نکاتی کوچک اما حیاتی در ازدواج موفق

ازدواج امری مقدس است و لازم است برای اقدام به ازدواج حتما این نکات را مدنظر بگیرید تا ازدواجی موفق داشته باشید.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس، ازدواج یکی از مهم ترین قسمت زندگی افراد است که اگر بخواهیم سرسری به آن نگاه کنیم آسیب های زیادی برای فرد و حتی جامعه دارد.

این امر مقدس، که بین زن و مرد انجام می‌شود و موجب تشکیل خانواده می‌شود، مهم‌ترین نکته‌ای که قبل از ازدواج باید در نظر بگیریم این است که تمامی مسائل را به خوبی بسنجیم و معیار‌های خود را در نظر بگیریم تا بر اساس آن‌ها بهترین انتخاب را داشته باشیم.

 

اهمیت فاصله سنی طرفین در ایجاد یک زندگی جدید

یکی از مهم ترین موضوعاتی که در هنگام ازدواج باید به آن توجه کرد، فاصله سنی بین طرفین است که نباید نادیده گرفته شود البته باید این را گفت نمی‌توان درباره عدد دقیق فاصله سنی زوجین و نقش آن در موفقیت و شکست زندگی زناشویی قانون یکسانی برای همه افراد صادر کرد، اما یقینا تناسب سنی از جمله موازین زیربنایی و اساسی در ازدواج است که بی توجهی به آن، زمینه ساز بسیاری از کج خلقی‌ها و ناسازگاری‌ها در زندگی زناشویی خواهد شد.

فرشته سادات شجاعی روانشناس خانواده و درمانگر در این باره، گفت: باور سنتی در جامعه ایران این است که پسر باید از دختر برای ازدواج بزرگ‌تر باشد، از جهاتی دارای نقاط قابل‌توجه علمی و منطقی است؛ مانند بلوغ زودرس جسمی و جنسی و عاطفی و عقلانی اجتماعی در زن، رضایتمندی جنسی در حال و آینده زوج، دوران کوتاه باروری در زن و، اما نقطه ضعف اساسی این باور هم، توجه‌نکردن به تغییرات مختصات زمان و مکان، تغییر نگرش‌ها، سلایق‌ها و خواسته‌ها در نسل‌های رو به جلو است.

شجاعی با بیان اینکه دوره‌ای که مردان ۱۰ تا ۲۰ سال از زنان بزرگ‌تر بودند گذشته است، افزود: در حال حاضر چیزی که در ازدواج‌های امروزی بیشتر به چشم می‌خورد تفاوت سنی هم سن و یا بزرگتر بودن دختر از پسر است. فاصله سنی مناسب میان زن و شوهر را می‌توان ۳-۴ سال افزایش سن مرد نسبت به زن در نظر گرفت، البته این بدان معنا نیست که اگر یکی دو سال به این سنین افزوده و یا از آن کاسته شود، حتماً نباید ازدواجی انجام گیرد.

وی تصریح کرد: معمولا تفاوت سنی در ازدواج بیش از ۱۰ سال به مرور ممکن است باعث تغییر نقش‌ها شود، این تغییر نقش‌ها دو صورت کلی دارد. نقش استاد، شاگردی و نقش والد، فرزندی. همسرانی که از لحاظ سنی بزرگتر هستند و این اختلاف بیش از ده سال است ممکن است به دلیل تجارب بیشتر و رفتار‌های محتاطانه نقش همسری شان کمرنگ شود و نقش‌های استادی و والدی جایگزین و پررنگ شود، احتمال بروز این مشکل برای زوجینی که تفاوت سنی کمتری دارند خیلی کم است.

