بهمن سال 97 سجاد 22 ساله با دختری در یک مرکز تجاری مشهد آشنا شد و دلباخته شد. طولی نکشید که این آشنایی به دیدارهای حضوری کشیده شد، اما قصد ازدواج آنها به نقطه خوبی ختم نشد.
جی پلاس، در حالی که سجاد علاقه عجیبی به «بهاره» پیدا کرده بود و قصد داشت با او ازدواج کند، زمزمههایی از ارتباط «بهاره» با یکی دیگر از اهالی بازار به گوش اش رسید. او که باور نمیکرد، دوست صمیمی خودش، با بهاره ارتباط داشته باشد آنها را زیر نظر گرفت و به این ترتیب سوءظن در وجود «سجاد» ریشه دواند. با آن که مدتی بعد او به رابطه «بهاره» و جوانان دیگر نیز پی برد، اما نمیتوانست این عشق آتشین را به فراموشی بسپارد و خودش را قانع میکرد که نباید به گذشته «بهاره» اهمیت بدهد!
خراسان نوشت، با وجود این «امیر» که خود با «بهاره» ارتباط خیابانی داشت به نصیحت «سجاد» میپرداخت که نباید با آن دختر ازدواج کند! اما در این میان «دوستیهای خیابانی» آرام آرام رنگ خشونت و وحشت گرفت و یک دوئل عشقی مرگبار بین «امیر و سجاد» آغاز شد.
حدود ۱۰ روز بود که «بهاره» تماسهای تلفنی سجاد را بی پاسخ میگذاشت و به او محل نمیداد . از هر کس درباره بهاره میپرسید کسی از او خبری نداشت تا این که بالاخره با یک خط ناشناس به بهاره پیام داد که «من سجاد هستم! گوشی را پاسخ بده!» این گونه بود که ساعت ۷ بعدازظهر همان روز بهاره به سجاد زنگ زد و در برابر گلایههای «سجاد» مدعی شد که در طرقبه است! اما سجاد که از آن سوی خط صدای جوان دیگری را هم میشنید، به «بهاره» اصرار کرد که بگوید چه کسی همراهش است؟ در نهایت «بهاره» نام «امیر» را بر زبان آورد و این گونه نقشه شوم یک جنایت شکل گرفت.
«سجاد» به بهانه گشت و گذار، دختر جوان را به منزلش کشاند و با «خودزنی» قصد داشت عشق آتشین خودش را به او اثبات کند! او به بهاره گفت: خون دستم را جاری کردم تا بدانی که من به تو وابسته شده ام! اما هنوز خون دست «سجاد» جاری بود که تماس تلفنی امیر با «بهاره» ورق این عشق خیابانی را برگرداند و صحنه هولناک را رقم زد!
سجاد تصمیم به «زهرچشم» از امیر گرفت و به همین دلیل چند بار با او قرار گذاشت تا به اصطلاح با یکدیگر گفتگو کنند، اما این قرار ملاقاتها به خاطر ترس از چاقوکشی طرفین به نتیجه نمیرسید تا این که قرار نهایی در منطقه ادیب قاسم آباد گذاشته شد!
پدر و مادر سجاد در مسافرت شمال بودند و او شب را با یکی از دوستانش به مشروب خوری گذراند! روز بعد با «امیر» که مسافرکشی میکرد تماس گرفت تا سر قرار بیاید! از سوی دیگر «امیر» که میترسید به تنهایی با سجاد روبه رو شود به بهانهای واهی پسر خاله ۴۲ ساله اش را در حالی سوار پراید کرد و به سمت قاسم آباد به راه افتاد که دوست ۳۸ ساله علی (پسر خاله امیر) نیز با او همراه شد. «امیر» که رانندگی خودرو را به عهده داشت از شدت نگرانی و اضطراب مدام اطرافش را میپایید تا این که وارد بولوار ادیب شد! او تلفنی با «سجاد» به «کری خوانی» پرداخت و فریاد زد اگر جرئت داری! بیا! در همین حال بود که دو جوان کنار پراید ایستادند! سجاد از امیر خواست از خودرو پیاده شود، اما او گفت: هر حرفی داری همین جا بزن! در این لحظه ناگهان سجاد چاقو را بیرون کشید و «امیر» از شدت ترس پدال گاز را فشرد و فرار کرد. «علی» (پسر خاله امیر) از او خواست خودرو را متوقف کند تا بفهمد ماجرا چیست؟ و آن جوان چرا چاقوکشی کرد؟!
براساس این گزارش، وقتی علی مرد ۴۲ ساله به طرف سجاد رفت ناگهان او که خود را خشمگین نشان میداد به سمت علی حمله ور شد! مرد ۴۲ ساله که بی گناه وارد این درگیری شده بود از ترس به سمت یک میوه فروشی در همان محله گریخت و داخل میوه فروشی پناه گرفت، اما «سجاد» او را رها نکرد ابتدا با کلم و پرتقال او را هدف گرفت و در نهایت با غرور خاصی چاقویش را بالا برد و مرد ۴۲ ساله را درون میوه فروشی مورد اصابت ضربات وحشتناک سلاح سرد قرار داد.
با فرار متهم از محل، نیروهای اورژانس با تماس شهروندان، مرد مجروح را به بیمارستان طالقانی مشهد انتقال دادند، اما تلاش کادر درمانی بی نتیجه ماند و این مرد بی گناه جان سپرد.
با تشکیل پرونده قضایی، قاضی ویژه قتل عمد وارد ماجرا شد و به این ترتیب تلاش کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی برای دستگیری متهم فراری با صدور دستوراتی از سوی قاضی احمدینژاد ادامه یافت. طولی نکشید که با بازبینی دوربینهای مداربسته، «سجاد» شناسایی و دستگیر شد. او در مراحل بازجویی ارتکاب قتل را پذیرفت، اما مدعی شد که به دلیل مصرف مشروبات الکلی حال طبیعی نداشت.
بنابر این گزارش، در ادامه و با بازسازی صحنه قتل در حضور قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد کیفرخواست این پرونده جنایی صادر شد و با توجه به اهمیت و حساسیت آن در شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی مورد رسیدگی دقیق قرار گرفت.
در جلسات محاکمه که ، متهم ۲۲ ساله این پرونده جنایی در دفاع از خود مدعی شد که به دلیل مصرف مشروبات الکلی دست به چنین جنایت وحشتناکی زده است، اما این دفاعیات مورد قبول دادگاه واقع نشد و ادعای وی را رد کردند. قاضی خطاب به متهم گفت: اولا که ساعتها از زمان مصرف مشروبات الکلی مورد ادعای شما میگذشت و از سوی دیگر نیز اگر حال طبیعی نداشتید چگونه متوجه شدید که باید از صحنه جرم فرار کنید یا چگونه توانستید راه فرار را به درستی بیابید؟! متهم که پاسخی در برابر استدلالات قضات دادگاه نداشت سکوت کرد و در آخرین دفاع نیز با اشکهای پشیمانی، این عشق خیابانی را به فراموشی سپرد.
براساس این گزارش، با پایان یافتن جلسات محاکمه در نهایت قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی که جسارت و قدرت نمایی متهم را عاملی برای اخلال در نظم عمومی مردم میدانستند به قصاص نفس او در ملأ عام رای دادند و به خاطر مصرف مشروبات الکلی نیز او را به تحمل ۸۰ ضربه تازیانه محکوم کردند.
23302