ارسلان کامکار بزرگترین مشکل ارکستر سمفونیک تهران را کمبود بودجه عنوان میکند و میگوید که «دلیل اصلی وضع ارکستر سمفونیک ما ارزش قائل نبودن دولت برای موسیقی است. دولت ما ارکستر سمفونیک را نگه داشته تا در برخی از مراسمها و جمعها به صورت مناسبتی اجرا داشته باشد؛ البته اگر ارکستر سمفونیک بخواهد اجراهای غیرمناسبتی داشته باشد جلوگیری نمیکند ولی حمایتی هم نشان نمیدهد.»
به گزارش جی پلاس، ارسلان کامکار، نوازنده ویولن و آهنگساز است. او سالها کنسرت مایستر ارکستر سمفونیک تهران بوده و از اینرو به مسائل پیشروی ارکستر سمفونیک تهران که اخیرا هم بیشتر بوده است، آشنایی و تسلط دارد. جملات بالا بخشهایی از صحبت ابتدایی او درباره وضعیت حال حاضر ارکستر سمفونیک تهران است.
در گفتوگویی با کامکار راهکارهایی که به حل مشکلات ارکستر سمفونیک تهران و در نهایت بهبود شرایط آن میانجامد، را از وی جویا شدیم.
حقوق کافی بدهند، مشکلات حل میشود
در ابتدا از او سوال میکنیم که چرا در این سالها نتوانستهایم حداقل ارکستری در سطح کشورهای همسایه داشته باشیم؟ پاسخ میدهد: دلیل اصلی این است که دولت کشورهای دیگر برای موسیقی ارزش قائل هستند، ولی دولت ما کوچکترین ارزشی برای موسیقی قائل نیست. دولت ما ارکستر سمفونیک را نگه داشته تا در برخی از مراسمها و جمعها به صورت مناسبتی اجرا داشته باشد. البته اگر ارکستر سمفونیک بخواهد اجراهای غیرمناسبتی داشته باشد جلوگیری نمیکند ولی حمایتی هم نشان نمیدهد تا ارکستر ارتقا پیدا کند و یا حداقل هم سطح ارکسترهای کشوری مانند ترکیه شود. زمانی موسیقی کلاسیک برای دولت اهمیت دارد که برای آن بودجه در نظر بگیرند.
کامکار میگوید که عواملی مانند رهبر و سطح نوازندگان نیز در پیشرفت سطح ارکستر موثر است. او اضافه میکند: در حال حاضر آنقدر نوازنده خوب داریم که میتوان سه ارکستر با حضور آنها تشکیل داد. البته نوازندگان خوب معمولا در ارکسترها نمینوازند؛ زیرا پول کافی به آنها نمیدهند و حقوقشان به گونهای است که مجبورند در کنار کار در ارکستر، سه جای دیگر هم کار کنند. زمانی که نوازنده مجبور به کار در سه جای دیگر باشد، وقتی برای تمرین ارکستر نخواهد داشت و کیفیت اجرا پایین میآید.
او درباره تجربه خودش در زمان فعالیت در ارکستر سمفونیک میگوید: وقتی تمرینمان در ارکستر سمفونیک تمام میشد برای تدریس میرفتیم و تا ساعت هشت شب درس میدادیم، حتی بعضی از نوازندگان مسافرکشی هم میکردند.
