واکنش رسانه ها به مرگ دو کولبر
مرگِ سرد؛ سکانس پایانی زندگی کولبران! + عکس و فیلم
مرگ دو نوجوان 14 و 17 ساله در مریوان تنها گوشه ای از اتفاقات دردناک کولبری را روایت می کند و این مرگ تاسف بار نه تنها برای اولین بار و نه برای آخرین بار رخ داد.
به گزارش سرویس جامعه جی پلاس، جان باختن دو نوجوان کولبر در مریوان در روزهای اخیر باعث تاسف و ناراحتی بسیاری شده است. تا زمانی که یک تکه نان علت تن سپردن به این سختی و مشقت در جوانی باشد باید منتظر تکرار این حوادث به دردناک بود. شاید اگر شرایط اشتغال در برخی مناطق سروسامان لازم را بگیرد دیگر شاهد این نخواهیم بود که نوجوانان و جوانان حاضر شوند به بهای ناچیز هم کار غیرقانونی انجام دهند و هم جان خود را از دست بدهند. نوجوانانی که آخرین تصویر زندگی شان مشت های گره کرده و یخ زده است!
در پی جان باختن دو برادر کولبر در مناطق مرزی کردستان، شاهد واکنش رسانه ها و شبکه های اجتماعی به این واقعه بودیم.
مرگ کولبران در زادگاه برنده نوبل ریاضی!
عثمان خسروی گفته که قبلا تحت پوشش کمیته امداد قرار داشتند. اما کمکها از دو سال پیش قطع شده بود.
کاربران شبکههای اجتماعی در واکنش به تراژدی مرگ دو برادر کولبر، به یک مقایسه تلخ نیز پرداختهاند؛ این که آنها در همان روستایی زاده شده بودند که کوچر بیرکار (فریدون درخشانی)، برنده جایزه نوبل ریاضی نیز در آن به دنیا آمده بود.
نالهها کرد در این کوه که فرهاد نکرد
روزنامه «رسالت»: فرهاد جان داد و فرهادهای دیگری هم از این سرزمین برای نان، جان دادند که شاید با اندک تدبیری، الان باید شب یلدا را در کنار خانواده میبودند. اصلا کولبری؛ نبردِ جان و نان شدهاست، مگر غیر از این بوده؟ این واقعیت را باید برای همیشه پذیرفت، واقعیتی که مثل زهرمار؛ تلخ و گزنده و تهوع آور است… باید به اوج درماندگی و استیصال برسی، باید خیلی دستهایت خالی باشد و جیبهایت، باید شمار نداشته ها از داشته هایت پیشی بگیرد تا اولین و آخرین گزینه روی میز، انتخاب چنین مشقتی باشد، کولبرها خوشی زیر دلشان نزده، مجبورند، درست مثل فرهاد ۱۴ ساله که به همراه برادرش آزاد ۱۷ ساله عازم گردنه «ته ته» در هورامان شد و سرانجام در برف و بوران گرفتار آمد و جان سپرد، او هم، در چنگالِ جبر، اسیر بود، وگرنه چه کسی تن به زندگی طاقت فرسایی می دهد که هیچ انسانی شایسته آن نیست.
کولبری شغل نیست؛ اجبار و تحمیل است و کسانی که به این کار تن می دهند، خطراتی چون سقوط از پرتگاهها، انفجار مین، ریزش بهمن و مرگ در هوایی استخوان سوز و ناجوانمرد در کمینشان است.
فرهاد قصه ما با دستهایی که از شدت سرما مشت کرده بود، جان سپرد و این تصویر برای مان، تبدیل به یک سوژه ذهنی مداوم می شود. فرهاد در گردنه تهته هورامان یکی از مرتفعترین و پربارشترین مناطق مرزی کردستان ایران، توانش را برای ادامه زندگی از دست داد و می گویند در سالهای گذشته شمار زیادی از کولبران نوجوان به دلیل گرفتار شدن در برف و سرما در این گردنه جان خود را از دست دادهاند و هربار داغ دلمان را تازه کرده اند.
فرهاد به همراه برادرش آزاد در آرامگاه ابدی خویش آرام گرفتند. صدها نفر در مریوان در تشییع جنازه آن ها شرکت کردند. عدهای از حاضران در تشییع جنازه به نشانه اینکه برادران خسروی در راه یافتن لقمهای نان درگذشتند تکهای نان در دست داشتند. بیتردید تحمل این درد بسیار سخت و طاقت فرساست اما این تنها بخشی از ماجرای دردناک کولبرانی است که به خاطر نداری به کولبری و این سرنوشت مخوف روی آورده اند. نوارهای مرزی ایران پر است از افرادی که به ناچار دست به کولبری میزنند و مهر قاچاق همچنان بر یشانیشان نشسته، آن هم در شرایطی که قاچاق سازمان یافته به شدت و قوت کماکان در کشور ادامه دارد.
جان خود را برای لقمهای نان بر کف دست میگذارند
کولبر به فردی اطلاق میشود که در مناطق مرزی کردستان از روی ناچاری و با دریافت دستمزد ناچیز اقدام به حمل کالای خارجی از نقاط «غیررسمی گمرکی» میکند. متاسفانه جان دادنهای دردناک که دامنگیر جامعه مرزدار این سرزمین شده پدیده تازهای نیست و در قالب شیوههای مختلف از جمله؛ گرفتاری در برف و کولاک و بهمن، رفتن روی مینهای کاشته شده دوران جنگ، در تیر رس تیراندازی مرزبانان قرار گرفتن و… تنها شمهای از این رخدادهای ناگواری هستند که تا کنون خود را نمایان کرده است. این نمونه مصداقی تا اندازهای دغدغه ملی و منطقهای درست کرده تا در نحوه نگرش مدیریت این مناطق به ویژه در حوزه اقتصادی و اشتغالزایی بازنگریهایی صورت گیرد. به دنبال حوادث اخیر که برای کولبران مرزهای غرب کشور رخ داد و به موجب آن فرهاد، جانش را در پی نان از دست داد و بعد از رسانهای شدن قضیه و بازتاب گسترده آن در سطح ملی صفحهای متفاوت از نگاه انسانی، حقوقی، اقتصادی و… به این مسئله باز شد برهمین اساس عده ای، کولبری و کارهای مشابه در مرزهای شرقی، جنوبی و غربی ایران را قاچاق و کولبران و کارگران مرزی درگیر در حمل بارهای گمرک نشده را قاچاقچی میخواند بر فاکتورهایی چون فقدان امنیت در مناطق مرزی، فرهنگ ضعیف کار و سنتهای اجتماعی، سود بالای کولبری و البته دشواری جغرافیایی مناطق مرزی به عنوان دلایل رونق کولبری انگشت میگذارد، این دیدگاه، واقعیت به استقبال مرگ رفتن به عنوان تنها راه امرار معاش کولبران، عدم مالکیت آنها بر باری که بر دوش میکشند و سهیم نبودن در سود آن و دریافت دستمزد ناچیز بابت این شبهکار دشوار را نادیده میگیرد و کولبری را همارز و یا ذیل مسئله «قاچاق کالا» در نظر میگیرد و قاچاق را هم بیش از هر چیز ناشی از «تعدد قوانین و مقررات گمرکی، ساختار غیر منطقی تعرفهها، عدم مدیریت صحیح واردات کالاها، گستردگی مناطق مرزی، رواج فرهنگ مصرف کالاهای قاچاق در جامعه و نوع دیدگاه مرزنشینان به پدیده «قاچاق» تلقی میکند.
در این دیدگاه اگرچه به آنچه «محرومیت اقتصادی مرزنشینان» میخواند هم اشاره میشود اما از این نکته که کولبر با توجه به هزینههای خطرناک و غیرقابل جبرانی که این کار بر او تحمیل میکند و درآمد بسیار ناچیزی که نصیبش میشود عملا در شرایط طبیعی و در صورت داشتن جایگزین، کولبری نمیکند غافل میماند. در واقع، مسئله اصلی همچون نکتهای حاشیهای و فرعی طرح میشود. این شیوه نگاه به مشکل البته گمراه کننده است چرا که تصویری نادرست از مسئله به دست میدهد و در نتیجه راهحلهایی هم که برای آن ارائه میدهد غیرمعتبر و بینتیجه است.
به هر روی، کولبران قشر زحمتکش و پرتلاشی هستند که برای پیدا کردن لقمهای نان و امرار معاش خود و خانواده حاضرند حتی جان خود را بر کف دست نهاده و تسلیم شرایط تحمیلی این نوع از معیشت شوند. بنابراین از این منظر، کولبری نه تنها نوعی کجروی اقتصادی و دهنکجی به قانون نیست، بلکه با تمام عواقب و پیامدهای ناگوارش، شغلی هر چند کاذب ولی شرافتمندانه است و بر دستاندرکاران و مسئولان لازم است که در راستای حمایت و رفع موانع و مشکلات این بخش از مردم گامهای اساسی و قانونمدارانه بردارند. مشکل مهمی که کولبران زحمتکش با آن مواجه هستند این است که فعالیت آنها و محصولاتی که از اقلیم کردستان وارد کشور میکنند، قاچاق تلقی شده و همین امر موجبات سختگیری بر آنان را نیز فراهم کرده است و حتی خون کولبران کشته شده نیز هدر رفته و تعقیبات قضائی برای عاملان این اقدام تاکنون میسر نشده است. همین مسئله اسباب اعتراض بسیاری از مسئولان و نمایندگان مناطق کردنشین را فراهم کرده است و در نهایت سال گذشته بود که بنا شد فعالیت کولبران ساماندهی شده و این قشر بیمه شوند.
رهبر معظم انقلاب: مراد من از قاچاق، فلان کولبر ضعیف نیست
این وضعیت حتی موجبات اعتراض رهبر معظم انقلاب را برانگیخت؛ تا جایی که بر لزوم تفکیک فعالیت کولبری از قاچاق تأکید کرده و بهبود معیشت مرزنشینان و مخصوصا کولبران را مورد تأکید قرار دادند؛ خواستهای که همچنان درگیر پیچ و خمهای قانونی است. رهبر انقلاب در دیداری که با جمعی از کارگران داشتند با اشاره به لزوم بهبود وضعیت کولبران اظهار کردند: «ما تا حالا در مبارزه با قاچاق خیلی جدی عمل نکردهایم. البته مراد من از قاچاق، فلان کولبر ضعیفی نیست که میرود آنطرف یک چیزی را برمیدارد روی کول خودش میآورد این طرف؛ اینها که چیزی نیست، اینها اهمیتی ندارد؛ با آنها مبارزه هم نشود اشکالی ندارد.»
کولبری محصول فقر مناطق مرزی
بی تردید برای حل مشکل قاچاق سازمان یافته کالا در حجم وسیع، احتمالا تغییر میزان تعرفه واردات میتواند گام نخست باشد. اما با تغییر قوانین و حتی رساندن رقم تعرفه گمرکی به صفر، اگرچه با توجه به سودده نبودن قاچاق کالا، مشکل قاچاق سیستماتیک کالا در ایران حل خواهد شد اما مشکل کولبران و کولبری حل نخواهد شد چون کولبری محصول فقر مناطق مرزی، فقیر بودن مرزنشینان و نیاز آنها به داشتن کار و نان برای خوردن است. به این ترتیب، مسئله فقر در این مناطق ربطی به قوانین گمرکی ندارد. البته اگرچه فقر در بنیاد، مسئلهای اقتصادی است چون تداوم فقر در مناطق مرزی مورد اشاره به عواملی غیراقتصادی گره خورده است رفع آن منوط به ارادهای سیاسی و اقتصادی است. این مسئله پیش تر، موجب واکنش نمایندگان مجلس هم شده است، ازجمله، شهاب نادری، نماینده پاوه، جوانرود و روانسر و عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی که در گفتوگو با ایکنا با اشاره به تأکید رهبر انقلاب بر بهبود وضعیت کولبران اظهار کرده است: «مقام معظم رهبری به صورت واضح و ویژه، دیدگاه خود درباره کولبران را اظهار کرده و فرمودند که منظور من از قاچاق، فعالیت کولبران نیست که برای امرار معاش و زندگی روزمره در حال تلاش هستند بلکه منظور ایشان از قاچاق، قاچاقهای سازمانیافتهای است که در کشور انجام میشود.»
رسول خضری، نماینده سردشت و پیرانشهر در مجلس شورای اسلامی هم درباره اقدامات انجام شده در دولت و مجلس برای بهبود معیشت کولبران و تحقق خواستههای رهبر انقلاب در این زمینه اظهار کرده است: «ما در سطح همه مرزهای کشور، حدود ۷۵ تا ۸۰ هزار کولبر داریم. ما از سال قبل پیگیریهای زیادی انجام دادیم و بنده از اعضای محترم کمیسون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس برای بازدید میدانی از مناطق غربی کشور دعوت کردم و خوشبختانه وزارت تعاون، بعد از این اقدام، برای بیمه کولبران اقدام کرد و قرار شد حداکثر باری که این افراد بردارند ۸۰ کیلوگرم باشد که قبلا بالغ بر دویست کیلوگرم بود تا حداقل از لحاظ جسمی آسیب نبینند.»
