظر نمی‌گیرند و اگر داده‌های تورمی سال جاری لحاظ شوند، بدون تردید کاهش مصرف کالاهای اساسی بسیار بیشتر خواهد بود.

دهک

مصرف کارگران حداقل‌بگیر چقدر کاهش یافته است؟

وقتی در دهک سوم (پایین‌ترین دهک طبقه متوسط) مصرف گوشت قرمز در سال ۹۸ به نسبت سال ۹۵ حدود ۳۶ درصد کمتر شده، پس خیلی ساده می‌توان نتیجه‌گیری کرد، کاهش مصرف این اقلام اساسی برای خانوارهای کم درآمدتر و متعلق به دهک‌های پایین‌تر که اغلب جامعه کارگری کشور در همین دهک‌ها قرار می‌گیرند، بیش از این عددها بوده است. به عبارت ساده‌تر، می‌توان استنتاج کرد که خانوارهای حداقل‌بگیر کارگری، بیش از ۳۶ درصد یا حتی ۴۰ درصد، کاهش مصرف مواد پروتئینی داشته‌اند. یا خیلی ساده باید گفت «کارگران سفره‌های خود را تا جایی که توانسته‌اند کوچک کرده‌اند و لاجرم مواد با کیفیت پروتئینی از سفره‌های کارگری غیب شده‌اند!»

فرامرز توفیقی (رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شوراها) که محاسبات مستقل سبد معاش خانوارها را انجام می‌دهد؛ در ارتباط با این داده‌های ارائه شده می‌گوید: این اطلاعات، چیز عجیب و غریبی نیست؛ حاوی ابتدایی‌ترین و بدیهی‌ترین داده‌هاست که همه می‌دانند؛ جداول مرکز آمار و بانک مرکزی ایران، سیر نزولی مصرف ده‌ساله در خانوارهای کشور را نشان می‌دهد و اگر این سیر نزولی را کنار سیر نزولی عدد خانوار قرار دهیم میانگین سرانه مصرف به دست می‌آید و مشخص می‌شود که میانگین سرانه مصرف در طول سالهای اخیر، تا چه حد مسیر سقوط و کاهش را پیموده است؛ ضمن اینکه با هر کارگر و مزدبگیر ساده‌ای که صحبت کنید، در اولین جمله‌ی گفتگوی خود بسیار ساده به شما می‌گوید که دیگر نمی‌توانم گوشت و مرغ بخرم!

گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس به وضوح نشان می‌دهد که نه تنها سفره دهک‌های فرودست در عرض چند سال گذشته به شدت آب رفته و کوچک شده، بلکه لایه‌های مختلف طبقه متوسط نیز دیگر قادر به تامین نیازهای ضروری خانوارهای خود نیستند و در تامین حداقل‌های سفره درمانده شده‌اند.

کارگران چه می‌گویند؟

برای درک بهتر این داده‌ها و اثبات این مطلب که این داده‌ها، اطلاعات جدید و تازه ای ارائه نمی‌دهند؛ به سراغ چند کارگر کم درآمد رفتیم تا بدانیم در طول دو سال گذشته، سفره‌های کارگران «واقعاً» چقدر آب رفته است!

احمد، کارگر شهرداری مریوان در ارتباط با کاهش قدرت خرید مواد غذایی و کم شدن مصرف مواد پروتئینی می‌گوید: در چند سال گذشته، کم کم از میزان خرید گوشت و مرغ ما کم شد؛ الان ماههاست که گوشت قرمز نخریده‌ام؛ در نهایت، یک شانه تخم مرغ می‌خرم و به خانه می‌برم. به جای گوشت هم «سویا» می‌خوریم!

او ادامه می‌دهد: ما کارگران شهرداری، نه تنها حداقل بگیر و کم درآمد هستیم بلکه همین دستمزدهای ناکافی را به موقع نمی‌گیریم؛ ماه‌ها از شهرداری طلب داریم. در این شرایط، چطور می‌توانیم گوشتی بخریم که قیمت هر کیلوی آن بالای ۱۰۰ هزار تومان است؟ حتی مرغ هم نمی‌خریم؛ مگر سالی چند بار!

مریم، زن سرپرست خانواری است که در یک کارگاه تولیدی خیاطی کار می‌کند؛ اواین روزها به خاطر کرونا، کارها را در خانه انجام می‌دهد اما دستمزدش همچنان حداقلی و بسیار کم است؛ زیر ۳ میلیون تومان!

او در پاسخ به این سوال که چه مواد پروتئینی مصرف می‌کنید؛ می‌گوید: قبلاً می‌توانستم لااقل ماهی یک کیلو گوشت بخرم اما الان ماههاست که دیگر نمی‌توانم گوشت و مرغ بخرم؛ راستش ما گاهی پای مرغ می‌خریم و سوپ می‌کنیم یا اینکه قلم گوساله را می‌گیریم و آب آن را در سوپ می‌ریزیم؛ به هر حال فرزندانم نیاز به پروتئین دارند، چه می‌شود کرد؟!

مریم نیز در رابطه با داده‌های گزارش مجلس می‌گوید: اینکه مصرف گوشت و پروتئین، بیش از ۳۰ درصد کم شده، چیز عجیب و غریبی نیست؛ برای ما کاهش مصرف از این عددها خیلی بیشتر بوده است!

