8 مشکلی که حداقل موجب طلاق عاطفی می شود
مشکلاتی وجود دارد که پیش از مطرح کردن آن ها تصمیم به ترک شریک زندگی خود می گیریم.
۱. عقب کشیدن در دعواها
گاهی اوقات برای اینکه مشاجرات ما بیش از اندازه طول نکشد عقب میکشیم؛ اما در واقع داریم احتمال «بی اهمیت بودن» را در ذهن طرف مقابل بالا میبریم. در مشاجرات خود سعی کنید با آرامش به دنبال حل موضوع باشید، اگر صلاح بر سکوت کردن است همین کار را کنید. بعد از خوردن میوه یا شام موضوع را ریشهای، با محبت و آرامش حل کنید. به هیچ وجه پای نفر سومی را به مشاجرات خود باز نکنید مگر مشاوران خانواده یا روانشناسان.
۲. از جزئیات به یکدیگر بگویید
بهتر است به جای اینکه همه چیز را بگذارید برای وقتی که یکدیگر را در خانه دیدید، وسط روز هم سراغی از هم بگیرید. عشق، رابطهای زنده است که نیاز به تغذیه دارد. در آخر شب با همسر خود خلوت کنید و از تصمیمها و کارهایتان در طول روز بگویید و مشتاق شنیدن جزئیات طول روز همسرتان باشید. در واقع این کار، فاصلهی صبح تا شبی را که کنار هسرتان نیستید تا حدی جبران میکند.
۳. همسر خود را فرا واقعی تصور نکنید
فکر نکنید که همسر شما مرتکب اشتباه نمیشود یا باید ناخودآگاه کارهایی که شما دوست دارید را انجام دهد. در واقع اگر از رفتاری در همسرتان ناراحت هستید باید آن را به شیوهای درست به او بگویید وگرنه نه تنها درست نمیشود؛ بلکه کار را خراب میکنید. در واقع احساس لج در هر انسانی به مقادیر کم یا زیاد وجود دارد. پس آن را خسیسهای ناپسند که نباید وجود داشته باشد تصور نکنید. نوع بیان و موقعیتی که ناراحتی خود را به همسرتان میگویید، خیلی مهم است.
الف) اگر زن هستید، برای برطرف کردن این موضوع میتوانید با یک غذای مورد علاقه، با ابراز محبت، بیانی نرم و صحبت کردن با تُن صدای پایین (تن صدای بالا اغلب مردان را عصبی میکند و فهم کلمات را برای آنان سخت میسازد) ناراحتی خود را عنوان کنید.
ب) اگر مرد هستید برای همسر خود گل مورد علاقه او (حتی یک شاخه)، شامی در رستوران و کلامی محبتآمیز را تدارک بینید. ابتدا علاقهی خود را به او نشان دهید و سپس ناراحتی خود را بگویید.
۴. از تنها بودن میترسید
اگر از تنها بودن بترسید مشکلاتی را حل نمیکنید چون نمیخواهید شریک زندگیتان به هیچ عنوان، شما را ترک کند و در واقع نمیخواهید قبول کنید که مشکلی وجود دارد. بنابراین در آن لحظه که باید برای حل آن اقدام کنید عقب میکشید و تنها جوری وانمود میکنید که موضوع حل شده است. اما عمیقا به حل موضوع فکر نمیکنیم تنها به تمام شدن شرایط خطری که احساس میکنیم فکر میکنیم.
۵. از زبان بدن برای ابراز احساسات خود استفاده نکنید
در ابتدای رابطه ما بیشتر از کلمات و بیان لفظی استفاده میکنیم تا علاقه و دلبستگی ایجاد شود. چرا فکر میکنیم وقتی این اتفاق افتاد دیگر نیازی به بیات احساسات و کلمات محبتآمیز نداریم؟ از ابراز احساسات به واسطهی زبان بدن بپرهیزید. زیرا که مغز شما اینطور درک میکند که حسی را بیان کرده و منتظر پاسخ است. غاقل از آنکه همسر شما متوجه آن طرز بیان نشده و نمیداند به چه چیزی باید پاسخ دهد. انتظار ما را عصبی و پرخاشگر میکند و همهی برداشتهایمان حق به جانب خود میشود.
۶. مقایسهی رابطهی خود با دیگران
هیچگاه همسر خود را با همسر دیگران و رابطهی خود را با رابطهی دیگران مقایسه نکنید. در واقع این شرایط نه تنها خودمان بلکه همسرمان را نیز آزردهخاطر میکند؛ زیرا که این مقایسه برای هیچکس چه زن و چه مرد خوشایند نیست. حتی بهتر است در حضور همسر خود، از خوبی زوجی دیگر تعریف هم نکنید. بر روی نقاط قوت رابطهی خود تمرکز کنید و سعی در پر رنگ کردن آنها کنید.
۷. از صلح کردن امنتاع میکنید
در بالا گفتیم که در مشاجرات عقب نکشید و بی توجه نباشید ولی از صلح کردن هم پرهیز نکنید. در واقع بهتر است وقتی موضوع حل شد دیگر بحثی وجود نداشته باشد و در گفت و گوهای خود، ارجاعی به مشاجرهی مربوطه ندهیم. کمی گذشت و فکر به علت وجود شما در کنار همسرتان میتواند آتش درونی شما را کمتر کرده و بحث را به سمت صلح پیش ببرد.
۸. همسر خود را به عنوان الویت دوم میبینید
وقتی برای همسر خود آنطور که باید ارزش و احترام قایل نباشید نباید انتظار درک و شعور یک فرد درجه یک را داشته باشید. هنگامی که از این تفکر خودخواهانه خود دست بردارید و همسرتان را مکمل خود ببینید میتوانید به او ارزش و احترامی را که قطعا لایق آن است بدهید. در شرایطی که این اتفاق بیافتد میتوانید تغییراتی که در او ایجاد شده را مشاهده کنید.
دیدگاه تان را بنویسید