همه چیز از در خصوص هوش کودک از زبان رئیس انجمن روانشناسی تربیتی
همه خانواده ها به نوعی به دنبال تقویت هوش فرزندشان هستند، اما نکاتی را در این خصوص باید دانست از جمله این که هوش و استعداد دو مفهوم کاملا جدا از هم محسوب می شوند.
به گزارش جی پلاس، تلاش برای باهوششدن فرزندان در هر خانوادهای به یک شکل بروز میکند. شوق خرید بستههای آموزشی هوش افزا، نگرانی از اینکه اگر نتوانم کلاس و بستهای را برای فرزندم تهیه کنم، چه آیندهای در انتظار فرزندم خواهد بود؟ و...، آثار نامطلوبی بهوجود میآورند.
نمره هوش فرزندان برای بعضی پدرها ومادرها، بهانه خوبی برای فخر فروشی آنهاست؛ در حالی که آیا کسی به نظر بچهها وقتی مجبور میشوند تست هوش بدهند، بازیهای فکری کنند یا... توجه میکند؟ اجبار در رشد هوش و نابغه شدن، اگر برای بچهها وظیفهای باشد که به وسیله آن رضایت پدر و مادر را بهدست بیاورند، نه تنها تلاش مفیدی نیست بلکه موجب از بین رفتن خلاقیت آنها هم میشود.
برای واکاوی علل با هوش بودن برخی کودکان، عوامل مؤثر بر بالابودن بهره هوشی، ویژگیهای کودکان با هوش، تفاوت هوش با استعداد و... با فریبرز درتاج رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران و عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی به گفتوگو نشستیم.
*آقای دکتر! ابتدا درباره نشانههای هوش در کودکان و چگونگی شناسایی کودکان تیزهوش توضیح دهید.
همه والدین میخواهند باور کنند که فرزندانشان باهوش، خاص و منحصر به فرد هستند؛ اما بعضی از کودکان به احتمال بیشتری، متفکران بزرگ آینده خواهند بود.
هر کودکی خاص است، اما چگونه میتوانیم بگوییم که کودک کوچک ما چیزی غیر از خاص بودن است و به معنای واقعی هوشمند است. منسا (Mensa) انجمن بینالمللی تیزهوشان با گروههای متعدد ملی و منطقهای، در سراسر جهان است که شرط عضویت در این انجمن، کسب امتیاز لازم در یکی از آزمونهای تعیین ضریب هوشی انجمن یا سایر آزمونهای معتبر و استاندارد مورد تأیید انجمن است و هر ساله تعدادی زیادی از کودکان سراسر دنیا از نظر منسا (Mensa) تیزهوش ارزیابی شده و عضو این انجمن میشوند.
اما ارزیابی اینکه آیا یک کودک دارای نشانهها و معیارهای یک کودک تیزهوش است؛ بسیار پیچیدهتر از اتکا به نمرات آزمون هوش است. در حقیقت بسیاری از محققان، مربیان و والدین به دنبال علائم دیگر هوش استثنایی هستند که نمیتوانند با آزمون یا امتحان سنجیده شوند.
همان طور که گفته شده روشهای غربالگری سنتی، از روشهای رایج تشخیص کودکان تیزهوش است. مراکز و مدارسی که برای دانشآموزان تیزهوش برنامه دارند، معمولاً با استفاده از روشهای غربالگری سنتی، مانند آزمونهای استاندارد ضریب هوشی، مقایسه نمرات آزمون پیشرف تحصیلی با نمرات آزمونهای گذشته، مشاهده و کشف معلمان و کادر مدرسه و ... قادر به شناسایی آنها هستند.
بنابراین، یک گزینه برای اینکه بتوانید بفهمید که آیا فرزند شما تیزهوش است یا خیر، این است که صبر کنید و ببینید که آیا معلمان یا دیگران در مدرسه فرزند شما را بر اساس یک آزمون، آزمایش یا یک برنامه آموزشی باهوش یا با استعداد، قلمداد میکنند؛ اما این تنها راه شناسایی یک کودک باهوش نیست.
هنگام شناسایی باید به مدارس وابسته نباشید؛ به خاطر داشته باشید که بسیاری از برنامههای آموزش معلمان نیاز به کار کمی دارد. بنابراین برخی از معلمان و مدیران مدارس ممکن است تمام اطلاعات مورد نیاز برای شناخت کودکان باهوش را نداشته باشند؛ به همین دلیل، بینش شما مهم است و هرچه دانش بیشتری داشته باشید، در شناسایی هوش و استعداد فرزند خود و انتخاب بهترین برنامهها برای او، موقعیت بهتری خواهید داشت.
