فیلم های جشنواره از نگاه جواد طوسی، منتقد و داور سه دوره جشنواره

اعلام نامزدهای بخش‌های مختلف جشنواره فیلم فجر یک بار دیگر بحث‌های همه‌ساله را درباره چگونگی داوری‌های ‌جشنواره فیلم یادآوری کرد. انتقادهایی که بیشتر به نگاه غیرسینمایی جشنواره در قبال فیلم‌ها و فیلمسازان ناظر است. ‌

لینک کوتاه کپی شد
به گزارش جی پلاس، در داوری‌های امسال اگرچه بالانشینی فیلم شنای پروانه با دوازده نامزدی تا حدی شائبه نگاه خطی جشنواره در انتخاب فیلم‌ها را ‌کمرنگ جلوه می‌دهد، اما نامزدی‌های پرتعداد فیلم‌هایی مانند درخت گردو با ۱۱ نامزدی، خورشید با ۱۰ نامزدی و روز صفر با ۹نامزدی نشان می‌دهد که در اکثر موارد در بر همان پاشنه همیشگی‌اش می‌چرخد، هم‌چنان‌که بالانشینی فیلم خروج با پنج‌نامزدی نیز از ‌نکات شگفت‌انگیز جشنواره بود. در این بین فیلم‌های پوست با ۶ نامزدی، تومان و آتابای با پنج‌نامزدی، سینما شهرقصه و سه کام ‌حبس با چهار نامزدی و دست خالی بیرون رفتن فیلم‌هایی چون آن شب، خوب، بد، جلف ۲ و روز بلوا از مواردی است که می‌توان با ‌عینک منطق جزو واقع‌بینی‌های داوران جشنواره به شمار آورد.‌جز این، مواردی مانند حضور نداشتن ابراهیم حاتمی‌کیا در میان کاندیداهای بهترین کارگردانی، حضور نداشتن فیلم «خروج» در میان ‌نامزدهای بهترین فیلم، نادیده گرفتن بازی جوادعزتی در شنای پروانه در بخش بازیگری نقش اصلی مرد،  نبود نام فاطمه ‌معتمدآریا برای بازی در «عامه‌پسند»، نسرین مقانلو برای «خون شد» و پانته‌آ پناهی‌ها برای «خروج»، ندیدن فیلمنامه آتابای ‌هادی حجازی فر، نادیده ماندن حضور متفاوت طناز طباطبایی در «خورشید» و مواردی از این دست از نکات انتقادبرانگیزی بود ‌که در روز اعلام اسامی نامزدهای جشنواره در سالن رسانه‌ها به گوش می‌رسید.جواد طوسی یکی از قدیمی‌ترین منتقدان فعال سینمای ایران است. منتقدی با سابقه سه بار حضور در هیأت داوری جشنواره ‌فیلم فجر که گزینه جذابی می‌تواند باشد برای سخن گفتن از جشنواره و داوری‌هایش. پای صحبت‌های او نشسته‌ایم.

داوری‌های جشنواره را چگونه دیدید؟

جشنواره فجر همواره ثابت کرده تابع نگاه سلیقه‌ای داوران است. سلیقه‌ای که اگر مبتنی بر نگاهی تخصصی و کارشناسانه باشد و مفهومی دست یافتنی از ذات و زبان سینما ارایه دهد، هیچ اشکالی هم ندارد. ولی در مواردی این ‌چینش و حضور افرادی از مجموعه سینما به سمت و سویی سوق پیدا می‌کند که ممکن است عدالت را تحت‌الشعاع قرار دهد و در ‌این بین نسبت به فیلم‌ها و فیلمسازانی جفا شود. ‌

یعنی معتقدید در این دوره شاهد این جفای تکراری بودیم؟‌

قطعا. هم‌چنان‌که در تمام این سی‌وهشت‌سال جشنواره به شکل‌های مختلفی شاهدش بوده‌ایم. گاهی اوقات این نگاه تعدیل یافته و سروشکل‌داری که بتواند هم حوزه تخصصی را در برداشته باشد و هم براساس فیلم‌های به نمایش در آمده در بخش مسابقه ‌تعادل و توازنی را رعایت کند و طیف‌ها و نسل‌های مختلف را ببیند، غایب است و داوری‌ها در اوج یکسویه‌نگری به انجام ‌رسیده است. انگار یک نگاه محتاطانه و دست به عصا و محافظه‌کار در دستور کار قرار گرفته است.