با همه این حرف و حدیث ها باید تصریح کرد، مهمترین نیاز مناطق مرزی غرب کشور در راستای ایجاد اشتغال و پایان دادن به مشاغل کاذبی همانند کولبری، فراهم کردن زمینههای سرمایهگذاری و ایجاد اشتغال توسط دولت است و تحقق این وضعیت، منتظر اقدام دولتیهاست؛ شاید گرهی از کار مناطق مرزی و کولبران گشوده شده و خواسته رهبر انقلاب درباره معیشت این مردم که همچنان بر زمین مانده است نیز محقق شود.
در واقع کُردها، کولبری را از روی عشق و علاقه انتخاب نکرده اند؛ جبر زمانه است دیگر و البته سیاستهای ناکامی که شمار بیکاران را افزون ساخته و به تبع آن، فقر، شرایط نامناسب اقتصادی، نبود صنایع، اشتغال، توزیع نابرابر ثروت، توسعه نیافتگی و غیره. کولبری همیشه با ترس است، ترس از شلیک گلوله هنگ مرزی، یخ زدن در سرما، ترس از دست دادن دوستان، ترس از اینکه بارشان را بگیرند. کولبرها برای ۵۰ تا ۸۰ هزار تومان باید همه چیز را به جان بخرند، عبور از میدان مین، گلوله، حمله حیوانات وحشی، ریزش بهمن و موارد دیگر. کولبری عواقب جسمی و روحی و روانی زیاد به دنبال دارد؛ همه کولبرها از ستون فقرات دچار مشکل شدهاند و خیلی از آنها بعد از مدتی از کار افتاده میشوند. فرد در طول دوران کولبری اعتماد به نفسش را از دست میدهد؛ به ویژه فارغ التحصیلان دانشگاه، تلاششان را برای یک شغل بهتر از دست میدهند، مسخ میشوند و خود را ماشین حمل بار میانگارند؛ چنین شخصی دچار فروپاشی شخصیتی میشود، اصلا از همه این حرفها بگذریم، ما داغداریم، داغ فرهادی که جان داد برای لقمه ای نان، داغدار آزاد برادرش و داغدار کولبرانی که زندگی را می بازند.
خاطرم هست، کولبری، در این باره نوشته بود: « بعضی اوقات اخبار مربوط به کولبری بهویژه خبر مرگ، سقوط از کوه، زیر بهمن رفتن آنها را با دوستان مرکزنشین و دغدغهمند خود به گفتوگو مینشینم؛ بعضی از واکنشهای دوستان برایم خیلی جالب است؛ اینکه آیا واقعاً با این شرایط که آنجا وجود دارد نظیر بحث صعب العبور بودن و مشقتهای این راه و … امکان کولبری هست؟ مگر میشود تصور کرد که امروز با این همه پیشرفت، انواعِ کارآفرینیهای جدید، این مردم طناب در گردن داشته باشند و کولبری کنند؟
در این چند سال همه ما شاهد در سرما یخ زدن و قطع نخاع تعداد زیادی کولبر در مناطق کشور از جمله سردشت، پیرانشهر، مریوان، هورامان و … بودهایم. این حرف ها تلخ است اما با تداوم دور باطل فقر و انجام دادن کارهای مرگآور، این تلخی همچنان ادامه دارد.
وعده های بی سرانجام دولت
در این میان باید به وعده های بی سرانجام دولتی ها هم اشاره ای گذرا داشت، معاون اول رئیس جمهور آذرماه سال گذشته از کولبری به عنوان حمل یک بار سنگین توسط یک انسان یاد کرده و با بیان اینکه کولبری کاری سخت و طاقت فرساست که مورد تأیید ما نیست، وعده داده است: «دولت برای حفظ کرامت مرزنشینان برنامههای خوبی دارد تا درآمد مناسبی برای مردم مناطق مرزی ایجاد شود.» علی ربیعی هم که امروز سکاندار تریبون اطلاع رسانی دولت تدبیر و امید است، در زمان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی وعده بیمه کردن کولبران را مطرح کرد و حتی برای این داستان، مراسم افتتاحیه پر حرف و حدیثی در سنندج تدارک دید. طی سالهای اخیر طرحهای متعددی بهصورت آزمایشی در خصوص ساماندهی کولبران در استان از انسداد کامل مرزها تا تبدیل کولبری به پیلهوری ارائه شد ولی هیچکدام از این اقدامات به نتیجه نرسید و امروز همچنان کولبری بهعنوان یک مشکل و معضل جدی در این خطه از کشور همچنان ادامه دارد.
#کولبر
فارغ از اظهارنظرها و وعده های صدمن یک غاز مسئولان امر باید به پیامهای ابراز همدری از سوی مردم اشاره کرد. برهمین اساس برخی از کاربران شبکه های اجتماعی بویژه توئیتر در واکنش به جان سپردن، فرهاد و آزاد خسروی متن های تأثر برانگیزی را به نگارش درآوردند. یکی از کاربران توئیتر در این باره نوشت: جسدِ فرهادِ
۱۴ ساله را یافتند. میگویند کُتش را در لحظات آخر زندگی روی برادرش«آزاد»انداخته بوده تا یخ نزد. حالا هر دو برادر مُردهاند و ما ماندهایم و یک پرسش: تا کجا قرار است درد روی سر ما آوار شود؟ مگر او چه میخواست، به غیر از تکهای نان، گوشهای امن….
کاربر دیگری با نوشتن: «هیس! مُرده ها فریاد میزنند»، ناراحتی خویش را از این اتفاق دردناک ابراز داشت و کاربری هم با اشاره به فقر برادران خسروی نوشت: «آزاد ۱۷ساله و فرهاد خسروی۱۴ساله، دو برادر که بخاطر فقر #کولبر شده بودند و بر اثر برف و بوران سه روز قبل در مناطق مرزی(ته ته و ژالانه)جان خود را از دست داده بودند جنازه هایشان در حالی که یخ زده بودند پیدا شد»برخی دیگر از کاربران هم به موضوع بیمه شدن کولبرها پرداختند. در حالی که پیش از این وعده داده شده بود که در دولت حسن روحانی کولبران بیمه خواهند شد، یکی از کاربران توئیتر به تلخی نوشت، که ظاهرا قرار بود «نابودی کولبران» بیمه شود.
از واژه «کولبری» در هیچ فرهنگ لغتی صحبت نشده است. اگر اهل شهرهای مرزی نباشید، کلمه کولبری برایتان نامفهوم و ناآشناست. اما کولبری این واژه ناآشنا، شاید ازمعدود راههای کسب و کار مردم مرزنشین باشد. یخچال، تلویزیون، گالنهای بنزین و گازوئیل، ... فرقی ندارد.هرچه باشد روی پشت این مردان جای میگیرد و آنها به امید یافتن لقمه نانی به راه میافتند. عبور از سیمهای خاردار، میدان مین، گذر از گل و لای، بالا رفتن از مناطق صعب العبور و پایین آمدن از کوه، پنهان شدن از دید مأموران، گیر کردن طناب بار دور گردن و خفگی و اینها .... بخشی ازخطراتی است که کولبران با آن سر و کار دارند. مردم محلی میگویند آنها جانشان را کف دستشان میگذارند تا برای هر بار روبهرو شدن با تمام این خطرات، تنها 50 تا 100 هزار تومان را بهدست بیاورند و زندگی خود و خانوادهشان را بگذرانند.
در حالی که سنگینی اندوه و ماتم مرگ مظلومانه آتشنشانان در میان شعلههای آتش و آهن گداخته پلاسکو بر دلهای خانوادههای ایرانی مانده خبر مرگ غریبانه مردان کولبر در زیر آوار بهمنهای فروریخته در پرتگاههای کوهستانی در مرز ایران و عراق داغی مضاعف بر دلها مینشاند.
هر روز کولبرانی که در میان آنان مردان سالخورده 70-60 ساله هم وجود دارد برای تأمین هزینههای زندگی مختصر خانواده، در منطقه مرزی به صف میایستند که کارتن یخچالی سنگین یا چندین حلقه لاستیک چرخ تریلیهای غولپیکر را بر کمر خمیدهشان بار کنند تا راه پر پیچ و خم کوهستانی پیرانشهر و سردشت را نفسزنان در پیش بگیرند و مسافتی چند کیلومتری را طی کنند. اگر کمرها نشکند و زانوها یاری کند تازه هیولای سفید بهمن زمستان ها در کمین آنان است که مدام خبراز کوهستان میرسد آوار برفی بر سر قطاری از کولبران ریخته و چند کولبر زیر بهمن مدفون شدهاند.بهگزارش خبرنگاران «ایران» پریشب نیز چهار کولبر در کولاک شدید کوهستان پیرانشهر گرفتار شدند و زیر آوار بهمن ماندند.
این کولبرها در ارتفاعات آذربایجان غربی گرفتار سقوط بهمن شده بودند که به گفته معاون امداد و نجات جمعیت هلالاحمر استان نیروهای امداد پایگاه کوهستان پیرانشهر برای نجاتشان راهی کوهستان شدند. صبح دیروز نیز نیروهای امداد موفق شدند آنها را که وضعشان وخیم بود از زیر بهمن بیرون بکشند و برای معالجه به پایین کوهستان انتقال دهند.
یکی از این کولبرها که جوانی 19 ساله و اهل اشنویه بود به علت سرما زدگی جان سپرده است.همچنین طی حادثه تلخی که شنبه شب در منطقه کوهستانی سردشت اتفاق افتاد ساعت 9 شب 16 نفر از مردان گرفتار بهمن شدند که باحضور نیروهای امدادی تعدادی از آنها از زیر برف نجات یافتند. عملیات امداد و نجات مدفون شدگان زیر بهمن سردشت با کمک تعدادی از اهالی روستاهای اطراف و یک قلاده سگ زنده یاب انجام گرفت و به نجات 6 کولبر از مرگ حتمی انجامید اما اقدامهای انجام شده با کمک نیروهای داوطلب مردمی برای نجات جان 4 کولبر جوان این منطقه بینتیجه ماند که بامرگ یک جوان 19 ساله در شب سهشنبه تعداد جان باختگان در زیر بهمن به 5 نفر رسید.
یکی از اعضای خانواده کولبری به «ایران» میگوید: «برف که آمد، دل خانوادههای کولبر گرفت، نه که از نعمت خدا ناراحت بشوند، بلکه از این ناراحت بودند که بارهای سنگین را در کوههای صعب العبور برفی چطور ببرند. دلشان گرفت برای آنکه هراسان بودند نکند امروز که نان آور خانهشان دل به کوه زده است برمی گردد یا نه. بهمن که آمد؛ دلهای ما ریش شد. دیگر از ترس و هراس خبری نبود. آن شب، 300 نفر از اهالی مریوان به راه افتادند، از مریوان تا محل ریزش بهمن حدود 50 کیلومتری فاصله بود. اما پیچ و خمهای جاده و برف راه را دورتر کرده بود. اهالی نگران و پریشان با بیلهای پلاستیکی و آهنی به راه افتادند و تنها وسیله مکانیکی که داشتیم لودرهای کشاورزی بود. بهمن جادهها را مسدود کرده بود. مردم وامدادگران با سختی زیاد خود را به بهمن رساندند. دلها یک چیز را میخواست آن هم زنده بودن کولبرهایی که زیر خروارها بهمن گرفتار شدهاند. آن شب ناخودآگاه مردمی که در جست و جوی کولبرها بودند به یاد حادثه پلاسکو افتادند، آنجا جست و جو در زیر آواری از آهن، آجر و سیمان گداخته بود و اینجا آواری از جنس برف وسرما وکولاک.
تنومند و هیکلی است، چین و چروک روی صورتش حکایت از سن و سال زیادش دارد، .اما شناسنامهاش چیز دیگری میگوید. او تنها 30 سال دارد و شغلش کولبری است. دلش با شغلش ساز نیست، نه او، تمام کولبرهای دیگر هم بر این عقیدهاند که کولبرها در جوانی پیر و فرسوده میشوند اما چه کنند که منبع درآمدی جز کولبری ندارند. بابک یکی از کولبرهایی است که در عملیات نجات کولبرهای مدفون شده در زیر بهمن حضور داشت. دو دوستش هم زیر بهمن جانشان را از دست دادند.
می گوید: زمانی که بهمن آمد، با اهالی مریوان و روستاهای اطراف راهی محلی شدیم که میدانستیم کولبرها آنجا گرفتار شدهاند. متأسفانه اینجا کمترین امکانات پزشکی هم وجود ندارد، چند روز قبل خانم بارداری، به خاطر اینکه امکانات پزشکی نبود با وضعیت بدی، بچهاش را به دنیا آورد. آنطور که من شنیدم بچه به خاطر نبود امکانات جاناش را از دست داد. البته فقط امکانات پزشکی نیست امکانات امداد و نجات هم صفر است.باورکنید آن شب ما اهالی با بیل و لودر در بین برفها دنبال کولبرها بودیم. چند نفری بیل پلاستیکی داشتیم و مابقی بیلها آهنی بود اما چارهای نبود. میدانستیم جست و جو با این وسایل ممکن است به آنهایی که زیر بهمن گرفتار شدهاند آسیب برساند اما راه دیگری وجود نداشت. به هر حال توانستیم اجساد را سالم بیرون بیاوریم. اجساد کولبرهایمان به قدری سالم بودند که من دستم را روی سینهشان گذاشتم تا ببینم قلبشان می زند یا نه. اما اورژانس گفت که آنها مردهاند و علت مرگ را هم یخ زدگی اعلام کردند.