اکثر مدارس حتی تا کلاس دوم یا سوم شناسایی کودکان برای برنامههای تیزهوشان را آغاز نمیکنند و فرزندان فوقالعاده تیزهوش ممکن است، دیر شناسایی شوند. همچنین برخی از کودکان تیزهوش ممکن است در کلاس دستاوردهای خاصی نداشته باشند. این دانشآموزان ممکن است به دلیل مشکلاتی که در توجه دارند، مهارتهای سازماندهی ضعیفی داشته باشند یا به سادگی با سبک تدریس در کلاس سازگار نشوند.
به همین دلیل ممکن است هنگام انتخاب از طرف مدرسه نادیده گرفته شوند و نامزدهای برنامه هوش یا استعداد نباشند. برخی تخمین میزنند که اکثر کودکان تیزهوش در مدارس هرگز شناسایی نمی شوند. این ممکن است برای بعضیها فاجعه نباشد، اما میتواند برای برخی از کودکان که واقعاً به برنامه ریزی و پشتیبانی ویژه برای موفقیت در مدرسه نیاز دارند، مسأله حیاتی باشد.
در حقیقت، والدین باید قبل از شروع دوره آموزش رسمی فرزندانشان، یعنی رفتن به مدرسه با علائم هوش بالا آشنا باشند؛ چراکه والدینی که از علائم تیزهوش بودن آگاهی دارند بهتر میتوانند با مدارس همکاری کنند و اطمینان حاصل کنند که از پتانسیل و نیازهای یادگیری فرزند خود غافل نمیشوند.
*چگونه میتوانیم بگوییم که فرزند با هوشی داریم؟
مسلماً، بدون ارزیابی مناسب، پاسخ به این سؤال ساده نیست. هیچ ویژگی جهانی پذیرفته شدهای وجود ندارد که والدین بتوانند به دنبال آنها باشند و هیچ نشانه قطعی وجود نخواهد داشت که مطمئناً به شما بگوید آیا فرزند شما تیزهوش و با استعداد است یا خیر؛ با این حال بسیاری از کودکان دارای هوش بالا ویژگیهای مشترکی با یکدیگر دارند و دانستن این موارد مکان خوبی برای شروع است.
دلیل این صفات مشترک میتواند مرتبط با خصوصیات فیزیکی مغز باشد. هوش و استعداد نتیجه هر دو عوامل محیطی و ژنتیکیاند و هر دو عامل میتوانند منجر به ایجاد اختلاف در نحوه کار و رشد مغز شوند. در توضیح تأثیر ترکیب عوامل محیطی و ژنتیکی در هوش کودکان، برخی محققان معتقدند که مهارتهای شناختی پیشرفته کودکان باهوش (حداقل یا تا حدودی) از توانایی مغز آنها برای پردازش سریعتر و مؤثرتر اطلاعات نسبت به کودکان سنین بالاتر ناشی میشود.
مغز از میلیاردها سلول عصبی تشکیل شده است که با آزادسازی و دریافت مواد شیمیایی به نام انتقال دهندههای عصبی با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. این مواد شیمیایی از طریق دندریتها، ساختارهای ریشه مانندی که در آن منشعب میشوند، حرکت میکنند و به دنبال ارتباط با نورونهای اطراف هستند.
هرچه تعداد بیشتری از این دندریتها و سیناپسها وجود داشته باشد، قدرت مغز کودک بیشتر است؛ مانند تواناییهایی مثل پردازش اطلاعات، ادراک، تجزیه و تحلیل، استدلال، حل مسأله، به خاطر سپردن و انجام انواع کارهایی که با یادگیری در ارتباط است.
هر بار که کاری انجام میدهیم یا تجربه میکنیم؛ برای نمونه کتابی را میخوانیم، احساسی را تجربه میکنیم یا به یک تصویر نگاه میکنیم، گروه خاصی از نورونهای مرتبط با آن فعالیت، تحریک میشوند؛ تحریک رشد دندریتهای بیشتر، آنها را به پردازندههای بهتر اطلاعات تبدیل میکند و هرچه این اتصالات عصبی متراکمتر و کارآمدتر باشد، انجام کارهایی که با آن ناحیه از مغز در ارتباط هستند، آسانتر است.
تواناییهای کودکان تیزهوش تا حدودی به این اتصالات عصبی پیشرفته مرتبط است؛ زیرا آنها با ضخامت طبیعی بیشتر اتصالات عصبی مرتبط با صفاتی که در آنها هوش یا استعداد دارند متولد میشوند و از تجربیات مناسبی برخوردار بودند که به آنها امکان استفاده، حفظ یا توسعه بیشتر این اتصالات را میدهد.
آنها با تعداد زیادی از اتصالات عصبی به دنیا آمدند و فرصت کافی برای ایجاد ارتباطات بیشتر و کارآمدتر از طریق یک محیط غنی شده را داشتند.
