جی پلاس؛
دعای پنجاه و یکم صحیفه سجادیه+ترجمه
دعای پنجاه و یکم صحیفه سجادیه را امام سجاد علیه السلام به هنگام اظهار تضرع و فروتنی می خواندند.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، صحیفه سجادیه پس از قران و نهج البلاغه مهمترین میراث مکتوب شیعه به حساب می آید که امام سجاد علیه السلام بسیاری از معارف دینی از جمله خداشناسی، جهانشناسی، انسانشناسی و مباحث عالم غیب، فرشتگان، رسالت انبیا، جایگاه پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)، امامت، فضایل و رذایل اخلاقی، گرامیداشت اعیاد، مسائل اجتماعی و اقتصادی، اشارات تاریخی، نعمتهای مختلف خداوند، آداب دعا، تلاوت، ذکر، نماز و عبادت را در قالب دعا بیان کرده اند. این کتاب گرانقدر به زبور آل محمد (ص) شهرت دارد و از نظر فصاحت و بلاغت مورد توجه قرار گرفته است و شرح های بسیاری بر آن نوشته شده است.
دعای پنجاه و یکم صحیفه سجادیه را امام سجاد علیه السلام به هنگام تضرع و فروتنی می خواندند.
وَکان مِن دعائِه علیهالسلام فِى التَّضَرُّعِ وَالاِْسْتِکانَة
«دعاى آن حضرت در تضرّع و فروتنى»
اِلهى اَحْمَدُکَ - وَاَنْتَ لِلْحَمْدِ اَهْلٌ - عَلى حُسْنِ صَنیعِکَ
خداوندا تو را مىستایم - و تو سزاوار سپاسى - در برابر احسانت
اِلَىَّ، وَسُبُوغِ نَعْمآئِکَ عَلَىَّ، وَجَزیلِ عَطآئِکَ عِنْدى، وَعَلى
به من، و فراوانى نعمتهایت بر من، و عطاى بزرگت به نزد من، و بر
ما فَضَّلْتَنى بِهِ مِنْ رَحْمَتِکَ، وَاَسْبَغْتَ عَلَىَّ مِنْ نِعْمَتِکَ،
رحمتى که مرا به آن فضیلت دادى، و نعمتى که بر من فراوان فرمودى،
فَقَدِاصْطَنَعْتَ عِنْدى مایَعْجِزُ عَنْهُ شُکْرى، وَلَوْلا اِحْسانُکَ
زیرا که آنقدر به من عنایت کردى که شکر من - از آن قاصر است، و اگر احسان و لطف تو
اِلَىَّ، وَسُبُوغُ نَعْمآئِکَ عَلَىَّ ما بَلَغْتُ اِحْرازَ حَظّى، وَلا اِصْلاحَ
نسبت به من، و کمال نعمتت بر من در میان نبود، هرگز در به دست آوردن بهرهام، و اصلاح
نَفْسى، وَلکِنَّکَ ابْتَدَاْتَنى بِالْاِحْسانِ، وَ رَزَقْتَنى فى اُمُورى
خویش موفق نمى شدم، این تو بودى که احسان را نسبت به من آغاز فرمودى، و کفایت در تمام کارهایم
کُلِّهَا الْکِفایَةَ، وَصَرَفْتَ عَنّى جَهْدَ الْبَلآءِ، وَمَنَعْتَ مِنّى
را روزى من فرمودی، و رنج و زحمت بلا را از من گرداندى، و قضاى دهشتزا
مَحْذُورَ الْقَضآءِ. اِلهى فَکَمْ مِنْ بَلآءٍ جاهِدٍ قَدْ صَرَفْتَ
را از من منع کردى. خداوندا چه بسا بلاى جانکاه که از من گرداندى!
