دعای چهل و ششم صحیفه سجادیه + ترجمه
دعای چهل و ششم صحیفه سجادیه را امام سجاد علیه السلام در روز عید فطر و روز جمعه می خواندند.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، صحیفه سجادیه پس از قران و نهج البلاغه مهمترین میراث مکتوب شیعه به حساب می آید که امام سجاد علیه السلام بسیاری از معارف دینی از جمله خداشناسی، جهانشناسی، انسانشناسی و مباحث عالم غیب، فرشتگان، رسالت انبیا، جایگاه پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)، امامت، فضایل و رذایل اخلاقی، گرامیداشت اعیاد، مسائل اجتماعی و اقتصادی، اشارات تاریخی، نعمتهای مختلف خداوند، آداب دعا، تلاوت، ذکر، نماز و عبادت را در قالب دعا بیان کرده اند.
این کتاب گرانقدر به زبور آل محمد (ص) شهرت دارد و از نظر فصاحت و بلاغت مورد توجه قرار گرفته است و شرح های بسیاری بر آن نوشته شده است. متن دعای چهل و ششم صحیفه سجادیه را که امام سجاد علیه السلام در روز عید فطر و روز جمعه قرائت می کردند به همراه ترجمه در ادامه بخوانید:
و کان مِن دعائهِ علیهالسلام فى یوم الفِطر اِذَا انْصَرَفَ مِنْ صَلوتِهِ قامَ قآئِماً ثُمَّ اسْتَقْبَلَ القبلةَ و فى یومِالجُمُعةِ فقالَ:
«دعاى آن حضرت در روز عید فطر و جمعه »
یامَنْ یَرْحَمُ مَنْ لا یَرْحَمُهُالْعِبادُ، وَ یامَنْ یَقْبَلُ مَنْ لاتَقْبَلُهُ
اى آن که رحم مىکنى بر آن که بندگان بر او رحم نمىکنند، و اى کسى که مىپذیرى کسى را که شهرها
الْبِلادُ، وَ یامَنْ لایَحْتَقِرُ اَهْلَالْحاجَةِ اِلَیْهِ،وَ یامَنْ لا یُخَیِّبُ
نمىپذیرندش، و اى کسى که اهل حاجتمندان خود را خوار نمىکنى، و اى کسى که اصرارکنندگان را
الْمُلِحّینَ عَلَیْهِ، وَ یامَنْ لا یَجْبَهُ بِالرَّدِّ اَهْلَ الدّالَّةِ عَلَیْهِ، وَ یا
ناامید نمىکنی، و اى کسىکه دست ردّ بر سینه توقعداران نمىزنى، و اى کسىکه
مَنْ یَجْتَبى صَغیرَ ما یُتَحْفُ بِهِ، وَیَشْکُرُ یَسیرَ ما یُعْمَلُ لَه، وَ یا
پیشکش بىمقدار را مىپذیرى، و کمترین کارى را که برایت کنند سپاس مىنهى، - و اى
مَنْ یَشْکُرُ عَلَىالْقَلیلِ، وَ یُجازى بِالْجَلیلِ، وَ یا مَنْ یَدْنُو اِلى
کسى که عمل اندک را قدر مىنهى، و مزد بزرگ بر آن مىپردازى، و اى که هر کس به تو نزدیک شود بهاو
مَنْ دَنا مِنْهُ، وَ یا مَنْ یَدْعُو اِلى نَفْسِهِ مَنْ اَدْبَرَ عَنْهُ، وَ یا مَنْ
نزدیک مىشوى، و اى کسىکه هر که را از تو روى گرداند به حضرتت فرا مىخوانى، و اى کسى که
لایُغَیِّرُ النِّعْمَةَ، وَ لا یُبادِرُ بِالنَّقِمَةِ، وَ یامَنْ یُثْمِرُ الْحَسَنَةَ حَتّى
نعمت خود را تغییر نمىدهى، و به انتقام شتاب نمىورزى، و اى کسى که نهال خوبى را