*کودکان تیز هوش چه ویژگی و صفاتی دارند؟
برخی از صفاتی را که کودکان تیزهوش ممکن است داشته باشند عبارتند از؛
تواناییهای زبانی (کلامی): در حالی که بیشتر کودکان قادر به تشکیل جملات قابل تشخیص هستند و زبان پیچیده را تا حدود 2 سالگی درک میکنند، کودکان تیزهوش اغلب زودتر به این نقاط عطف میرسند و با نزدیک شدن به سن مدرسه، دیگر مهارتهای زبانی نیز در این کودکان پیشرفتهتر به نظر میرسند.
برخی از ویژگیهای کلامی که باید در هنگام رشد زبان فرزندتان نسبت به دیگر همسالان او جستوجو کنید، عبارتند از به کار بردن واژگان بسیار پیشرفته و توانایی بالای یادگیری کلمات جدید، تمایل به صحبتکردن سریع، استفاده اولیه از جملات طولانی و پیچیده هنگام استفاده از دستور زبان مناسب، مهارتهای خواندن زود هنگام (اگر راهنمایی و فرصت داده شود).
به طور متوسط، کودکان بسیار باهوش قبل از چهار سالگی شروع به خواندن میکنند؛ در حالی که اکثر بچهها قبل از رسیدن به این نقطه عطف، به شش یا هفت سالگی نزدیک هستند. بسیاری از این کودکان قبل از ورود به مدرسه آموختهاند که چگونه بخوانند.
کنجکاوی در مورد جهان؛ آنها مرتباً سؤالاتی راجع به آنچه میبینند، میشنوند، میپرسند و میخواهند پاسخ ها و توضیحات کاملی را دریافت کنند. براساس Harvard Business Review؛کنجکاوی به اندازه هوش مهم است و داشتن ذهن کنجکاو، نشانگر خوبی برای موفقیت کودکان است.
کودکانی که سؤالات زیادی میپرسند، تمایل ذاتی برای یادگیری را نشان میدهند. همه کودکان به دنیای اطراف خود علاقهمند هستند، اما کودکان تیزهوش واقعی، یک کنجکاوی سیری ناپذیر دارند تا در مورد کمترین میزان عملکرد کارها بدانند؛ همچنین کودکان باهوش ممکن است صبر والدین خود را با سؤالات بی پایان نیز آزمایش کنند.
توانایی درک کامل و انجام دستورالعملهای چند مرحلهای در سنین پایین؛ به عنوان مثال «برو به اتاق ناهار خوری، کتاب آبی را روی میز بگذار و آن را دوباره در قفسه اتاق خود قرار بده، سپس لباس را برای من بیاور تا بتوانم آنها را بشویم!»
توانایی درک و مشارکت در مکالمههای بزرگسالان؛ کودکان تیزهوش اغلب تفاوتهای ظریف یا معانی مضاعف را زودتر درک میکنند. امکان تغییر زبانی و گفتاری در هنگام صحبت با مخاطبان مختلف؛ به عنوان مثال یک کودک تیزهوش 4 ساله میتواند هنگام صحبت با بزرگسالان یا کودکان بزرگتر، از کلمات و ساختار جمله استفاده کند، اما با کودکان کوچکتر سادهتر و کودکانهتر صحبت کند.
کودکان تیزهوش اغلب به دلیل بلوغ زودرس، آگاهی بیشتر از وقایع جاری و تمایل به گفتوگو با بزرگسالان به جای کودکان دیگر، به عنوان "بزرگسالان کوچک" توصیف میشوند
تواناییهای یادگیری؛ همه کودکان تمایل ذاتی دارند که درباره دنیای پیرامون خود بیاموزند. آنچه کودکان تیزهوش را از دیگران متمایز میکند، سهولت انجام این کار و نشاط طبیعی ظاهری است که با یادگیری به آنها دست میدهد. به نظر میرسد مغز آنها اسفنجهای ذهنی است که بدون هیچ زحمتی اطلاعات و ایدههای جدید را جذب و ترکیب میکند. بسیاری از کودکان باهوش زبان آموزان ذاتی هستند که برخی از خصوصیات زیر را نشان میدهند.
توانایی یادگیری سریع، کارآمد و انتخاب آسان ایدهها و مهارتها؛ دانش دقیق، تمرکز زیاد و علاقه در حوزههای خاص به عنوان مثال؛ اشکال، فضا، حیوانات و تمایل به جستجوی اطلاعات در مورد این موضوعات به طور مستقل.
کودکان باهوش غالباً در یک موضوع خاص یا زمینه مورد علاقه دانش عمیق خواهند داشت؛ این ممکن است به معنای آن باشد که آنها میتوانند نام علمی هر دایناسور را برای شما تعریف کنند یا عملکرد داخلی یک موتور خودرو را توضیح دهند. این موضوع هرچه باشد، دانش کودک تیزهوش معمولاً فراگیر است.