مستخدمی که مدرک دانشگاهی دارد
بابک، 12 سالی میشود که عمرش را در این کار گذاشته است، کولبر! شغلی که مساوی است با خطر مرگ. میگوید: کولبری به اقتصاد کشور ضربه میزند، این را میدانیم اما چه کنیم وقتی کار نیست. نزدیکترین کارگاه به مریوان، کارخانهای در سنندج است. در میان افرادی که من در مریوان میشناسم، دو نفر از آنها مشغول به کار شدهاند. یکی تحصیلات دانشگاهی در رشته منابع طبیعی دارد که در بیمارستان بهعنوان مستخدم کار میکند و نفر دوم هم تحصیلات عالی دارد که در خیابان دستفروشی میکند. کار کردن ننگ نیست، همین که کار دارند جای شکرش باقی است، اما واقعاً با مدارک تحصیلی دانشگاهی، این کارها مناسب آنهاست؟
دستهای پینه بسته یک کولبر
دستهایش پینه بسته است، طنابهایی که با آنها بار روی دوش شان میبندند دستهای این مرد 30 ساله را پراز پینه کرده است. بغض به گلویش هجوم میآورد و با تلخی آن را فرو میدهد و میگوید: زمانی که برای پلاسکو این اتفاق افتاد همه ناراحت شدیم و پیام تسلیت فرستادیم. اما هموطنانمان نمیدانند روزانه در کردستان اتفاقهایی میافتد که اگر به گوش شان میرسید دل شان میگرفت و اعلام عزا میشد. دوبار بهمن آمد، هفته گذشته و دو روز قبل، 4 نفر تا دیروز زیر بهمن جان شان را از دست دادند، یکی هم امروز و وضع جسمی دو نفر دیگر هم خیلی بد است.
تنها راه حیات
هر بار که یخچالی را به دوش میگیرد، تلویزیونی را روی کول خود میبندد یا 4 گالن سوخت را به پشت میگیرد و در گذر از کوهستان پر خطر با خودش میگوید «"خدایا به امید تو» و میداند این بار ممکن است آخرین بار باشد، راهی کوه میشود. بارهای سنگینی که به قول بابک با جرثقیل آن را جا به جا میکنند، مردان این سرزمین برای کسب لقمه نانی بر دوش میبندند. صاحبان بارها در نزدیکی مرز خودروهایشان را متوقف میکنند و منتظرمان هستند تا به سراغ شان برویم و وقتی هم در راه کشته میشویم فقط غصه کالایشان را میخورند و کسی به فکرکولبربیچاره و زن و بچه هایشان نیست.برخی میگویند که ما به اقتصاد کشور لطمه میزنیم اما اصلاً دل مان نمیخواهد که این اتفاق بیفتد، ولی باورکنید از روی ناچاری است. از طرفی ما دارو و مشروبات الکلی نمیآوریم با اینکه درآمدش خیلی بالاست،برای همین وسایل خانگی، سوخت، خشکبار و پارچه از این طرف بار میکنیم و به راه میافتیم. سیمهای خاردار، میدانهای مین، خطر حمله حیوانات، سر خوردن و پرت شدن از کوه، گیر کردن طناب بار دور گردنمان، دستگیری توسط مأموران و سرما همگی خطرات زیادی است در کمین ما. گاهی هوا به قدری سرد است که اگر کفش هایمان از پایمان دربیاید دیگر نمیتوانیم آنها را پا کنیم. مواقعی هم طناب بار باز میشود و دور گردن کولبر میافتد و زندگیاش نابود میشود. مأموران را هم نباید نادیده گرفت؛شلیکها گاهی آنقدر دقیق است که سینه کولبران را هدف میگیرد،البته نباید نقص عضو را هم نادیده گرفت. میدانهای مین و سقوط باعث قطع عضو میشود و کولبران اما بازهم از سرناچاری باهم با دستها و پاهای مصنوعی به کارشان ادامه می دهند.
درآمدهای ناچیز
درآمدهای اصلی از قاچاق کالا، به جیب صاحبان بار میرود. مردانی که به دور از تمام این دغدغهها در گوشه گرمی نشستهاند و چرتکه بهدست حساب میکنند که امروز چقدر بار منتقل شد و چقدر به دارایی هایشان افزوده شده است.این کولبر میگوید: هر باری را که به نقطه صفر مرزی میبریم 40 تا 50 هزار تومان میگیریم، از آن طرف هم اگر بار باشد به داخل کشور میآوریم. برای اینکه دستگیر نشویم، شبها بار را جا به جا میکنیم، شبهایی که در هر قدم خطر مرگ در کمین ماست. 6 بعد از ظهر راه میافتیم و تقریباً 6 صبح برمی گردیم و این 12 ساعت شاید 100 هزار تومان گیرمان بیاید. آن هم به قیمت جان مان.
شبی که بهمن آمد، این کولبر جوان برای کولبری نرفت، اصرار خانوادهاش بود که آن شب پیش آنها بماند. اما صبح خبر مرگ دوستانش را شنید. این جوان میگوید: برف تمام شهر را سفید پوش کرده است اما دل مردم کردستان عزادار است. کولبرهایی با هزار امید پاشنه کفش شان را بالا کشیدند و راهی کوه شدند اما دیگر برنگشتند و زیر برفها ماندند.معلوم نیست کی نوبت من میرسد.همه این را خوب میدانیم، اما نمیتوانیم شرمنده زن و بچه و خانوادهمان شویم. دو نفر از کسانی که زیر بهمن ماندند، از دوستانم بودند،هر دویشان 21 سال سن داشتند. اما کولاک، برف و سقوط بهمن آنها را در جوانی با خود برد.نماینده مردم سردشت و پیرانشهر در مجلس شورای اسلامی دیروز از کشته شدن یک کولبر دیگر در سردشت و افزایش کشته شدگان به پنج نفر خبر داد و گفت: رئیس مجلس پیگیر دریافت دیه و مستمری کشته شدگان کولبر است.رسول خضری در حاشیه جلسه علنی دیروز - سهشنبه - مجلس در جمع خبرنگاران درباره آخرین وضعیت کولبرها در سردشت و پیرانشهر اظهار داشت: شب گذشته سه کولبر در کولاک پیرانشهر گیرافتادند، زمانی که این سه نفر را نجات دادند هر سه زنده بودند ولی دقایقی پیش به من اطلاع دادند که یکی از این کولبرها به علت سرمازدگی درگذشت.
نماینده مردم سردشت و پیرانشهر در مجلس ادامه داد: هفته گذشته نیز 16 کولبر در بهمن سردشت گیر افتادند که متأسفانه چهار نفر از این کولبرها جان باختند و با مرگ کولبر نوجوان تعداد قربانیان به 5 نفر رسید.
خضری اضافه کرد: این افراد در حال ورود به مرزهای عراق بودند و هیچ به همراه نداشتند و قصد وارد کردن کالا و پوشاک به داخل کشور داشتند.خضری افزود: بر اساس اصول سوم و بیستم قانون اساسی، بیمه این افراد با دولت است و باید به این افراد دیه تعلق گیرد تا مقداری از آلام خانوادههای آنان کاهش یابد، بشدت دنبال این موضوع هستیم.وی یادآور شد: به همراه رئیس مجلس به دنبال دریافت دیه و مستمری برای کشته شدگان هستیم، البته این یک مُسکن است.نماینده مردم سردشت و پیرانشهر در مجلس تأکید کرد: مشکل اصلی بیکاری و نبود معیشت اقتصادی است، امنیت پایدار در گرو معیشت و اقتصاد است.وی تأکید کرد: دولت باید در مرحله نخست، دیه این کولبرها را پرداخت کند و بعد از آن به فکر اشتغال پایدار آنان باشد.وی با یادآوری اینکه میزان مبادلات از پیرانشهر با اربیل عراق به حدود 12 میلیارد دلار میرسد، گفت: مردم این شهر نیز باید از این مبادلات بهرهمند شوند، حداقل وضعیت به شکلی ساماندهی پیدا کند که مردم بتوانند امرار معاش کنند.
نماینده مردم سردشت و پیرانشهر در مجلس درباره قانون انسداد مرزها نیز اظهارداشت: زمانی که دولت گذشته به دنبال اجرایی کردن این قانون بود، رهبر معظم انقلاب تأکید کردند که ابتدا باید برای کولبرها شغل ایجاد شود، زیرا آنها معیشت خود را از این راه تأمین میکنند.خضری افزود: این عنایت رهبر معظم انقلاب بود که معابر مرزی و اشتغالزایی جزو اولویتهای دولت قرار گیرد که این اتفاق رخ نداد، ما بارها در مجلس بر لزوم تشکیل منطقه ویژه اقتصادی تجاری، صنعتی تأکید کردیم چون باعث ایجاد 45 هزار فرصت شغلی میشود و دیگر نیاز نیست جوانی 18 ساله صبح سر کلاس درس باشد و بعدازظهر برای کسب معیشت جان خود را به کوه ببرد.وی در ادامه از استانداری آذربایجان غربی و فرمانداری این منطقه انتقاد کرد و یادآور شد: در شرایطی که این حادثه شنبه حدود ساعت 8 شب رخ داد فرماندار دیشب به حوزه انتخابیه بنده آمد که معلوم نیست تاکنون کجا بوده است.نماینده مردم سردشت و پیرانشهر در مجلس گفت: ما از دو ماه پیش تحقیق و تفحص از استانداری آذربایجان غربی را در انتقاد به وضعیت مدیریت در این استان و فرمانداری سردشت و پیرانشهر کلید زدیم.
خضری افزود: ما از وزارت کشور نیز به دلیل نداشتن نظارت کافی بر استانداری انتقاد داریم و این موضوع را به سازمان بازرسی نیز اعلام کردیم .
این حادثه تلخ شنبه شب در منطقه سرچشمه قرهدان از روستای بیوران علیا از توابع شهرستان سردشت رخ داد. یکی از نقاط برفگیر منطقه که به دنبال ورود سامانه بارشی به کشور چند روزی است درگیر برف و کولاک است. ساعت ٢١ شنبه ١٦ نفر از اهالی این مناطق گرفتار بهمن شدند که با حضور نیروهای امدادی تعدادی از آنها از زیر برف نجات پیدا کردند. عملیات امداد و نجات محبوسشدگان بهمن سردشت با کمک تعدادی از اهالی روستاهای اطراف و یک قلاده سگ زندهیاب باعث نجات ٦ نفر از مرگ حتمی شد، اما اقدامات انجام شده و حضور نیروهای داوطلب مردمی برای نجات جان ٤ کولبر جوان این منطقه بینتیجه بود.
مرگ به خاطر100 هزارتومان
نماینده مردم مهاباد در مجلس شورای اسلامی نیزبا اشاره به کشته و زخمی شدن 16 جوان کولبر در مرزهای غربی به خاطر سقوط بهمن، گفت که این افراد به خاطر 100 هزار تومان ناچارند از این طریق امرار معاش کنند.
جلال محمودزاده اظهار داشت: ما باید به مرزها به شکل فرصت نگاه کنیم نه اینکه آنها را تهدید بدانیم. متأسفانه مرزهای ما در شرق، غرب و بنادر به فرصت انحصاری برای عدهای تبدیل شده است.این نماینده مجلس خاطرنشان کرد: در دو روز اخیر در سکوت کامل رسانهای شاهد کشته و زخمی شدن 16جوان بیگناه کولبر در مرزهای غربی به خاطر سقوط بهمن بودیم. این افراد به خاطر تنها 100 هزار تومان و با شغل سخت کولبری به ناچار در سردترین روزهای سال امرار معاش میکنند و 300 کیلو بار را به دوش میکشند و زیر برف و بهمن میمانند. این در حالی است که افرادی تنها با یک تماس تلفنی و بدون طی مراحل قانونی از مرزها هزاران تن محصول وارد میکنند.
نماینده مردم مهاباد در مجلس ادامه داد: من به همراه آقای خضری نماینده سردشت و پیرانشهر و آقای حسینزاده نماینده نقده و اشنویه برای پیگیری امور کولبران بارها با وزیر کشور، گمرک و نیروی انتظامی جلسه گذاشتیم ولی کسی حرف ما را نشنید. ما مجبوریم در کنار پیگیریهای قانونی مثل سؤال و استیضاح از دست این بیعدالتی و نابرابریها به خدا پناه ببریم.محمودزاده یادآور شد: کولبرها کسانی هستند که برای کسب لقمه حلال به معابر مرزی میروند و یک محموله سنگین را برای تنها 100 هزار تومان حمل میکنند اما افرادی با روابط خاص و با یک توصیه نامه بدون زحمت و بدون دریافت مجوز، هزاران تن محصولات کشاورزی مثل پرتقال و خشکبار را از مرزهای رسمی بدون طی مراحل قانونی وارد میکنند. این در حالی است که درآمد مرزها باید برای مرزنشینان و کولبرانی هزینه شود که زیر برف مفقود شدهاند.
