افشاگری بیسابقه امیرحسین صادقی درباره تیمملی و داغ کردن جباری برای رحمتی!
صادقی میگوید در جلسه کاپیتانی استقلال در هرمزگان مجتبی جباری خطاب به رحمتی گفت وقتی فلان بازیکن و فلان بازیکن هستند اصلا تو چرا باید بازوبند را ببندی؟
به گزارش جی پلاس؛ امیرحسین صادقی مدافع سابق استقلال و تیم ملی دست به افشاگری بی سابقهای درباره اتفاقات تیم ملی و همینطور استقلال زد.خلاصهای از گفت و گوی او با آخرین خبر را می خوانید؛
*در جام جهانی رقبای سرسختی مثل نصرتی، رحمان رضایی، گل محمدی وسهراب بختیاریزاده را به عنوان رقیب داشتیم.
*در جام جهانی آلمان تیم ملی سرم شیره میمالیدند تا بازی نکنم! هم مربیان و هم بازیکنان!
*در چشم دایی نگاه کنند پاس ندهند؟ راستش اختلاف زیاد بود. حرفی زده می شود اتفاقی هم پشت آن بوده است. اینکه در چشم دایی نگاه می کردند، پاس نمیدادند، چند دستگی بازیکنان و همه به نظرم تمام این اتفاقات باعثش مربی تیم ملی بود. مقصرش برانکو بود. او دیسیپلین مربیگری در جام جهانی را نداشت!
*وقتی تیم راهی جام جهانی شد، برانکو فقط یک مربی بود! اصلا کسی حرفش را نمیخواند. کی روش 8 سال در ایران روی حرفش همه حساب می کردند ولی وقتی تیم رفت جام جهانی کسی روی حرف برانکو حساب نمی کرد.
*هر اتفاقی فکر کنید، در اردوی تیم ملی می افتاد!
*در دوره برانکو فقط یک کتک کاری داشتیم و آن هم دعوای بداوی و رحمان در زمین بازی بود.
*اختلاف دو علی(دایی و کریمی) را رسانه ها رقم می زدند. یکسری مخالف دایی هستند یکسری مخالف کریمی.
*معجزه هیچی، بازی معروف کره جنوبی یک بار روانی سنگینی روی ما بود. فکر میکنم آن بازی عجیب و غریب بود.
*کیروش قطر را به ایران فروخته؟ خیلی انگها و تهمتهای بدتر از اینها قبل از سه بازی آخر مقدماتی جام جهانی 2014 به کی روش و بازیکنان زدند.
*از گذشته درس بگیریم؟ دو جام جهانی با کی روش رفتیم بعد او را کنار گذاشتیم. چه درسی از گذشته بگیریم؟! الان مربی نداریم، رئیس نداریم. همه اینها درد است. با کی روش کلی حرف برای گفتن داشتیم. چه شد؟!
*مجتبی جباری به استقلال آمد و آن جلسه معروف در هرمزگان برگزار شد. جباری گفت کی گفته رحمتی باید بازوبند ببنده؟! مگه این و این و این نیستند که تو باید بازوبند ببندی؟! به من گفت تو چرا بازوبند را به رحمتی دادی؟ گفتم آقای قلعه نویی گفت بازوبند را به مهدی رحمتی بده نظرم هم نبوده!
*من یاد گرفتم استقلالی اگر استقلالی باشد تن به پرسپولیس رفتن نمی دهد.
*من با پرسپولیس فقط یک قرارداد بستم. از لج مدیرعامل و سرمربی تیم. با یکی از دوستان پرسپولیسی که دوستش دارم و دوست نزدیک دایی هم هست، به دیدار آقای عباس انصاریفرد رفتیم. در شرکت جورابان قرارداد صوری بستیم. می خواستم با همان قرارداد به استقلال برگردم.
*امیرحسین صادقی به تنهایی اعتقاد ندارد آقازاده ها تصمیم گیرنده فوتبال هستند، علی دایی هم هست. یک نمونه اش پسر وزیر ورزش است. من اسمش را نمیآورم. خیلی ها هستند. نه ورزش. بلکه در همه جای دولت آقازاده تصمیم گیرنده هستند. تصمیمات کلان فوتبال برای وزارت ورزش درباره استقلال و پرسپولیس را یک آقازاده می گیرد.
*من رو سند می گویم یک آقازاده تصمیم گیرنده دو باشگاه بزرگ پایتخت است.
*در فدراسیون فوتبال هم آقازاده تصمیم گیرنده است؟ می خواهی دنبال وکیلم باشم؟ من را به حاشیه نبر!
*متاسفانه هواداران رقیب بعد از مصاحبه ام در برنامه شب های فوتبالی انواع و اقسام فحاشی را به خانواده ام کردند.
*من دوره استراماچونی هم گفتم تا 1400 هوادار امید قهرمانی نداشته باشند. هنوز هم این حرف را می زنم. یعنی تا آخر این دولت! دیگر مشخص است.
*عقیده دارم استراماچونی را فقط آوردند که بگویند یک مربی خارجی آوردیم. باورشان نمی شد نتیجه بگیرد. فقط می خواستند هوادار را ساکت کنند. گفتند زیاد گران هم نیست. نمی دانستند استراماچونی موفق می شود.
