پیرامون اهمیت تناسب شخصیتی در ازدواج؛ یک روانشناس با سابقه دانشکده پزشکی کالیفرنیا در تحقیقات اخیرش به نتایج جالبی از شناخت شخصیتی افرادی رسیده که گاهی علی رغم سن بالا هنوز به بلوغ فکری نرسیدهاند و اصطلاحا هنوز کودک هستند!
گروه سبک زندگی جی پلاس؛ نسترن صائبی: دکتر فارست تالی (Forrest Talley) بیش از 20 سال است که در دانشکده پزشکی کالیفرنیا در حال مطالعه و بررسی روابط عاطفی است و حرفهای بسیاری در این زمینه دارد. او مقالهای را اخیرا در نشریه «روانشناسی امروز» به چاپ رسانده است که به مخاطبان نشانههایی را گوشزد میکند که اگر در رابطه عاطفی با شخصی هستید که ارزش نسبی ازدواج و زندگی مشترک میان شما وجود دارد؛ می توانید به درک دقیق تری از تناسب شخصیت همدیگر که یک اصل مهم برای شروع زندگی است، نیز برسید.
انتشار این مقاله در مجله "روانشناسی امروز" که از معتبرترین نشریات روانشناسی دنیاست، می تواند بر اعتبار آن بیافزاید؛ چرا که مجله علمی مزبور از سال 1967 مقالاتی را با تمرکز ویژه بر موضوعاتی مانند عشق، روابط عاطفی، شادی، موفقیت، افسردگی و خودتوانمندسازی فعالیت کرده و به به تفسیر نظرسنجیهای اخیر روانی و مطالعات در یافتههای دیگر از جمله مغز، عصبشناسی و داروشناسی میپردازد.
کودکی در بدن یک بزرگسال!
به گفته فارست تالی، چندین سال است که یک روند موذیانه در بین جوانان به چشم میخورد. هزاران داستان شخص اول در نشریات حرفهای به چاپ میرسد که نشان میدهد یک سری افراد سر راهتان سبز خواهند شد که در نگاه اول نمیتوان حدس زد بزرگسال هستند یا کودک. در حقیقت باید گفت ممکن است با افرادی برخورد کنید و وارد رابطه عاطفی شوید که «کودکی هستند در بدن یک بزرگسال» یا «بزرگسالنما» هستند.
این افراد معمولا در دهه دوم و گاهی دهه سوم زندگی و حتی بعضا بالاتر از آن هستند؛ ولی هنوز به بلوغ شخصیتی نرسیدهاند! اما جالب اینجاست هنگام ملاقات با این افراد، ممکن است اغلب آنها را فردی جالب و جذاب بینید.
خودجوش و گاهی ساده به نظر می آیند و این جذابیت آنها را صد چندان میکند. اما بعد از مدتی ممکن است به ناگهان خود را در مقابل یک کودک یا بزرگسالنما بینید که به هیچ عنوان هیچ حسابی نمیتوان روی آنها باز کرد؛ چه برسد به یک عمر زندگی!
این بزرگسالنماها در نگاه اول به دلیل غلو جوانی، حس رها شدگی و انرژی مضاعفی که آنها را به افراد سرگرمکنندهای تبدیل میکند، جذاب به نظر میرسند.
البته هیچ کدام از تعاریف بالا از نظر منطقی و عقلانی بد نیستند و در واقع شما خودتان را در مقابل فردی میبینید که کودک درونش کاملا بیدار است، اما مساله از جایی آغاز میشود که با این فرد وارد رابط عاطفی میشوید و به او به عنوان زن یا مرد آینده خود فکر میکنید؛ اینجاست که اگر تناسبی با او نداشته باشید، فرد شوخ و سرگرمکننده شما به کابوس بزرگ زندگیتان تبدیل میشود.
اگر دوست دارید با یک شخص "بزرگسالنما" وارد رابطه عاطفی شوید و ویژگیهای شخصیتی خودتان متفاوت است، باید بدانید که احتمالا روی یک رابطه کاملا شلوغ و بهم ریخته سرمایهگذاری خواهید کرد که میتواند با ناامیدی، سردرگمی و حتی درد همراه باشد.
"تیپ شخصیتی شما چیست؟" تناسب از مهمترین و اصلیترین معیارهای ازدواج است. اگر تیپ شخصیتیتان از نوع ویژگی شخصیتی پایدار است که حتی در مواقع ناامیدی و خستگی باز هم استقامت به خرج میدهید، باید بگوییم، رابطه با افراد "بزرگسالنما" که تناسبی با شخصیت او ندارید، شاید در این رابطه ناامیدی، سردرگمی و درد بیشتری را تجربه کنید و وارد یک چرخه پرتکرار شوید.
اگر چه این احتمال وجود دارد که به مرور زمان، عشق واقعی شما باعث بلوغ فکری طرف مقابلتان شود، اما تجربه نشان داده که امکان دارد در سالهای بعد از آن دوباره در مرحله نوجوانی گیر کند؛ بعضی اوقات حتی شاید برای چند دهه!
