رامبد جوان با بیان اینکه «ما عادت داریم خبرهای بد را تزیین کنیم» معتقد است: فرهنگ سنتی ما در برخورد با کرونا و کم اهمیت جلوه کردن آن برای برخی از مردم خیلی تاثیرگذار بود، در حالی که اتفاقهای پس از شیوع کرونا در جامعه نشان داده باید فکری جدی برای آموزش اجتماعی در مواقع بحرانی کنیم.
به گزارش جی پلاس؛ در این روزهای قرنطینهای که تماسهای تلفنی به جای دید و بازدید عید بیشتر از هر سال بوده، احتمالا برای یک بار هم که شده صدا و پیام جدیدی را بهجای آوای انتظار همیشگی اپراتورهای همراه شنیدهاید؛ صدایی که خیلیها در وهله اول از شنیدنش جا میخورند و خوب گوش میکنند تا ببینند چه میگوید.
البته اغلب همان لحظه اول صاحب صدا را میشناسند و بعد پیغام را با دقت گوش میدهند که رامبد جوان مردم را به ماندن در خانه برای کنترل شیوع ویروس کرونا و قطع زنجیره انتقال دعوت میکند.
او حالا پس از گذشت حدود ۱۰ روز از تجربه این همکاری بهعنوان گوینده آوای انتظار تلفنهای همراه از فرهنگی میگوید که عدهای شاید به پشتوانه آن، تمام توصیهها را نادیده گرفته و در این روزهای کرونایی راهی سفر میشوند.
این بازیگر و کارگردان ابتدا درباره همکاری خود برای این آوای انتظار میگوید: دو یا سه روز مانده به شروع سال نو، آقای سیدجمال هادیان، رییس مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت ارتباطات تماس گرفتند و ایدهای را مطرح کردند مبنی بر اینکه به جای پیامهای آوای انتظاری که همیشه با صدای یک خانم میشنویم، پیام جدیدی را بخاطر شیوع کرونا ضبط کنیم تا علاوه بر انتقال همان پیام انتظار، توصیه به ماندن در خانه در دوران قرنطینه را هم بشنویم. گویا برای این ایده با خانم برومند مشورت شده بود و ایشان هم مرا پیشنهاد داده بودند که من هم استقبال کردم و کار انجام شد.
او اضافه میکند: این اتفاق دقیقا در همان زمانی بود که همه به فکر این بودیم چه کار کنیم و چطور پیامهایی برای در خانه ماندن بدهیم. فکر کردم ایدهی بسیار مفیدی است، چون به نظرم رسید قطعاً همه به طرق مختلف با این جملات و این پیام که در خانه بمانید مواجه شدهاند، ولی این شکل از پیام در وهله اول برای شنونده تعجب برانگیز خواهد بود و فکر میکند این چه پیامی است؟ صدای کیست؟ پس، چون برایش تازگی دارد آن را تا انتها گوش میدهد که همین ممکن است باعث شده باشد حتی چند نفر کمتر به سفر بروند و در خانه بمانند.
این برنامهساز ادامه میدهد: در این مدت بویژه در فضای مجازی که مردم راحتتر واکنش نشان میدهند، بازخوردهای خوبی گرفتم و به نظرم توانست اتفاق مثبتی باشد، چون وقتی در کنار یک مجموعه پیام و توصیه از سوی خانواده، تلویزیون و دیگر رسانهها، ناگهان از تلفن چنین چیزی بشنویم بالاخره اندازه خودش تاثیرگذار خواهد بود.