این روانشناس اضافه کرد: مرد ایرانی با خاصیت مردسالارانه‌ای که از گذشته در اطراف خود دیده و شنیده، مدیر بودن در خانواده و حرف آخرزدن را تعریفی از خود می‌داند. حضور زنان در جامعه و فعالیت‌های اجتماعی آنها، توجه بیشتر آن‌ها به تحصیلات و ارتقای علم و به دست آوردن موقعیت‌هایی برتر تا حدودی باعث تغییر سن ازدواج شده و به همین خاطر است که در جامعه امروز زنانی که از همسران خود بزرگ‌تر هستند، بیشتر از قبل دیده می‌شوند.

شجاعی بیان کرد: اگرچه هنوز مساله بزرگ بودن زن از مرد چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی در جامعه ما پذیرفته شده نیست، اما نمی‌توانیم برای همه افراد، نسخه‌های واحد و یکسانی بپیچیم. کسانی که مخالف بزرگ‌تر بودن زن هستند معمولا دلایل زیررا برمی شمارند: ترس از اینکه این ازدواج‌ها بعد از مدت کوتاهی با شکست مواجه شود؛ به ویژه اگر این ازدواج به خاطر موقعیت مادی زن صورت گرفته باشد، همیشه موردتوجه است. زنی که چندسال بزرگ‌تر باشد، معمولا انتظار دارد همسرش هم همانند او فکر کند و مسائل را بسنجد، ولی وقتی با چیزی غیر از این مواجه می‌شود، این فاصله را بیشتر درک می‌کند.

وی ادامه داد: از سوی دیگر، مردی که با زن بزرگ‌تر از خودش ازدواج می‌کند، ممکن است پس از چند سال زندگی، با تحلیل رفتن جسم زن، احساس ناخوشایندی پیدا کند و شاید به فکر جدایی و یا ازدواج دوم بیفتد و… درحالی که این احتمال‌ها تنها مختص به زن‌هایی نیست که از شوهرانشان بزرگ ترند بلکه ممکن است در رابطه سایر زن‌ها با شوهرانشان نیز اتفاق بیفتد.

 

فرزند چندم خانواده و تاثیر آن بر زندگی مشترک

شاید کمی عجیب باشد اما گاهی اوقات فرزند چندم خانواده بودن هم در انتخاب همسر تاثیر گذار است و  اولین بار این مسئله را آلفرد آدلر مطرح کرد که تأثیر ترتیب تولد را در شخصیت افراد مشخص کرد. حتی ترتیب تولد در روش فرزند پروری والدین هم تأثیر دارد، به عنوان مثال تنها به خاطر فرزند اول خانواده بودن، فرزند ارشد نوعی تجربه برای زوجی که تازه پدر و مادر شده‌اند، خواهد بود؛ ترکیبی از غریزه، آزمایش و خطا باعث می‌شود که والدین طبق قاعده، مراقبانی باشند که به شدت نگران فرزندشان و سخت پایبند مقررات هستند و به جزئیات بیش از حد وسواس به خرج دهند.

گلنار امیرطهماسب روانشناس و مشاور در این باره، بیان کرد: این مسئله خود به تنهایی باعث می‌شود کودک کمال گرا شود و همیشه در تلاش برای راضی نگه داشتن والدینش باشد، در صورتی که در مورد فرزند دوم، به دلیل اینکه والدین تجربه‌هایی را از بزرگ کردن کودک اول خود به دست آورده‌اند، فرزند دوم خود را با سختی کمتری بزرگ خواهند کرد. والدین ممکن است توجه کمتری به کودک اول داشته باشند؛ چراکه کودک دیگری هم هست که منتظر توجه آن‌هاست. این موضوع باعث می‌شود فرزند دوم کمتر کمال گرا شود؛ اما بیشتر دوست دارد بقیه را شاد نگه دارد؛ به علت توجه کمتری که در مقایسه با خواهر یا برادر بزرگ‌تر خود می‌بیند.

