کیش و مات در منزل دختر شطرنج ایران! + تصاویر
بازی شطرنج یک درام بزرگ برای پیروزی است؛ هیجان یک مبارزه بیرحمانه علیه دشمن فرضی با حضور ستارههایی در فضایی کوچک و ذهنی بزرگ.
به گزارش جی پلاس، سارا خادم الشریعه جز جدانشدنی اخبار ورزشی چند سال اخیر است که مطمئنا همگی ما بارها نامش را در پس مسابقات بزرگ با اعلام خبر پیروزی و شکستهایش شنیدهایم. دخترکی با چهرهای معصوم که عروسکهایش را رها کرده و پشت سربازها سنگر گرفته تا پیروزی بزرگی را به نام خود کند. در 23 سالگی اما مسلما دستیابی به لقب استادبزرگی برازنده او به نظر میرسد و البته رویاهایش بزرگتر از این ماجراجویی به نظر میرسد.
امیرحسین خیرخواه اینبار در ادامه گزارشهای تصویری خود از ورزشکاران، تصاویری از سارا خادم الشریعه در منزل شخصیاش را در اختیار مخاطبان قرار داده است. جایی که درست در روز زلزله تهران، پدر و مادرش نیز در منزل او حضور یافته بودند تا استرس ناشی از این اتفاق را در کنار هم پشت سر بگذارند.
حضور 90 دقیقهای در منزل اردشیر احمدی و سارا خادم الشریعه با حواشی جالب همراه بود؛ جایی که خبری از عروسک نیست و فقط مهرههای شطرنج و وزیر حرف اول را میزنند. سارا دور از حواشی مربوط به خداحافظی و بازگشت به تیم ملی و شایعات مربوط به مهاجرتش از خاطرات شیرین شطرنج گفت. از آرزوهایی که برایش محال نیست و شاید اگر عمری بود تا 60سالگی هم آن را دنبال کند.
از وعده همسر ترانهسرا و معروفش که قول داده در صورت دستیابی به عنوان استادبزرگی آقایان ترانهای خاص برای او بسراید و هدیه بزرگش را اینچنین اختصاصی برای او ترتیب دهد. از خرافههایش که خودکار مخصوصی است که برایش شانس میآورد و از کلید کردن روی آهنگی که باعث پیروزیاش میشود. از تابلوی کامینگ سون که برای قهرمانی بعدیاش ترتیب داده و اینکه دوست دارد گیس رقیبش را بکشد. درست همان نقطه ضعیفی که در شطرنج وجود دارد و شما بعد از باخت در این ورزش باید خیلی شیک و اتوکشیده مهرهها را سر جایش قرار دهید، برگه مسابقه را امضا کنید و به رقیب احترام بگذارید: خیلی سخته! فکر کنید بین 5 تا 7 ساعت انرژی بگذارید و بعد از باخت تمام هیجان و عصبانیت خودتان را باید کنترل کنید! در ورزشهای دیگر اما داد و فریادی میزنید و روبروی رقیب کری میخوانید و یا هر چیزی دیگر تا تخلیه شوید اما اینجا باید خیلی خودتان را کنترل کنید.
سارا میگوید دختری بدون تمرکز است و شاید اگر این نقطه ضعف بزرگش نبود تابلوی افتخاراتش خیلی پربارتر از اکنون میشد. جایی که برای برطرف کردن این ضعف حتی متوسل به کلاسهای هیپنوتیزم هم شد! اما در نهایت بار دیگر ترجیح داده خلاقیتهای خود در حین بازی را فدای تمرکز بالا و درگیر کردن بیشتر ذهنش نکند.
با سبک خاص زندگی سارا خادم الشریعه و همسرش در منزلی که در قرق سربازان و وزرا قرار دارد با تصاویر نابی که امیرحسین خیرخواه ثبت کرده همراه باشید.
عاشقانههای سارا و اردشیر؛ زوج خوشبختی که هنر و تمرکز را به معجون عاشقانهای تبدیل کردند و از روزهای قرنطینه هم به این شکل لذت میبرند.
