چند سالی است که ورود سلبریتیها به دنیای ادبیات پررنگتر شده و این اتفاق انتقاد بسیاری از صاحب نظران را در پی داشته است.
به گزارش جی پلاس، در چند سال گذشته، ورود سلبریتیها به دنیای ادبیات پررنگتر شده است. بجز تعدادی محدود برخی از این چهرهها به عقیده منتقدان، ورودشان به دنیای ادبیات حرفهای نیست. همزمانی این موضوع با نویسندگی سوشا مکانی دروازه بان حاشیه ساز فوتبال، باعث شد نگاهی به ورود سلبریتیها به این حوزه داشته باشیم که دردسرهایی را برای ادبیات به همراه دارد.
پیشتر نیز، بازیگرانی همچون صابر ابر با کتاب سیصد هزار تومانی اش در فضای مجازی جنجال به پا کرد. بهاره رهنما نیز با چاپ کتابهای «زن باران» و «مالیخولیای محبوب من» خودش را نویسنده میداند. بهنوش بختیاری «کلاغهای قیطریه» را مینویسد بلکه قار قار کلاغهایش، خبر نویسندگی او را به گوش بقیه برساند.
بیژن اشتری مترجم آثار متعددی نظیر «حرمسرای قذافی»، «رفیق: زندگی و مرگ ارنست چگوارا»، «لنین: زندگی انقلابی سرخ» و سودابه امینی، شاعر و نویسنده آثاری همچون «زمهریر»، «هزار زن سیب حوا» در گفت و گو با ما، دلایل مخالفت و موافقت خود را با این موضوع بیان کردند.
هنرمندان برای ژست روشنفکری، کتاب مینویسند
اشتری، مترجم کتاب «حرمسرای قذافی»، درباره دلایل روی آوردن هنرمندان به بازار کتاب و نویسندگی گفت: میل به جاودانگی در وجود آدمی، دلیل نوشتن آثار ماندگار شده است. ولی برای سلبریتیها، کتاب نوشتن یک ژست و پُزِ روشنفکری است. دیدن اسمشان روی جلد کتاب به عنوان نویسنده اثر، آنان را به وجد میآورد. با جشن امضا با هوادارانشان شوآف میکنند و به دوستانشان کتابهای خود را هدیه میدهند. چه معنی دارد که بازیگر سینما، کتابِ شعر و داستان بنویسد؟! دلیل فروش این کتابها، وجود اسم خانم یا آقای سلبریتی روی جلد کتاب است.
امینی، نویسنده کتاب «زمهریر» هم که دانشآموخته روانشناسی بالینی دانشگاه الزهرا (س) است، در این باره گفت: تمایل به هویت یابی و هویت سازی عاملی است که شاید با میل به جاودانگی و مبارزه با مرگ یا احساس نابودی تفاوت داشته باشد. البته شاید در شاهراهی از عواطف و هیجانات با یکدیگر تلاقی کنند. منِ آدمی به چند وجه تقسیم میشود؛ منِ فردی، منِ اجتماعی، منِ ملی و منِ جهانی. هرچه قدرتِ منِ فردی بیشتر باشد، فرد احساسِ هویتِ فردی بیشتری میکند. هر قدر به سمت جهانی شدن برویم، ویژگیهای فردی و قومی کمرنگتر میشوند. البته این قاعده از نظر شکلی و صوری صدق میکند. «من» های فردی را میشناسیم که به خاطر هویتِ معنوی قدرتمندشان به منِ جهانی تبدیل شدهاند.
آن چیزی که از گفته مصاحبه شوندههای ما برداشت میشود، این است که میل به جاودانگی و پز روشنفکری دلایل اصلی گرایش سلبریتی ها به نویسندگی است، اما چقدر این آثار ارزش و ماندگاری دارند؟
اشتری درباره ارزش چاپ این آثار و میزان استقبال مردم از آن، بیان کرد: به دلیلِ زندگی در عصر ارتباطات و دوران مدرنیته، هر کس توانایی انجام هر کاری را دارد. فرد روی تخت دراز میکشد و با یک تلفن هوشمند، اشعارش را در فضای مجازی منتشر میکند. اکثر آثار سلبریتی ها به دلیل ارزش پایین محتوا مخاطب پیدا نمیکنند. هر کس نمیتواند وارد این حوزه شود و زندگینامه خود را بنویسد. فردی که زندگی اش، جوهر، تاثیر گذاری مثبت و جریان ساز نداشته باشد چه طور توقع دارد زندگی نامهاش را مردم بخوانند؟!