این یکسویه‌نگری رویه جشنواره فجر است یا تک‌تک داوران می‌توانند در این روند تغییراتی به وجود آورند؟

‌_گاهی اوقات حضور یک نفر که براساس درک و شناخت کافی بتواند تریبون را به‌طوری در اختیار بگیرد که آرا به سوی ‌وضعیتی متقاعدکننده سوق پیدا کند، می‌تواند این رویه را بر هم بزند. یعنی داوران دیگر را متقاعد کند که نگاهی واقع‌بینانه‌تر به ‌فیلم‌ها و فیلمسازان داشته باشند.  این هم بر می‌گردد به توانایی‌های آن فرد که تا چه حد نسبت به دیدگاه و نقطه انتخاب خودش ‌اشراف، تسلط و آگاهی دارد و وقتی می‌بیند اثری نادیده گرفته می‌شود، بتواند از تریبون داوری برای دفاع از آن فرد بهره ببرد که این هم دفاعی سلیقه‌ای نیست. منظورم دفاعی است با توجه به شناخت سینما و زبان سینما و گذشته فیلمساز که ‌می‌تواند انجام بگیرد.‌

یعنی یک داور تا این حد می‌تواند تأثیرگذار باشد؟

شاید ما هنوز دچار یکسری سوءتفاهمات پایان‌ناپذیر نسبت به زبان و مدیوم سینمایی هستیم که بتواند زمینه انطباق با ‌یک اثر، دیدگاه و جهان‌بینی‌اش داشته باشد. این نگاه انحرافی را یک داور می‌تواند به وضعی بهتر و مسیری درست سوق دهد، به ‌شرطی که سکوت نکند، آدم محتاطی نباشد، از عقایدش کوتاه نیاید و از دلایلش دفاع کند تا شاید افرادی را که نگاه‌شان از زبان ‌سینما دور است، به یک مسیر بهتر سوق دهد.‌

شما خودتان در سه دوره داور جشنواره بودید. در این زمینه بی‌تردید باید تجاربی داشته باشید.

 در دوره‌هایی که داور بودم، می‌دیدم بعضی‌ها ترجیح می‌دهند خودشان را با جمع تطبیق دهند و دفاعی از دیدگاه‌شان نداشته ‌باشند. اینجاست که بی‌مهری‌هایی نسبت به آثاری ارزشمند می‌تواند رخ دهد که در جشنواره امسال هم این مورد را به وضوح ‌دیدیم.‌

