اسطوره هایی که زندگی زناشوییتان را به خطر می اندازند
اگر در زندگی مشترک انتظارات غیرمنطقی زوجین از یکدیگر اصلاح شود، تاثیر منفی آن ها بر رابطه زوج ها کاهش می یابد.
جی پلاس، گاهی اوقات زوجین در زندگی مشترک، انتظارات غیر منطقی و غیر واقع بینانهای از خود، همسر و رابطه شان دارند، این انتظارات غیر واقع بینانه یا "اسطورهها" باید اصلاح شوند تا اثر منفی آنها بر رابطه و رفتار زوجین کاهش پیدا کند.
انتظارات زوجین از تجربه شخصی آنها گرفته شده است و این تجارب از فرهنگ، جامعه و خانواده کسب شده است، به عبارتی اسطورهها آموخته شده و اکتسابی هستند. بعد از ازدواج بعضی از این اسطورهها حذف شده و بعضی از آنها باقی میمانند، در صورتی که اسطورههای منفی باقی بمانند، سلامت رابطه زوجین را به خطر میاندازند.
بعضی از اسطورهها بقایای پیامهای خانوادههای اولیه و اصلی هستند که والدین، آنها را بدون اینکه خود آگاهی داشته باشند، به فرزندانشان آموزش دادهاند. زوجهایی که در ابتدای ازدواج خود و پس از آن با اسطورهها مواجه میشوند و نسبت به آنها شناخت پیدا میکنند، فرصت مناسب تری را برای بحث درباره آنها پیدا میکنند. زوجین هر چقدر پیامهای غیر واقع بینانه را بیشتر کشف کنند، بیشتر قادر میشوند باورها و رسوم مشترک جدیدی را برای رابطه خود خلق کنند.
بعضی از اسطورههای متداول در روابط زوجین
اگر یکدیگر را دوست داریم باید همیشه خوشحال باشیم
این تفکر و باور غیرمنطقی است. واقعیت این است که زن و شوهرها میتوانند یکدیگر را خیلی دوست داشته باشند و در عین حال گاهی اوقات خوشحال نباشند، به عبارتی خوشحال نبودن میتواند به دوست داشتن یا دوست نداشتن یکدیگر ربطی نداشته باشد. در زندگی روزمره عوامل زیادی میتوانند باعث شوند که انسان خوشحالی خود را از دست بدهد، از بین رفتن خوشحالی نیز به معنی دوست نداشتن همسر نیست. افرادی که این باور در ذهن آنها وجود دارد به محض اینکه همسرشان در کنار آنها است و ناراحت به نظر میرسد، احساس میکنند که همسرشان آنها را دوست ندارد، وگرنه کنارشان احساس ناراحتی نخواهد کرد. این انتظار و باور غیر واقع بینانه نیست که رفتار و احساس فردی را که به آن باور دارد، تحت تأثیر قرار میدهد.
ما باید بدون توجه به تأثیری که بر روی همسرمان میگذاریم کاملاً با یکدیگر صادق باشیم
صداقت در رابطه زوجها خوب است، اما اعتقاد به اینکه زن و مرد باید در همه مسائل زندگی خود با یکدیگر صحبت کنند، منطقی به نظر نمیرسد. این باور باعث میشود که زن یا مرد مسائلی را که برای آنها در گذشته اتفاق افتاده، حتی اگر در زندگی امروز و رفتارشان کوچکترین تأثیری ندارد، بیکم و کاست برای همسرشان بگویند.
بیان بعضی موارد مربوط به گذشته میتواند اثر منفی در ذهن همسر بگذارد، به همین دلیل بیان عواملی که تأثیر منفی بر روابط دارند منطقی به نظر نمیرسد. زوجین نباید به یکدیگر دروغ بگویند، اما لازم نیست که همه مسائل مربوط به خود را بگویند. فردی که این باور در او وجود دارد بدون توجه به تأثیر مثبت یا منفی بر همسر خود، مسائلی را بیان میکند که میتواند رابطه را تخریب کند.
