پژوهش های عضو هیئت علمی پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی وزارت علوم نشان میدهد که رشد حرکتی، اجتماعی و عاطفی دانشآموزان کمتوان ذهنی شاغل به تحصیل در مدارس ابتدایی عادی از همتایان آنها در مدارس استثنایی بهتر است.
به گزارش جی پلاس، علی کاشی با اشاره به طرح پژوهشی تأثیر برنامههای آموزش فراگیر در مدارس ابتدایی بر رشد حرکتی، اجتماعی و عاطفی دانشآموزان دارای کمتوانی ذهنی، اظهار داشت: این طرح پژوهشی در خصوص تأثیر سیستم آموزش فراگیر بر رشد چند جانبه افراد با کمتوانی ذهنی انجام شد.
کاشی گفت: یکی از سیستمهای آموزشی که در سراسر دنیا برای افراد کمتوان ذهنی مورد توجه قرارگرفت، سیستم آموزش فراگیر است و به افراد کمتوان ذهنی کمک می کند در کنار سایر افراد مشغول به تحصیل شوند.
وی افزود: بررسی ها بر این اساس بود که آیا رشد دانشآموزان دچار کمتوانی ذهنی خفیف (دانش آموزان مرزی) که وارد مدارس عادی شدهاند، بهتر شده و همراه با پیشرفت بوده است یا با قرار گرفتن در کنار افراد و دانشآموزان سالم، با مشکلاتی مواجه و از نظر رشد حرکتی، اجتماعی و عاطفی تضعیف شدهاند.
کاشی خاطرنشان کرد: نتایج این پژوهش نشان داد که رشد افراد کمتوان در ابعاد مختلف، بهبود پیدا کرده است.
وی در ادامه با ارائه توضیحات تکمیلی درباره این پژوهش و در زمینه موضوع تحقیق (زمینه تحقیق) اظهار داشت: آموزش فراگیر یک فرآیند مداوم است که با هدف ارائه آموزش کافی برای همه در عین حال احترام به تنوع، نیازها و تواناییهای متفاوت، ویژگیها و انتظارات یادگیری دانشآموزان و جوامع است.
مجری این طرح پژوهشی تاکید کرد: این تلاش برای از بین بردن انواع تبعیض است؛ زیرا هنگامیکه شیوههای آموزشی فراگیر اجرا میشود، دانشآموزانی که دارای معلولیت هستند و در مدارس محله خود شرکت میکنند، میتوانند خدمات آموزشی را با همسالان بدون معلولیت خود در همان کلاسهای آموزش عمومی دریافت کنند.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه تربیتبدنی گفت: هدف از اجرای این تحقیق مقایسه رشد حرکتی، اجتماعی و عاطفی دانشآموزان ابتدایی دارای کمتوانی ذهنی شاغل به تحصیل در مدارس عادی و مدارس استثنایی بود.
کاشی در ارتباط با روششناسی این پژوهش، اظهار داشت: در این تحقیق اعضای گروه نمونه ۸۰ کودک دارای کمتوانی ذهنی خفیف در دامنه سنی ۸ تا ۱۴ ساله بودند.
وی گفت: این دانشآموزان در دسته کودکان کمتوان ذهنی آموزش پذیر و در مدارس عادی (۴۰ نفر) و یا مدارس کودکان استثنایی (۴۰ نفر) مشغول به تحصیل بودند؛ برای سنجش رشد مهارتهای حرکتی از آزمون تبحر حرکتی برونینکس اوزرتسکی، بهمنظور اندازهگیری میزان رشد اجتماعی از مقیاس رشد اجتماعی وایلند و برای سنجش بلوغ عاطفی از مقیاس بلوغ عاطفی (EMS) بهارگاوا (۱۹۹۱) استفاده شد.
وی در باره نتایج این پژوهش گفت: این نتایج بهخوبی نشان داد چنانچه دانشآموزان دارای کمتوانی ذهنی در مدارس عادی آموزش ببینند، از جنبههای مختلف، رشد بهتری را تجربه میکنند و از این فواید بهرهمند خواهند شد.