نصب تابلویcoming soon؛ آماده باش سارا به سربازان قلعهاش داده شده و او در ذهن طراحی بزرگش برای یک افتخار بزرگ با ایران را دنبال میکند.
در میان تمرینات فشرده و گاها 7 ساعت طی روز، اردشیر به خوبی میداند چه زمانی کاملا تمرکز سارا را به خودش جلب کند؛ کافیست گوشیاش را در دست بگیرد تا همسرش سریعا به آن سرک بکشد و ببینید چه میکند! همان مشکل همیشگی آقایان!
در دوران قرنطینه خوبی ورزش شطرنج اینجاست که میتوانی به صورت آنلاین هم حریفانت را به چالش بکشی همان اتفاقی که خادم الشریعه به خوبی آن را بلد است و دوستان آمریکایی و فرانسویاش حریفان خوبی برای اینکه مچشان خوابیده شوند، هستند.
سارا در این اتاق ویژه از نظر ذهنی و روحی خود را آماده میکند. تابلوها و تقدیرنامهها ، جام ها و تندیسها در کنار وزیر همیشگیاش! سارا میگوید هزینه شطرنج در سطح قهرمانی اینقدر هم که میگویند تنها با خرید یک جعبه شطرنج آسان نیست. هزینهاش سرسام آور است، از مربیان تخصصی تا تغذیه و آنالیزور و ... . با این حال خادم الشریعه با توجه به آشنایی کاملش به زبان انگلیسی بیشتر کتابهای آموزشی این رشته را بارها دوره کرده و شاید الان وقتش باشد خودش نیز دست به قلم شده و طراحی جدیدی را ارائه دهد.
این همان وزیر معروف سارا است که هیچ جا رهایش نمیکند. شما و عروسکهایتان یک طرف، من و وزیر و جامهام یک طرف!
برای شمایی که شاید آشنایی زیادی با زندگی یک قهرمان شطرنج نداشته باشید فکر کنم همین تصاویر کافی باشد که ببینید حتی باید در دیدن تلویزیون و اخبار و گزارش ورزشی محمدرضا احمدی هم شاهد نشانههایی از شاه و وزیر و شطرنج باشید.
خب بالاخره یک فضا توسط امیرحسین خیرخواه کشف شد که اثری از نشانه مهرههای شطرنج نیست اما جالب است بگوییم او در همین وقت کوتاه هم در حال تماشای انیمیشن "بازی جری" است!
فیلمی که پیرمردی را در یک پارک و عصر پاییزی نشان میدهد که در حال بازی شطرنج با خودش است چون حریف تمرینی ندارد! (شاید درست همان سارا خادم الشریعه که هیچ کدام از اعضای خانوادهاش شطرنج باز نیستند)
او که حریفی ندارد پس از هر حرکت جای خود را عوض کرده، به سوی دیگر میز میرود و با برداشتن و گذاشتن عینک خود، خود را به جای نفر مقابلش میگذارد. بازیای که در نهایت جری با عینک با تظاهر به درد گرفتن قلبش، جری سیاه را از جایش بلند میکند و هنگامی که او برای بررسی وضعیت جری سفید به کنارش میآید با چرخاندن صفحه شطرنج، او را در وضعیت کیش و مات قرار میدهد. جری سیاه که میبیند اینک اوست که بازنده بازی است از ادامه بازی دست کشیده و یک دست دندان مصنوعی را به عنوان جایزه برد جری سفید به او میدهد. جری سفید آنها را در دهان گذاشته، پوزخندی زده و پیش خود میخندد.
خب منزل سارا و همسرش را در شرایطی ترک میکنیم که او برای ادامه تمرینات سنگینش، بار دیگر پشت میز شطرنج خاص خود میرود. میزی که به او تمرکز بالایی میدهد تا در کنار خرافهای خودکار پیروزی بخش و ترانه جذابش در نهایت به همان هدف بزرگش برای پر کردن باقی فضای اتاقش با جامهای جدید نزدیک و نزدیک تر شود.
دیدگاه تان را بنویسید