عثمان : فرزندانم قربانی کولبری شدند
عثمان پدر دو کولبر جان باخته و گرفتار در بهمن ارتفاعات "ته ته"، چشمان ضعیفی دارد و هیچ وقت کولبری نکرده؛ از طریق جمع آوری کارتنهای آبادی و فروختن آن ها امرار معاش کرده و فرزندانش را بزرگ کرده است، اما با سخت تر شدن شرایط، آزاد و فرهاد، دو پسرش، کولبری را برای ادامه زندگی انتخاب کردند.
فرهاد و آزاد خسروی جان خود را برای به دست آوردن نان از طریق کولبری طی چند روز اخیر در ارتفاعات "ته ته" به دلیل گرفتار شدن در برف و کولاک از دست دادند.
"عثمان خسروی" پدر دو کولبر جان باخته به ایسنا گفته، کم نیستند خانواده هایی که اوضاعشان همچون خانواده او تعریفی ندارد و فرزندانشان قربانی کولبری شده اند.
وی می گوید: پسر بزرگتر توانایی جسمی ضعیفی داشت، لاغر اندام بوده و اولین بار بوده که برای کولبری راهی کوهستان شده است، اما پسر کوچکتر، "فرهاد" که ۱۷ساله بوده چند باری بوده است که کار کولبری را در پیش گرفته بود.
عثمان بنا به روایتی که از سایر کولبران شنیده است، گفته، فرهاد پسر کوچکترش هنگام سقوط بهمن، راه را بر میگردد و حتی بارش را هم دور انداخته اما با شدت گرفتن برف و کولاک و به دلیل کم تجربه بودنش، تسلیم بهمن می شود و در پای کوه میماند چرا که توان ادامه راه را نداشته است.
فرهاد برادر کوچکتر که نمیخواهد آزاد، برادر بزرگتر را تنها بگذارد، حدود دو ساعت کنارش مانده است و بعد با کمک کولبران دیگری که با قاطر آمده بودند برای آوردن کمک به پایین آمده است، اما در نیمه راه دوباره به پیش برادرش برگشته تا از زنده ماندنش مطمئن شود، اما جسد بی جان برادرش را می بیند و نا امید برمی گردد. خودش هم در راه برگشت جانش را از دست می دهد و این گفته کولبرانی است که شاهد ماجرا بوده اند.
جسد بی جان و یخ زده فرهاد بعد از سه روز جستجو توسط صدها نفر از مردم منطقه و اکیپ های هلال احمر، نزدیک جاده اصلی پیدا و تشییع پیکرش با همراهی مردم مریوان برگزار شد.
وضعیت مالی و معیشتی خانواده "عثمان" نامناسب است، خانواده آنها ۶ نفره بوده که اکنون با از دست دادن دو پسر، چهار نفره شده اند. به گفته پدر، مادر خانواده هم این روزها حال و روز قابل تعریفی ندارد؛ اکنون دو پسر برایش مانده که مشغول تحصیل هستند.
عثمان دیگر حاضر نیست دو پسر دیگرش را برای بدست آوردن اندک پول و کولبری به کوهستان بفرستد، دعا می کند بتواند روزگار را سپری کند و خدا دو فرزند دیگرش را برایش محفوظ بدارد.
وی از مسئولان درخواست میکند شرایطی را برای تامین معیشت مرزنشینان فراهم کنند که منجر به کولبری و مرگ آنان نشود.
عثمان با بیان اینکه درگذشته تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی بوده است اما حدود دو سال از حمایت های کمیته امداد محروم شده بود یادآور شد که طی این چند روز دوباره تحت پوشش قرار گرفته و گاز خانه هم برایشان وصل شده است.
"فرهاد"؛ جوانترین کولبری که جان خود را از دست داد
رییس هلال احمر شهرستان سروآباد، "فرهاد خسروی" را جوانترین کولبر جان باخته چند سال اخیر دانست و اعلام کرد: رده سنی کولبرانی که در ارتفاعات کردستان دچار حادثه میشوند تا ۶۵ سال هم میرسد. عثمان زاده در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: یکی از دغدغه های هلال احمر در شهرستان سروآباد، امدادرسانی به کولبران منطقه "ته ته" در طول سال است.
وی افزود: گیر کردن در برف و کولاک، سقوط از ارتفاعات و حتی ایست قلبی به دلیل فشار بار و حمل آن در مسیر صعب العبور و پر پیچ و خم ته ته از جمله خطراتی است که کولبران را تهدید میکند.
وی ادامه داد: فرهاد در روز حادثه در حالی که لباس مناسبی به تن نداشته، تمام تلاش خود را برای رسیدن به پایین کوه کرده و حتی خود را به خانه باغی رسانده بود و با شکستن شیشه آنجا، گویا در پی یافتن پتو و یا وسیله گرمایشی بوده اما راه به جایی نبرده است.
عثمان زاده خاطرنشان کرد: جسد بیجان فرهاد بعد از چهار روز تلاش و جستجوی صدها نفر از اقشار مختلف مردم منطقه و حتی شهرستان های اطراف توسط نیروهای مردمی پیدا شد.
"فرهاد" و "آزاد خسروی" دو کولبر نوجوان روستای نی از توابع شهرستان مریوان هستند که در روز سه شنبه ۲۶ آذر به دلیل سقوط بهمن و گیر افتادن در برف و کولاک جان خود را از دست دادند.
علت حذف کمک هزینه خانواده ۲ کولبر جان باخته در کردستان
مدیرکل کمیته امداد استان کردستان با اعلام جزئیات حمایتهای این نهاد از خانواده آزاد و فرهاد خسروانی، کولبران جان باخته مریوانی در ارتفاعات کردستان گفت: این خانواده از سال ۷۶ تحت حمایت کمیته امداد قرار داشتهاند. محمدرسول شیخیزاده در گفت و گو با ایسنا با ابراز تاسف از فوت ۲ جوان کولبر مریوانی طی چند روز گذشته اظهار کرد: این خانواده ساکن روستای «نی» از توابع شهرستان مریوان هستند که به دلیل ضعف سلامت سرپرست خانواده و توانایی نداشتن در تامین معیشت خانوار، از سال ۷۶ تحت حمایت کمیته امداد قرار داشته و از خدمات این نهاد برخوردار بودهاند.
وی ادامه داد: در سال ۹۵ و همزمان با رسیدن فرزندان خانواده به سنین جوانی و نوجوانی و با تشخیص مسئولان کمیته امداد، طبق آئیننامههای داخلی این نهاد، به منظور توانمندسازی خانواده، تسهیلات قرضالحسنه اشتغال به سرپرست خانوار ارائه شد که پس از به خودکفایی رسیدن، طبق قانون از چرخه حمایتی کمیته امداد خارج شدند.
مدیرکل کمیته امداد استان کردستان خاطرنشان کرد: متاسفانه با گذشت مدتی و بر اثر نوسانات اقتصادی و شرایط خاص حاکم بر کشور، درآمدزایی طرح اشتغال این خانوار با مشکل مواجه شد و با اعلام نیاز دوباره، این خانواده مجددا از اواخر سال ۹۷ تحت حمایت کمیته امداد قرار گرفتند.
وی اضافه کرد: عثمان خسروی پدر این خانواده طی مدت مذکور از کلیه خدمات امداد از جمله احداث مسکن روستایی، تسهیلات قرضالحسنه اشتغال، مستمری ماهانه، خدمات درمان و ... برخوردار بوده اما به دلیل ناتوانی جسمی و ضعف بینایی، به ناچار ۲ پسر خانواده به کار کولبری مبادرت ورزیدند که این حادثه تلخ و ناگوار برای آنان پیش آمد.
شیخیزاده با اشاره به بازدید مسئولان کمیته امداد از خانواده خسروی طی روزهای اخیر، گفت: در این مدت نیز مبلغی حدود پنج میلیون تومان برای مخارج جاری به همراه سبد غذایی به ارزش یک میلیون تومان از سوی کمیته امداد به خانواده ارائه شده است.
مدیرکل کمیته امداد استان کردستان ضمن ابراز تاثر مجدد از فوت این ۲ برادر کولبر در ارتفاعات مریوان و درخواست از مردم نیکاندیش ایران، تاکید کرد: کمکهای کمیته امداد به مددجویان تنها پاسخگوی حداقل نیازهای خانوادههای تحت حمایت است و لازم است مردم نیکوکار و خیران دست یاری خود را از نیازمندان دریغ نکنند.
عثمان، پدر دو کولبر جان باخته پیش از این به ایسنا گفته بود: درگذشته تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی بوده است اما حدود دو سال از حمایت های کمیته امداد محروم شده بود که طی این چند روز دوباره تحت پوشش قرار گرفته و گاز خانه شان نیز وصل شده است.
عارف: مرگ فرهاد و آزاد خسروی تراژدی بیمسئولیتیها در قبال فقر است
محمدرضا عارف در واکنش به مرگ دو نوجوان کولبر به دلیل یخزدگی در مطلبی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
«تراژدی مرگ انذاردهندهی فرهاد و آزاد، دو برادر کولبر کرُد، که در راه تامین معاش والدین معلول خود جان عزیزشان را از دست دادند، هر انسان با وجدانی را به ضجه وامیدارد. این تراژدی، تراژدی ناکامی ما در مسیر شناخت اولویتها و رفع مخاطرات است. تراژدی بی مسئولیتیها در قبال فقر و آسیب های اجتماعی است. این بی مسئولیتی اصلاح طلب و اصول گرا نمیشناسد، همه کسانی که دردها را آنگونه که هستند، نمیبینند و در مسیر رفع آلام مردمان گام بر نمیدارند، در این فقره مسئول اند. راه رهایی ما از این تراژدیها، فهم چرایی شکل گیری آنهاست، بدون فهم درد، درمانی صورت نمی گیرد. حق حیات، برابری، زندگی آبرومندانه و توسعهیافتگی حقی است که همه مردمان سرزمینمان میبایست از آن برخوردار شوند و ما نتوانستهایم در خصوص این حقوق، به تکالیفی که وجدان، انسانیت، دیانت و قانون بر دوشمان گذاشته است، عمل کنیم.
امیدوارم این حادثه و دیگر حوادث ناگواری که این روزها در کشور عزیزمان رخ دادهاند، باعث هوشیاری بیش از پیش همه ما از جمله مسئولان شود. چشم پوشی و بیالتفاتی به زندگی اقشار آسیبپذیر و آنچه در زیر پوست جامعه می گذرد، مخاطرات سهمگینی برای ایران عزیز در پی خواهد داشت. امیدوارم تا دیر نشده، امید به بهبود و اصلاح، بار دیگر بر سپهر میهنمان طنین افکن شود تا دیگر شاهد این تراژدیهای ناگوار نباشیم.
اینجانب خود را در این سوگ جانسوز سهیم دانسته و به برادران و خواهران کرد و همهی ایرانیان تسلیت می گویم. از خدای متعال میخواهم ما را به مسئولیت های انسانی، ایمانی و ملیمان، بیش از پیش واقف کند.»
چند روز گذشته آزاد و فرهاد خسروی دو کولبر نوجوان به دلیل گرفتار شدن در برف در کوههای کردستان به خاطر یخزدگی جان خود را از دست دادند.
جهانگیری: مرگ جانگداز دو برادر کُرد، مسئولان را متاثر کرد/سریعا به وضعیت معیشتی خانواده آنان رسیدگی شود
اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری این حادثه تلخ را به خانواده زحمتکش و داغدار آنان و مردم شریف مریوان تسلیت گفت و از استاندار کردستان خواست سریعا برای رسیدگی به وضعیت معیشتی این خانواده نجیب اقدام کند و نتیجه را به اطلاع افکار عمومی برساند.
متن کامل پی نوشت معاون اول رییس جمهور در حاشیه خبر مصاحبه ایسنا با پدر این دو نوجوان کُرد به شرح زیر است:
مرگ جانگداز فرهاد و آزاد خسروی دو برادر نوجوان کُرد، ذهن همه مسئولان و وجدان عمومی جامعه را سخت متاثر کرده است.
یخ بیتحرکی در قبال کولبران کی آب میشود؟
ایسنا نوشت: چند سالی میشود که با آغاز فصل سرما، کوههای غرب کشور آبستن حوادثی تلخ برای مرزنشینان و به دنبال آن تمام مردم ایران است و هر چند وقت یک بار خبری مبنی بر مرگ یک انسان در مسیرهای صعبالعبور کوهستانی مخابره میشود. دلیل؛ کولبری!
