پرسش دیگری که درباره جنگ ایران و عراق مطرح است این است که نگاه غرب به این جنگ چگونه بوده و غربی ها علت اصلی آن را چه می دانند؟ که از کتاب آغاز تا پایان به آن پاسخ گفته ایم.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، سالها از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ تحمیلی گذشته است اما همچنان پرسش هایی درباره علت و چرایی جنگ، تعویق پذیرش قطعنامه های بین المللی و... باقی مانده است که در این مجال به مناسبت فرا رسیدن چهلمین سال دفاع مقدس برآنیم تا به برخی از این پرسش ها، پاسخی درخور دهیم. پرسش دیگری که در اینجا به آن پاسخ داده خواهد شد، علت بروز جنگ تحمیلی از نگاه غربی هاست که پاسخش را از کتاب آغاز تا پایان داده ایم:
محققان غربی عموماً بر این باور هستند که انقلاب اسلامی و آثار و نتایج آن بیشترین تأثیر را در وقوع جنگ داشته است. بدین معنا که با پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط شاه، بنای استراتژی امریکا که بر دو ستون ایران و عربستانسعودی پیریزی شدهبود، فرو ریخت و این مسئله مناسبات میان دو کشور ایران و عراق را دستخوش تغییر و تحول کرد. بدین ترتیب که "موازنه نسبی قوا" که بین ایران و عراق حاکم بود، تغییر کرد و با پیدایش خلأ قدرت در منطقه، "موج اسلامی" میتوانست ثبات منطقه را تهدید جدی کند. در نتیجه اعاده نظم پیشین، لازمه تأمین منافع امریکا و غرب در منطقه بود.
دریافت موجود در غرب از علل ایجاد جنگ و ماهیت آن، که به اعتباری نشاندهنده نحوه نگرش غربیها و مفهومسازی آنها درباره جنگ، با هدف توضیح و تشریح وقایع آن است، ناظر بر این معناست که انقلاب اسلامی نظم موجود و حاکم بر منطقه و ایران را برهم زد و نتایج ناشی از این تحول، زمینههای وقوع جنگ را بهوجود آورد. در واقع، در غرب جنگ ایران و عراق از زاویه "تجاوز و دفاع" که بیانکننده واقعیات جنگ و مبین دیدگاه و نظریات ایران است، بررسی نمیشود و بیشتر وضعیتی که به جنگ منجرشد، مد نظر است.
در همین زمینه بخوانید:
چرا صداوسیما در ایام جنگ، تنها اخبار پیروزی ها را منعکس می کرد؟
ویژگیهای فردی صدام چه نقشی در آغاز جنگ علیه ایران داشت؟
چرا ایران پس از فتح خرمشهر به جنگ ادامه داد؟
چرا به جنگ عراق علیه ایران، جنگ تحمیلی گفته می شود؟
وضعیت اقتصادی کشور در دوره دفاع مقدس چگونه بود؟
در این نگرش مفهوم جنگ به عنوان امری نامطلوب پس از جنگ جهانی دوم، در چارچوب "نظریه توسعه و تکامل" بررسی میشود. به همین دلیل جنگ عاملی بالقوه "مغایر با نظم مطلوب جهان" ارزیابی میشود. بر پایه این مفهوم، غربیها انقلاب اسلامی و تأثیرات ناشی از آن را برای منافع غرب (شامل: نفت، ثبات کشورهای مرتجع منطقه، امنیت اسرائیل و همچنین مقابله با نفوذ شوروی)، جنایتی علیه نظم جهانی قلمداد میکنند.
چنین باوری درباره انقلاب اسلامی، مقابله با آن را با استفاده از زور و کلیه ابزار و وسایل لازم، نه تنها ضروری بلکه اجتنابناپذیر مینمایاند. زیرا مسئله اصلی مفهوم درگیری و جنگ نیست، بلکه در این جنگ هدفِ اصلی و ضروری، واژگون کردن نظام انقلابی حاکم بر ایران یا "تعدیل و مهار" آن، برای اعاده نظم پیشین بوده است. آیتالله خامنهای رئیسجمهور وقت ایران با درک روشن از هدف جنگ، در این باره گفت:
«این جنگ علیه انقلاب اسلامی ایران و به منظور واژگون ساختن نظام انقلابی ایران و از بین بردن انقلاب اسلامی سازماندهی شد.»
در همین زمینه حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی گفت:
«شروع جنگ تحقیقاً برای نابودی انقلاب بود و از آن رو که شرقیها و غربیها از این انقلاب راضی نبودند، غرب که بیشترین منافع را در ایران داشت، انقلاب را مستقیماً علیه منافع خود دانست، باید در ایران شرایطی به وجود میآمد که دیگران ناامید شوند و بگویند نمیشود بدون اتکا به شرق و غرب، انقلابی باقی بماند و یکی از اهداف جنگ، تحقق این امر بود و برای سرکوبی و مهار انقلاب، مارکسیسم شرق و امپریالیسم غرب در این هدف به تلاقی رسیدند و صدام نقطه تقاطع خطوط فوق بود و از آنجا شروع کردند و بر روی ایران فشار آوردند.»
جیمز بیل یکی از کارشناسان مسائل منطقه خلیجفارس و خاورمیانه درباره دلیل واقعی جنگ در کتاب خود مینویسد:
«دلیل واقعی جنگ درگیری سیاسی برای دست یافتن به برتری و سلطه یافتن بر خلیجفارس بود. در این روند عراق امیدوار بود انقلاب ایران را در نطفه خفه کند و نابود سازد که این برای کشورهای منطقه نظیر عربستانسعودی و شیخنشینهای خلیجفارس، هدف چندان ناخوشایندی نبود.»
برشی از کتاب آغاز تا پایان؛ ص ۱۹-۲۱؛ کاری از مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ؛ محمد درودیان.