با این حساب، می‌توان گفت غالب کارگران کشور، مدتهاست که مواد پروتئینی باکیفیت را از سفره‌های خود حذف کرده اند؛ وقتی آمارهای رسمی نشان می‌دهد مصرف پروتئین قرمز در طبقه متوسط ۳۶ درصد کم شده، طبیعی است کارگرانی که بیش از ۷۰ درصد آن‌ها حداقل بگیر هستند و پایین‌تر از طبقه متوسط قرار می‌گیرند، دیگر قادر به خرید گوشت قرمز و یا حتی گوشت سفید نباشند و این اقلام را از سبد خرید ماهانه خود به اجبار حذف کرده باشند.

راهکار چیست؟

اما جدا از داده‌های گزارش مرکز پژوهش‌ها که «همه آن‌ها را به خوبی می‌دانند»؛ چیزی که اهمیت دارد، ارائه راهکار است؛ آیا مرکز پژوهش‌های مجلس، هیچ راهکار اصولی برای این کاهش مصرف و تخریب الگوی مصرف که می‌تواند موجب بروز بیماری‌های متابولیکی و آسیب‌های دیرپا شود، ارائه داده است؟!

در نتیجه گیری گزارش، یک جمله بسیار ساده آمده است: «مجموع این موارد نشان می‌دهد که اتخاذ سیاستی در راستای تامین بخشی از نیازهای معیشتی خانوارهای کشور به ویژه خانوارهای کم برخوردار بسیار ضروری است.» اما اینکه این «سیاست» چه باید باشد و چگونه باید اِعمال شود، گزارش به کلی سکوت کرده است!

این گزارش حاوی هیچ راهکار اصولی نیست و نمی‌گوید چرا نرخ کاهش مصرف کالاهای اساسی از سال ۹۵ تا سال ۹۸ با این شیب تند، سقوط کرده است. این در حالیست که فرامرز توفیقی عقیده دارد مهمتر از داده‌های آماری و اطلاعات، ارائه راهکار است.

او ادامه می‌دهد: مجلس باید با وضع قانون و نظارت بر اجرای قانون، مشکل را حل کند.  اینکه به یک دهک‌های خاص، بسته معیشتی و یارانه غذا بدهند و تازه در تامین اعتبار آن درجا بزنند، «راهکار اصولی» نیست؛ تجربه نشان داده یارانه و بن، همیشه رانت و فساد و تبعیض به وجود می‌آورد؛ پس این روش‌ها نمی‌تواند جلوی فقر غذایی و بی‌کیفیت شدن مصرف را بگیرد.

به گفته او، راهکار فقط «تعدیل دستمزدها براساس نرخ تورم» است؛ او ادامه می‌دهد: حالا که همه داده‌های رسمی نشان می‌دهد تورم تجمیعی همه کالاهای مصرفی بالای ۱۰۰ درصد است، دولت را تحت فشار بگذارند که با توجه به افزایش قیمت‌ها و نرخ تورم، دستمزد شاغلان را افزایش دهد. اگر دستمزد شاغلان بالا برود، حق بیمه پرداختی به تامین اجتماعی هم افزایش می‌یابد و وضعیت ورودی‌های سازمان بهبود می‌یابد. آن زمان سازمان می‌تواند برای بهبود معیشت بازنشستگان و مستمری بگیران فکری بکند و درنتیجه، معیشت بازنشستگان نیز ترمیم می‌شود. به همین دلیل است که تاکید داریم باید مسائل را «فرایندی» ببینند و به تاثیرگذاری مولفه‌ها بر یکدیگر توجه کنند. اگر جز این باشد، راهکارها همگی مقطعی و غیراصولی است و نمی‌توان توقع بهبود اساسی داشت.

مدتهاست که داده‌های آماری، نشان از تورم افسارگسیخته و کاهش شدید سطح کیفی زندگی قاطبه مردم به خصوص طبقه کارگر دارند؛ داده‌های رسمی نشان می‌دهند قیمت مسکن در عرض دو سال و چند ماه، ۵۰۰ درصد زیاد شده؛ داده‌های رسمی نشان می‌دهند، در طول دو سال نزدیک به ۴۰ درصد مصرف گوشت قرمز پایین آمده و مردم دچار فقر غذایی شده‌اند؛ همین داده‌ها نشان می‌دهند که با احتساب تورم تجمیعی در سالهای اخیر، نرخ سبد خوراکی‌های خانوار از حداقل دستمزد کارگران بیشتر شده است؛ اما «داده‌ها» وقتی به درد می‌خورند که پردازش دقیق شوند و به نتیجه و راهکار ختم شوند؛ غیر از این باشد، نمایش اعداد و اطلاعات هیچ فایده‌ای نخواهد داشت؛ با این حساب، اطلاعات خامی که گاه و بیگاه در رسانه‌ها درج می‌شود، فقط نمک پاشیدن بر زخم کارگران است و ثابت می‌کند «همه قبول دارند معیشت کارگران بد است اما هیچ کاری نمی‌کنند!»

دیدگاه تان را بنویسید