رهبر انقلاب در خاطراتی که از روزگار دفاع مقدس نقل می کند، به پیرمرد هشتاد ساله ای اشاره دارد که خمپاره می اندازد.

جی پلاس: حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب در بیانات خود در تاریخ بیست و ششم آبان ماه سال هزار و سیصد و شصت و شش به حضور یک پیرمرد روحانی در جبهه و اثر آن در روحیه جوانان اشاره کرده و می گوید:

 

یک روحانی مسن و پیرمرد، اثرش از روحانی جوان بیشتر است. یکی از علمای محترم مشهد، از مسنّین علمای مشهد که حتما اغلب آقایان می‌شناسند، آقای حاج‌ میرزا جواد‌آقای تهرانی، مردِ ملّا، پیرمردِ پشت‌خمیده‌ی با‌ عصا، ایشان چند بار جبهه رفته.

 

در همین زمینه بخوانید:

 

روایت متفاوت صیاد شیرازی از عملیات فتح المبین و گره ای که به دست امام باز شد!

چه شد که رزمندگان موفق به بیرون راندن اشغالگران بعثی از خاک کشور شدند؟/ نقش بنی صدر در شکست های اولیه نیروهای خودی چه بود؟

ماجرای درگیری شهید صیاد شیرازی و بنی صدر چه بود؟/ چرا امام جانب بنی صدر را گرفت؟/چرا شفاعت بزرگان نظام هم در حق صیاد کارساز نشد؟

شور یا شعور؛ کدام یک جوانان را به جبهه ها می کشاند؟ پاسخ به آن در گفت و گویی مفصل با صادق آهنگران

 

یک‌بار ایشان از جبهه برگشتند آمدند تهران، می‌رفتند مشهد، با بنده ملاقات کردند؛ خدمت امام رسیدند. به من گفتند که من وقتی رفتم جبهه، دیدم بچه‌ها من را به چشم یک پیرمرد نگاه می‌کنند، گفتم نخیر از من هم کار بر می‌آید. بعد به من گفتند که پس شما پای خمپاره بیایید، آقای آقا‌میرزا جواد‌آقا را بردند پای خمپاره. ایشان گلوله‌ی خمپاره را می‌انداختند توی خمپاره و پرتاب می‌شد و می‌خورد به دشمن. خب خمپاره‌انداز، خوب است دیگر. خمپاره‌زنی، یک کار رزمی، شما ببینید چقدر در روحیه‌ی این جوانها اثر می‌کند، چه جانی به اینها می‌دهد.

 

دفاع مقدس

 

باز هم در این رابطه بخوانید:

 

چرا صداوسیما در ایام جنگ، تنها اخبار پیروزی ها را منعکس می کرد؟

اصلی ترین و محوری ترین اهداف رژیم بعث عراق در حمله به ایران چه بود؟/چرا صدام این جنگ را نبرد قادسیه نامید؟

ویژگی‌های فردی صدام چه نقشی در آغاز جنگ علیه ایران داشت؟

چرا ایران پس از فتح خرمشهر به جنگ ادامه داد؟

چرا به جنگ عراق علیه ایران، جنگ تحمیلی گفته می شود؟

وضعیت اقتصادی کشور در دوره دفاع مقدس چگونه بود؟

 

آن جوانی که می‌بیند این پیرمرد ۸۰ ساله با محاسن سفید، پشتِ خمیده، عصا به‌ دست آمده پای خمپاره ایستاده و خمپاره می‌زند، این جوان دیگر ممکن نیست که از مقابل دشمن برگردد عقب و احساس ترس بکند. آقایانی که بودند می‌دانند دیگر، چون خمپاره صدا دارد و معمولاً آن کسی که خودش خمپاره را می‌اندازد سرش را می‌برد عقب و گوشها را می‌ گیرد، ایشان می‌ گفت خمپاره را که می‌ زدم، برای این‌که صدای خمپاره توی گوشم نپیچد، وقتی گلوله خمپاره می‌ خواست بیرون بیاید فریاد می‌ زدم الله‌ اکبر. منظره را مجسم کنید یک پیرمردِ عالمِ محاسن‌ سفیدی، پای خمپاره ایستاده هی خمپاره می‌ زند، هی می‌ گوید الله‌ اکبر.

 

 

منبع: دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله العظمی خامنه‌ای 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
11 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.