به نظرتان امسال در حق چه فیلمی اجحاف شده است؟‌

من اگر بخواهم مصداقی صحبت کنم، ممکن است به یکسری سوءتفاهمات دامن زده شود که فلانی دوباره سنگ فلان فیلمساز ‌قدیمی را به سینه می‌زند. اگر جدا از برخوردهای سلبی بپذیریم که تعریف سینما چیست و اصول و مبانی ورود به دنیای ‌یک فیلمساز چیست تا دچار بدفهمی و کج فهمی نشویم، این بحث جداگانه‌ای می‌‌‎طلبد. مثلا فیلمی مانند خون شد مسعود کیمیایی ‌که به‌زعم منتقدی که یک برنامه سینمایی را در خدمت و اختیار خودش گرفته و همین‌طوری می‌تازاند و دور و بری‌هایش هم ‌متأسفانه فاقد نگاهی مستقل هستند، آیا واقعا بدترین فیلم کارنامه فیلمساز است؟ وقتی شخصی بدون توجه به جایگاه تاریخی، زبان ‌درست سینمایی و زبان یک فیلمساز قدیمی تریبون را در اختیار می‌گیرد و مثلا از خون شد به‌عنوان بدترین فیلم کیمیایی نام ‌می‌برد، نشان می‌دهد که ما در چه وضع اسفباری هستیم. یک فترت آشکار فرهنگی. رسانه‌ای که سنگ ملی بودن را به سینه ‌می‌زند، با یکسری کلی‌گویی شخصی چنین نظراتی می‌دهد و دور و بری‌هایش هم که یکی‌شان تعلق خاطری به فیلم دارد، کوتاه ‌می‌آیند. این یعنی وضع غیرقابل تحمل، یعنی فترت، رکود و حتی عقب‌گرد.‌

تکلیف آن برنامه تلویزیونی که روشن است. درباره آرای داوران چه عقیده‌ای دارید؟

وقتی ٩ داور می‌آیند، انتظار بر این است که این گروه نسبت به سینمای امروز با زبان منحصر به امروزش داوری واقع‌بینانه‌ای ‌داشته باشند. اما آیا این اتفاق افتاده؟ وقتی مثلا فیلمی در یازده یا دوازده رشته کاندیدا می‌شود و فیلمی دیگر که به عقیده من و ‌خیلی‌های دیگر حتی اگر جزو آثار شاخص و برتر فیلمساز هم نباشد، جزو آثار خوب این سال‌های فیلمساز است، تنها بازیگر زن ‌مکمل و گریمش کاندیدا شود، این دردناک نیست؟ یعنی مثلا در مورد خون شد کارگردانی، فیلمبرداری، بازی بازیگر زن اصلی ‌فیلم، طراحی صحنه و اصلا نگاه فیلمساز و پیشنهادش به دنیای معاصرش نباید دیده شود و همه چیز با کج فهمی و بدفهمی به ‌سمت و سوی دیگری سوق پیدا کند؟

پس شما خون شد را ازجمله آثاری می‌دانید که جشنواره در حقش اجحاف کرده؟ ‌

دیگر این امری تکراری شده که یکسری دیدگاه‌ها و جهان‌بینی‌ها خط قرمزی شده که اگر آدم رویش پافشاری کند، انگار به ‌یک مظنون تاریخی تبدیل می‌‌‎شود. کیمیایی در فیلمش به سند خانه نگاه سرزمینی دارد، اما علنا علیه آن صحبت می‌شود و ‌مجری فلان برنامه تلویزیونی می‌آید و می‌گوید که اصلا تو چه حقی داری که چنین نگاهی داشته باشی!  و این جور چیزها فیلم را ‌در چاه ویلی می‌اندازد که تمام ارزش‌های مضمونی، تماتیک و ساختاری‌اش مخدوش می‌شود که غم‌انگیز است. ‌

گذشته از انتقادهایی که به داوری‌ها دارید، می‌توانید تحلیلی کلی از فیلم‌های امسال جشنواره داشته باشید؟

فارغ از تعلق خاطرم به یک فیلمساز خاص، اما باید بگویم که این دوره از جشنواره واجد یکسری فیلم‌های  نسبتا خوب، نه ‌شاهکار بود. ‌

مثلا با شناختی که از سلیقه‌تان دارم، شنای پروانه را باید پسندیده باشید.