همانطور که در پایگاه خبری و علمی Science Daily ارائه شده است؛ «نابغه یا تیزهوش» کسی است که با سن تقریباً 11 سالگی، مهارتهای تخصصی و ماهرانه یا درک عمیقی از اصول را در یک زمینه خاص را نشان میدهد که معمولاً فقط توسط بزرگسالان انجام میشود.
توانایی پرسیدن سؤالاتی که نشان از بینش یا درک پیشرفته دارد؛ آنها گنجینه عمیق دانش هستند و بیشتر از آنچه انتظار دارید درباره دنیای اطراف خود میدانند.
حافظه عالی و یادآوری آسان آنچه را که قبلاً شنیده، دیده یا آموختهاند؛ تمایل به خواندن و ترجیح دادن بیشتر خواندن نسبت به فعالیتهای بدنی بیشتر و اغلب دوست دارند این خواندن را به تنهایی انجام دهند.
نیاز کم به راهنمایی یا دستورالعمل؛ در هنگام شروع یک فعالیت جدید، یادگیری یک بازی جدید یا دستیابی به مهارت جدید. آنها بیشتر اصرار بر انجام کارها به تنهایی یا به روش خاص خود دارند.
رشد و پیشرفت زودهنگام مهارتهای حرکتی شامل تعادل، هماهنگی و حرکت؛ کودکان تیزهوش همچنین میتوانند در برخی از فعالیتهای حرکتی ریز مانند جمع آوری اشیاء کوچک به عنوان مثال؛ لگوها، حبوبات، اسباب بازیکوچک یا جورکردن پازلها، با سرعت بیشتری نسبت به همسالان خود پیشروی کنند؛ با این وجود، ممکن است در سایر مهارتهای حرکتی به سرعت پیشرفت نکنند.
درک درستی از فرآیندهای تفکر و یادگیری خود دارند؛ آنها ممکن است روشهای یادگیری خاصی را ترجیح دهند و در برابر استفاده از روشهای که توسط معلم یا بزرگسالان پیشنهاد میشود، مقاومت کنند. آنها قادر به درک، چقدر مطالعه و چه نوع مطالعه، برای رسیدن به یک مهارت یا فهمیدن یک موضوع هستند.
تفکر خلاق؛ کودکان تیزهوش از راهکارهای خود برای حل مشکلات و لذت بردن از پیچیدگی و برقراری ارتباط بین ایدهها یا مفاهیم به ظاهر نامربوط لذت میبرند.
افراد باهوش و نابغه همیشه به دنبال راههای جدیدی برای نزدیک شدن به مشکلات یا نگاه به جهان هستند. آنها میپرسند«چگونه میتوانم به چند روش مختلف نگاه کنم؟» چگونه میتوانم در روشی که میبینم، تجدید نظر کنم؟» و با چند راه مختلف میتوانم این مسأله را حل کنم؟
توانایی تمرکز بر روی یک موضوع به مدت طولانی و غیرمعمول و در عین حال جابهجایی سریع توجه هنگام انجام کاری که آنها درک میکنند ولی فاقد چالش است یا به آن بیعلاقه هستند.
صفات عاطفی و رفتاری؛ تواناییهای عاطفی کودکان باهوش اغلب بیشتر از سایر کودکان است. آنها همچنین نسبت به احساسات و شرایط دیگران حساستر هستند و ممکن است در شرایطی که سایر همسالانشان بیتفاوت باشد، همدلی زیادی نشان دهند.
مهارتهای قدرتمند رهبری؛ کودکان تیزهوش غالباً در فعالیتهای مختلف مسئولیت رهبری را به عهده میگیرند که دیگران را به سمت خود بکشند و راهنمایی کنند.
محققان میگویند: کودکان باهوش به طور معمول میتوانند مسؤولیت یافتن موثرترین راه حل را به عهده بگیرند؛ آنها همچنین خودشان، عملکرد خود را تنظیم میکنند و این باعث میشود آنها همیشه به دنبال راههایی برای بهبود باشند.
به دلیل این توانایی، آنها معمولاً میتوانند همسالان خود را هدایت کنند، زیرا آنها به احساس جهتدادن و تجربه خود در انجام مسؤولیت اطمینان بیشتری دارند.
توانایی ارتباط و صحبت با بزرگسالان؛ از آنجا که مهارتها و علاقههای شناختی آنها میتواند به سرعت پیشرفت کند، به راحتی زمانی را با افراد بزرگتر از خودشان در ارتباط و یادگیری هستند. کودکان تیزهوش اغلب به دلیل بلوغ زودرس، آگاهی بیشتر از وقایع جاری و تمایل به گفتوگو با بزرگسالان به جای کودکان دیگر به عنوان "بزرگسالان کوچک" توصیف میشوند. یک کودک باهوش ممکن است کسی باشد که به جای بازی با بچههای دیگر در جشن تولد، با بزرگسالان گفتوگو کند.
