مرد معتاد که برادرش را به خاطر سرزنش هایش به قتل رسانده بود، در حالی محاکمه می شود که مادرش خواهان قصاص او شده است.
اظهارات همسر قاتل
سمیرا درباره ماجرا گفت: برادر شوهرم مرد بسیار خوبی بود و همیشه بیشتر از همسرم مراقب من و دختر کوچکم بود.. چرا که همسرم فریدون سالهاست اعتیاد دارد و هر پولی را که به دست میآورد خرج خرید مواد میکند و اگر در این مدت برادر شوهرم نبود نمیدانم چه بر سر من و زندگیمان میآمد. فریبرز همیشه به من میگفت اگر نیاز مالی داشتم به او بگویم. روز حادثه من با برادر شوهرم تماس گرفتم و از او خواستم تا اگر برایش مقدور است برای فرزندم لباس بخریم. نیمساعت بعد او به دنبالم آمد و من و فریبرز و لاله دخترم به خرید رفتیم و بعد از دوساعت به خانه برگشتیم که دیدیم فریدون با دوستش در حال مصرف مواد مخدر هستند، از دیدن این صحنه بشدت عصبانی شدم و همان موقع به شوهرم گفتم که مرا طلاق بده، چون من تحمل زندگی کردن با یک مرد معتاد را ندارم.
همان لحظه فریبرز وارد خانه شد و وقتی او هم صحنه مواد کشیدن برادرش را دید و متوجه شد که من ناراحتم با فریدون دعوا کرد و به او گفت که تو باید به زن و بچهات برسی، اما هرچه پول به دست میآوری هزینه مصرف مواد مخدر میکنی. تو واقعاً لایق این زن و دختر نیستی، اما به یکباره فریدون به آشپزخانه رفت و چاقویی را برداشت و یک ضربه به سینه برادرش زد. همان موقع فریبرز غرق در خون روی زمین افتاد. من وقتی با این صحنه مواجه شدم دیگر منتظر اورژانس نشدم و خودم او را به بیمارستان آوردم که متأسفانه فوت کرد.
اعترافات متهم
پس از اظهارات سمیرا، مأموران برای بازداشت فریدون به خانه آنها رفتند که معلوم شد وی متواری شده است. بررسیها برای دستگیری متهم به قتل آغاز شد، اما نتیجهای نداشت تا اینکه فریدون بعد از چند ماه خودش را به مأموران معرفی کرد و در همان ابتدا با پذیرش قتل برادرش عنوان کرد: من سالها معتاد بودم و خانوادهام از این موضوع خبر نداشتند بعد از ازدواجم فقط همسرم سمیرا متوجه این مسأله شد که به او قول دادم ترک کنم و مصرفم را کم کرده بودم، اما هرچقدر تلاش کردم که به طور کامل آن را کنار بگذارم، نتوانستم.
چند روز قبل از حادثه یکی از پاهایم شکست و برادرم فریبرز کارهای مرا انجام میداد، او برادر خوبی بود. ولی از وقتی فهمید که اعتیاد دارم، مدام به من سرکوفت میزد و من از این موضوع ناراحت میشدم. او آن روز جلوی خانوادهام به من توهین کرد و گفت که لیاقت زن و بچهام را ندارم. حتی برایم چاقو کشید و گفت که تو باید بمیری، ولی چاقو را انداخت و من هم از شدت ناراحتی و عصبانیت و البته ترس چاقو را برداشتم و به سینه او زدم. متهم در ادامه گفت: همسرم مدتی بود که میگفت میخواهد از من جدا شود و حرفهای برادرم هم او را تحریک میکرد به همین دلیل ناراحت شدم. بعد از اینکه سمیرا برادرم را به بیمارستان برد، خیلی ترسیدم و با دوستم فرار کردیم. من از این میترسیدم که همسر برادرم که باردار بود، درخواست قصاص کند. بعد از این ماجرا به مادرم زنگ زدم، او گفت که خودت را تسلیم کن تا بتوانیم با مذاکره موضوع را حل و فصل کنیم.
از طرفی هم، چون خیلی دلم برای دخترم تنگ شده بود تصمیم گرفتم خود را تسلیم کنم تا هر چه زودتر تکلیفم روشن شود.
من از اینکه برادرم را کشتم خیلی پشیمانم. من باعث شدم فرزند برادرم یتیم شود و حتی نتواند پدرش را ببیند. اما در این قضیه زنم هم مقصر است او مدام از من پیش برادرم بدگویی میکرد و باعث میشد تا برادرم مرا سرزنش کند.
بعد از اظهارات فریدون و صدور کیفرخواست مادر متهم به دادسرا مراجعه کرد و گفت: پسرم منتظر به دنیا آمدن فرزندش بود، اما نتوانست بچهاش را ببیند. این بچه حالا ۱۱ ماهه است و من از طرف خودم و نوهام درخواست قصاص دارم. فریدون برادرش را کشته و باید تاوان اشتباهش را پس بدهد. پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران شعبه مستقر در شهریار فرستاده شد تا بزودی فریدون محاکمه شود.