شنای پروانه محمد کارت که از یک سینمای اجتماعی که این زمانه به آن نیاز دارد، از فیلم‌های خوب امسال بود. اما اشکالی که ‌به آن وارد است این است که فیلم فاقد تحلیل اجتماعی و جامعه‌شناختی است. به طور قطع این فیلمساز ‌مستعد می‌تواند در ادامه مسیری بهتر و تکامل‌یافته‌تر را طی کند. در یک نگاه عادلانه و واقع‌بینانه وظیفه دارم که از این امر یاد کنم.‌

نظرتان در باره تومان مرتضی فرشباف چیست؟‌

 فیلمی در حوزه سینمای اجتماعی که با جوان‌های این زمانه کار می‌کند.‌

می‌توانید فیلم دیگری را که پسندیدید نام ببرید؟

سینما شهر قصه کیوان علی‌محمدی که یک ادای دین نسبتا قابل دفاع است نسبت به سینما. در سینمایی که به‌هرحال ‌یکسری ارزش‌ها و البته نقاط ضعفی هم دارد که بماند برای زمان اکران عمومی فیلم. یا کشتارگاه عباس ‌امینی که به‌عنوان فیلم اول یک تجربه قابل قبول است. یا من می‌ترسم بهنام بهزادی که یک فیلم متوسط رو به خوب است که ‌نگاهی جسورانه به جامعه امروز دارد.‌

نظرتان درباره درخت گردوی مهدویان چیست؟‌

درخت گردوی محمدحسین مهدویان در ادامه یک سینمای ایدئولوژیک تجربه‌ای متفاوت‌تر است با دوز مستند بالاتری در قیاس با ‌فیلم‌های سابق فیلمساز که باعث می‌شود در میانه‌های فیلم بیشتر به فیلم مستند شبیه‌ باشد تا فیلمی سینمایی. ‌

آتابای چه؟‌

آتابای نیکی کریمی بهترین فیلم کارنامه خانم کریمی است، نسبت به آن تجارب خام فیلم‌های قبلی‌اش که از لوکیشن استفاده ‌خوبی کرده و به یک بیان و حس شاعرانه رسیده است. موسیقی خوب حسین علیزاده و شخصیت‌پردازی کاراکتر اصلی فیلم از ‌نکات خوب این فیلم است.

هواداران حاتمی‌کیا به نادیده گرفته شدن خروج هم اعتراض دارند.

خروج ابراهیم حاتمی‌کیا در ادامه مسیر عدالت اجتماعی که طی می‌کند، به‌رغم شروع خوبی که دارد و تماشاگر را به سمت ‌سینمای وسترن هدایت می‌کند، درنهایت خراب می‌شود و مخاطب تکلیفش با فیلم روشن نمی‌شود. تا حدی که بعضی‌ها آن را ‌یک فیلم مصلحت‌اندیشانه محافظه‌کار می‌دانند با ظاهر کنش‌مند که البته کنشی در فیلم دیده نمی‌شود. ولی به‌هرحال از یکسری ‌ارزش‌های اجتماعی برخوردار است و البته یک بازی خوب از فرامرز قریبیان. اما در کل فیلم ناموفقی است با نگاه و ایده‌ای ‌خوب، اما مشکل این است که وقتی قرار باشد در‌سال ٩٨ یک اعتراض اجتماعی به تصویر کشیده شود، فیلمساز باید این روند را ‌تا انتها برود. فیلم حاتمی‌کیا اما قهرمانش آن سرتقی لازم را ندارد.

و خورشید مجید مجیدی؟‌

از این فیلم هم بدم نیامد. یک رجعت دوباره به همان سینمای قابل دفاع بچه‌های آسمان و آواز گنجشک‌ها که با همان کاراکترهایی ‌که کارگردان خوب می‌شناسد، در مسیر واقع‌گرایی و تأویل خوب عمل کرده است.‌

‌در کل اگر در یک جمله بخواهید گفته‌هایتان را خلاصه کنید، چه می‌گویید؟

نادیده گرفته شده بزرگ جشنواره امسال فیلم خون شد مسعود کیمیایی است. فیلمی که بعد از تجربه‌های ناموفقی چون متروپل و... ‌فیلم قابل دفاعی است، هم از نظر اجتماعی، هم ساختاری، هم مضمون و تماتیک که کاملا نادیده گرفته شده است.‌

 

دیدگاه تان را بنویسید