دکتر فارست تالی به 6 علامت و نشانه اصلی که نشان میدهد شخص مقابل شما به بلوغ فکری رسیده یا فقط یک بزرگسالنماست، اشاره میکند که بخش نخست آن را میخوانید:
1. بحرانسازی کاذب
برای بزرگسالنماها همه چیز یک بحران است و باید سریعا در مقابل چیزهایی که برایشان اتفاق میافتد، واکنش نشان دهند. زندگی عاطفی با این افراد بیشتر شبیه به بازی پینبال است که از یک بحران به بحران دیگری میرود.
بزرگسالنما یک روز به سراغتان میآید و با حرص برایتان تعریف میکند که رئیسش به دوستش ترفیع داده، در صورتی که این را کاملا حق خودش میداند. این اتفاق را فاجعه قلمداد کرده، زیرا نشانه بیعدالتی رئیس و سیستم کاریاش می داند؛ اما به این اشارهای نمیکند که مثلا همکارش به دلیل اینکه ساعات طولانیتری کار کرده و عملکرد بهتری داشته، ترفیع گرفته است. صحبتی که اکثر اوقات در این شرایط میگویند، این است: من دیگر باید از این شرکت بیرون بیایم! بگذار آنها ببینند که بدون من آن شرکت به چه روزی میافتد!
یا ممکن است یک روز به دلیل اینکه دوستش تماس تلفنیاش را جواب نمیدهد، عصبانی و ناامید شود و این کار دوستش را نشانه بیتوجهیاش بداند. و اما راهحلی که همیشه در این مواقع ارائه میدهد: او را کنار میگذارم. من به دوستی مثل او احتیاجی ندارم!
یا ممکن است یک روز مثلا سر لایک نکردن پستش توسط رفیقش مثل مار زخمی به خودش بپیچد یا وقتی با او حرف حساب میزنید، خودش را در موضع افسردگی و بدبختی، فرض کند و نشان دهد.
یک نکته حرفهای: اگر این افراد سعی میکنند که با جملات قصارشان شما را به اشتباه بیندازند، تقریبا نباید اعتنایی کنید و آنها را به حال خودشان رها کنید تا شاید به شرایط روحی پایدار و آرامش برسند.
2. اگر با او مخالفی، آدم بدی هستی!
بزرگسالنماها یک قانون نانوشته دارند: اگر با آنها موافق نیستید، احتمالا آدم بدی هستید. نوع خلاقانه این آدمها در مواردی که با آنها مخالفت میکنید، به شما القا میکنند که به آنها صدمه میزنید. حتی گاهی میگویند: سخنان شما نوعی خشونت علیه من است!
اگر به منظور شناخت شخصیتی، تازه با شخصی با ویژگیهای افراد بزرگسالنما، وارد رابطه شدهاید یا اکنون با او زندگی میکنید، ممکن است تجربه کرده باشید که "گاهی با تلاشهای واهی سعی میکنید نشان دهید منظوری از حرفتان نداشتید اما در نهایت هم ممکن است تنبیه شوید که مثلا برایشان یک غذای ویژه درست کنید یا تمام خریدهای یک تا دو هفته خانه را شما انجام دهید یا خانه را مثل دسته گل کنید."
اشتباه دیگری که ممکن است از شما در مواجهه نامتناسب با این نوع از افراد سر بزند این است که "گاهی مجبور میشوید به گناهان نکردهتان نیز اقرار کنید و تمامی این اقرارها در کتاب اشتباهاتتان نوشته خواهد شد! تمامی این اعترافات در نهایت از شما یک ماهیت ناخوشایند میسازد و شما را به آدم بدِ داستان تبدیل میکند؛ آن هم به این دلیل که شما با طرفتان موافق نیستید! "
3. این شما هستید که اشتباه میکنید
بزرگسالنماها یک ویژگی دیگری هم دارند که ممکن است اختلاف نظرهایشان با کسی تناسبی با او ندارد، تمامی نداشته باشد. این فقط به موضوعات مهم زندگی مربوط نمیشود، بلکه در موارد جزئی هم بعضا می توانند با شما اختلاف نظر داشته باشند؛ طبیعتا از شما هم انتظار میرود که در هر کدام از این موارد عذرخواهی کنید. زیرا این شما هستید که عمدتا اشتباه می کنید و اشتباه میگویید.
معمولا حق با آنهاست؛ آنها توانایی ایجاد یک درگیری را حتی از بیاهمیتترین موضوعات دارند و می توانند که از کاه کوه بسازند. پس فراموش نکنید، این عذرخواهی می تواند هیچ وقت تمامی نداشته باشد. باید آمادگی پس گرفتن حرفهایتان چه در مورد برنامههای بیرون رفتن و چه دیدگاهی که نسبت به بعضی از دوستانتان را داشته باشید؛ چرا که ممکن است با توفانی از بحثهای مختلف مواجه شوید که بعضا می توانند هیچ اساس و منطقی نداشته باشند.