عَنّى! وَکَمْ مِنْ نِعْمَةٍ سابِغَةٍ اَقْرَرْتَ بِها عَیْنى! وَکَمْ
و چه بسا نعمت فراوانى که دیدهام را به آن روشن کردی! و چه بسا
مِنْ صَنیعَةٍ کَریمَةٍ لَکَ عِنْدى! اَنْتَ الَّذى اَجَبْتَ عِنْدَ
خوبیهاى ارجمندى که به من ارزانى داشتى! تویى که به وقت اضطرار دعایم را
الْاِضْطِرارِ دَعْوَتى، وَ اَقَلْتَ عِنْدَ الْعِثارِ زَلَّتى، وَ اَخَذْتَ
اجابت کردى، و به وقت درافتادن از لغزشم گذشتى، و حق مرا
لى مِنَ الْاَعْدآءِ بِظُلامَتى. اِلهى ما وَجَدْتُکَ بَخیلاً حینَ
از دشمنان گرفتى. خداوندا وقتى به درگاهت به گدایى برخاستم تو را بخیل
سَئَلْتُکَ، وَلا مُنْقَبِضاً حینَ اَرَدْتُکَ، بَلْ وَجَدْتُکَ لِدُعآئى
نیافتم، و چون قصد تو کردم تو را گرفته ندیدم، بلکه تو را شنونده
سامِعاً، وَ لِمَطالِبى مُعْطِیاً، وَ وَجَدْتُ نُعْماکَ عَلَىَّ سابِغَةً فى
دعایم، و عطا کننده خواستههایم دیدم، و نعمتهاى تو را بر خود کامل دیدم
کُلِّ شَاْنٍ مِنْ شَاْنى، وَکُلِّ زَمانٍ مِنْ زَمانى، فَاَنْتَ عِنْدى
در هر حالى از حالاتم، و هر زمانى از زمانهایم، تو نزد من
مَحْمُودٌ، وَصَنیعُکَ لَدَىَّ مَبْرُورٌ، تَحْمَدُکَنَفْسى وَ لِسانى
ستودهاى، و احسانت در نظرم پسندیده است، جان و زبان و خرد من تورا
وَ عَقْلى، حَمْداً یَبْلُغُ الْوَفآءَ وَ حَقیقَةَ الشُّکْرِ، حَمْداً یَکُونُ
مىستایند، چنان ستایشى که به کمال و کنه شکر رسد، ستایشى که در نهایت
مَبْلَغَ رِضاکَ عَنّى، فَنَجِّنى مِنْ سُخْطِکَ. یاکَهْفى حینَ
خشنودى تو از من باشد، پس مرا از خشم خود رهایى ده. اى پناه من
تُعْیینِى الْمَذاهِبُ، وَ یا مُقیلى عَثْرَتى، فَلَوْلا سَتْرُکَ عَوْرَتى
به وقتى که راهها مرا خسته کند، و اى درگذرنده لغزشهایم، اگر عیبپوشى تو
لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحینَ، وَ یا مُؤَیِّدى بِالنَّصْرِ، فَلَوْلا نَصْرُکَ
بر من نبود از رسوایان بودم، و اى دستگیر من از سر نصرت و یارى، اگر یارى تو نبود
اِیّاىَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبینَ، وَ یا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوکُ نِیرَ
از شکست خوردگان بودم، و اى آن که سلاطین در پیشگاهت یوغ خوارى و ذلّت
الْمَذَلَّةِ عَلى اَعْناقِها، فَهُمْ مِنْ سَطَواتِهِ خآئِفُونَ، وَ یا
بر گردنهایشان نهادهاند، و از سطوت حضرتت در خوف و وحشتند، اى آن که
اَهْلَ التَّقْوى، وَیا مَنْ لَهُ الْاَسْمآءُ الْحُسْنى، اَسْئَلُکَ اَنْ
سزاوارى که از تو پروا گیرند، اى آنکه نامهاى نیکو از آن توست، از تو خواهش دارم که از من
تَعْفُوَ عَنّى، وَتَغْفِرَ لى، فَلَسْتُ بَرِیئاً فَاَعْتَذِرَ، وَلا بِذى قَوَّةٍ
بگذرى، و مرا مورد مغفرت قرار دهى، چون از گناه پاک نیستم تا معذور باشم، و نیرومند نیستم تا پیروز
فَاَنْتَصِرَ، وَلا مَفَرَّ لى فَاَفِرَّ، وَ اَسْتَقیلُکَ عَثَراتى، وَ اَتَنَصَّلُ
شوم، و گریزگاهى ندارم که بگریزم، از تو مىخواهم که لغزشم را نادیده بگیرى، و از گناهانم
اِلَیْکَ مِنْ ذُنُوبِى الَّتى قَدْ اَوْبَقَتْنى، وَ اَحاطَتْ بى فَاَهْلَکَتْنى،