مرگ یک انسان به هر نحوی که باشد ضایعهای تلخ به حساب میآید. جان انسان به خودی خود ارزش بالایی دارد و خداوند هم در قرآن از گرامی بودن ابناء آدم سخن گفته است. "وَ لَقَد کَرَّمنا بَنیآدَم؛ ما بنیآدم را گرامی داشتیم." (اسرا-۷۰). حال اینکه جان یک نوجوان ۱۴ ساله گرفته شود خود حدیثی تلخ برای سوگواری خواهد بود و اگر دلیل این اتفاق، کولبری از سر نیاز باشد و یخ زدن در میان برف و سرمای کوهستان باشد که دیگر اگر کسی از این غصه بمیرد رواست.
چهارشنبه ۲۷ آذر بود که محمد باقر محمدی رئیس جمعیت هلال احمر استان کردستان اعلام کرد که به دنبال برف و کولاک در مسیر گردنه تهته اورامان، سه نفر از کولبران گرفتار سقوط بهمن شدهاند که دو نفر از آن ها جان خود را از دست داده و یک نوجوان ۱۴ ساله نیز مفقود شده است.
محمدی همچنین اظهار کرد: از صبح روز گذشته (سهشنبه ۲۶ آذر) عملیات امداد برای نجات جان سه نفر گرفتار در برف و کولاک در گردنه تهته شروع شد که طی آن دو نفر از این افراد توسط امدادگران هلالاحمر پیدا شدند. متاسفانه یک نفر از حادثهدیدگان که مرد و ۱۷ساله بوده است، هنگام جابهجایی و انتقال به پایین جان خود را از دست داد و یک نفر دیگر هم که مرد و ۳۵ ساله است تحویل بیمارستان سروآباد شد.
رئیس جمعیت هلالاحمر استان کردستان در ادامه بیان کرد: در حال حاضر عملیات نجات برای جان یک نوجوان ۱۴ ساله که مفقود شده است به طور جدی ادامه دارد.
امیدواری برای زنده یافتن فرهاد ۱۴ ساله ثمری نداشت و سرانجام جسد بیجان و یخزده این نوجوان پیدا شد. با مخابره خبر درگذشت این کولبر ۱۴ ساله و عکسی از او که مشت گرهشدهاش هنوز باز نشده بود موجی از ناراحتی و درد را برای بسیاری از مردم ایجاد کرد و شبکههای اجتماعی و رسانهها پر شدند از این عکس و خبر تاثربرانگیز. مرگی دیگر به خاطر کولبری و آن هم برای انتقال کفش و تلویزیون!
در سالهای گذشته با شلیکهایی که مرزبانان برای مبارزه با قاچاق و یا از ترس حضور اشرار انجام میدادند برخی کولبران کشته میشدند. موضوعی که با تذکر رهبر انقلاب اسلامی تقریبا متوقف شد و مدتهاست خبری از مرگ کولبران با گلوله شنیده نمیشود.
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی روز ۸ اردیبهشت ۹۸ در دیدار با کارگران درباره مبارزه با قاچاق کالا فرمودند: «مراد من از قاچاق، فلان کولهبر ضعیف نیست که به آن طرف [مرز] میرود و چیزی برمیدارد و با کول خود به این طرف [مرز] میآورد. اینها که چیزی نیست. اینها اهمیتی ندارد و با آن مبارزه هم نشود اشکالی ندارد. من قاچاقهای سازمان یافته بزرگ رو میگویم. [اینکه] دهها و صدها کانتینر اجناس گوناگون قاچاق وارد کشور شود.»
پس از این اظهارات برای همه مشخص شد که سیاست کلی نظام مقابله با چند کولبری که از سر فقر و ناچاری کالایی را از آن سوی مرزها به کشور وارد میکنند نیست آن هم در حالی که بنا بر آماری که در سال ۹۴ منتشر شده سهم کولبران در قاچاق کالا چیزی کمتر از چهار درصد است و به قول رهبر انقلاب اسلامی برای مبارزه اساسی با قاچاق باید به سراغ دانهدرشتها و آنهایی که کانتینری قاچاق میکنند رفت نه چند کولبر بیدفاع غیرسازمانیافته.
شاید بتوان جلوی شلیک گلوله به کولبران را گرفت اما با برف و کولاک و سرما و مسیر صعبالعبوری که کولبران با آن مواجهند را چگونه میتوان مبارزه کرد؟ هر بار که خبری از مرگ کولبران منتشر میشود برخی مسئولان با دادن وعدههایی از سازماندهی آنان و یا حتی ایجاد مشاغل جایگزین برایشان سخن میگویند اما تا فاجعه بعدی نه خبری از ساماندهی میشود و نه مشاغل جایگزین.
در همین زمینه عبدالرضا رحمانیفضلی وزیر کشور ۸ بهمن ۹۶ در پنجمین جلسه شورای توسعه و امنیت پایدار شرق و غرب کشور ظهر با اشاره به ساماندهی کولبری در استانهای هدف گفت: طرح ساماندهی کولبری با مشورت دستگاههای مرتبط در دولت تهیه و تصویب شد که بر اساس این طرح هر فردی با فعالیت در قالب این طرح میتواند درآمد مکفی داشته باشد.
وزیر کشور همچنین از ابلاغ طرح کولبری به استانداران هدف خبر داد و گفت: استانداران اجرای این طرح را جدی بگیرند. با اجرای این طرح ضمن حفظ کرامت انسانی دیگر شاهد مشکلات گذشته برای کولبران نخواهیم بود.
از طرفی محسن مددی مدیرکل آموزش فنی و حرفهای آذربایجان غربی روز ۳۱ تیر ۹۸ در یک نشست خبری از ایجاد کمیته مشترک در بین استانهای درگیر با کولبری خبر داد و خاطرنشان کرد: در صورت موافقت سازمان مرکزی در راستای ایجاد مشاغل جایگزین کولبری از طریق ارائه آموزشهای مهارتی گامهای ویژهای در پنج استان درگیر معضل کولبری برداشته خواهد شد.
تعدادی از نمایندگان مجلس هم در سالهای گذشته سخنانی در حمایت از کولبران مطرح کردهاند اما هنوز که هنوز است هیچ اتفاق خاصی در حمایت از کولبران صورت نگرفته و اصلا این موضوع در نظر گرفته نمیشود که کولبری مناسب با کرامت انسانی نیست و برای کسانی که از سر فقر به این شغل (اگر بتوان نام آن را شغل گذاشت) روی میآورند باید شرایط و مشاغلی فراهم شود که چنین کار خطرناکی را در کوههای صعبالعبور و سرد غربی و کوه و بیابانهای پرخطر شرقی انجام ندهند.
سیاست کلی نظام در مواجهه با کولبران را پیش از این رهبر انقلاب مشخص کردهاند که نباید برخوردی با این افراد صورت گیرد حال باید مسئولان به فکر جایگزینهایی برای کولبری باشند تا دیگر شاهد مرگ فرهادهای دیگری به خاطر کولبری نباشیم. به راستی چند فرهاد دیگر باید از سرما یخ بزنند تا شاید یخ بیتحرکی مسئولان در حل مشکلات کولبران آب شود؟
سفر بیبازگشت دو برادر کولبر از«ژالانه»
روزنامه شهروند نوشت: «فرهاد و برادر بزرگش، آزاد، اولین بارشان بود که همراه حسین و سایر کولبرها راهی مرز شده بودند اما همین هم آخرین سفرشان شد. اهالی روستا پیکر یخزده آزاد را پیدا کردند. آنان سه روز است که همه جا را جستوجو میکنند و وجب به وجب کوه ژالانه در منطقه اورامانات کردستان را میگردند اما هنوز هیچ نشانی از فرهاد نیست. پدر این دو برادر هم آشفته و نگران کنار مردم محلی دنبال فرهاد میگردد تا شاید حداقل پسر دومش نجات پیدا کند.
قرار بود زود برگردند. با این که پدرشان مخالف رفتن آنها بود اما بالاخره راضی شد تا همراه حسین به مرز بروند، یعنی چارهای نداشت، خرج یک خانواده ٦ نفری با جمعکردن نان خشک و پول کارگری جور درنمیآمد. پدر خانواده خسروی سالهاست که چشمانش کمبینا شده؛ همین هم مشکلی شد بر مشکلات ریز و درشت این خانواده. این ها را پدر آزاد و فرهاد به «شهروند» می گوید. پدری درمانده و عزادار که صحبت کردن به زبان فارسی هم برایش آسان نیست: «بی پولی این بلا را سرما آورد. پسرانم را از دست دادم. فقر و بیکاری ما بختمان را سیاه کرد.»
رحیم از قدیمیهای این روستای نی است. او که همراه سایر مردهای روستا برای پیدا کردن فرهاد به ارتفاعات ژالانه رفته هم می گوید: «این خانواده شرایط بدی دارند. یعنی اینجا همه همین وضع را دارند. آقای خسروی جوانتر که بود، کارگری میکرد، سر ساختمان میرفت و همانموقع هم چشمانش درست نمیدید. اما الان بیناییاش خیلی کم شده است و دیگر کسی به او کار نمیدهد.»
همین هم شد تا پدر این خانواده نان خشک و پلاستیک جمع کند تا با فروش آنها شکم زن و بچهاش را سیر کند اما درآمد این کار کفاف دو هفته آنان را هم نمیداد. آزاد پسر بزرگ خانه هم وقتی دید پدر از کارافتاده شده، تصمیم گرفت خودش کاری کند اما برای جوانان این روستاها و مناطق اطراف هیچ راهی بهجز کولبری نیست. آزاد با این که میدانست این کار جان خیلیها را گرفته، موضوع را با فرهاد در میان گذاشت. فرهاد هم با آن که ١٤ سال بیشتر نداشت، با برادرش همراه شد. دو برادر دیگر آزاد اما در خانه ماندند. برادر کوچکتر که دانشآموز سوم دبستان است و درس میخواند، پسر سوم خانواده هم با چند گوسفند کمکخرج خانه است.
اما آنان تازهکار بودند و همین هم کار دستشان داد. آنان راهی مسیری شدند که سالهاست برای مردهای این منطقه آشناست؛ کورهراهی باریک و خطرناک برای کولبران روستاهای اطراف مریوان که به آن طرف مرز میرسد. رحیم میگوید: «این دو برادر برای اولین بار بود که به مرز میرفتند، بارشان هم تلویزیون و کفش بود اما در مسیر برگشت راه را گم کردند.» خبر گم شدن آنها ساعت ٥ صبح سهشنبه به روستا رسید؛ یعنی فرهاد با موبایلش با یکی از اهالی روستا تماس گرفت و گفت که بارش شدید برف و بوران آنها را زمینگیر کرده است. یک گروه از اهالی همان موقع به طرف گردنه حرکت کردند، بقیه هم صبر کردند و با نیروهای امدادی هلال احمر آمدند. در همان جستوجوهای اولیه پیکر یخزده آزاد پیدا شد. سرما او را از پا درآورده بود. کاوه یکی از جوانان روستای نی است. او که جنازه آزاد را از نزدیک دیده به «شهروند» میگوید: «ما وقتی او را پیدا کردیم، نفس نداشت، صورتش از سرما کبود و بدنش هم مثل سنگ شده بود.»
او درباره فرهاد و جستوجوهای انجامشده برای یافتن این پسر ١٤ ساله هم میگوید: «از همان صبح سهشنبه هر جا را گشتم هیچ فایدهای نداشت؛ اصلا هیچ ردی از او نیست. میدانیم که او زنده بود و خودش تلفنی از مردم روستا کمک خواسته بود، اما حالا تلفنش خاموش است و نمیدانیم کجا دنبال او بگردیم.»
هوا در روستای نی و اطراف حسابی سرد است، ارتفاعات روستا سفیدپوش شده و وزش شدید باد هم شرایط جستوجو را سختتر میکند با تاریکی هوا هم که عملا کار متوقف میشود. آنطور که اهالی روستای نی میگویند، فرهاد آخرین بار ساعت ١٠:٣٠ صبح سهشنبه با موبایلش تماس گرفته بود اما بعد از آن تلفن همراهش خاموش شد. همین هم شد تا چند نفری از مخابرات با دستگاههای سیگنالیاب به روستای نی آمدند تا شاید از این طریق بتوانند فرهاد را پیدا کنند اما ردزنی تلفن خاموش ظاهرا کار پیچیدهای است که نیاز به زمان دارد. همزمان نیروهای هلال احمر شعبه سروآباد هم برای کمک عازم این منطقه شدند. به گفته محمدی، مدیرعامل هلال احمر کردستان، نیروهای امدادی در قالب چند تیم تجسس در ارتفاعات اطراف روستا و جاده منتهی به مرز مشغول جستوجو هستند. آن طور که او میگوید نیروهای امدادی ابتدا حسین ٣٥ ساله را پیدا کردند و به بیمارستان انتقال دادند. بعد از آن بود که اهالی روستا با کمک نیروهای هلالاحمر جسد یخ زده آزاد را پیدا کردند. اما تلاشها برای یافتن سومین نفر هنوز به نتیجه نرسیدهاست. محمدی با اشاره به اینکه عملیات جستوجو تا پیداشدن نوجوان مفقودشده ادامه دارد، به «شهروند» میگوید: «نیروهای ما با تجهیزات کاملی در آنجا حضور دارند، دو قلاده سگ زندهیاب هم به آنجا اعزام شده است. امیدواریم با مطلوبشدن شرایط آبوهوایی عملیات با موفقیت به پایان برسد.»