همچنین کودکان تیزهوش ممکن است در ارتباط با همسالان خود که ممکن است علایق و تواناییهای متفاوتی دارند، مشکل پیدا کنند. کودکان بسیار باهوش اغلب با همسالانشان احساس بی حوصلگی میکنند، زیرا ارتباط با آنها خیلی راحت است و به دنبال گفتوگوی تحریک کننده تر با بزرگسالان و حتی سالمندان میگردند.
لذت بردن از زمان تنهایی؛ در حالی که کودکان تیزهوش ممکن است از گذراندن وقت با دیگران، از جمله یک دوست (چه همسن خود و چه بزرگتر لذت ببرند، میتوانند از صرف وقت در فعالیتهای انفرادی، مانند خواندن، نوشتن، رؤیا پردازی، مشاهده یا صرفاً فکر کردن، لذت ببرند.
قدردانی از زیباییهای طبیعی؛ کودکان تیزهوش بیشتر از طبیعتِ اطراف خود و اشاره کردن درختان، غروب آفتاب، گلها، اقیانوس، حیوانات و سایر موارد زیبایی ذاتی، لذت میبرند. آنها همچنین میتوانند علاقه ویژهای به شکلهای خاصی از هنر نشان دهند؛ به عنوان مثال نقاشی، مجسمه سازی یا موسیقی.
به عنوان آخرین ویژگی میتوان گفت که این کودکان اصیل (Original) هستند. یک نشانه مشترک برای شناختن کودکان تیزهوش، این است که آنها نه تنها کارهای پیشرفته دیگران را درک میکنند بلکه میتوانند، افکار و بینشهای منحصر به فرد و اصیل خود، در مورد مشکلات و معماها را ارائه دهند.
تأکید میکنم که تلاش برای شناسایی کودکان تیزهوش با مقایسه رفتارها و صفاتشان با استفاده از لیستهایی مانند مواردی که در اینجا آورده شده است، میتواند مشکل باشد. از این گذشته، بسیاری از کودکان، بسیاری از این خصوصیات را نشان میدهند.
مهمترین کاری که هنگام در نظر گرفتن فرزند خود باید انجام دهید این است که کودک خود را در متن و بافتِ سایر کودکان در همان سن بررسی کنید، اگر تفاوتهای زیاد، مداوم و قابل توجهی وجود داشته باشد، ممکن است تواناییهای ذهنی و هوشی پیشرفتهای هم وجود داشته باشد.
کار دیگر این است که در نظر داشته باشید که آیا دیگران شامل دوستان، خویشاوندان، معلمان ، همسایگان و ...) هم متوجه همین صفاتی که شما در کودکتان شدهاید، شدهاند؟
به خاطر داشته باشید که هر کودک تیزهوشی این خصوصیات را نشان نمیدهد یا حتی بیشتر آنها، فقط تعدادی از علائم ذکر شده در بالا را نشان میدهند و حتی بعضی از آنها صفاتی را نشان میدهند که کاملاً خلاف آنچه انتظار میرود یک کودک باهوش یا با استعداد داشته باشید.
همچنین این را بدانید که کودکانی هستند که به علت زیان یا صفات عاطفی، خصوصیات تیزهوشی خود را نشان نمیدهند، اما هنگام یادگیری در مدرسه یا در دانشگاه، استثنایی و باهوش به نظر میرسند؛ در حالی که برخی از این بچهها ممکن است از نظر عملکردشان در مدرسه ناتوانی خاصی در یادگیری داشته باشند، برخی دیگر ممکن است زود هنگام یاد بگیرند اما تواناییهای خود را مخفی کنند تا بتوانند سن خود را با همسالان خود متناسب تر کنند یا از فشار انتظارات بالاتر جلوگیری کنند.
البته کودکانی وجود دارند که بسیاری از نشانههای ارائه شده در اینجا را نشان میدهند که پس از آزمایش هوش، در محدوده تیزهوشان قرار نمیگیرند. آیا این بدان معنی است که آنها تیزهوش نیستند؟ پس همانطور که گفته شد، هیچ نشانه قطعی برای شناسایی هوش کودکان وجود ندارد.
کارشناسان با توجه بیش از اندازه به هوش فرزندان از طرف والدین و اطرافیان مخالف هستند، آنها بیشتر موافق هستند که پرورش (محیط مثبت کودک) ارتباط بیشتری با تواناییهای آینده و شانس موفقیت وی دارد.