البته امینی نظر متفاوتی با اشتری دارد و میگوید: نباید از همه انتظارِ یکسانی داشته باشیم. به عبارتی هرکه قلم به دست میگیرد، قصدِ نوشتن شاهکار ادبی ندارد. این افراد میدانند، جایگاه ادبی شان کجاست. چرا باید از آنان خرده بگیریم؟ هرکسی در این عالم ماموریتی دارد. بازخوانی و بازنوشت خویشتن مرور همان ماموریت است و اگر کسی به این ترتیب و با نوشتن زندگینامه خود، منِ زیباتری میآفریند، باید به او احترام بگذاریم.
موضوعی که ما در این گزارش به آن پرداختیم، علاوه بر ورود چهرههای غیر ادبی به نویسندگی، تمایل زیاد این افراد به نوشتن زندگی نامه خودشان است که آیا واقعاً صلاحیت نوشتن این سبک را دارند یا خیر.
دلایل تمایل سلبریتیها به حوزه ادبیات
اشتری، درباره صلاحیت ورود چهرههای ورزشی و هنری به حوزه بیوگرافی معتقد است: ژانر بیوگرافی، ارزش خاص خود را دارد. سن جوانی زمان نوشتن بیوگرافی نیست، زمان آن سن پیری است که فرد ناتوان شده و در خانه مانده. فرد آن وقت شروع به نوشتن خاطراتش میکند و این معنای بیوگرافی است. یک سوال پیش میآید که چرا بازیگر یا خواننده ایرانی از هنر خودش احساس رضایت نمیکند و میخواهد خودش را در دیگر حیطههای هنری نشان دهد. انگار خودش، خودش را قبول ندارد. در درونش میداند بازیگریاش هنر نیست و باید از جای دیگر رضایت خاطرش را جلب کند.
امینی، برخلاف صحبتهای اشتری به ما میگوید: زندگینامه نویسی نوعی مستند سازی است؛ بنابراین الزاماً نباید کسی که زندگینامه خود را مینویسد قبلاً شاهکار ادبی آفریده باشد. چه ایرادی دارد کسی که نویسنده نیست زندگینامه بنویسد؟ کسی که درباره ماندگاری اثر هنری قضاوت میکند، پدید آورنده اثر نیست، بلکه روح جمعی ملتی است که آن اثر برای آنها خلق شده است. بنابراین باید صبور باشیم و دیگران را به خاطر اقدام فرهنگیشان، قضاوت نکنیم. کسی جای کسی را تنگ نمیکند. به خصوص در عالم هنر اینچنین است. خلاقیت هدیه الهی است. شما هیچ هنرمند اصیلی را پیدا نمیکنید که کمر به نابودی هنرمند دیگری بسته باشد. برعکس هنرمند اصیل سعه صدر دارد، اهل تربیت هنرمندان دیگر است و دست کوچکترها را میگیرد.
دریافت پول برای چاپ کتابهای بیمحتوا
امینی همچنین در پاسخ به گرفتن پول نشر برای ورود بازیگران پولدار و بدون اطلاعات نویسندگی گفت: در مورد اقتصاد نشر باید بگویم ما با اقتصادی بیمار روبه رو هستیم و اگر ناشری از پدیدآورنده هزینه دریافت میکند، حتما ناچار است. چاپ اثر از منظر محتوایی نیازمند ارزیابی و بررسی است. یکی از مراحل ارزیابی توسط ناشر و کارشناس معتمد ناشر انجام میشود. ارزیابی در مرحله دیگر توسط وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی انجام میشود. اما پس از چاپ روی هر اثری ارزش گذاری میشود. اثر نویسنده با داوران جشنوارهها سر و کار دارند. گاه ارزش ادبی اثر به دریافت جایزه در جشنواره بستگی پیدا میکند و گاه به نظر منتقدانی که اثر را نقد میکنند. در سالهای گذشته تعداد جشنوارهها و جوایز ادبی بیشتر بود و پدید آورندگان تشویق میشدند آثاری ارزشمند خلق کنند و در کنار این جشنوارهها برگزاری کارگاههای نویسندگی نیز انجام میشد و اکنون با تغییر سبک زندگی مردم و ایجاد فضای مجازی تعداد مدعیان تدریس مجازی بیشتر شده است.
اشتری، نیز خاطرنشان کرد: هر زندگینامهای ارزش چاپ ندارد. ناشر معتبر، هیچ وقت قبول نمیکند که اثر بیمحتوا را چاپ کند. شاید ناشر درجه ۳، ۴ و درجه ۵ با پرداخت تمام هزینههای چاپ، نشر و توزیع توسط نویسنده، با چاپ زندگینامه بی محتوا موافقت کند.