حرف های مرد قناری فروش در باره قتل زن جوان ماساژور
مرد جوان که زن ماساژوری را پس از قتل در داخل کانال آب رها کرده بود صبح روز گذشته در شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
به گزارش جی پلاس، رسیدگی به این پرونده از سال 97 آغاز شد زمانی که مردی با مرکز فوریتهای پلیسی تماس گرفت و اعلام کرد که جسد زن جوانی در داخل یک کانال آب در حومه تهران افتاده است.
مأموران پس از آن به محل رفتند و پس از جستوجو جسد زن را پیدا کردند اما از تماس گیرنده خبری نبود. با انتقال جسد به پزشکی قانونی مشخص شد که مقتول بر اثر ضربات متعدد به ناحیه جمجمه فوت کرده و دست و پاهایش نیز بر اثر ضربههای سخت شکسته بود.
در ادامه تحقیقات مشخص شد که زری -مقتول پرونده- 37 ساله بوده و ردیابی و بررسی آخرین تماسهای تلفنی او نشان داد با فردی به نام صابر ملاقات داشته است.
در ادامه صابر شناسایی و بازداشت شد و در همان ابتدا به قتل اعتراف کرد. این متهم صبح روز گذشته در شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه محاکمه صابر، برادر مقتول که به نمایندگی از سایر اولیای دم در دادگاه حضور داشت از قضات برای متهم پرونده درخواست قصاص کرد.
پس از آن متهم در جایگاه قرار گرفت و در تشریح ماجرای قتل گفت: من کارمند یکی از شرکتهای مخابراتی بودم و در کنار آن قناریهای خاص پرورش میدادم و در شبکههای مجازی آنها را میفروختم. روزی در حال فعالیت در یکی از شبکههای مجازی بودم که با تبلیغ ماساژ توسط یک خانم مواجه شدم و از سر کنجکاوی با شماره آن تماس گرفتم و پس از توافق اولیه با او قرار گذاشتم.
پس از آنکه زری بهعنوان ماساژور به سر قرار آمد آنقدر وضعیت ظاهری و پوشش نامناسبی داشت که ترسیدم کسی ما را ببیند بههمین خاطر او را سوار خودروام کردم تا از محل دور شویم بین راه هم به او گفتم پشیمانم و از ماساژ منصرف شدهام اما او به یکباره روسری اش را برداشت و شروع به جیغ و داد کرد و گفت که اگر پولش را ندهم آبرویم را میبرد این کشمکش چندباری تکرار شد تا اینکه آنقدر عصبانی شدم که چند ضربه با مشت به سر و صورتش زدم تا ساکت شود. چند لحظه بعد در حالی که فکر میکردم بیهوش شده اما متوجه شدم که او فوت کرده است. بعد در یک لحظه فکر کردم که بهتر است او را در کنار یک کانال آب رها کنم. به همین خاطر زری را داخل یک پتوی مسافرتی گذاشتم و زمانی که قصد داشتم او را کنار کانال رها کنم ناگهان به داخل کانال افتاد و دست و پاهایش هم شکست.
وی در پایان دفاعیاتش گفت: من قصد کشتن او را نداشتم فقط از ترس آبرویم خواستم او را ساکت کنم که این اتفاق افتاد حالا هم از خانواده مقتول حلالیت میطلبم و امیدوارم که من را ببخشند.
پس از این اظهارات قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
در ادامه صابر شناسایی و بازداشت شد و در همان ابتدا به قتل اعتراف کرد. این متهم صبح روز گذشته در شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه محاکمه صابر، برادر مقتول که به نمایندگی از سایر اولیای دم در دادگاه حضور داشت از قضات برای متهم پرونده درخواست قصاص کرد.
پس از آن متهم در جایگاه قرار گرفت و در تشریح ماجرای قتل گفت: من کارمند یکی از شرکتهای مخابراتی بودم و در کنار آن قناریهای خاص پرورش میدادم و در شبکههای مجازی آنها را میفروختم. روزی در حال فعالیت در یکی از شبکههای مجازی بودم که با تبلیغ ماساژ توسط یک خانم مواجه شدم و از سر کنجکاوی با شماره آن تماس گرفتم و پس از توافق اولیه با او قرار گذاشتم.
پس از آنکه زری بهعنوان ماساژور به سر قرار آمد آنقدر وضعیت ظاهری و پوشش نامناسبی داشت که ترسیدم کسی ما را ببیند بههمین خاطر او را سوار خودروام کردم تا از محل دور شویم بین راه هم به او گفتم پشیمانم و از ماساژ منصرف شدهام اما او به یکباره روسری اش را برداشت و شروع به جیغ و داد کرد و گفت که اگر پولش را ندهم آبرویم را میبرد این کشمکش چندباری تکرار شد تا اینکه آنقدر عصبانی شدم که چند ضربه با مشت به سر و صورتش زدم تا ساکت شود. چند لحظه بعد در حالی که فکر میکردم بیهوش شده اما متوجه شدم که او فوت کرده است. بعد در یک لحظه فکر کردم که بهتر است او را در کنار یک کانال آب رها کنم. به همین خاطر زری را داخل یک پتوی مسافرتی گذاشتم و زمانی که قصد داشتم او را کنار کانال رها کنم ناگهان به داخل کانال افتاد و دست و پاهایش هم شکست.
وی در پایان دفاعیاتش گفت: من قصد کشتن او را نداشتم فقط از ترس آبرویم خواستم او را ساکت کنم که این اتفاق افتاد حالا هم از خانواده مقتول حلالیت میطلبم و امیدوارم که من را ببخشند.
پس از این اظهارات قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
خبر مرتبط؛
دیدگاه تان را بنویسید