گفت و گو با کوروش آهاری
"آن شب" فیلمی با شخصیت های رمزآلود و هراسان از افشا شدن رازها
کوروش آهاری در این چند روزی که برای نمایش فیلمش در ایران بوده، بارها و بارها به صراحت گفته که با قواعد و مناسبات فیلمسازی در ایران آشنایی چندانی نداشته و حتی ظاهرا فیلمنامه «آن شب» را نیز از طریق فراخوان به دست آورده است.
یعنی ایرانیبودن داستان اولین فیلمتان، برایتان اولویت داشت؟
بله، نه فقط ایرانیبودن کاراکترها و داستان، بلکه فیلم در ایران به نمایش درآید. برای همین هم در مسأله حجاب و دیگر مسائل فیلم را با قواعد و قوانین ایران ساختیم، تا مانعی برای نمایش عمومی آن در ایران وجود نداشته باشد. در حقیقت میخواستم یک فیلم باکیفیت و استاندارد ایرانی بسازم.
روند ساختهشدن فیلم راحت پیش رفت؟
دشوار هم نبود؛ یعنی زمانی که به محسن درمنش که یکی از دوستان نزدیکم است، موضوع علاقهام به ساخت فیلم را گفتم و او هم مرا به پدرش معرفی کرد، کارها روال خودش را طی کرد و محمد درمنش پروانه ساخت فیلم را گرفت.
اینکه برای اولین فیلمتان رفتهاید سراغ ژانر وحشت؛ دلیل خاصی دارد؟
من خودم بهشخصه سینمای وحشت را دوست دارم و از علاقهمندان و هواداران این ژانر هستم، اما این را هم رد نمیکنم که بیشتر فیلمهایی که در ژانر وحشت ساخته میشوند، الزاما فیلمهای خوبی از کار درنمیآیند. در حقیقت به باور من در این ژانر نوع، جنس و منشأ ترس و وحشت است که اهمیت دارد و موفقیت یا ناموفقبودن یک فیلم را شکل میدهد.
درباره فیلم خودتان چه؟
ما قرار نبود یک فیلم مرسوم در ژانر وحشت داشته باشیم. در واقع آنچه دوست داشتم، یک فیلم روانشناختی و رمزآلود بود، که مایههایی از سینمای وحشت هم داشته باشد. هراسی که از درون کاراکترها میآید، نه مثلا از قاتلی با یک اره برقی در دست. در فیلم آن شب هراس فیلم ریشه در درونیات آدمها دارد. آدمهایی که هراسشان از افشاشدن رازهایی که سالها پنهان در دل نگه داشتهاند، خود را در فضای فیلم به شکل وحشت نشان میدهد، توجه کردیم. در حقیقت یکبار دیگر هم تأکید میکنم که هدف اصلی من در این فیلم نه تولید یک فیلم ترسناک، بلکه روایت یک داستان انسانی بود. داستان ترسی که درونیات انسان را افشا و آشکار میکند.
اصلا چرا فیلم ترسناک؟ فقط به خاطر علاقهتان؟
با اینکه تقریبا همه جا گفتهام که با شرایط سینمای ایران آشنایی چندانی نداشتم، اما این را خوب میدانستم که در سالهای اخیر در سینمای ایران فیلم ترسناک ساخته نشده و درحقیقت سینمای ایران در حوزه ژانر وحشت دستش چندان پر نیست. در واقع ناچارم اعتراف کنم که ما در این زمینه روی کمبودهای سینمای ایران حساب باز کرده بودیم؛ یعنی احساس میکردم در سینمای ایران جای چنین فیلمهایی خالی است و اگر فیلم خوبی تولید شود، مورد استقبال قرار میگیرد.
شما پیش از ساخت فیلم «آن شب» فیلمهای ترسناک ایرانی را دیده بودید؟
چند فیلمی را که در سالهای دورتر تولید شده بودند، چرا.
مثلا؟
مثلا فیلمهایی مانند «خوابگاه دختران» یا «شب بیستونهم»…
اما فیلم شما متفاوت از این نوع فیلمها بهخصوص «شب بیستونهم» است که روایتش روی خرافهها و باورهای مردم طبقه پایین فرهنگی پیش میرود.
بله، میدانم که تیپ فیلم من آمریکاییتر است؛ یعنی که سعی کرده بودیم بتوانیم فیلم ترسناک استاندارد از آن نوع که در سینمای آمریکا زیاد ساخته میشوند، بسازیم
میدانستید کار در زمینه سینمای وحشت بهخصوص برای تماشاگر ایرانی دشوار است؟ چون تماشاگر اینجا آن سنت فرهنگی تماشای فیلم ترسناک را ندارد و شاید با ریزهکاریهای روایتی این نوع سینما چندان آشنا نباشد.