4. به دنبال تائید گرفتن از شما هستند
بزرگسالنماها معمولا نقش یک قربانی را بازی میکنند. امکان دارد در اوایل ارتباط با این افراد، تحت تاثیر قرار بگیرد که چقدر با آدمهای مظلوم و بیزبانی مواجهید. آنها بدون آنکه متوجه باشند (صرفا بر اساس ویژگی های شخصیتی ناخودآگاهشان) توانایی این را دارند که در مقابل همکاران، خانواده و حتی گربه همسایه هم نقش یک قربانی را برای شما بازی کنند و از آنجا که شریک زندگی شما همیشه یک قربانی بوده و هست؛ پس همیشه به توجه و پشتیبانی نامحدود شما نیاز دارد.
این موضوع احتمالا به اینجا ختم نمی شود؛ چرا که وضعیت قربانی بودن این افراد میتواند در آیندهای نزدیک، ابزاری برای کنار گذاشتن حتی تعهدات معمولی بزرگسالانه او شود؛ یعنی ظرفیت بالقوه شانه خالی کردن از زیر کارها و مسئولیتهایشان وجود دارد.در مواجهه با چنین شرایطی هیچ وقت سعی نکنید این موضوع را به رویشان بیاورید و شکایت کنید که چگونه قربانی شدن پیاپی او، مثلا وظایف و مسئولیتهای شما را سنگینتر میکند؛ چون ممکن است بلافاصله انگشت اتهام به سمت شما بگیرند و دوباره مجبور به عذرخواهی شوید.
5. هیجان حرف اول را میزند
برای بزرگسالنماها احساسات و هیجان تقریبا همه چیز است. به معنای دیگر، این افراد سرتاپا هیجانند و این هیجانات هستند که رفتارها را در آنها شکل میدهد.
از آنجا که بعضا کورکورانه از احساساتشان پیروی میکنند، گاهی ممکن است سفره دلشان را برایتان باز کنند و مثلا بگویند: به همه چیز گند زدم. و این موقع است که شما تصور میکنید بهترین زمان است تا به شریک زندگیتان اشتباهاتش را گوشزد کنید و بگویید که مسئولیت کارهایش را به عهده بگیرد. اگر واقعا به این موضوع دارید فکر میکنید، نتیجه میگیریم که هنوز مورد شماره دو را به خوبی نخواندهاید! سعی کنید به یاد داشته باشید که این افراد حق به جانب هستند و معمولا زیر بار نمیروند که اشتباه میکنند.
شاید هم میخواهید از توصیهها چشمپوشی کنید و با شجاعت پیش بروید و بگویید که "متاسفید که این اتفاق افتاده، اما بهتر است که از آن درس بگیرد"؛ در این صورت مستقیما به شماره سه رجوع کنید.
6. او سزاوار داشتن چیزهای خوب است
بزرگسالنما چیزی را میخواهد، چون مستحق آن است. مثلا اتومبیل، لباس، وسایل الکترونیک، جواهرات و موارد دیگر برای او خریداری میشود، چون او سزاوار آنهاست. البته کلمه «سزاوار» کمتر از دهان آنها بیرون میآید و معمولا غیرمستقیم این موضوع را به شما القا میکنند.
اما در مواقعی که مجبور به توضیح در مورد خریدهایی می شوند که شما به آنها انتقاد دارید (فارغ از اینکه حق با چه کسی است)، عمدتا میگویند: "ما فقط یک بار زندگی میکنیم. من دردهای زیادی در زندگی چشیدهام، الان باید طعم خوشبختی را بچشم".
چنین شخصیت هایی اگر در نتیجه بدهیها، بحران مالی شروع شود، بعضا مضطرب میشوند و از شما میخواهند که او را راحت بگذارید! باز هم شاید وسوسه شوید و فکر کنید که این اتفاق یک تجربه خوب برای یادگیری اوست، اما یادتان باشد او آسایش خود و پشتیبانی شما را بیشتر از همه چیز نیاز دارد. پس سعی نکنید در این زمان مسئولیت پذیری مدنظرتان را به او یاد بدهید.
به گزارش جی پلاس؛ نهایتا می توان نتیجه گرفت که بحرانها و ایناسترسها و لحظات کمترین درس را به بزرگسال نماها می دهند و شاید درس شما این است که اگر هیچ تناسب شخصیتی با چنین افرادی ندارید و هنوز زندگی مشترک را شروع نکردید، جدی تر از قبل به آینده فکر کنید و اگر برای ازدواج با چنین اشخاصی اجباری وجود دارد یا اکنون مشغول زندگی با شخصیت های مشابه آنها هستید، به دنبال بهترین و موثرترین راه چاره برای درمان و حل مشکلات شخصیتی طرفین به روش های درست علمی و اداره زندگی مشترک خود باشید.
دکتر تالی میگوید که برخلاف نوجوانی که با مشکلات دست و پنچه نرم میکند تا به رشد عاطفی- اجتماعی خود ادامه دهد، یک بزرگسالنما ناخودآگاه تمایلی به بلوغ ندارد. در نتیجه برخلاف نوجوان واقعی که به رشد خود ادامه میدهد، بزرگسالنما برای مدت طولانی در جا میزند و در وضعیت فعلی خود باقی میماند.