جوان در عین حال از رفتار بخشی از جامعه که بدون توجه به هشدارها عمل میکنند، اظهار تعجب میکند و میگوید: به نظرم تکلیف ما بسیار روشن است و دقیقا همان چیزی است که در همه دنیا هم بر آن تاکید میشود، یعنی رعایت بهداشت و بیرون نرفتنهای غیرضروری تا زنجیره ابتلا به این ویروس را قیچی کنیم. بقیه کارها هم برعهده کادر درمانی و دولت است. ولی وقتی بعد از این همه توصیه، خبر سفر هشت میلیون نفر را میشنویم با خودت فکر میکنی انگار قرار نیست کسی گوش دهد! این هشت میلیون نفر، از جمعیت بعضی کشورها هم بیشتر است و این خیلی ترسناک است که جمعیت به این بزرگی یعنی یک دهم مملکت ما چنین مسئلهای برایشان بیاهمیت با حداقل کم اهمیت است.
او درباره اینکه برخی معتقدند نباید چندان خرده گرفت به افرادی که سفر رفتهاند، چون اولا آموزشهای لازم در طول سالها داده نشده و هم اینکه نوع برخورد مسئولان در این واکنشها بی تاثیر نبوده است، میگوید: قطعاً آنچه پیش آمده محصول یک مجموعه است که همه جزئیاتش به هم ارتباط دارد، یعنی هر چقدر بدنه حاکمیت ما موضوع را جدی بگیرد و هرچقدر سختگیری کند و اطلاعرسانی دقیق انجام دهد، مردم هم بیشتر جدی میگیرند و آنوقت شاید این هشت میلیون نفر کمتر میشد، اما واقعیت ماجرا این است که ما در ایران عادت داریم اخبار بد را یک جوری تزیین کنیم و اثرش را کمرنگ کنیم. این یک مسئله فرهنگی است که همه ما با آن درگیر هستیم. حتی در خانوادهها وقتی یک اتفاق یا مشکلی پیش میآید، پدر یا مادر خانواده آن مشکل را خیلی ملایمتر از آن چیزی که هست به فرزندان خانواده منتقل میکنند و متاسفانه این در موقعیتهای بزرگ و خطیر جامعه هم وجود دارد چرا که کاملاً ریشه در فرهنگ ما دارد. اصلا اینطور تعریف میشود که اگر خلاف این جریان و با شدت بیشتری نسبت به همین فرهنگ اظهارنظر کنی، از آن به عنوان تشویش اذهان عمومی اسم میبرند و این واژهای است که یک عمر است آن را میشنویم که میگویند نباید جامعه و آرامش آن را به هم ریخت، در صورتی که اتفاقا در چنین مواردی باید خیلی محکم و جدی و واقعی با قضیه برخورد کنیم.
جوان با اشاره به اینکه «همه آنچه در همین موضوع کرونا میبینیم نیز ناشی از قاطی شدن زیاد مسائل با فرهنگهای خانوادگی و سنتی است که حتی ساختار اجتماعی و مدیریتی جامعه هم با آن درگیر شده است» در پایان تاکید دارد: مسئله آموزش در برخورد مردم با بحرانها موضوعی بسیار مهم است که متاسفانه نتیجهی نبود آن، این روزها دیده شده است. من یادم میآید زمان تولید برنامه خندوانه از ستاد مدیریت بحران کشور توصیههایی مطرح شد که آموزش لازم برای مردم در مواقع بحرانی تدارک دیده شود، چون به هر حال در کشوری هستیم که به لحاظ طبیعی در معرض حوادث زیادی است، اما جالب است که ما در قالب برنامهای به اسم «قاچ» یکسری آموزشهای مرتبط با مواقع زلزله، سیل و بیماری داشتیم و پیامهایی که از مخاطب میگرفتیم این بود که اینها چه فایده دارد و این برنامههای کسل کننده برای چیست. حتی الان هم که در فضای مجازی با توجه به شرایط قرنطینه برنامه «خونهبازی» راه انداختیم، هر جایی که بخش آموزشی و توصیه برای این روزهای کرونایی داشتیم تعداد مخاطب به طرز قابل توجهی کاهش پیدا کرد و همه اینها در کنار شیوع ویروس کرونا یک بار دیگر نشان داد که باید مسئله آموزش و اهمیت آن به طور جدی مورد توجه قرار گیرد.