«پارسال این موقع این پیاده رو جای سوزن انداختن نداشت. از همه جا میآمدند همین جا برای خرید؛ هیأتهای تهران و شهرستانها. بساط ابزار تعزیه فروشها هم به راه بود. چه برو و بیایی.» این را میگوید و نگاهش روی پرچم نیمه دوخته یاحسین(ع) خیره میماند. دوباره مشغول دوختن میشود. نخ سبز روی پارچه سیاه مینشیند و قوسهای نوشته را پر میکند.
جی پلاس، این مغازه در راسته خیابان ناصرخسرو ۸۰ سال قدمت دارد، از وقتی که عباس جلالی، پرچمدوز قدیمی هنوز به دنیا نیامده بوده و عمویش در پرچم دوزی مشغول بوده و بعدها بیرق کسب و کار خانوادگی را به دست برادرزاده داده و خودش رفته است.
دور و برش را بیرقهای دوخته شده و پرچمهای آماده افراشتن پوشاندهاند و با صدای چرخ خیاطی دو همکار قدیمی، خوب جوردرآمدهاند. «هرسال از عید غدیر به بعد دیگر اینجا شلوغ میشد. ما ۵، ۶ تا مغازه هستیم که در طول سال کار میکنیم. غیر از ما در این ایام از جاهای دیگر هم میآمدند بساط میکردند. از یک ماه قبل محرم، یک قسمت از مغازههای لباس فروشی را اجاره میکردند و ابزار عزاداری دهه اول محرم را میفروختند. امسال بهخاطر بیماری کرونا و پروتکلهایی که دولت داده، مغازههایی که لوازم محرم میفروختند هم دیگر فروشی ندارند، چه برسد به آنها که موقت میآمدند و فقط در این ایام از این راه درآمد داشتند. فروش طبل و سنج و زنجیر بهخاطر اینکه ایجاد تجمع میکند، ممنوع است.
فقط فروش پرچم مجاز است چون ربطی به تجمع ندارد و میتوانند در خیابان آویزان کنند، همانطور که برای عید غدیر هم پرچم گرفتند از ما و در خیابان و سر در خانهها نصب کردند. الان همین ایستگاههای صلواتی که جمع شده، کلی از درآمد همین فروشندگان بیرق و پرچم را کم کرده است چون فروشمان به آنها زیاد بود. الان گفتهاند در مساجد و هیأتها هم تجمع نکنید. از یک طرف قیمتها هم نسبت به پارسال سه برابر شده و در کنار کرونا باعث شده که کار ما کسادتر باشد.»
او به جلوی در مغازه و جایی که یک بیرق سیاه حاشیه دار آویزان است، اشاره میکند و میگوید:«الان این چاپیها را که قبلاً ۸، ۷ هزار تومان میفروختیم، خودمان میخریم ۱۴ هزار تومان و ۲۰ هزار تومان باید بفروشیم. قیمت پرچمهای دوخته هم از ۱۵۰ هزار تومان برای اندازه متوسط شروع میشود.»
برای محمد صادق اورامینژاد اهل کردستان هم که سالهاست سر خیابان ناصرخسرو پر علامت میفروشد، امسال کسادترین سالی است که در ذهنش سراغ دارد. در احاطه پرهای رنگی نشسته و منظره مقابل را تماشا میکند؛ آدمهای ماسکزده که با عجله در حال آمد و شد هستند.
بازار دیگر از تفرجکنندگان خالی شده و کمتر کسی را میشود دید که به قصد گشت وگذار آمده باشد. «هرسال از دو ماه قبل از محرم سرمان شلوغ میشد. امسال فروش صفر است. در واقع هنوز هیچ فروشی نداشتهام و فکر هم نمیکنم خبری بشود.» پرها در باد تکان میخورند؛ نارنجی، سبز، سرخابی، آبی. از مراکش آمدهاند. مرد حرف دیگری ندارد. سکوت میکند و دوباره بهمنظره روبهرو خیره میشود.
آن سوی خیابان بچههای هیأت شهرک ولیعصر یا به قول خودشان «شهرک ولیعصر اوشاخلاری» اما شور و حال شان دست کمی از سالهای پیش ندارد. ۱۴، ۱۳ سالهاند و همگی ماسک زدهاند. آمدهاند خرید برای چلچراغ هیأت. دارند با پرفروش کنار خیابان چانه میزنند که پرهایش به بزرگی و پُری پرهای مراکشی نیستند اما ارزانند و به صرفه.