اگر یکدیگر را دوست داریم باید همیشه با هم باشیم
این باور غلط باعث میشود فرد احساس کند که اگر همسرش او را دوست دارد باید همیشه و همه جا با او باشد. واقعیت این است که در زندگی زوجها لحظاتی پیش میآید که لازم است یا شوهر تنهایی به جایی برود یا به همسرش اجازه بدهد که به تنهایی جایی برود یا حتی لحظاتی را تنها باشد. اینکه زن و شوهر با هم باشند خوب است، اما اگر گاهی با هم نباشند به معنی دوست نداشتن یکدیگر نیست. به عبارتی زن و شوهر میتوانند یکدیگر را دوست داشته باشند و در عین حال گاهی اوقات در کنار هم نباشند. تنهایی به مهمانی یا مسافرت رفتن نشاندهنده عدم علاقه به همسر نیست و با همسر به مهمانی و گردش رفتن نیز به نشانه علاقه مندی نیست. مردی که این باور را دارد در صورتی که همسرش لحظاتی را با او نباشد احساس رنجش و ناراحتی میکند و این احساس او در رابطه با همسرش اختلال ایجاد میکند.
زمانی که مشکلی پیش میآید باید مشخص کنیم مقصر کیست
این موضوع که در مشکلات زناشویی یک نفر مقصر است و باید مقصر مشخص شود، باوری غلط است. در بسیاری از مشکلات زناشویی واقعاً کسی مقصر نیست، بلکه مشکل حاصل تفاوت دیدگاه و نظر زوجین است. زمانی که دیدگاه دو نفر درباره مسألهای متفاوت است و آنها زاویه دید متفاوتی دارند و مشخص کردن مقصر نه مفید است و نه ممکن. فردی که این باور در ذهنش عمیق شده، در اختلافات عقیده دارد که همسرش مقصر است، به همین دلیل تأکید افراطی دارد که مقصر باید مشخص شود، تغییر این تفکر به بهبود ارتباط زوجین کمک زیادی میکند.
رابطه خوب خود به خود اتفاق میافتد
بعضی از افراد اعتقاد دارند که رابطه خوب با همسر یک شانس است، آنها عقیده دارند اگر زن و شوهر یکدیگر را دوست داشته باشند خود به خود خوشبخت خواهند شد. این یک باور غلط است. رابطه خوب احساس خوشبختی، نیاز به این دارد که انسان برای به دست آوردن آن تلاش کند. احساس خوشبختی به کسی اهدا نمیشود، بلکه در اثر تلاش انسان برای ایجاد رابطه خوب با همسرش به دست میآید. کسی که باور فوق را دارد، منتظر میماند رابطه خوب با همسرش خود به خود ایجاد شود و اگر این رابطه ایجاد نشود، ممکن است بگوید شانس ندارد یا ما به درد هم نمیخوریم، وجود این باور باعث عدم تلاش فرد برای بهبود رابطه و ایجاد رابطه خوب و لذت بخش میشود.
زن و شوهر باید همیشه نزدیک هم باشند
اینکه زن و شوهر نزدیک هم باشند خوب است، اما اگر گاهی هم از یکدیگر دور باشند مشکلی ایجاد نمیشود. کسی که باور فوق را دارد اگر لحظهای از همسرش دور باشد، احساس میکند که او را از دست داده و یا احساس میکند همسرش او را دوست ندارد. این باور باعث میشود که حتی اگر در یک مجلس مهمانی همسر فرد با او کمی فاصله فیزیکی پیدا کند، احساس بسیار بدی پیدا کند. گاهی حتی لازم است که زن و شوهر از هم فاصله بگیرند، در غیر این صورت ممکن است این احساس ایجاد شود که همسر استقلال فرد را گرفته است. باور فوق در صورتی که تغییر نکند میتواند در رابطه زن و شوهر اختلال ایجاد کند.
ما اگر یکدیگر را داشته باشیم، نیازی به خانواده و دوستان نداریم
این باور غیرمنطقی که اگر یکدیگر را داشته باشیم نیازی به خانواده و دوستان نداریم، باعث میشود که زن یا شوهر از اینکه همسرش با خانواده و دوستانش ارتباط دارد احساس ناراحتی و نارضایتی کند. این چنین فردی عقیده دارد زن و شوهر باید خود به هم وابسته باشند و به دوستان و خانوادهها نیاز نیست. صاحب این باور خانواده و دوستان را عامل ایجاد اختلال در روابط با همسرش تلقی میکند. این باور غلط اگر اصلاح نشود میتواند روابط زوجها را با هم و با اطرافیان با مشکل مواجه کند. واقعیت این است که ارتباط متعادل با خانواده و دوستان میتواند حافظ رابطه زن و شوهری باشد. زن و شوهر علاوه بر اینکه که به یکدیگر نیاز دارند به ارتباط با خانوادههای خود و دوستانشان نیز نیاز دارند. اگر رابطه با دوستان و خانوادهها متعادل باشد، در ایجاد استحکام در رابطه زن و شوهری نقش اساسی دارد، به همین دلیل این باور غلط باید اصلاح شود.
دیدگاه تان را بنویسید