یُنْمِیَها، وَ یَتَجاوَزُ عَن السَّیِّئَةِ حَتّى یُعَفِّیَهَا، اِنْصَرَفَتِ
بهبار مىآورى تا بیفزایى، و از بدى درمىگذرى تا آن را ناپدید نمایى، آرزوها
الْامالُ دُونَ مَدى کَرَمِکَ بِالْحاجاتِ، وَ امْتَلَأتْ بِفَیْضِ
پیش از رسیدن به نهایت کرمت با حاجات روا شده بازگشتند، و ظرفهاى طلب به فیض
جُودِکَ اَوْعِیَةُ الطَّلِباتِ، وَ تَفَسَّخَتْ دوُنَ بُلُوغِ نَعْتِکَ
بخششت لبریز شدند، و اوصاف به کنه وصف تو نرسیده
الصِّفاتُ، فَلَکَ الْعُلُوُّ الْاَعْلى فَوْقَ کُلِّ - عالٍ، وَ الْجَلالُ
از هم گسیختند، پس بدون شک برترىِ برتر از هر برترى مخصوص توست، و جلال
الْاَمْجَدُ فَوْقَ کُلِّ جَلالٍ. کُلُّ جَلیلٍ عِنْدَکَ صَغیرٌ، وَ کُلُّ
امجد بر هر جلالى ویژه توست. هر بزرگى در پیشگاهت کوچک است، و هر
شَریفٍ فى جَنْبِ شَرَفِکَ حَقیرٌ، خابَ الْوافِدُونَ عَلى
شریفى در جنب شرفت پست است، آنان که بهغیر حضرتت روآوردهاند
غَیْرِکَ، وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ اِلاّ لَکَ، وَ ضاعَ الْمُلِمُّونَ
نومید شدند، و آنان که جز وجود تو خواستهاند به خسران نشستند، و آنان که به درگاه غیر تو شدند
اِلاّ بِکَ، وَ اَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ اِلاّ مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَکَ،
به تباهى رسیدند، و جز آنان که فضل تو را طالب شدند تهیدست ماندند.
بابُکَ مَفْتُوحٌ لِلرّاغِبینَ، وَ جُودُکَ مُباحٌ لِلسّآئِلینَ، وَ اِغاثَتُکَ
درِ رحمتت براى تمام خواهندگان باز، و عطایت براى گدایان رایگان، و فریادرسیت
قَریبَةٌ مِنَ الْمُسْتَغیثینَ، لا یَخیبُ مِنْکَ الْامِلُونَ، وَ لا یَیْاَسُ
به فریادخواهان نزدیک است، آرزومندان از تو نومید نمىشوند، و درخواست کنندگان
مِنْ عَطآئِکَالْمُتَعَرِّضُونَ، وَ لا یَشْقى بِنَقِمَتِکَالْمُسْتَغْفِرُونَ.
از عطایت محروم نمىشوند، و مستغفران از عذاب تو تیرهبخت نمىشوند،
رِزْقُکَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصاکَ، وَ حِلْمُکَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ ناواکَ،
سفره روزیت براى عاصیان پهن است، و بردباریت شامل دشمنانت نیز مىشود،
عادَتُکَ الْاِحْسانُ اِلى الْمُسیئینَ، وَ سُنَّتُکَ الْاِبْقآءُ عَلَى
عادتت احسان به بدکاران است، و سنّتت رحمت بر
الْمُعْتَدینَ، حَتّىلَقَدْ غَرَّتْهُمْ اَناتُکَ عَنِ الرُّجُوعِ، وَ صَدَّهُمْ
تجاوزکاران، تا جایی که مدارایت اینان را از بازگشت به تو غافل کرده، و مهلت دادنت ایشان را
اِمْهالُکَ عَنِ النُّزُوعِ، وَ اِنَّما تَاَنَّیْتَ بِهِمْ لِیَفیئُوا اِلى اَمْرِکَ،