*مربی خارجی وارد حاشیه فوتبال نمی شود. استراماچونی یک حرف داشت. پولم را بدهید. اصلا مگر فتح الله زاده را می شناخت که بگوید او باشد من نیستم؟ فتح الله زاده چکار به استراماچونی داشت؟!
*متاسفانه در مدیریت دوستان خیلی تعطیل هستند! من گفتم سه روز پول استراماچونی را می دهم. نه از جیب خودم. از جیب دوستانی که استقلال را دوست دارند. گفتم جان مادرتان به استراماچونی کاری نداشته باشد حل می شود ولی دیدم فردا نماینده رفت، پسر فردا خطیر. در ماجرای دوحه هم اصلا با وکیل استراماچونی مذاکره نکردند رفتند یک مربی دیگر بیاورند! اینها یک بازی بود. داشتند مردم را بازی میدادند.
*ارتباطی با مهدی رحمتی ندارم ولی با او بد نیستم
*با مجیدی قبل از اینکه سرمربی شود، احترام خوبی داشتم. حتی جواب اس ام اس من را نداده است!
*فرهاد فوتبالی با معرفت بود!
*بازوبند کاپیتانی استقلال را به مجیدی دادم؟ بابا حقش بود. بزرگتر من بود.
*سال قبل از حضور پرویز مظلومی در استقلال، در دوره قلعه نویی برای من اوضاع جهنمی بود. حواشی زیادی برایم به وجود آمد. مغزم درگیر خیلی چیزها بود. سال بعدش از اسپاسم روحی و روانی آزاد شده بودم ومی خواستم جبران کنم ولی من را نخواستند! می شد که بشود ولی نخواستند که بشود.
*من وسط دعوای رحمتی و نکونام بودم؟ چرا باید اسم من وسط بیاید؟ یک نفر بود که ادعای رفاقت با نکونام، رحمتی و من را می کرد ولی... من نه فامیل کی روش بودم نه پسر خاله نکونام و نه دشمن خونی رحمتی. چرا این حرف ها مطرح می شود؟ کی روش یک شاکله دفاعی درست کرد که من هم بودم. ایرادی داشت؟!
*من شمال بودم. رفتم استراحت کنم. تیم ملی رفت به عمان باخت. شمال با خانواده بودم. نکونام زنگ زد گفت زود برگرد برای تیم ملی. سفر شمال زهر خانواده و دوستانم شد. من رفتم شمال چون فکر می کردم پرونده تیم ملی برایم بسته است. ساعت 12.5 شب بود که تلفنم زنگ خورد
*این مشکلات از مصاحبه جواد نکونام شروع شد. او گفت پدرم گفت اگر قرار است بازوبند را ببندی از اولین کسی که باید اجازه بگیری امیرحسین صادقی است. دعوای رحمتی و نکونام همان جا شروع شد. دعوا کشید به بازوبند و مسایل دیگر. قلعه نویی راحت می تواند حرف بزند و بگوید.
*مهدی توقع داشت جواد بگوید باید از صادقی و رحمتی اجازه بگیرم و بازوبند را ببندم؟ من نمی دانم! بعد از آن مصاحبه حواشی ها شروع شد. بعد بازی آلومینیوم شد و بعد مجتبی جباری آمد و آن جلسه معروف در هرمزگان برگزار شد. جباری گفت کی گفته مهدی رحمتی باید بازوبند ببنده؟! بعد به مهدی گفت مگه این و این و این نیستند که تو باید بازوبند ببندی؟! به من گفت تو چرا بازوبند را به رحمتی دادی؟ گفتم آقای قلعه نویی گفت بازوبند را به مهدی رحمتی بده نظرم هم نبوده! نظر آقای قلعه نویی بود و من احترام گذاشتند. *خسرو، سیاوش اکبرپور،رحمتی و... هم بودند. من آخر چه بگویم؟ من ادعای چیزی در استقلال را نداشتم. مثلا می خواستم بازوبند ببندم و بگویم کاپیتانم؟! کاپیتانی برای کسی نماند ولی بزرگتر ماند.
*مهدی و مجتبی جباری با هم اختلاف داشتند!
*چند وقت است اسکوچیچ سرمربی تیم ملی شده؟! چند ماه قبل از کرونا سرمربی تیم ملی شد. اصلا معلوم نیست هست، نیست؟ برنامه دارد یا ندارد؟
*بعد از بازی ایران و آرژانتین، وقتی داشتم به رختکن می رفتم گریه کردم. بازی آرژانتین مرز آینده و گذشته ام بود. می توانستم پرتاب شوم به آینده ولی متاسفانه همان جا ماندیم. متاسفانه نشد.
*شلیک مسی به قلب 80 میلیون ایرانی بود.
*مقصر گل مسی؟ تمرکز مسی خیلی خوب بود.
*ما به مسی باختیم، به آرژانتین نباختیم. آرژانتین تا دقیقه 93 سردرگم بود. مسی یک تنه آرژانتین را به فینال برد.
*تیم بعد از بازی آرژانتین در کما بود. کی روش خودش کاملا تو فکر بود. 40 دقیقه فکر کرد. بعدش جو آرام شد و هق هق کمتر، صحبت بسیار جالبی کرد. گفت جام تمام نشده است. می توانیم با سه امتیاز بازی بوسنی منتظر تقدیر باشیم.
دیدگاه تان را بنویسید