«به رهبر هم اشاره کردید، رهبر باید به چه صورت باشد که حداقل از طرف او سطح ارکستر بالا برود؟» کامکار پاسخ میدهد: ارکستر سمفونیک باید رهبر ثابت، کاربلد و رهبر مهمان از داخل و خارج کشور داشته باشد. ولی تا زمانی که حقوق بچهها درست نشود مشکل ارکستر حل نخواهد شد. مثلا زمانی که آقای رهبری، رهبر ارکستر سمفونیک بود، یکی از مشکلات من با او فشار چند برابری بود که نسبت به حقوق نوازندگان به آنها وارد میکرد؛ البته توقع او درست بود ولی ما نمیتوانستیم؛ نه به خاطر سطحمان، بلکه زمانش را نداشتیم و باید در جاهای دیگر هم کار میکردیم. وگرنه آقای رهبری بسیار رهبر خوب و لایقی است و میتواند ارکسترها را به سطح بالا برساند. البته درصورتی که دوباره رهبر ارکستر سمفونیک تهران شود، اگر همانند دفعه قبل بعضی مسائل رو در نظر بگیرند، با بچهها کمی مهربانتر باشند و درک کنند که برای امرار معاش باید ۱۰ جا کار کنند بهترین مورد برای بهبود وضع ارکستر در شرایط حاضر است.
در ادامه بحث دو ارکستر ملی و سمفونیک را که برخی از نوازندگان آنها یکی است، پیش میکشیم. از او سوال میکنیم که آیا بهتر نیست این دو ارکستر را یکی کنیم؟ پاسخ میدهد: نه، زیرا خوراک ارکستر ملی با سمفونیک فرق دارد. آنچه که مردم از ارکستر ملی انتظار دارند کلا یک چیز دیگر است. نوازنده ارکستر ملی باید فواصل موسیقی ایرانی را بلد باشد و به درستی اجرا کند ولی در ارکستر سمفونیک بلد بودن یا نبودن فواصل موسیقی ایرانی اهمیتی ندارد. من بارها دیدهام که در ارکستر ملی افرادی بودهاند که فواصل ایرانی را بلد نبودند و حتی مسخره هم میکردند. نوازنده ارکستر ملی باید بداند که در آنجا موسیقی ایرانی اجرا میشود نه کار کلاسیک و یا آثار کلاسیک موسیقیدانهای ایرانی مانند حسین دهلوی. ارکستر ملی باید مانند گلهای سابق باشد، مردم آن انتظار را از ارکستر ملی دارند.
«چگونه شد که ارکستر سمفونیک به اینجا رسید؟»؛ کامکار در پاسخ میگوید: تا مدتی بعد از انقلاب که معلوم نبود رهبر ثابتمان چه کسی است، فکر میکردیم اوضاع کار در ارکستر همین است. گاهی ساز میزدیم و کنسرت خاصی نداشتیم؛ تنها بعضی وقتها به صورت مناسبتی سرود ملی یا آثاری دیگر را مینواختیم. زمانی که اوضاع تا حدودی بهتر شد، کم کم آثار کلاسیک را هم اجرا کردیم و مسئولان به این نتیجه رسیدند که ارکستر حتی برای اجرای قطعات مناسبتی هم باید در یک سطح قابل قبول باشد و بتواند آثار کلاسیک را هم اجرا کند. زمانی که منوچهر صهبایی به عنوان رهبر آمد اوضاع ارکستر خوب بود و فهمیدیم که کیفیت کارهای اجراییمان میتواند بهتر باشد. به مرور با رهبرهای مهمان خارجی از روسیه، کروواسی یا رهبرهای داخلی مانند چکناواریان یا شهرداد روحانی کیفیت ارکستر بالا آمد و مانند آبی بود که در جریان باشد. زمانی هم که آقای رهبری به ایران آمد، فهمیدیم که چگونه باید آثار کلاسیک را اجرا کرد.
در پایان از ارسلان کامکار سوال میکنیم که چه پیشنهادی برای انتخاب کنسرت مایستر بعدی ارکستر دارد؟ اظهار میکند: نوازنده خوب زیاد داریم ولی نوازنده خوب بودن کافی نیست. کنسرت مایستر باید شخصیت و توانایی داشته باشد که بچهها از او حرف شنوی داشته باشند. مثلا در کنسرت اول با آقای رهبری اگر من کنسرت مایستر نبودم بچهها اجرا نمیکردند، برای اینکه او انتظار ارکسترهای حرفهای را داشت و بچهها به دلیل فشار کار قهر کردند.