از خوددارى از گناه بازداشته، حال آنکه تنها تو با آنان بردبارى کردهاى تا به فرمانت بازآیند،
وَ اَمْهَلْتَهُمْ ثِقَةً بِدَوامِ مُلْکِکَ، فَمَنْ کانَ مِنْ اَهْلِ السَّعادَةِ
و از آن رو به آنان مهلت دادهاى که اطمینان به دوام سلطنتت دارى، پس آنکه اهل سعادت بود
خَتَمْتَ لَهُ بِها، وَ مَنْ کانَ مِنْ اَهْلِ الشَّقاوَةِ خَذَلْتَهُ لَها،
فرجام کارش را به سعادت بردى، و هر که تیرهبخت بود به تیرهبختىاش واگذاشتى،
کُلُّهُمْ صآئِرُونَ اِلى حُکْمِکَ، وَ اُمُورُهُمْ ائِلَةٌ اِلى اَمْرِکَ،
همه سر به فرمان حکم حضرتت خواهند داشت، و بازگشت کارشان بهسوى فرمان تو خواهد بود،
لَمْ یَهِنْ عَلى طُولِ مُدَّتِهِمْ سُلْطانُکَ، وَ لَمْ یَدْحَضْ لِتَرْکِ
پادشاهیت با مهلت طولانی اى که به آنان مىدهى سستى نپذیرد، و از تأخیر محاکمه ایشان
مُعاجَلَتِهِمْ بُرْهانُکَ، حُجَّتُکَ قآئِمَةٌ لاتُدْحَضُ، وَ
برهان و حجتت ازمیان نرود. حجتت استوار و پابرجاست و باطل نشود و
سُلْطانُکَ ثابِتٌ لا یَزُولُ، فَالْوَیْلُ الدّآئِمُ لِمَنْ جَنَحَ عَنْکَ،
سلطنت ثابت است آنسان که زوال نپذیرد، پس واى بر آن که از تو روى برتابد،
وَالْخَیْبَةُالْخاذِلَةُ لِمَنْ خابَ مِنْکَ، وَالشَّقآءُ الْاَشْقى لِمَنِ اغْتَرَّ
و نومیدى ذلّتبار از آن کسى است که ازتو نومید شده، بدترین تیرهبختىها براى کسى است که به تو
بِکَ، ما اَکْثَرَ تَصَرُّفَهُ فى عَذابِکَ! وَ ما اَطْوَلَ تَرَدُّدَهُ فى
مغرور شده، چه عذابهاى دردناکى که خواهد چشید! و چه اندازه سرگردانى درازى در عذابت
عِقابِکَ! وَما اَبْعَدَ غایَتَهُ مِنَ الْفَرَجِ! وَ ما اَقْنَطَهُ مِنْ سُهُولَةِ
خواهد داشت، و آرزوى گشایش از این کس چه دور است! و نومیدى او براى سهولت خروج از عذابت بسیار!
الْمَخْرَجِ! عَدْلاً مِنْ قَضآئِکَ لاتَجُورُ فیهِ، وَ اِنْصافاً مِنْ
تمام اینها براساس عدل در قضاى غیرجائرانه تو، و از سر انصاف در حکم
حُکْمِکَ لاتَحیفُ عَلَیْهِ، فَقَدْ ظاهَرْتَ الْحُجَجَ، وَ اَبْلَیْتَ
غیرظالمانه توست. چرا که پى در پى اتمام حجت کردى، و آنچه سزاوار اندرز و ارشاد بود
الْاَعْذارَ، وَ قَدْ تَقَدَّمْتَ بِالْوَعیدِ، وَ تَلَطَّفْتَ فِى التَّرْغیبِ،
بیان داشتى، و تهدیدت را اعلام فرمودى، و با لطف و محبت ترغیب به حقایق فرمودی،
وَ ضَرَبْتَ الْاَمْثالَ، وَ اَطَلْتَ الاِْمْهالَ، وَ اَخَّرْتَ وَ اَنْتَ
و براى بیدارى مردم مثلها آوردى، و به آنان مهلتِ طولانى دادى، و کیفر را به تأخیر انداختى در صورتى که
مُسْتَطیعٌ لِلْمُعاجَلَةِ، وَ تَاَنَّیْتَ وَ اَنْتَ مَلىءٌ بِالْمُبادَرَةِ،
بر شتاب در عذاب توانا بودى، و مدارا فرمودى در حالى که قدرت بر عجله داشتى،