هیأت امسال با سالهای قبل چه فرقی دارد؟ یکی از بچهها جواب میدهد:«باید فاصلهمان را حفظ کنیم. ماسک بزنیم و طبق پروتکل رفتار کنیم.» تقریباً از هرکه در این راسته سؤال میکنم، چه فروشنده و چه خریدار، همه نامی از پروتکل میبرند و این نشان میدهد که در جریان اخبار و اطلاعیههای وزارت بهداشت و ستاد کرونا هستند.
مرد جوان که همراه بچههاست و سرپرست گروه بهنظر میرسد، در ادامه حرف پسرنوجوان شروع میکند به توضیح دادن:«هیأت امنا گفته چلچراغ داخل هیأت میماند و اکیداً هم خارج نمیشود که باعث تجمع نشود. گفتهاند هرچه وزارت بهداشت بگوید، ما به آن عمل میکنیم و کاری غیر از آن نمیکنیم.»
فرزاد محمدی خودش خواننده است و دوتا آهنگ هم بیرون داده که یکی از آنها برای امام رضا(ع) است. او برای هیأت هم مداحی میکند. میگوید:«ما خودمان هیأتی هستیم و ایمانمان بهمان میگوید باید آیین محرم و عزاداری برای سیدالشهدا(ع) را زنده نگه داریم اما عقلمان هم حکم میکند سلامت خود و دیگران را بهخطر نیندازیم چون جان هم ارزش دارد و باید در حفظ آن تلاش کنیم. وقتی بیرون برویم به هرحال نزدیک میشویم و نفسها به هم میخورد و آنقدر نمیشود مراعات کرد و جلوی انتقال ویروس را گرفت. ما الان با حفظ فاصله در هیأت عزاداری میکنیم و اگر هیأت امنا اجازه دهد، بیرون هم با همان حفظ فاصله میرویم. الان مثلاً اگر ۵۰ نفر داخل هیأت بودند، گفتهاند بیشتر از ۳۰ نفر نباید توی حسینیه باشند. آن ۲۰ نفر میتوانند در خانه عزاداری کنند. در مورد غذا هم دیگر در داخل هیأت غذایی خورده نمیشود و بستهبندی بهداشتی میشود و بیرون داده میشود که هیچ تجمعی نباشد. بههرحال این ویروس خطرناک و بسیار مسری است. دیشب شنیدم که پدر یکی از بچههای هیأت کرونا گرفته و خیلی ناراحت شدم. باید برای حفظ سلامتی همدیگر تلاش کنیم. امام حسین(ع) هم دوست ندارد ما آسیب ببینیم.»
برخلاف آنچه فکر میکردم خبری از فروش ماسکهای طرح عاشورایی نیست. یکی از مغازهدارها میگوید چند نمونه برای فروش آورده بودند اما استقبال زیادی نشد.
مسعود رازی از دیگر فروشندگان راسته پرچم فروشان که ۲۰ سال است در این حرفه مشغول به کار است میگوید:«امسال از شهرستان هم هنوز کسی برای خرید نیامده در حالی که هرسال مشتری از شهرهای مختلف زیاد داشتیم و نمایندگان هیأتها برای خرید میآمدند. خیلی هیأتها مثل قبل برگزار نمیشوند مثلاً در یزد شنیدهام که خیلی تکیهها را برپا نمیکنند تا سلامتی مردم حفظ شود.طبعاً کرونا مثل خیلی مشاغل دیگر روی کار ما هم تأثیر گذاشته است.»
تی شرتهای سیاه بچگانه با نوشتههای سبز و قرمز یاحسین(ع) و یاابوالفضل(ع) ورودی یکی از مغازهها بهعنوان نمونه روی دیوار نصب شدهاند. کنارشان یک کارتن زنجیر کوچک هم هست. دو سال قبل که برای تهیه گزارش به این راسته آمده بودم، خیلی والدین با بچههایشان آمده بودند تا برای محرم خرید کنند؛ از پیراهن و سربند و زنجیر گرفته تا سنج و طبلهای کوچک. بچهها خصوصاً پسربچهها محرم را دوست دارند و از همان بچگی آیینهایش را فرا میگیرند. حالا با اینکه دیگر خبری از خریداران کوچک و بزرگ نیست، اما بوی محرم را میشود در همین بازار خلوت حس کرد. پرچمهای آویخته یاحسین(ع) البته هروقت سال هم که از این راسته خیابان ناصرخسرو بگذرید، شما را یاد محرم میاندازد که بهقول مرد جوان خواننده، باید توی دل آدم باشد یادش.