مرگ در کمین یک تالاب دیگر ایران/ تالاب بندون ایذه در مسیر فاجعه + عکس و فیلم
یکی از تالابهای در خطر انقراض کشورمان تالاب بندون شهرستان ایذه در استان خوزستان است.
به گزارش جماران؛ به نقل از ایلنا، مرگ تالابها، رودها، دریاها، کوهها، دشتهای آزاد و سرزمینهای آباد و تبدیل آنها به جهنمی دستساز برای بشر امروز، محصول مشترک انسان آگاه و نادان است.
انسان آگاهی که با دانش و فهم به جنگ برای نابودی یک میراث طبیعی میرود تا به سودآوری بیشتری برسد و انسان نادانی که نادانسته کمر به نابودی یک میراث خدادادی میبندد.
مرگ عامدانه هر میراث طبیعی و سکوت انسان در برابر مرگهای اینچنینی، تلاشی است تاریک در مسیری که سرانجام به یک رویارویی بزرگ و فاجعهبار بین انسان با خشم طبیعت ختم میشود.
یکی از عمدهترین موارد کشتار این روزها، تلاش انسان برای نابودی تالابها و عدم شناخت درست از نقش مهم و حیاتی تالابها در زندگی بشر است.
تالابها، میراث طبیعی بشریت
هرگونه تلاش برای حذف و نابودی تالابها میتواند پیامدهای اجتماعی و معیشتی وحشتناکی برای جوامع محلی و در سطح کلان، برای یک زیستگاه ملی در پی داشته باشد.
تالابها اکوسیستمهایی استراتژیک برای بشر هستند که خدمات مفید فراوانی را برای مردم، ماهیها و حیوانات وحشی ارائه میدهند که هیچ اکوسیستم دیگری قادر به ارائه آنها نیست.
برخی از این خدمات یا کارکردهای ارزشمند همانند حفاظت و بهبود کیفیت آب، تأمین زیستگاه برای ماهیها و حیوانات وحشی، ذخیرهگاه آب سیلابها و حفظ جریان آب و جذب آلایندهها ازجمله خصوصیات طبیعی و بینظیر تالابها هستند.
تالاب بُندون در خطر نابودی
یکی از عمدهترین تالابهای در خطر انقراض، تالاب بندون شهرستان ایذه در استان خوزستان است.
این تالاب با وسعتی معادل ۱۲۰۰ هکتار در شرق شهر ایذه واقع شده است که بیش از ۱۰٬۰۰۰ نفر در قالب ۱۰ روستای بزرگ و کوچک، جامعهی محلی این تالاب را تشکیل میدهند که زندگی و معیشت آنان روزگاری به حیات جاری تالاب وابسته بود.
در یک دهه پیش،در تصمیمی غیر کارشناسانه و بیسابقه در تاریخ تالابهای ایران، این زیستگاه و اکوسیستم زیبا به اداره راه و مسکن و شهرسازی واگذار شد که به دلیل عدم توان تخصصی برای مدیریت این تالاب، سیر قهقرایی این زیستگاه تاریخی _طبیعی آغاز و باعث شد تا صدها پرونده و تقاضای زمین از سوی دستگاههای دولتی و خصوصی برای تصرف این تالاب تشکیل شود که آخرین پرونده در مسیر مرگ نهایی این تالاب، تقاضای ۳۰٬۰۰۰ متر مربعی سازمان زندانها بوده است.
یک فعال محیطزیست، در این خصوص گفت: دستهایی پیدا و پنهان تلاش دارند تا تالاب تاریخی بندون را از بین ببرند. جوری که پرونده تالاب بندون به کنوانسیون رامسر نرسیده، حراج شد.
آنهم تالابی که میتوانست با ثبت در کنوانسیون جهانی رامسر نهتنها حقابه آن تأمین شود، بلکه سبب احیای معیشت جوامع محلی و ایجاد بیش از ۲٬۰۰۰ شغل پایدار در میان مردمان پیرامون در زمینههای پرندهنگری، گردشگری و آبزیپروری شود.
این فعال محیطزیست میافزاید: شرکتهای آب و فاضلاب روستایی و شهری با حفر بیش از ۲۰ حلقه چاه از مسببین مستقیم خشکیدگی این تالاب هستند و در حال حاضر این تالاب به جولانگاه زمینخواری و کانون فعال ریزگرد منطقه تبدیل شده است.
یک فعال مدنی دیگر، میگوید: فعالان محیطزیست و جوامع محلی خواستار بازگرداندن هر چه سریعتر مدیریت این میراث ارزشمند به اداره حفاظت محیطزیست شهرستان ایذه هستند.
فعالان میراث فرهنگی و تاریخی نیز معتقدند تالابهای بندون و میانگران بهعنوان دو جاذبه و میراث طبیعی شهر ایذه بخشی از پرونده ثبت جهانی ایذه در سازمان آموزشی – علمی - فرهنگی ملل متحد "یونسکو" هستند.
تالاب در حال انقراض بندون در گذشته باستانی بخشی از هویت زیست بومی و تشکیلدهنده تمدنهای واقع در دشت ایذه بود که علاوه بر اهمیت تاریخی آن، در حال حاضر میتواند در حوزه گردشگری و ایجاد اشتغال پایدار نقش بسیار مهمی در حیات این منطقه داشته باشد.
یکی از عمده جاذبههای خوزستان و دشت ایذه، پرندگان مهاجری هستند که از سیبری روسیه وارد تالابهای ایذه میشوند، که همین جاذبه در زمان حیات تالاب بهتنهایی باعث جذب گردشگران فراوانی از سراسر دنیا به خوزستان میشد.
موضوعی مهم که میتواند در شرایط بد اقتصادی فعلی شهر ایذه با توجه به باستانی بودن این منطقه بر قدرت جاذبههای آن بیفزاید و به بهبود اقتصادی این شهر کمک کند.
در حال حاضر با توجه به تلاشهایی که در جهت خشکانیدن دائمی تالاب بندون و تفکر خطرناک "مُثله کردن" آن دارد انجام می شود، بیشک در صورت عدم نجات بخشی آن از دست زمین خوران باید منتظر عواقب تلخ و بدِ محیط زیستی آن باشیم.
ریزگردها، ارمغان خشکاندن تالاب
یکی از عواقب کوتاهمدت مرگ تالاب بُندون که در حال سپری شدن است، همین ریزگردهایی هستند که شبانهروز زندگی روزمره را بر مردم ایذه سخت و سختتر نیز خواهد کرد.
ریزگردهایی خطرناک، که بخشی از آنها حامل حجم عظیمی از خاکستر زبالههای بیمارستانی و شهریاند که طی مدتهای مدیدی در تالاب بیجان بُندون رها و به آتش کشیده میشدند.
دیدگاه تان را بنویسید