لَمْتَکُنْ اَناتُکَ عَجْزاً، وَ لا اِمْهالُکَ وَهْناً، وَ لا اِمْساکُکَ غَفْلَةً،
مدارایت از روى ناتوانى، و مهلت دادنت از باب سستى، و خودداریت از باب غفلت،
وَ لاَ انْتِظارُکَ مُداراةً، بَلْ لِتَکُونَ حُجَّتُکَ اَبْلَغَ، وَ کَرَمُکَ
و بهتأخیر انداختنت از روىمدارا و سازش نبوده، بلکه به این خاطر است که حجتترساتر، و بزرگواریت
اَکْمَلَ، وَ اِحْسانُکَ اَوْفى، وَ نِعْمَتُکَ اَتَمَّ، کُلُّ ذلِکَ کانَ
کاملتر، و احسانت فراگیرتر، و نعمتت تمامتر باشد، تمام اینها
وَ لَمْ تَزَلْ، وَ هُوَ کآئِنٌ وَ لاتَزالُ، حُجَّتُکَ اَجَلُّ مِنْ اَنْ تُوصَفَ
بوده و هست و خواهد بود، و حجت تو برتر از آن است که بهطور کامل وصف شود،
بِکُلِّها، وَ مَجْدُکَ اَرْفَعُ مِنْ اَنْ یُحَدَّ بِکُنْهِهِ، وَ نِعْمَتُکَ اَکْثَرُ
و بزرگى تو والاتر از آن است که کسى به کنهش برسد، و نعمتت بیش
مِنْ اَنْ تُحْصى بِاَسْرِها، وَ اِحْسانُکَ اَکْثَرُ مِنْ اَنْ تُشْکَرَ
از آن است که همهاش بهشماره درآید، و احسانت بیش از آن است که کسى کمترین آن را
عَلى اَقَلِّهِ، وَ قَدْ قَصَّرَ بِىَ السُّکُوتُ عَنْ تَحْمیدِکَ، وَ فَهَّهَنِى
شکر آرد، و اکنون نبودن زبان سخن مرا از ادامه سپاست ناتوان کرده، و زبان تمجیدم
الاِْمْساکُ عَنْ تَمْجیدِکَ، وَ قُصاراىَ الاِْقْرارُ بِالْحُسُورِ
از کار افتاده، و نهایت قدرتم آن است که به درماندگى اقرار کنم
لارَغْبَةً - یاا اِلهى - بَلْ عَجْزاً. فَها اَنَا ذا اَؤُمُّکَ بِالْوِفادَةِ، وَ
نه از سر رغبت بهکوتاهى در ستایش تو -اى پروردگار من بلکه از باب ناتوانى. اینک منم که بهدرگاهت روى آوردهام،
اَسْئَلُکَ حُسْنَ الرِّفادَةِ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَ اسْمَعْ
و از حضرتت توقع پذیرایى نیک دارم، پس بر محمد و آلش درود فرست، و رازم را
نَجْواىَ، وَ اسْتَجِبْ دُعآئى، وَ لا تَخْتِمْ یَوْمى بِخَیْبَتى،
بشنو، و دعایم را مستجاب کن، و روزم را به ناامیدى و تهیدستى به شب مرسان،
و لاتَجْبَهْنى بِالرَّدِّ فى مَسْئَلَتى،وَاَکْرِمْ مِنْ عِنْدِکَ مُنْصَرَفى،
و در دریوزگیم دست ردّ به سینهام مزن، و رفتنم را از پیشگاهت،
وَ اِلَیْکَ مُنْقَلَبى، اِنَّکَ غَیْرُ ضآئِقٍ بِما تُریدُ، وَلاعاجِزٍ عَمّا
و بازگشتم را به حضرتت گرامىدار، زیرا در آنچه بخواهى دچار مضیقه نمىشوى، و در برابر خواستهها
تُسْئَلُ، وَ اَنْتَ عَلى کُلِّ - شَىْءٍ قَدیرٌ، وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ
ناتوان نیستی، و بر هر چیزى قدرت دارى، و هیچ حول و قوهاى
اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ.
جز به دست خداى بزرگ نیست.
دیدگاه تان را بنویسید