وعدههای بیعمل
چند سالی میشود که با شروع سرما و آغاز بارندگیها خبرهای ناگواری از مرزهای غربی کشور مخابره میشود؛ مرگ و حوادث ناگوار مردانی که برای امرار معاش مرگ را به جان میخرند. از پاوه و مریوان گرفته تا روستاهای آذربایجان غربی، در واقع هر جایی که راهی به سمت مرزها دارد، مسیری برای کسب درآمد جوانان و مردان این مناطق میشود. کولبری حالا به شغل غیررسمی تعداد زیادی از ساکنان مناطق غربی کشور تبدیل شده است اما شرایط کولبران و سختیهای ریزودرشت این کار مشقتبار با وجود وعدههای ریز و درشت مسئولان هنوز هیچ تغییری نکرده است. حتی بعد از آن زمانی که ریزش سهمگین بهمن جان چهار نفر از جوانان ١٨ تا ٢٠ ساله سردشتی را گرفت؛ صحبتهای زیادی در خصوص ساماندهی این افراد شد و مجلس و در رأس آنها نمایندگان ساکنان شهرها و روستاهای استانهای غربی کشور خواهان کمک به کولبران شدند. حتی کار به جایی رسید که اعضای هیأت دولت هم با ورود به این موضوع وعده دادند تا با تشکیل کارگروهی اوضاع آشفته کولبران را بهسامان کنند. اما سالها از این وعدهها گذشت و پاییز و زمستانی نبود که خبر مرگهای دلخراش کولبران از مرزهای غربی کشور منتشر نشود؛ مردان و زنانی که مجبورند برای فرار از فقر و بیکاری و کسب درآمدی ناچیز جانشان را کف دستشان بگیرند.»
نان؛ دام مرگ کولبران
یک لحظه تصور کنیم که اگر به ما خبر دهند که باید همه انگشتان دستمان را قطع کنند و یا این که برای همیشه در خانه زمین گیر شویم، چه حسی به ما دست میدهد؟ حتی به زبان آوردن این جملات دردناک است اما این نمونهی صدها کولبری است که زندگیشان را به حراج گذاشتهاند تا چشم خانوادههایشان به سفره دیگری نباشد.
این مطلب نه متن احساسی است و نه انشاء بلکه واقعیتی از زندگی کولبرانی است که به دلیل فقدان اشتغال و مشکلات گستردهی اقتصادی در مناطق مرزی از روی ناچاری و دریافت دستمزد ناچیز اقدام به حمل کالا میکنند.
کولبران در سردی و تاریکی هوا برای گرفتن حداقل دستمزد، کیلومترها راه را در مسیرهای صعب العبور کوهستانی طی میکنند و به کاربردن لفظ قاچاقچی به جای کولبر برای آن ها شایسته نیست، چرا که کولبر یعنی قربانی؛ به گونهای که نان، دام مرگ آنها شده است و جانشان را برای نان به حراج میگذارند.
وضعیت کولبران هر روز مبهمتر از دیروز و بیمناکتر از آینده است و هر روز شاهد شنیدن خبرهای تکان دهنده از مرگ کولبران به دلایل مختلف هستیم.
برخی از نوجوانان به جای پدر از کار افتادهشان نان آور خانواده هستند، اما در شیب تند کوهستان سقوط کرده و در زیر خروارها برف و بهمن آرزوهایشان ابدی میشود.
جای تاسف است که ببینیم با زنان و دخترانی مواجه هستیم که مجبورند در نقش یک مرد یا پسر ظاهر شوند تا به صف طولانی کولبران بپیوندند.
«کاک احمد» کولبری است که به خاطر سرمازدگی هنگام حمل بار همه انگشتان دستش را قطع میکنند، کولبر دیگری در ارتفاعات تته سقوط میکند و اکنون قطع نخاع شده و تنها میتواند مژههای خود را تکان دهد.
یک لحظه تصور کنیم که اگر به ما خبر دهند که باید همه انگشتان دستمان را قطع کنند و یا این که برای همیشه در خانه زمین گیر شویم، چه حسی به ما دست میدهد؟ حتی به زبان آوردن این جملات دردناک است اما این نمونهی صدها کولبری است که زندگیشان را به حراج گذاشتهاند تا چشم خانوادههایشان به سفره دیگری نباشد.
کولبری در ردیف سختترین شغلها است که ریشه در فقر مطلق، نابرابری و توزیع ناعادلانه ثروت و امکانات در کشور دارد و کولبران در مناطق مرزی با خطرات بسیاری مواجهاند و به همین دلیل شاید بیمه میتوانست کمی از دغدغههای آنان را برای آینده خود و خانوادههایشان کم کند، اما مسئولان میگویند چون کولبری شغل پایدار نیست، به عنوان شغل اصلی تلقی نمیشود. پس آینده فرزندان یتیم و افراد قطع عضو چه میشود؟
در سایر استانها کارخانههای کوچک و بزرگ برای اشتغال ایجاد شده اما کردستان هیچ سهمی از این سرمایهگذاریهای بزرگ بخصوص در مناطق مرزی، ندارد، در حال حاضر نه تنها در شهرستانهای مرزی بلکه جوانان بیکار تحصیلکردهای که همه دارای مدرک کارشناسی ارشد و دکترا هستند از شهرهایی همچون سنندج و غیره راهی مناطق مرزی شده و با کولبری امرار معاش میکنند.
ساماندهی کولبران کردستان به کجا می رسد؟
محسن بیگلری، نماینده مردم سقز و بانه در مجلس شورای اسلامی گفت: ساماندهی وضعیت کولبران در گرو فعال شدن واردات در مرز سیرانبند است.
وی اظهار کرد: دو بند از تفاهم نامه منعقد شده با استاندار سلیمانیه در راستای بررسی امور بازارچه سیف سقز و سیرانبند بانه صورت گرفت و مقرر شد که طی دو هفته با دولت مرکزی عراق هماهنگی های لازم صورت گیرد و نتیجه نهایی اعلام شود.
وی افزود: یکی از مصوبات سفری که روحانی، رئیس جمهور در اواخر سال ۹۷ به عراق داشت مربوط به بازارچه سیرانبند بانه و سیف سقز بوده است که ما را به ساماندهی این دو مرز خوشبین کرده است و امیدواریم نظر دولت مرکزی عراق نسبت به این موضوع برگردد.
نماینده سقز و بانه در مجلس شورای اسلامی عنوان کرد: در زمینه بازگشایی مرز سیران بند بانه، دو امر واردات و جابه جایی مسافر حایز اهمیت است که متاسفانه در حال حاضر هیچکدام از این موضوعات در این مرز صورت نمی گیرد و سیرانبند فقط برای صادرات باز است.
به گزارش ایسنا، در فروردین ماه امسال هیئتی متشکل از نمایندگان و مقامات ۱۲ وزارت خانه دولت عراق به منظور بررسی وضعیت و شرایط مرزهای مشترک با ایران، اعلام کرد که گذرگاه مرزی سیران بند بانه شرایط لازم برای تبدیل به مرزی رسمی و بین المللی را دارا نیست، چرا که فاقد تأسیسات زیربنایی برای بخش های اداری، گمرکی و نقل و انتقالات است.
همچنین پیش از این، دولت مرکزی عراق با برقراری تردد مسافر در این مرز نیز مخالفت کرده بود و این در حالی است که مسافری شدن این مرز، بر گسترش روابط اقتصادی و فرهنگی با اقلیم کردستان عراق و خدمت رسانی مطلوب به بازرگانان و تجار تاثیر زیادی دارد.
در مرز سیرانبند بانه اکنون صادرات کالا انجام می شود و روزانه بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ کامیون حامل کالا از این مرز به اقلیم کردستان عراق صادر می شود.
کاوه میرزایی، استاد دانشگاه به ایسنا می گوید: مشکلات کولبران مناطق مرزی استان باید به صورت ریشهای حل شود، همه باید بدانند که کولبری زاییده فقر و توسعه نیافتگی است و باید با در پیش گرفتن تدابیر و راهکارهای لازم روز به روز از آسیبهای آن کم شود.
وی با اشاره به اینکه عموما مرزنشینان دارای سطح درآمدی پایین و از اقشار ضعیف جامعه هستند گفت: بنابر آمار موجود تعداد ۱۷ هزار و ۳۴۱ خانوار معدل ۵۰ هزار نفر ساکن در مناطق مرزی هستند و در این مناطق حدود ۲۴ درصد جمعیت تحت پوشش کمیته امداد هستند که این نشان از بنیه ضعیف مالی این افراد دارد.
این استاد دانشگاه، مرزنشینان را پاسداران واقعی و حافظ مرزهای جمهوری اسلامی ایران و دارای شان و منزلت بالا می داند و معتقد است: باید در معابر مرزی که تردد دشوار است، مسیر آمد و رفت کولبران تسطیح شود و بجای اینکه کالا بر دوش کولبران حمل شود از چرخ دستی استفاده شود.
به عقیده وی به کاربردن لفظ قاچاقچی به جای کولبر از جانب برخی نادرست است و حتی باید به جای کلمه کولبر از پیلهور یا بازرگان استفاده کرد چرا که قانون به آنها حق داده است که جنسی را از آن سوی مرز خریداری و به داخل کشور وارد کنند.
این استاد دانشگاه، می افزاید: به نظر می رسد، ایجاد منطقه آزاد تجاری صنعتی بانه و مریوان عاملی مهم در ایجاد اشتغال برای مرزنشینان است و بر همین اساس دولتمردان باید برای تسریع در به نتیجه رسیدن این طرح تلاش بیشتری داشته باشند.
میرزایی بیان می کند: همچنین تعاونیهای مرزنشین میتوانند از محل سود فروش سوخت اقدام به واردات کالا کرده و سود حاصل از واردات کالا را عاید مرزنشینان کنند.
وی سمنها و تشکلات غیر دولتی را به همراهی و همیاری دولت برای ایجاد صنعت در مناطق مرزی فرامی خواند و می گوید: مشکل بیکاری تنها با حرف زدن درست نمیشود و با ایجاد صنعت در استان میتوان به ایجاد شغل برای جوانان امیدوار بود.
استان کردستان دارای پنج معبر مرزی در شهرستان های بانه، مریوان و سروآباد است که دولت برای تسهیل در فعالیت کولبران تدابیری از جمله فروش سوخت توسط مرزنشینان، بیمه کولبران، جایگزین کردن پیله وری به جای کولبری و طرح ساماندهی کولبران و غیره را اندیشیده که تا کنون هیچ نتیجه مطلوبی عاید نشده است.
محروم از زندگی
"روزنامه اعتماد" نوشت: گاه و بیگاه خبر مرگ کولبران به گوش میرسد که بهدلیل تکرار پیدرپی آن دیگر کمتر مورد حساسیت و پیگیری جدی از سوی مردم و رسانهها قرار میگیرد. اما مرگ دو نوجوان کولبر مریوانی در اثر گرفتارشدن در سرما و برف زوایای دیگری از این تراژدی غمگین کولبران را نشان داد. این اولینبار نیست که شاهد مرگ کولبران زیر ۱۸ سال که وفق تعریف قانون از دوران طفولیت و سن رشد، «کودک» تلقی میشوند خواهیم بود، زیرا چند سال قبل هم در منطقه بیوران سردشت نوجوانی ۱۷ ساله در اثر ریزش بهمن در حال کولبری جان خود را از دست داد و...
