علیرضا شجاع نوری میگوید: متاسفانه اصلا مرز بین دروغ گفتن و نگفتن در تلویزیون مشخص نیست و همین سبب کاهش مخاطبان میشود.
به گزارش جی پلاس، اکنون مدتهاست که تلویزیون در مواجهه با کلیت آثار سینمایی برخوردی سلیقهای را پیش گرفته و تنها به حمایت از برخی آثار خاص که با آنها موافق است، میپردازد. همین موضوع موجب بروز نارضایتی فیلمسازانی شده که با استناد به نام رسانه ملی این رویکرد تلویزیون را زیرسوال میبرند. به نوعی این افراد به عدم پخش تیزرهای تبلیغاتی و نقد یکطرفهای که در برنامههای سینمایی سیما مطرح میشود، انتقاد داشته و خواهان نگاه برابر به تمام آثار سینمایی هستند.
در آستانه برگزاری سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر سعی کردیم عملکرد برنامههای سینما محور تلویزیون را بررسی کنیم. گفتگوی با علیرضا شجاعنوری (تهیهکننده سینما) پیرامون عملکرد چهل ساله تلویزیون در پوشش از سینما انجام شد.
بخشهایی از این گفتگو را مرور میکنیم.
در گذشته آثاری از تلویزیون پخش میشد که به نوعی میتوان گفت مخاطبان آن اغلب مردم ایران بودند اما اکنون بسیاری از کارشناسان معتقدند که مخاطبان این رسانه به شدت کاهش پیدا کرده است. علت کاهش محبوبیت تلویزیون چیست؟
محبوبیت تلویزیون کاهش پیدا کرده ولی چرا ما کاری نمیکنیم که برنامهها جذابتر باشد و بین مردم محبوب شویم. مثل اینکه دیگر کلمه محبوبیت منسوخ شده. اصلا فراموش کردهایم که راههای محبوب شدن غیر از این راههای امروزی است. کافیست صادقانه با مردم حرف بزنید. اگر دوستشان داشته باشید، آنها هم شما را دوست خواهند داشت. اگر چیزی را نمیخواهید، به آنها بگویید که در این مورد اجازه دهید من حرف نزنم. مثلا وقتی به شما میگویند چه خبر؟ شنیدیم که خیابانها شلوغ شده است، میگویید اگر اجازه دهید در این مورد حرف نزنم. شما کماکان محترم هستید و میگویند ایشان فردی است که در این موارد حرف نمیزند. اما اگر به دروغ بگویید که هیچ خبری نیست، آنها میفهمند.
متاسفانه اصلا مرز بین دروغ گفتن و نگفتن در تلویزیون مشخص نیست و همین سبب کاهش مخاطبان میشود. چراکه یکی از توصیهها این بوده که با آدم دروغگو معاشرت نکنید، چون سبب شده تا کمکم قُبح دروغ گفتن برای شما هم بریزد. خب تلویزیون معاشر ماست؛ پس اگر میخواهی با شما معاشرت کنم، اینقدر به من دروغ نگو!
اکنون مشکلات اقتصادی سبب شده تا هر کالایی که پول میدهد را تبلیغ کند. به نوعی دیگر خود تلویزیون هیچ نظارتی روی این موضوع ندارد. این در حالی است که مردم اعتماد میکنند و میگویند که تلویزیون گفت این شامپو فلان کار را میکند ولی بعدا معلوم میشود که این شامپو نه تنها فلان کار را نمیکند بلکه بیسار کار را هم میکند که واویلاست. به نوعی چون پول داده شده، تلویزیون نیز آن تبلیغ را گذاشته است. این موضوعات در همه برنامههای تلویزیون تسری پیدا کرده و به برنامههای سینمایی هم رسیده است.
اکنون شاهد فعالیت شبکههای ماهوارهای هستیم که با قدرت در حال انجام کار خود هستند و مخاطبان بسیاری را هم جذب کردهاند. آیا در این وضعیت تلویزیون مجددا میتواند مخاطبان را به سمت خود جذب کند؟
دوستان فکر میکنند برای رقابت با ماهوارهها فقط باید خط قرمزهای شرعی را رد کنند و میگویند دست و پای ما بسته است. در صورتی که اصلا اینطور نیست. به عنوان مثال مجموعه بانوی عمارت که به تازگی روی آنتن رفت، بدون اینکه خط قرمزی را رد کند، مخاطبان بسیاری را جذب کرد.
اما حال تلویزیون میگوید ما متکلم وحده هستیم و میخواهیم این حرفها را هم بزنیم، بودجه خود را هم که داریم. چون این برنامهها ارزیابی نمیشوند. فقط شاخص یکی دو برنامه در حال بیرون زدن است که آن را هم درست میکنیم. برنامه هفت را که با عوض کردن مجری تغییر دادیم، تنها برنامه ۹۰ ماند. برنامه ۹۰ چون از ابتدا به همین صورت بوده نمیتوان مجری آن را عوض کرد، خب کلا آن را برمیداریم. اکنون همه به یک صورت شدند. در صورتی که تلویزیون باید برنامه خود را روی این موضوع متمرکز کند که در بین ۸۰ میلیون مردم محبوب شود.
به نظر من راه این موضوع وجود دارد و اگر این راه را نروند؛ برعهده آنهاست و از آنها در روز قیامت سوال میشود. روز قیامت هرکسی سوالهای خود را دارد. سوال اینها درباره همین کمفروشیها و گرانفروشیهاست. تلویزیون خیلی کمفروشی میکند و چون میخواهد کالای بنجل به مردم بیاندازد، چشم دیدن هرکسی که بخواهد کالای مرغوبتری ارائه کند، را ندارد و آن را میزند. چون میداند که اگر سینما رونق بگیرد، دیگر کسی بیننده تلویزیون نیست. پس آن را میزند و از مدار خارج میکند. لذا تلویزیون باید بترسد از آن روزی که بگویند، کات، فرصتتان تمام شد، حالا بفرمایید حساب، کتاب.
به عنوان مثال ما تلویزیون را با ۵۴ میلیون مخاطب به شما تحویل دادیم و شما با چهار دهم مخاطب تحویل میدهید. ما با بودجه این قدری و این تعداد کارمند تحویل دادیم و شما با این بودجه و این کارمند به ما تحویل میدهید. این حساب و کتابها را تحویل دهید تا ما متوجه عملکرد شما شویم. باید از آن روز بترسند که پرسیده شود چرا شما محبوب نیستید. اگر همان ابتدای انقلاب که مردم ۹۸ درصد رای دادند، میگفتند که قرار است صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران به چه صورت باشد، همه با یک حال خوبی راجع به آن حرف میزدند و درجهای از محبوبیت را داشت. اما هرچه جلوتر آمد از میزان این محبویت کاسته شد که بیشتر آن به خاطر دیالوگ نداشتن است.