شما میتوانید با فراهم آوردن یک محیط غنی و مناسب برای یادگیری، نبوغ درونی کودک خود را توسعه دهید. اطمینان حاصل کنید که کودکان شما دارای خواب کافی، غذای مناسب، فعالیت بدنی و همیشه در حال یادگیری هستند.
نکته اصلی فراهم کردن فرصتهای لازم و متعادل برای یادگیری و پیشرفت است. مالوری کوژکوفسکی مدیر پذیرش و توسعه آکادمی فیوژن (Fusion) میامی، به والدین یادآوری میکند که حتی کودکان تیزهوش و نابغه دارای نقاط ضعف هستند.
کودکان تیزهوش از مهارتهای شناختی پیشرفته بهرهمند هستند، اما ممکن است هنوز هم در فعالیتهایی با سرخوردگی، بی دقتی، فقدان مهارتهای عملکرد اجرایی یا مهارتهای تمرکز ضعیف، مبارزه کنند؛ به گفته دکتر سینگ- درونیویک اظهار تأسف دارد که ادعا کنیم که هوش همه چیز است.
من به عنوان یک روانپزشک اعتقاد دارم کودکی راضی و خوشحال، متعادل از نظر عاطفی، کودکی که توانایی برقراری روابط سالم و احترام آمیز با دوستان و خانواده را داشته باشد؛ کودکی که خود آگاهی داشته باشد و از زندگی خود لذت ببرد، بنیادی محکم برای آینده خواهد بود.
* موضوع جدا سازی تیز هوشان را در نظام آموزش و پرورش چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این جداسازی در دنیا مرسوم است یا کشورها دیگر به این موضوع توجهی ندارند؟
جداسازی تیزهوشان در دنیا سم مهلک است. 16 مدل مدرسه در کشور داریم و آزمون برگزار میشود و دانشآموزان با هوش را شناسایی میکنند. در 20 سال گذشته میانگین نمره کنکور در کشور منفی است؛ یعنی هر سال میانگین نمره ما پایین تر از سال قبل است.
*آقای دکتر! به نظر شما برگزاری آزمون تیزهوشان راه درستی برای شناسایی تیزهوشان است؟
تأکید دارم جدا سازی سم مطلق است. منحنی که در بدو تولد خداوند به انسان داده است نرمال است؛ یعنی هوش قوی، متوسط و ضعیف کنار هم هستند؛ بنابراین مثلا در کانادا میتوانید مدرسه خصوصی داشته باشید و پول دریافت میکنند اما اجازه ندارند دخل و تصرفی در این منحنی پایه داشته باشند؛ یعنی همه دانش آموزان قوی، متوسط و ضعیف باید در این مدارس باشند.
اما اینکه ما بیاییم به اسم مدرسه غیردولتی فقط 5 درصد بالای منحنی را پذیرش کنیم و بگوییم مدرسه ما صد در صد قبولی داده است، درست نیست.
*یعنی نباید در مدارس دانشآموزان با هوش را از دانش آموزان با بهره هوشی کمتر تفکیک کنیم؟
بله نباید این تفکیک صورت گیرد. اصلا نباید این طور باشد و همه دانشآموزان باید در یک جا درس بخوانند؛ چون باید همه ما باهم زندگی کنند.
* با توجه به این موضوع آیا در کل دنیا همه دانشآموزان با هوش و کم بهره هوشی به صورت مشترک و با هم درس میخوانند؟
بله، در کل اتحادیه اروپا همین طور است. یکی از شیوههای که به دانشآموزان ضعیف تر در کلاس درس کمک میکنند همین دانشآموزان با بهره هوشی بالاتر است؛ نه اینکه دانشآموزان قوی را در مدرسه کنار هم بگذاریم و از آنها مقدار زیادی پول دریافت کنیم و بعد اعلام کنیم مدرسه ما صد در صد قبولی داده است و انواع اختلالات روانی را برای آنها درست کنیم.
*این پرسش مطرح میشود که وقتی همه دانشآموزان با میزان متفاوت بهره هوشی در کنار هم درس بخوانند دانش آموزان با هوش زودتر درس یاد میگیرند و از معطل شدن برای فهم دیرتر توسط دانشآموزان معمولی خسته میشوند در این شرایط چه آسیبی وارد میشود؟
در 100 زایمان در دنیا 2 تا 3 نفر تیز هوش متولد میشود و در همه جای دنیا نیز به ازای 100 زایمان 2 تا 3 نوزاد عقب مانده متولد میشود؛ حالا این سؤال این است که آیا ما در دوره ابتدایی دانشآموز تیزهوش داریم؟ پس چه مشکلی پیش آمده که دانش آموزان ابتدایی در کنار هم درس میخوانند؟ یک نفر ثابت کند که اگر جداسازی خوب است چرا در دوره ابتدایی این کار را نکردند؟
در کشورهای دیگر اگر غربالگری هوش را انجام میدهند، زمانی انجام میشود که فرد خواندن و نوشتن نمیداند؛ یعنی قبل از دوره ابتدایی صورت میگیرد.