هفته قبل هم هادی حسنی نوجوانی ۱۷ ساله دیگری در منطقه درماناوی سردشت در حال کولبری در اثر تیراندازی کشته شد. او سرپرست مادر و خواهران خردسالش بود. حادثه مرگ آزاد و فرهاد دو کولبر مریوانی از آن جهت بسیار تلخ است که این دو برادر که هر دو «کودک» تعریف میشوند و کمتر از ۱۸ سال سن داشتند؛ با هم و در کنار هم گرفتار سرما شده و تا آخرین لحظات عمر برای زنده ماندن مقاومت کردهاند. فرهاد برادر کوچکتر فقط ۱۴ سال سن داشته و او در سنی بوده که باید اکنون در پی شیطنتها و رویاهایش باشد؛ اما فقر و نداری چنان زندگی مردمان کرد در مناطق مرزی را احاطه کرده که برای به دست آوردن لقمهای نان چارهای جز به خطر انداختن جان خودشان ندارند. این دو کودک برای به دست آوردن لقمهای نان جانشان را از دست دادند؛ اما جانشان رفت ولی نانی به دست نیاوردند. از منظر قانونی اشتغال بهکار کودکان منع شده و چون نهی و منع مقنن دلیل بر «حُرمت» دارد؛ تردیدی در منع اشتغال بهکار کودکان وجود ندارد اما فقر شدید و غیرقابلتحمل موجود در این منطقه که غالب خانوادهها را درگیر کرده چارهای جز کنار نهادن این ممنوعیتها باقی نگذاشته است. آزاد و هادی بهدلیل کهولت سن و ازکارافتاده بودن پدرشان کولبر شدهاند و اگر حداقل معیشت و زندگی آنان تامین میشد اکنون در کانون گرم خانواده و در کلاس درس رویاهای خود را نقاشی میکردند. بر اساس اصل ۲۸ قانون اساسی دولت مکلف است که برای همه افراد و اتباع کشور شغلی که مناسب با توانایی و کرامت انسانی او بوده و تامینکننده معیشت و زندگی او و افراد تحت تکفل باشد را فراهم کند چون نیاز به اشتغال جزو نسل دوم حقوق بشر تعریف شده است. اما چون در تخصیص امکانات و تقسیم بودجه بین مناطق مرکز و مرزی غرب کشور تبعیض و نابرابری وجود دارد، تکلیف دولت برای تامین شغل به درستی و بهطور یکسان انجام نمیشود لذا اکنون مناطقی مانند کرمانشاه، کردستان و جنوب آذربایجانغربی که همگی کردزبان هستند دارای بیشترین میزان بیکاری خصوصا در میان قشر تحصیلکرده هستند و امروزه با کمال تاسف شاهد ظهور کولبران دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد و دکتری هستیم. اگر قرار بود فرد پس از سالها تحصیل و اخذ مدرک دانشگاهی به کولبری اشتغال بورزد نیازی به این همه صرف هزینه و عمر جوانی برای اخذ مدرک دانشگاهی نبود و در پدیده کولبران تحصیلکرده به وضوح شاهد هدر رفتن سرمایه مادی و علمی کشور و مردم هستیم. هر چند که از نظر برخی از مسوولانی که اطلاعی از واقعیتها و ریشههای کولبری ندارند، این امر را عملی مجرمانه و قاچاق تلقی میکنند، اما تردیدی نیست که اقدام افراد به این شغل از روی اضطرار و ناچاری و بهدلیل فقدان امکان اشتغال است که قطعا اگر مسوولان امر کمترین تلاشی برای ایجاد اشتغال و استفاده از ظرفیتهای کشاورزی و بازرگانی منطقه انجام میدادند امروزه شاهد افزایش روزافزون آمار کولبران در این مناطق نبودیم، به عبارتی دیگر؛ کولبران نه به قصد انجام عمل مجرمانه یا قاچاق، بلکه به قصد سیر کردن شکم خود و اعضای خانواده و از روی اضطرار به کولبری روی میآورند؛ زیرا نیک میدانند که کولبری اصلا شغل نیست و نتیجه آن به خطر افتادن سلامت جسمی و آیندهشان است. سوال اساسی این است در کشوری که دارای این همه مرز گسترده و مبادلات کالا با همسایگان است چرا کولبری و مرگ کولبران و کاسبکاران مرزی فقط در مناطق کردنشین رایج است؟ قطعا اگر امکانات کشور در این مناطق هم مانند دیگر مناطق مرزی و مرکزی توزیع میشد مردم این مناطق بهناچار به کولبری روی نمیآوردند و اگر قانون هم مبنای رفتار با کولبران باشد شاهد افزایش روزافزون آمار مرگ کولبران نخواهیم بود. امید میرود مسوولان امر فارغ از فرافکنی و با در نظرگرفتن روشهایی اصولی و عملی برای جبران عقبماندگیهای سه استان کردستان کرمانشاه و جنوب آذربایجان غربی گامهای جدی بردارند تا دیگر شاهد برچیدهشدن کولبری باشیم و کرامت انسانی همه شهروندان پاس داشته شود.
کولبرانی که جان میدهند/ دغدغه «نان» در کوه
روزنامه اعتماد نوشت: پس از چهار روز جستوجو، پیکر بیجان کولبر 14ساله که از سرما یخ زده بود، در مناطق کوهستانی استان کردستان پیدا شد. چند روز قبل نیز پیکر برادرش پیدا شده بود. میانگین سنی این دو برادر 15 سال و شش ماه بود. خطر نفوذ فقر مطلق به دهکهای پایینتر جامعه بیش از پیش جدی است. اما گرایش افراد کمسن و سال به فعالیتهای پرمخاطرهای مانند کولبری نشان میدهد سیاستهای حمایتی مانند کمکهای معیشتی و ساماندهی کولبران بیش از اینکه مشکلات فقر در این منطقه را کاهش دهد، تنها به مانند مسکن موقتی عمل کرده که توان مقابله با اعداد و ارقام تورم و بیکاری را ندارد. برخی کارشناسان اعتقاد دارند که مشکلات مربوط به کولبری زاییده فقر و توسعه نیافتگی است و اگر راهحلی برای آن اندیشیده نشود چه بسا افراد بیشتری به فعالیتهای غیر رسمی و قاچاق روی بیاورند.
بیکاری و تورم بالا در استانهای مرزی
آمار رسمی از تعداد کولبران شاغل در مرزهای غربی ایران در دسترس نیست اما آنچه که مشخص است پنج استان مرزی آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، ایلام و سیستان و بلوچستان بیشترین آمار کولبران را دارند. عمده آماری که از تعداد این افراد در دسترس است مربوط میشود به اظهارات برخی نمایندگان مجلس که بیشتر به حالت «اعتراضی» مطرح شده و طبیعتا مبنای دقیق و سازمانی ندارد. چندی پیش جلال محمودزاده نماینده مهاباد تعداد کولبران قسمت کردنشین ایران را حدود 80 هزار نفر عنوان کرده بود. رسول خضری، نماینده سردشت و پیرانشهر در مجلس نیز گفته حدود ۷۵ هزار کولبر از این راه معاش میکنند و حدود ۷ تا ۸ میلیون نفر در مرزهای غربی ایران کاسبی میکنند. این در حالی است که محسن بیگلری، نماینده مجلس در یکی از سخنرانیهای خود خاطرنشان کرد که حدود هشتاد درصد جمعیت پنج استان مرز نشین به دلیل نبود امکانات رفاهی و مالی، کولبری میکنند.
از سوی دیگر بنا بر آمارهای رسمی در استانهای مرزنشین حدود 17 هزار و 400 هزار خانوار وجود دارند که 25 درصد آنان تحت پوشش کمیته امداد هستند. از سوی دیگر طبق اعلام مرکز آمار و بانک مرکزی میانگین بیکاری در این پنج استان بیش از 38 درصد در تابستان امسال بود که نسبت به تابستان سال گذشته بیش از دو و نیم درصد رشد داشته است. این در حالی است که نرخ بیکاری کل کشور در تابستان سال جاری 33درصد بود.
از سوی دیگر میانگین نرخ تورم در دوازده ماه منتهی به آبان ماه در این استانها 35.28 درصد است که حدود دو درصد نسبت به تورم آبان ماه کل کشور بیشتر است. اما تمام مشکلات شهرهای مرزنشین در تورم و بیکاری خلاصه نمیشود. نبود زیرساختهای لازم برای توسعه، امکانات جزیی رفاهی و خدماتی در این شهرها نیز از دیگر مخاطراتی است که باعث شده راههای رسمی برای کسب درآمد نسبت به جمعیت جویای کار، کم و گرایش افراد به کولبری و مشاغل دیگری مانند خنثی کردن مین افزایش یابد.هر چند این مشاغل نیز با مخاطرات بسیاری همراه است به گونهای که هر فرد برای دریافت مبلغی بین 100 تا 350 هزار تومان مجبور است بارهای بین 35 تا 200 کیلوگرم را در مسیرهای صعبالعبور حمل کند.
میانگین دستمزد هر بار، 225 هزار تومان
عمده کالاهایی که از مرزهای کشور به صورت غیرقانونی وارد و به دست کولبران سپرده میشود، پوشاک، لوازم خانگی و آرایشی است. مبدا اصلی این کالاها نیز کشور عراق است. البته پس از ناآرامیهای عراق و تنشهای داخلی، ایران مقصد مناسبتری برای این نوع کالاها است. حمل هر پکیج «بار»، بهطور میانگین برای کولبر بین 100 تا 350 هزار تومان عایدی دارد. هر چند که از ارزش بار چیزی به کولبران نمیرسد و چند صد برابر دستمزدی که به کولبران داده میشود به جیب تجار و صاحبان کسب و کارها در شهرهای بزرگ میرود. طبق برخی گزارشها ارزش بار برخی از کولبران به چند صد میلیون تومان میرسد. این کار علاوه بر دستمزد کم، مخاطرات دیگری نیز دارد که در برخی موارد به قیمت جان کولبران تمام میشود. آمار غیررسمی در 5 ماه ابتدایی سال جاری حاکی از این است که حدود 105 کولبر در مسیرهای صعب العبور و خطرناک حمل کالای قاچاق جانشان را از دست داده یا زخمی شدند. به نظر میرسد با افزایش هزینههای خانوار و افزایش نرخ تورم در آبان سال جاری نسبت به مدت مشابه سال گذشته، گرایش شهروندان این استانها به کولبری نیز افزایش یافته باشد.
از سوی دیگر عدم توازن در امکانات رفاهی و پایین بودن سطح توسعه یافتگی شهری نیز در کنار عللی همچون تورم و بیکاری بالا باعث میشود افراد در ازای دریافت مبالغ بسیار کم تن به حمل و نقل بارهای سنگین از مسیرهای عمدتا کوهستانی و خطرناک دهند. اواخر سال 96، دولت طرحی را تصویب کرد که به کولبری پایان دهد و به جای آن طرح موسوم به «پیله وری» را جایگزین کند. هرچند در اثنای اجرای این طرح مشخص شد که بسیاری از کولبران شامل این طرح نمیشوند و در عین حال، تعرفههای سنگین، کاسبکاران و تاجران را تشویق میکرد که به شیوه قبلی کولبری روی آورند و از «پیلهوری» استقبال نکنند.
از آن زمان تاکنون، کولبران وعدههای متفاوتی شنیدهاند. از جمله زمانی که کمیته حقیقتیاب مجلس به شهر مرزی بانه سفر کرد و قولهایی به کولبران داد. قرار شد این افراد بیمه شوند و اجازه پیدا کنند با استفاده از خودروهای دو دیفرانسیل، کالاهای خود را حمل کنند. اما دو سال از این موضوع گذشته و چنین اتفاقی نیفتاده است. در روزهای نخستین سال گذشته نیز سعید جلیلی با یک عنوان رسمی به مریوان و بانه رفت و در میان کولبرانی که به وضعیت معیشتی خود معترض بودند؛ سخنرانی کرد و البته قول داد که صدایشان را به گوش مسوولان برساند.
ممنوعیتهای یک شبه، افزایش کولبران
با شروع تحریمها در سال 97، صدور بخشنامههای عجولانه برای واردات و صادرات کالا، نوعی سردرگمی در میان فعالان اقتصادی ایجاد کرد. به گونهای که ممنوعیت واردات برخی کالاها از مبادی رسمی و گمرک کشور، نه تنها از واردات آنها جلوگیری نکرد بلکه موجب افزایش قاچاق آن کالاها به کشور شد. مهمترین وسیله برای ورود این نوع کالاها نیز کولبران هستند. هرچند معضل قاچاق چند سالی است که بخش رسمی اقتصاد را تحت شعاع قرار داده اما صدور بخشنامههای آنی در دو سال اخیر راه را بر کاهش فعالیتهای قاچاق نبسته است. طبق برخی آمارها در سال 97 قاچاق لوازم خانگی با 127 درصد افزایش به 955 میلیارد تومان رسیده و واردات غیرقانونی لوازم آرایشی و بهداشتی نیز 211 درصد افزایش داشته است.
توزیع ناعادلانه ثروت در استانهای مرزی
بهبود شرایط کولبران در گرو تغییرات و اصلاحات عمیق و بعضا دردآوری در اقتصاد است. پیششرط چنین امری نیز رهایی اقتصاد از سایه سیاست است. گره خوردن اقتصاد با سیاست و مناسبات دیپلماسی راه را بر تصمیمات منطقی بسته است. این باعث میشود که هر گونه طرحی برای ساماندهی کولبران به شکست بینجامد مانند طرح صدور کارت الکترونیکی برای کولبران که چندی پیش از سوی مسوولان مطرح شد.