امیرطهماسب گفت: فرزند اول سلطه‌جو است و همین می‌تواند در زندگی زناشویی مشکلاتی را ایجاد کند و وقتی هم زن و هم مرد بخواهند امور زندگی را در دست گیرند، قطعا مشکلاتی به وجود خواهد آمد؛ آن‌ها ممکن است حتی بر سر اینکه چه فیلمی را تماشا کنند با هم به توافق نرسند و طبعا مشکلاتشان در مسائل مهم‌تر مثل بزرگ کردن فرزندان یا محل زندگی جدی‌تر خواهد بود، البته در زندگی همه زن و شوهر‌ها اختلافاتی این چنینی وجود دارد، اما این گروه به واسطه شخصیت قوی هر دو طرف بیشتر از همه درگیر نداشتن چنین توافق‌هایی خواهند شد.

این روانشناس افزود: ازدواج فرزند اول با فرزند وسط این ترکیب بهترین زوج را می‌تواند تشکیل دهد، چرا که فرزندان دوم آرام و زودجوش هستند، به راحتی به خواسته‌های همسرشان تن می‌دهند، چون به سلطه‌گری بچه‌های اول عادت دارند، فرزندان دوم وقتی با یک دستور بی‌چون و چرا از طرف همسرشان روبه‌رو می‌شوند، زیاد سخت نمی‌گیرند و نمی‌رنجند، اما در اینجا خطری وجود دارد گاهی طرفی که فرزند دوم است بیش از اندازه خود و خواسته‌هایش را قربانی همسرش می‌کند و همین می‌تواند او را از آرزو‌های شخصی‌اش دور کند و این دور شدن از خود دیر یا زود مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد، البته این مورد هم بیشتر بستگی به این دارد که فرد فرزند اول چقدر سلطه‌جو و همسرش چقدر انعطاف‌پذیر باشد.

وی ادامه داد: حمایت‌های همیشگی بچه‌های اول می‌تواند ترس از زورگویی‌شان را کمرنگ‌تر کند و به همسرشان دلگرمی بیشتری دهند. ازدواج فرزند وسط با فرزند وسط چندان توصیه نمی‌شود، چرا که هر دو آن‌ها روحیه‌ای حساس و مسالمت‌جو دارند و هیچ کدام تمایلی برای به‌ دست گرفتن زندگی ندارند و در نتیجه ممکن است بسیاری از کار‌ها روی زمین بماند، هیچ کدام خواسته خود را به راحتی مطرح نمی‌کنند و در نتیجه هر دو احساس می‌کنند در حال فداکاری هستند، در صورتی که همسرشان اصلا از خواسته آن‌ها خبر ندارد؛ هر چند بهترین انتخاب برای ازدواج فرزند وسطی است، اما دو فرزند وسطی ممکن است به‌ راحتی نتوانند با هم ارتباط برقرار کنند. بهترین توصیه برای این گونه زوج‌ها این است که هرچند وقت یکبار با هم حرف بزنند و خواسته‌هایشان را بدون رودربایستی به هم بگویند.

امیرطهماسب با اشاره به اینکه ازدواج فرزند اول با فرزند آخر این ترکیب هم چندان بد نیست، اضافه کرد: این ازدواج می‌تواند مشکلات کوچکی را به همراه بیاورد؛ فرزند آخر عادت دارد همیشه کسی مراقب او باشد و فرزند اول از فرمان دادن و ریاست کردن لذت می‌برد. فرزند آخر همیشه مورد توجه و محبت دیگر اعضای خانواده بوده است و به این توجه نیاز دارد، اما فرزند اول مستقل است و این نیاز همسرش را به پای ضعف او می‌گذارد، البته از طرفی هم بچه‌های آخر به خدمت‌رسانی دیگران عادت دارند و از آنجا که بچه‌های اول هم عاشق راه انداختن کار دیگران هستند، زندگی با یک بچه اول برای آن‌ها جالب و آرام به نظر می‌رسد.