* توضیح دهید بهترین زمان انجام تست هوش در کودکان چه زمانی است؟
ما همان علائمی که پزشک در 2 و 5 دقیقه ابتدایی که کودک متولد میشود و 5 علائم آبگار را چک میکند؛ یعنی تنفس، رنگ پوست، ضربان قلب، نبض، خود اینها یکی از بهترین شاخصهای سنجش هوش کودک است؛ شاخصهای ما قبل از سن دو سالگی حسی و حرکتی هستند و بسیار تخصصی است؛ یعنی هرکسی نمیتواند این سنجش را انجام دهد.
ما آزمون رسمی برای سنجش هوش زیر 2 و 6 سال داریم. در سنین پایین تر میزان خطا بالاست اما قبل از سن مدرسه و زمانی که فاقد سواد خواندن و نوشتن هستند بهترین دوره غربالگری هوش بچههاست. امتحانی که برای مدارس تیزهوشان برگزار میکنیم اصلا هوش را سنجش نمیکند.
* نوزادان با هوش چه شاخصهایی دارند؟
اینکه ما دست میزنیم و کودک به آن نگاه میکند یکی از بهترین شاخصهای سنجش هوش کودک است. کودکان تا یک ماهگی بازتابهای کلی هستند و تمایزی در بین فعالیتهای کودک پیدا نمیشود اما آرام آرام اختصاصی میشود.
یافتههای جدید میگوید ما مسیر اشتباهی رفتهایم. ممکن است ضریب هوش فرزند شما 130 باشد اما نتوانسته باشید بهره کافی از آنها ببرید؛ یعنی ضریب هوشی 130 به بالا که همان 2.5 درصد کودکان متولد شده در تمام دنیاست؛ یعنی برای هر 100 زایمان 2 تا 3 نفر کودک تیز هوش میشود.
پایین تر از ضریب هوشی 70عقب مانده است؛ البته کودکان عقب مانده خود نیز دسته بندی دارد. در فاصله 50 تا 70 یعنی کودکی که 3 سال یک کلاس را میخواند. ضریب هوشی 25 تا 50 افرادی که حرف یاد میگیرند اما خواندن و نوشتن را نمیتوانند یاد گیرند؛ کودکان پایینتر از ضریب هوشی 25 نیز اصلا توانایی حرف زدن و راه رفتن ندارند و در پناهگاه نگهداری میشوند. برای تیزهوشان نیز دسته بندی مانند نابغه، ممتاز و سرآمد وجود دارد.
باید گفت همه نظامهای آموزشی دنیا فهمیدهاند بهترین و زبدهترین افراد باید معلم شوند؛ در حالی که کشور ما بر سر رفتن به رشته پزشکی دعواست! اما در فنلاند که آموزش و پرورش ژاپن و آمریکا را جا میگذارد، 5 درصد رتبههای بالای کنکور خود را برای معلمی پذیرش میکنند و این افراد میفهمند چطور آموزش بدهند.
آقای دکتر! درباره تفاوت هوش و استعداد توضیح دهید؛ آیا هر فرد با هوشی مستعد است؟
اگر شما فرزند خود را با فرزند همسایه تان مقایسه کنید و هر دو ضریب هوشی 100 داشته باشند؛ این دو هیچ ویژگی مشترکی با هم ندارند؛ چراکه ما یک هوش عمومی داریم و یک استعداد. عاملان اختصاصی هوش را استعداد میگوییم.
در نتیجه شما میتوانید با هوش باشید اما الزاما با استعداد نباشید؛ با هوش باشید اما خلاق نباشد و این دو مفهوم کاملا جدای از هم هستند. یکی از شاخصهای مهم هوش، توانایی حرکتی است و ممکن است کودک با هوش چنین توانایی حرکتی و ورزشی نداشته باشد.
* تغذیه در بالا برن ضریب هوشی چه نقشی را ایفا میکند؟
بیشتر محیط غنی آموزشی نقش دارد و اصلا با هیچ پارامتری قابل قیاس نیست. محیط غنی آموزشی یعنی وقتی کودکی متولد شد باید در اتاق وسائل محرک، موسیقی و تولید صدا باشد؛ یعنی میتوانیم هوش را قبل از دوره دبستان به ماکزیمم برسانیم. نوع تغذیه شما قدرت انتقال دهندههای عصبی ما را تغییر میدهد؛ یعنی آنجا پیام سریعتر منتقل میشود؛ سلامت جسمی به طرز کامل سلامت روان شناختی ما را تأمین میکند و اگر سلامت روان شناختی ما تأمین باشد، دقت، تمرکز و توجه ما یعنی مهارتهایی که پایه برای رشد هوش است افزایش پیدا میکند.