که مرا دچار کرده، و سراپایم را فرا گرفته و سبب هلاکتم شده پوزش مىطلبم،
مِنْها فَرَرْتُ اِلَیْکَ - رَبِّ - تآئِباً فَتُبْ عَلَىَّ، مُتَعَوِّذاً فَاَعِذْنى،
من از گناهانم در حال توبه بهجانب تو گریختهام پس توبهام را بپذیر، بهتو پناهنده شدهام پس پناهم بده،
مُسْتَجیراً فَلاتَخْذُلْنى، سآئِلاً فَلاتَحْرِمْنى، مُعْتَصِماً
از تو - زنهار مىطلبم پس دست از یاریم مکش، سائل درگاهت هستم پس محرومم مگردان، دست
فَلاتُسْلِمْنى، داعِیاً فَلاتَرُدَّنى خآئِباً. دَعَوْتُکَ یا رَبِّ
به دامان توام پس رهایم مکن، دعاکنندهام پس نومیدم مساز. خداى من، تورا در حالى که
مِسْکیناً، مُسْتَکیناً، مُشْفِقاً، خآئِفاً، وَجِلاً، فَقیراً،
مسکین، مستکین، ترسنده، هراسناک، بیمناک، فقیر و بیچاره
مُضْطَرّاً اِلَیْکَ، اَشْکُو اِلَیْکَ - یا اِلهى - ضَعْفَ نَفْسى عَنِ
درگاهت هستم خواندم، خداوندا، از ضعف نفسم که نمىتوانم در
الْمُسارَعَةِ فیما وَعَدْتَهُ اَوْلِیآئَکَ، وَالْمُجانَبَةِ عَمّا حَذَّرْتَهُ
آنچه دوستانت را وعده دادهاى پیشى گیرم، و از آنچه دشمنانت را برحذر
اَعْدآئَکَ، وَکَثْرَةَ هُمُومى، وَ وَسْوَسَةَ نَفْسى. اِلهى
داشتهاى دورى کنم، و از اندوه زیاد، و وسوسههاى نفس خود به حضرتت شکایت آوردهام. خداوندا، مرا
لَمْتَفْضَحْنى بِسَریرَتى، وَلَمْ تُهْلِکْنى بِجَریرَتى، اَدْعُوکَ
به نیت سوئم رسوا نکردی، و به گناهم هلاک نکردی، تو را مىخوانم
فَتُجیبُنى وَاِنْ کُنْتُ بَطیئاً حینَ تَدْعُونى، وَ اَسْئَلُکَ کُلَّ ما شِئْتُ
و تو مرا پاسخ مىگویى گرچه هنگامىکه تو مرا مىخوانى در پاسخ تو کند هستم، و هر حاجتى که دارم
مِنْ حَوآئِجى، وَحَیثُ ماکُنْتُ وَضَعْتُ عِنْدَکَ سِرّى،
از تو مىطلبم، و هر کجا که باشم رازم را پیش تو مىسپارم،
فَلا اَدْعُو سِواکَ، وَلا اَرْجُو غَیْرَکَ، لَبَّیْکَ لَبَّیْکَ، تَسْمَعُ
پس غیر تو کسى را نمىخوانم، و به غیر حضرتت به احدى امید ندارم، لبّیک، لبّیک، تو شکایت
مَنْ شَکا اِلَیْکَ، وَتَلْقى مَنْ تَوَکَّلَ عَلَیْکَ، وَتُخَلِّصُ
شاکى به درگاهت را مىشنوى، و به کسىکه به تو اعتماد کند رو مىآورى، و هرکه را به دامان
مَنِ اعْتَصَمَ بِکَ، وَتُفَرِّجُ عَمَّنْ لاذَ - بِکَ. اِلهى فَلا تَحْرِمْنى
رحمتت درآویزد رهایى مىدهى، و هر که به تو پناهنده شود غمش را مىزدایى، خداوندا پس مرا به
خَیْرَ الْاخِرَةِ وَالْاُولى لِقِلَّةِ شُکْرى، وَ اغْفِرْ لى ما تَعْلَمُ
خاطر کمى شکرم از خیر دنیا و آخرت محروم مکن، و گناهانى را که از من
مِنْ ذُنُوبى، اِنْ تُعَذِّبْ فَاَنَا الظّالِمُ الْمُفَرِّطُ الْمُضَیِّعُ الْاثِمُ
خبردارى ببخش، اگر مرا عذاب کنى من آنم که بر خود ستم روا داشتم و از حدّ و مرز خود پاى
المقَصر المضَجع المغفٍل حَظ نفسی, وَ اٍن تَغفٍر
نهادم و فرمانت را چنانکه باید مواظبت نکردم و از نصیب خویش از جانب تو غفلت ورزیدم، و چنانچه
فَاَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ.
مرا مورد آمرزش قرار دهى پس تو مهربانترین مهربانانى.
دیدگاه تان را بنویسید