بله، میدانستم و البته این را هم میدانستم که تماشاگران ایرانی علاقه و اشتیاق و تمایل زیادی به ژانر وحشت دارند؛ اما در تمام این سالها این اشتیاقشان ارضا نشده و فیلمی که رضایتشان را جلب کند، ساخته نشده است. این نکته را هم باید اضافه کنم که ساخت و تماشای فیلم ترسناک چندان هم معادله پیچیدهای نیست که قواعد مشخصی داشته باشد؛ یعنی اینکه میخواهم بگویم به سابقه ساختهشدن یا نشدن فیلم ترسناک در سینمای ایران چندان ربطی ندارد. میخواهم با صراحت بگویم که در هر جای دنیا ساخت فیلم ترسناک کار دشوار و پرچالشی است؛ چرا که کارگردان در این ژانر درست در لبه تیغ قرار دارد و اگر مثلا صحنهای درست اجرا نشود، حاصلش تنها یک صحنه کماحساس یا از کار درنیامده نخواهد بود، بلکه در ژانر وحشت چنین سکانسهایی تماشاگر را به خنده میاندازد. برای همین هم اگر قرار است کاری در حیطه سینمای وحشت تولید شود، باید بسیار با دقت و انرژی و در حد استانداردهای لازم تهیه شود تا درنهایت تبدیل به فیلمی مضحک و خندهدار نشود.
چرا گاهی این اتفاق میافتد؛ شما ایراد کار را در کجا میدانید؟
در سالهای اخیر گامهای بلندی در سینمای ایران برداشته شده و از نظر فن و تکنیک پیشرفتهای خوبی را شاهد بودهایم؛ اما اینکه چرا فیلمهای ایرانی در کل در دیگر نقاط دنیا به سطح فیلمهای هالیوودی نمیرسند را میتوان در یک کلمه خلاصه کرد و آن هم چیزی نیست مگر «فضاسازی»؛ یعنی آنچه فیلمهای هالیوودی دارند و ما نداریم و حتی ژاپنیها و کرهایها هم ندارند، فضاسازی است.
برویم سراغ بازیگران کار؛ چه شد که شهاب حسینی را برای بازی انتخاب کردید؟ ربطی به کمپانی آمریکایی او داشت؟
حقیقتش انتخاب شهاب حسینی اصلا برایم قابل تصور نبود و برای همین اصلا به آن فکر هم نکرده بودم؛ چون به هر حال شهاب حسینی در ایران حضور داشت و در ثانی نمیدانستم آیا اصلا این نقش و چنین فیلمهایی را دوست دارد یا نه. به هر حال شهاب حسینی کارنامهای دارد که در آن اینجور کارها زیاد نیستند و همین هم مرا با تردید مواجه کرده بود. اما وقتی از طریق محمد درمنش با شهاب آشنا شدم و در ادامه هم فیلمنامه را برای او ارسال کردیم، واکنش منفی نشان نداد و حتی در سفری که به آمریکا داشت، ابراز تمایل کرد پیش از اینکه بخواهد جوابی به پیشنهاد بازی در این فیلم بدهد، با من و تیم فیلمسازیام بیشتر آشنا شود. روند رخدادهای بعدی هم دیگر بهسرعت رخ دادند و وقتی با هم دیدار کردیم، خیلی زود به پیشنهاد بازی در این پروژه جواب مثبت داد.
دیگر بازیگران چه؛ چرا از بازیگران شناختهشده ایرانی و بهاصطلاح بازیگران چهره برای نقشهای مهم فیلم استفاده نکردید ؟
ما مشکلی بزرگ داشتیم و آن هم این بود که فارغ از شرایط مالی و اقتصادی پروژه، با توجه به شرایط سفر به آمریکا نمیشد هر بازیگری را دعوت به کار کرد.
یعنی شما سراغ بازیگران شناختهشده رفتید و بعد این همکاری با مانع مواجه شد؟
بله، مثلا در ابتدا از مهناز افشار خواستیم که یکی از بازیگران این فیلم باشد، ولی خانم افشار با اینکه ظاهرا از کار بدش نیامده بود و برای حضور در فیلم ما حتی تلویحا ابراز تمایل و علاقه کرده بود، اما درنهایت نتوانست به آمریکا سفر کند. به این دلیل ما هم از خانم نیوشا جعفریان، دختر حسین جعفریان فیلمبردار سینما برای بازی درخواست کردیم.
میگویند فیلم شما در بسیاری از لحظاتش بیننده را، بهخصوص از نظر فضای کلی کار، به یاد فیلم تلألو یا همان شاینینگ استنلی کوبریک میاندازد. این شباهت را میپذیرید و آیا این شباهت ظاهری آگاهانه و عامدانه و برای ادای دین بوده است یا نه؟
نمیدانم. همانطور که گفتم من ژانر وحشت را دوست دارم و در این ژانر هم شاینینگ یکی از فیلمهای محبوب من است. البته تنها من نیستم که استنلی کوبریک را دوست دارم، بلکه تمام سینمادوستان دنیا این کارگردان را ستایش میکنند. پس عجیب نیست اگر آگاهانه یا ناآگاهانه از کارگردانی در حد و اندازه کوبریک تأثیر گرفته یا حتی ادای دین کرده باشم. در جلسه مطبوعاتی فیلم هم گفتم که با توجه به علاقهام به کوبریک در این فیلم به او ادای احترام کرده و سعی کردم در برخی از سکانسها ظاهر قضیه شبیه «شاینینگ» شود. اما فراموش نکنید که پایه و اساس «آن شب» متفاوت از شاینینگ است.
دیدگاه تان را بنویسید