*استفاده از اسباب بازی به چه میزان در افزایش هوش کودک مؤثر است؟ همچنین باید اسباب بازی کودکان دختر و پسر متفاوت باشد؟
اولا برای پرورش هوش عمومی و خلاقیتهای کودکان بهترین وسیله آموزشی صرف نظر از جنسیت اسباب بازی است اما اینکه به شما گفتند یک پسر به خاطر اینکه اختلال در نقش جنسیاش به وجود نیاد بهتر است با وسائل بازی پسرانه و دختر نیز وسائل بازی دخترانه بازیکند؛ برای اینکه غریزه مادریاش را تقویت کند باید با عروسک بازی کند و این نقش جنسیتی را جامعه به ما تحمیل میکند و گرنه الزام و اجباری در این خصوص وجود ندارد؛ البته اسباب بازی نیز میتواند تاثیر گذار باشد.
ما باید فرزندانمان را به شکلی پرورش بدهیم که متناسب با نقشی که جامعه با توجه به جنسیت او تعریف کرده است، باشد. برای نمونه در جامعه ما تعریف نشده است دختر از درخت بالا برود اما برای پسر تعریف شده است؛ در نتیجه ما نیز باید متناسب با جنسیت کودک اسباب بازی فراهم کنیم و این در کشورهای مختلف با توجه به ویژگیهای فرهنگی متفاوت است اما اینکه بگوییم حتما و ذاتاّ این وسائل برای دخترها و پسران طراحی شده است، این حرف علمی نیست و جایگاهی ندارد.
اکنون میگوییم اگر یک فرد متخصص با فرزند شما کار کند میتواند رشد آن را تسهیل کند؛ قبلا در نظامهای شناختی میگفتند مثلا کودکان در 9 یا 10 سالگی مفهوم سطح را میفهمند، در 8 سالگی مفهوم عدد و در 6 سالگی طول را میفهمند؛ در حالی که امروز میگوییم این طور نیست. اکنون میتوانیم همه این مفاهیم را به کودک قبل از ورود به دوره دبستان در قالب بازی یاد بدهیم و مثلا تا 4 سالگی آموزش دهیم؛ یعنی ما رشد را تسهیل کردیم.
بنابراین، این تقسیم بندیها؛ مثلا اینکه کتابی مخصوص یک سن نوشته شده، خیلی مبنای علمی ندارد. امروز بر اساس تمام اطلاعاتی که در دنیا وجود دارد رشد شناختی قبل از دوره دبستان است و از 10 ماهگی باید ماکزیمم کار را با کودک انجام دهیم تا به ماکزیمم توانایی برسد.
*اکنون میتوانیم بگوییم کودکان این نسل نسبت به کودکان نسلهای قبلی تفاوت هوشی چشمگیری دارند؟
بر اساس ظرفیت هوشی که خداوند در روز تولد به ما میدهد، در هیچ جایی نمیتواند کوچکترین میزان هوشی را در آن تغییر دهد اما برای نمونه کودک شما ضریب هوشی 130 دارد اما شما در خانه به اندازه 115 از آن استفاده کردهاید؛ به این مفهوم هوش قابل افزایش است؛ یعنی خداوند به هر فردی هوش ذاتی داده است اما این فرد در محیط کم امکانات و در یک محیطی که غنای آموزشی ندارد، بوده است؛ یعنی هرچه مربی و اسباب قویتر داشته باشد خوب است اما ظرفیت اصلی قابل تغییر نیست اما متاسفانه درصد زیادی از مردم از این ظرفیت هوشی خود استفاده کافی نمیکنند.
* هوش و استعداد چه ارتباطی با هم دارند؟ آیا الزاما هر فرد با هوش، با استعداد است؟ افراد زیادی هستند که با بهره هوشی معمولی موفقیتهای زیادی کسب کردهاند و بسیاری نیز هستند که با هوش بوده اما موفقیت خاصی در زندگی نداشتهاند.
بله، این موضوع درست است. برای روشن شدن این موضوع باید مثالی بزنم.مثلا بنده بنز دارم و شما خودرو معمولی اما شما 10 ساعت رانندگی میکنید اما من 2 ساعت؛ در نتیجه طبیعتا شما از من مسیر بیشتری میروید؛ یعنی شما از این ظرفیت بیشتر استفاده کردهاید. نمونه دیگر اینکه شما با ضریب هوشی 130 در خانه خوابیدهاید و تلاشی ندارید، اما فردی با ضریب هوشی 90، روزی 10 ساعت درس میخواند؛ بنابراین طبیعتا نتیجه بهتری میگیرد.
دیدگاه تان را بنویسید