امیرطهماسب درباره ازدواج فرزند آخر با فرزند وسطی گفت: این یک قانون است که فرزند وسطی می‌تواند به‌ راحتی هر کسی را خوشبخت کند. خلق‌وخوی سازگار آن‌ها باعث می‌شود که با هر شرایطی خود را وفق دهند؛ بهترین توصیه برای این افراد این است که سعی کنند تمایلات یکدیگر را بهتر بشناسند تا زندگی بهتری داشته باشند، چرا که در غیر این صورت ممکن است هر دو مانند کودکان رفتار کنند و متحمل مشکلاتی در زندگی شوند.

این روانشناس درباره تک فرزندها و خصوصیات رفتاری آن‌ها تصریح کرد: تک فرزند‌ها هیچ وقت یاد نگرفته‌اند که چطور باید با خواهر و برادر‌های بزرگ‌تر یا کوچک‌تر کنار بیایند و همیشه خودشان تنها در خانه فرمانروایی کرده‌اند. این بچه‌ها با توجه به اخلاق والدین‌شان خصوصیات متفاوتی دارند. برخی شبیه فرزندان اول سلطه‌جو و مستقل هستند و عده‌ای مانند فرزندان آخر نیازمند حمایت و توجه دیگرانند. بنابراین با توجه به شخصیت تک‌فرزندی زندگی متفاوتی خواهند داشت.

وی درباره ازدواج با تک فرزندها گفت: ازدواج با تک فرزند‌ها چندان بد نیست، چون آن‌ها می‌توانند با تمام وجودشان به همسرشان عشق بورزند.

امیرطهماسب درباره ازدواج دو فرزند آخر با یکدیگر گفت: این ازدواج می‌تواند برای هر دو طرف پر از شادی و سرخوشی باشد؛ چرا که هر دو به دنبال یک زندگی پر از ریسک و هیجان هستند، اما مسلما به دنبال هیجان بودن نمی‌تواند برای تمام زندگی جذاب باشد، چرا که ممکن است هر دو طرف از زیر بار مسئولیت‌های زندگی فرار کنند و برایشان گرفتن تصمیم‌های مهم سخت‌ترین کار دنیا باشد و همین مسائل می‌تواند دوام یک زندگی مشترک را دچار مشکل کند. هر دو این افراد یاد گرفته‌اند دیگران حمایت‌شان کنند و در نتیجه وقتی خودشان دو نفر در زندگی باشند جای خالی خیلی چیز‌ها را احساس خواهند کرد.

البته لازم در این قسمت این نکته گفته شود مطالب گفته شده بر اساس تحقیقات انجام شده روی فرزندان اول تا آخر مطرح شده است، اما همان طور که می‌دانیم در علوم انسانی و علومی که با انسان سروکار داریم هیچ نظریه‌ و دیدگاهی صد درصد نیست و حتما در این بین ما تفاوت‌ها و استثنا‌هایی را خواهیم دید.

 

عشق‌های آتشین و نفرت‌های لحظه ای

عشق های آتشین که گاهی به ازدواج منجر می‌شود گاهی هم نه. اما اگر همین عشق های آتشین را به تعادل برسانیم زندگی مشترک خوبی شکل خواهد گرفت هرچند گاهی اوقات برعکس می‌شود عشق‌هایی که تب بالایی دارند اما زود به نفرت منجر می‌شوند و کم هم نیستند.

نرگس مومنی‌جو زوج درمانگر و مشاور خانواده در این باره، اظهار کرد: این روز‌ها مابین آشفتگی و داغیِ اخبار و رویداد‌ها، شاهد بروز و خودنمایی روابط رمانتیک وجنجالی وخارج از چهار چوب ِعرفی هستیم که نه تنها از طرفی باعث درگیری ذهن کسانی می‌شود که درخلاُ رفع نیاز روانیشان به عشق و تعلق خاطر، در روابط خود گرفتارند، بلکه از جانبی هم الگوی کاملا فانتزی و تحریف شده وغیر واقع بینانه، از عشق و رابطه‌ی عاشقانه، برای افرادی می‌شود که در ابتدای یک رابطه‌ی واقعی اند،یک رابطه‌ی واقعی، با دغدغه‌ها و فراز و فرود‌های واقعی!

