این روزها طرح موضوع سانسور برخی ویژهبرنامههای نوروزی از جمله سریال «پایتخت»، مجموعه «دورهمی» و همچنین برخی فیلمهای سینمایی از جمله «قصر شیرین» رضا میرکریمی و ... انتقادهایی را به تناوب از سوی برخی سازندگان به دنبال داشته است. اما آنچه تاکتون از دل اعتراضات برخاسته حاکی از این است که اغلب این ممیزیها با تعامل سازندگان اتفاق نیفتاده است.
به گزارش جی پلاس؛ اما تیغ تیز ممیزی گاه در شرایطی بر بدن برنامههایی که برای پخش از تلویزیون انتخاب میشوند، مینشیند که بینندهها اغلب از طریق رسانهها در جریان این جرح و تعدیلها قرار میگیرند، در شبکههای اجتماعی و همچنین شبکه نمایش خانگی این فرصت را پیدا میکنند که صحنههای حذف شده را دنبال کنند و در نهایت اعمال چنین شیوهای از سوی تلویزیون نتیجهای جز کمرنگ شدن اعتماد مخاطب به رسانه به دنبال ندارد.
بعد از اعتراض دو بازیگر «پایتخت» به حذفیات این سریال، ممیزی برنامههای نوروزی به «دورهمی» و فیلم رضا میرکریمی هم رسید.
گفتوگوی مهران مدیری و پژمان جمشیدی کوتاهتر از دیگر گفتوگوهای این برنامه بود و برخلاف روند همیشگی «دورهمی» بخش کلام آخر را نداشت. پس از آن مهران مدیری هم چنین نوشت: «تیغ...تیغی که سالهاست با من است...و هر روز بدتر...یا تو با درد من بیامیزی...یا من از تو دوا بیاموزم...»
و اما کارگردان فیلم «قصرشیرین» که پیش از این هم پخش فیلمهایش همچون «خیلی دور، خیلی نزدیک»، «به همین سادگی»، «یک حبه قند» و «دختر» در تلویزیون با ممیزی روبهرو شده بود، با انتقاد از ممیزی فیلمش، گله کرد: اولین بار نیست که در تلویزیون این اتفاق برای فیلم های من می افتد و با توجه به این که دیگر از این روند ناامید شدم و به نظرم اعتراض به تلویزیون فایده ندارد، چون شرایط آن روز به روز بدتر می شود، ترجیح می دهم از مردم و تماشاگران فیلم عذرخواهی کنم.
خبرنگار ما در گفتگویی با امیر وفایی - نویسنده برنامه «دورهمی» - دربارهی تاثیر این قبیل ممیزیها بر از بین رفتن اعتماد مخاطب و افت تعداد بینندههای برنامههای تلویزیونی، پرسشهایی را مطرح کرده است.
وفایی با اشاره به مخدوش شدن کار نویسنده و سایر عوامل برنامهساز در اثر اعمال سانسورهای خلقالساعه گفت: نگرانی من به عنوان یک نویسنده این است که خروجی کار ما به شکلی گنگ به بیننده ارائه میشود و مخاطب حق دارد بگوید هدف از این برنامه چه بود و چه میخواست بگوید؟ وقتی شما یک پلاتوی ۱۵ خطی مینویسی و ناگهان چهار خط از این ۱۵ خط برداشته میشود، در واقع فقط آن چهار خط حذف نشده است. در این جابهجایی دو خط بالا و پایین آن چهار خط هم بی معنی می شود. یعنی با یک سانسور شتابزده عملا جملاتی نامفهوم و بیخاصیت را تحویل مخاطب میدهیم.
این نویسنده با بیان اینکه دیگر عصر قجر نیست و مخاطب به راحتی متوجه سانسورها و پرشها در سریالها و برنامههای مختلف می شود، گفت: واقعا نمی دانم مسئولیت این سانسورها با کیست. جالب است که گاهی این اتفاق در خود تلویزیون هم رخ نمیدهد و برنامه قبل از رسیدن به پخش و توسط کسانی که ظاهرا مخالف سانسور و حامی برنامه هستند قلع و قمع میشود. من خودم نه در این سری از دورهمی، بلکه در سریهای قبلی هم این مسئله را خیلی جدی پیگیری کردم اما در نهایت متوجه شدم دست کسانی در کار است که در ظاهر سنگ برنامه را به سینه میزنند و ما هم از همه جا بی خبر شکایتمان را پیش آنها میبردیم.
این نویسنده قیچی کردن بیسلیقه برنامههای تلویزیونی را مترادف با قیچی کردن اقبال و اعتماد مخاطبان رسانه ملی دانست و اظهار کرد: قطعاً با این شیوه اعتماد مخاطب از دست می رود، به طوری که حتی در جایی هم که سانسوری اتفاق نیفتاده، گاهی مخاطب گمان میکند برنامه دستکاری شده است. یا مثلا جایی که برنامه ساز کمی پایش را فراتر از خط قرمزها می گذارد و نکته ای را می گوید که کمتر گفته شده، مخاطب فکر میکند حتماً یک هماهنگیای وجود داشته و از سوی خود سازمان صداوسیما تاکید شده که فلان مسئله را بگویند.
نویسنده «دورهمی» با بیان اینکه تلویزیون باید بیشتر از برنامههایی که در دل مخاطب جا باز میکنند مراقبت کند، یادآور شد: برنامهای مثل «دورهمی» به این دلیل با اقبال عمومی مواجه شد که به سراغ سوژههای خاص رفت و حرف دل مردم را زد. مطمئنا اگر این ویژگی را از «دورهمی» و برنامههایی از این دست بگیریم به سرعت سقوط میکنند و فراموش میشوند. متاسفانه الان ماجرای یک بام و دو هوا پیش آمده. یعنی دوستان برنامه را میخواهند چون مخاطب دارد و نمیخواهند چون مطالبی را مطرح میکند که از نظر ایشان دردسرساز است. به نظر من تبدیل کردن یک برنامه به یک برند کار بسیار مشکلی است؛ بنابراین کاش مدیران برای حفاظت از این تیپ برنامهها شجاعت بیشتری به خرج دهند.
وی در پایان گفت: فکر نمیکنم اشتغالزایی که در این سالها در زمینه سانسور صورت گرفته در عرصه دیگری رخ داده باشد. این همه آدم فعالیت میکنند که مبادا جملهای پخش شود و به جایی بربخورد. کاش این میزان از کارآفرینی در جاهایی که استعدادها و نخبهها پشت در ماندهاند به کار گرفته می شد. به نظر من برای رسانه هیچ چیز بالاتر از اعتماد و اقبال عمومی وجود ندارد اما وقتی ما میآییم و پرمخاطبترین برنامه ۲۰ سال اخیر تلویزیون را حذف میکنیم دیگر حرف زدن درباره چنین مسائلی بیهوده به نظر می رسد. من فقط می توانم آرزو کنم که لااقل برنامهسازان به خروجی برنامهشان اهمیت بدهند. خوسانسوری بلایی است که اغلب مان به آن دچار شدهایم و بیشترین ضربه را از همین مسئله میخوریم.