این روان شناس گفت: این نمایش بی پرده و شلوغ از صمیمیت و حریم نسبتا خصوصی ِ یک رابطه‌ی زوجی، چنان به جان مخاطبان نا آگاه عالم مجازی نفوذ می‌کند که گویا تا به حال هرچه از عشق دیده و شنیده اند، دروغی بیش نبوده است.

وی افزود: تا آنجا که پس از افتادن در تله‌ی مقایسه بین باطن رابطه‌ی خودشان با ظاهر این نمایش پوشالی و گرفتاری به عارضه‌ی ریز بینی و جزئی نگری بیش از حد در مورد رفتار‌های صمیمانه و عاشقانه‌ی خود و شریکشان بدون آنکه بدانند دچار یاس و دلسردی نسبت به هر آنچه در رابطه‌ی واقعیشان است، میشوند و اما این تنها، پایانِ تلخ ماجرا نیست.

مومنی‌جو اضافه کرد: چه آن افرادی که در ابتدای رابطه، با فریب ِناشی از این بزرگنماییِ اغراق آمیز از عشق، دچار توقعات بالا و نسنجیده و درنتیجه ناکامی و حس نا ارزشمندی از طرف شریک خود خواهند شد و چه افرادی که در میانه‌ی رابطه، به جای تلاش از طریق یادگیری مهارت‌های زوجی و گرفتن کمک‌های تخصصی از زوج درمانگران، برای ترمیم و تداوم صمیمیت زوجی خود، با مقایسه و ایراد گیری‌های نشات گرفته از این مبالغه‌های عاشقانه ارتباطشان را بیش از پیش به قهقرا برده اند.

این روانشناس بیان کرد: ناگهان این همه اشتیاق و شعف و دلدادگی و مست جام عشق بودن در این روابط پر زرق و برق، با نمایش وارونه‌ای سرشار از تنفر و ضرب وشتم و حتاکی و شکایت و تهدید وتشکیل پرونده‌های قضایی، مجدد تیتر اخبار روز می‌شوند و خدا داند که در میان این تناقض‌ها و تعارض ها، مخاطبان سرسپرده به این عالم مجازی، تا هماهنگی مجدد خود و رابطه‌ی زخم خورده‌ی خود با آنچه میبینند، آنچه حقیقت این نوع رابطه‌های بی در و پیکر است چها که نخواهند کشید و در این بین غیر از آنکه آرام آرام اعتماد به واژه‌ی عشق و رابطه‌ی مشترک از جامعه رخت بر میبندد، در افراد ترس برای ایجاد یک رابطه‌ی صمیمی، از اینکه مبادا انتهای جاده‌ی عاشقی دادگاه و جدایی باشد، هر لحظه بیشتر خواهد شد.

وی ادامه داد: این پرده بازی مضحک و آسیب زا در نهایت منجر به اشاعه‌ی صمیمیت‌های نمایشی و بی اعتباری عشق حقیقی و سرانجام نفرت‌های انفجاری توام با پرخاشگری‌های فیزیکی و کلامی خواهد شد. اما خوشبختانه برای آن دسته از افرادی که درک صحیحی از اتفاقات و شرایط دارند و به دنبال آگاهی‌های واقع بینانه و کاربردی درمورد عشق برای ادامه و آغاز ارتباطاتشان هستند توضیح علمی و واقعی تری از این واژه وجود دارد.

تاکنون شاید بارها بارها درباره موضوعات انتخاب همسر مطالب کلی را خوانده باشیم اما همین نکات ریز در اکثر مواقع به می‌تواند زندگی مشترک را بسیار تحت الشعاع قرار دهد.

دیدگاه تان را بنویسید