عبدالکریم حسینزاده، نماینده نقده و اشنویه در مجلس که به دلیل حوزه خاص انتخابیهاش با شرایط متفاوت کولبران آشنایی دارد معتقد است شرایط کولبران بیش از اینکه به دلیل تورم و بیکاری باشد، نشات گرفته از عدم توزیع نامناسب ثروت در کشور است که به عدم توسعه نیافتگی شهرهای مرزی منجر شده است. به گفته او برای کاهش تمایل افراد به کولبری لازم است برنامههای بلندمدتی برای بهبود شرایط زندگی آنها تدوین کرد. چرا که در هر صورت شناسایی کولبران سخت است گرچه این کار میتواند انجام بگیرد اما به جای صرف هزینه برای آن لازم است برنامههای بهبود معیشت را برای تمام مردم مناطق مرزی تهیه کرد. حسینزاده در ادامه بر این موضوع تاکید کرد که با جذب این افراد به فعالیتهای اقتصادی، بهره بیشتری نصیبشان میشود چرا که پولی که کولبران از حمل بار میگیرند بسیار کم است و بیشتر سود نصیب تجار و بازرگانان میشود. این نماینده مجلس در پایان سخنان خود با اشاره به این موضوع که دولت و مجلس در خصوص ساماندهی کولبران کمکاری کرده، گفت: این فعالیت دون شان مردم است و همه باید نسبت به آن حساس بوده و متناسب با شرایط عمل کنیم.
سهم استانهای با درصد بالای کولبران از بودجه
با نگاهی به بودجه سال جاری میتوان دید که سهم 5 استانی که بیشترین میزان کولبری را دارند از بودجه سال 98 حدود 4 هزار و 459 میلیارد تومان بوده است. با وجود اینکه مسائلی همچون مرگومیر کولبران و تورم و بیکاری بالا در این استانها وجود دارد سهم این استانها در بودجه سال 99 با حدود 7 درصد افزایش به حدود 4759 میلیارد تومان رسیده است. با این وجود به نظر میرسد این بودجه برای حل مسائل و معضلات این استانها کافی نباشد و از این رو، وعدههای بهبود معیشت آنها نیز بر زمین بماند.
ماجرای فرهاد؛ کولبر ۱۴سالهای که در سرما جان داد
چهارشنبه ۲۷ آذر بود که محمد باقر محمدی رئیس جمعیت هلال احمر استان کردستان اعلام کرد که به دنبال برف و کولاک در مسیر گردنه تهته اورامان، سه نفر از کولبران گرفتار سقوط بهمن شدهاند که دو نفر از آن ها جان خود را از دست داده و یک نوجوان ۱۴ ساله نیز مفقود شده است.
بهگفته محمدی در عملیات امداد برای نجات جان سه نفر گرفتار در برف و کولاک در گردنه تهته شروع شد، دو نفر از این افراد توسط امدادگران هلالاحمر پیدا شدند. متاسفانه یک نفر از حادثهدیدگان که مرد و ۱۷ساله بوده است، هنگام جابهجایی و انتقال به پایین جان خود را از دست داد و یک نفر دیگر هم که مرد و ۳۵ ساله است تحویل بیمارستان سروآباد شد و عملیات نجات برای جان نوجوان ۱۴ ساله که مفقود شده بود ادامه داشت تا اینکه سرانجام جسد بیجان و یخزده فرهاد خسروی پیدا شد. با مخابره خبر درگذشت این کولبر ۱۴ ساله و عکسی از او که مشت گرهشدهاش هنوز باز نشده بود موجی از ناراحتی و درد را برای بسیاری از مردم ایجاد کرد و شبکههای اجتماعی و رسانهها پر شدند از این عکس و خبر تاثربرانگیز. مرگی دیگر به خاطر کولبری و آن هم برای انتقال کفش و تلویزیون!
جزئیات کامل مرگ هولناک آزاد و فرهاد خسروی 2 کولبر مریوانی
این روزها در کردستان برخی برای زنده ماندن ناگزیر به رویارویی با مرگ هستند. بیکاری، برخی خانوادهها را چنان فقیر کرده که مجبورند جوانانشان را با وجود همه خطرات به کولبری بفرستند. گاهی اما غیرت پسران کم سن و سال آنچنان به جوش میآید که برای آوردن لقمهای نان بر سر سفره خالیشان، سرمای کشنده اورامانات و پرتگاههای تته را از یک سو و سنگینی بارهای قاچاق را از سوی دیگر به جان میخرند. درست مثل آزاد و فرهاد خسروی 2 برادر مریوانی که به کولبری رفتند اما در برف و کولاک جان شان را از دست دادند. اما این حادثه تلخ چطور اتفاق افتاد؟
این روزها که سرما کردستان را فرا گرفته زندگی هم در آنجا سختتر شده است. خیلی از جوانان از سر ناچاری به کولبری روی آوردهاند و مجبورند در مسیرهای طولانی کالاهای قاچاقی را که از مرز عراق وارد میشود به دوش بکشند تا در قبال این کار طاقت فرسا دستمزد ناچیزی بگیرند. بعضی از جوانان روستای نی که در 3کیلومتری مریوان قرار دارد هم کولبری میکنند. آنها ترجیح میدهند همه خطرات کولبری را به جان بخرند تا دستشان جلوی کسی دراز نباشد. درست مثل پسران خانواده خسروی. آنها 4پسر هستند که همراه پدر و مادرشان در خانه کوچکی زندگی میکنند. بزرگترین پسر، آزاد 17ساله بود که همراه برادران کوچکترش به کولبری میرفتند. خانواده آنها وضعیت مالی خوبی ندارد. پدر با جمع کردن ضایعات از پس هزینههای روزمره زندگی بر نمیآید و پسرانش مجبور هستند عصای دستش باشند. به همین دلیل است که مدتهاست آزاد با برادر کوچکترش فرهاد که 14سال دارد به کولبری میرود. در بهار و تابستان کولبری آسانتر میشود اما در عوض کولبر بیشتر و کار کمتر است. اما در پاییز و زمستان، با وجود برف و یخ و سرما، کولبری، مرد میخواهد. آزاد 17ساله و فرهاد 14ساله اما مردِ کولبری بودند. آنها چند روز قبل تصمیم گرفتند هرطور شده به مرز خرمال در عراق بروند تا کولبری کنند. آنها همراه زانیار که هم ولایتیشان است روز دوشنبه با پای پیاده به دل ارتفاعات اورامان زدند. مسیر آنها با پای پیاده تا مرز عراق 6ساعت میشود و باید از ارتفاعات تته که سختگذر است عبور کنند. آن روز 2نفر دیگر هم که از روستای همجوار بودند با آنها همراه شدند و 5نفری به راه افتادند.
در ارتفاعات تته
5کولبر 3ساعتی از راه را رفته بودند و کمکم به مرز عراق نزدیک میشدند که برف شروع به باریدن کرد. آنها فکرش را هم نمیکردند که در بین راه گرفتار برف شوند، اما در یک چشم بههم زدن برفی که به آرامی میبارید شدت گرفت و جایش را به بورانی وحشتناک داد. در آن سرمای سخت و کشنده آنها که نیمی از راه را آمده بودند نه راه پیش داشتند و نه راه پس. از سویی میخواستند هرطور که شده خود را به مرز برسانند و دست خالی برنگردند و از سوی دیگر معلوم نبود با ادامه بارش برف و سرد شدن هوا چه سرنوشتی در انتظارشان باشد. در این شرایط بود که آزاد ، فرهاد و زانیار تصمیم گرفتند از همان راهی که آمدهاند برگردند اما 2 نفر دیگر گفتند در همانجا میمانند. به این ترتیب بود که 3کولبر روستای نی بهسوی خانه به راه افتادند. هرچه میگذشت برف و سرما بیشتر میشد. آنها با این شرایط بیگانه نبودند، اما تا به حال چنین سرمایی به جانشان نیفتاده بود. کولبران تا گردنه ژالانه که سختترین جای مسیر است پیش رفتند اما در آنجا بود که سرنوشت نامعلومی پیدا کردند.
در جستوجوی کولبران گمشده
یک روز از رفتن آزاد و فرهاد میگذشت و هیچکس از آنها خبر نداشت. پدرشان از چند نفر درباره آنها پرس و جو کرد اما هیچکس آنها را ندیده بود. از طرفی با بارش برف و سرد شدن هوا امکان داشت که آنها در ارتفاعات گرفتار شده و نیاز به کمک داشته باشند. تا ظهر سهشنبه وقتی خبری از آنها و زانیار نشد، اهالی روستا دست بهکار شدند و جستوجو برای یافتن آنها را آغاز کردند. روستاییان دسته دسته راهی گردنه ژالانه میشدند تا شاید بتوانند در میان انبوهی از برف 3کولبر مفقود شده را پیدا کنند. کار دشواری بود. هرچه جستوجو ادامه پیدا میکرد امیدها برای یافتن این 3نفر کمتر میشد. مگر میشد در برف سنگینی که باریده کسی زنده بماند. همه خدا خدا میکردند که شاید آنها به سوی عراق رفته و در جایی پناه گرفته باشند.
جستوجوها با ناامیدی ادامه داشت تا اینکه یکی از روستاییان تکه پارچهای را دید و به آن نزدیک شد. یک شال بود. وقتی برفها را کنار زد متوجه شد یک نفر زیر برف است. فریاد کشید و از بقیه کمک خواست. وقتی روستاییان برفها را کنار زدند با پیکر نیمه جان زانیار روبهرو شدند. او در آستانه یخزدگی قرار داشت. بیحال بود و به سختی نفس میکشید. او با همان وضعیت بریده بریده گفت که آزاد و فرهاد هم در همان اطراف هستند. او که به طرز معجزهآسایی از مرگ نجات پیدا کرده بود به بیمارستان منتقل و تلاشها برای یافتن 2 برادر مفقود شده ادامه یافت. پیدا کردن زانیار امیدها را برای زنده ماندن 2برادر گمشده بیشتر کرد. روستاییان با دست خالی برفها را کنار میزدند تا شاید اثری از آنها پیدا کنند. در شرایطی که یک ساعت از پیدا کردن زانیار میگذشت این بار روستاییان توانستند آزاد را زیر انبوهی از برف پیدا کنند. بخشهایی از بدن او از شدت سرما کبود شده بود و نفس نمیکشید. با وجود این مردم او را به بیمارستان منتقل کردند اما او بهدلیل سرمازدگی جانش را از دست داده بود. مرگ آزاد ضربه مهمی برای خانوادهاش بود. پدر و مادرش برای او که پسر بزرگ خانواده بود آرزوهای زیادی داشتند اما او جانش را برای آوردن یک لقمه نان بر سر سفره از دست داده بود.
وقتی این خبر به روستای نی رسید همه را عزادار کرد. همه به پدر و مادر آزاد فکر میکردند که چطور میخواهند با این غم سنگین کنار بیایند و مرگ آزاد را تحمل کنند. همه اما امیدوار شاید فرهاد زنده مانده باشد. بهخاطر همین بود که جستوجوها بار دیگر از سر گرفته شد. این بار نیروهای هلال احمر با استفاده از 2قلاده سگ زنده یاب راهی منطقه شدند. جستوجوها چندین ساعت ادامه پیدا کرد اما هیچ ردی از فرهاد بهدست نیامد.
حدود 2 هزار نفر از اهالی منطقه سه شبانه روز برای پیدا کردن فرهاد تلاش کردند. آنها با وجود امکانات کمی که در اختیار دارند همه جا را جستجو کردند تا اینکه سرانجام صبح جمعه پیکر بی جان فرهاد نیز در زیر انبوهی از برف و یخ کشف شد تا امید پدر و مادرش برای زنده ماندن او ناامید شود. حالا نه تنها مریوان و کردستان بلکه همه ایران عزادار مرگ تلخ این دو کولبر هستند.
کولبری، بازی با مرگ
محمد اصغری، یکی از اهالی روستای نی که در عملیات جستوجو حضور داشت درباره شرایط کولبری در منطقه به حادثه 24 میگوید: «کولبری آن هم در این فصل کار هرکسی نیست. شاید از بین 100نفر 2، 3نفر بتوانند این کار را انجام دهند. آن هم اگر از جانشان سیر شده باشند. آزاد و فرهاد بهدلیل شرایط سخت مالی که خانوادهشان دارد مجبور به این کار شدند. آزاد کمتر به کولبری میرفت و اما فرهاد با 14سال سن مدتها بود که کولبری میکرد.» او ادامه میدهد: «کولبرها 6ساعت تا مرز خرمال و نزدیکی حلبچه پیاده روی میکنند تا بار بیاورند. آنهایی که خیلی قوی باشند میتوانند بارهای 20کیلویی و کمی بیشتر را بیاورند و باید مسیری سخت را حدود 6ساعت با این بار سنگین پیاده روی کنند. اما امثال آزاد و فرهاد که جثه کوچکتری دارند حداکثر بارهای 15کیلویی را میآورند تا 150هزار تومان دستمزد بگیرند. آنها بهخاطر سرما و راهی که پر از پرتگاه است با جانشان بازی میکنند اما چارهای ندارند و گاهی این تنها راه بهدست آوردن یک لقمه نان است.»
جزییاتی از زندگی و مرگ فرهاد و آزاد خسروی/ دهیار روستا: تمام کولبرها قبل از سفر، وصیتشان را در خانه میگذراند
روز ۲۶ آذر گروهی ۵ نفره از جوانان و نوجوانان روستای «نی» از توابع مریوان راهی کوهها شدند، شاید بتوانند لقه نانی بر سفره خالی خانوادههایشان بگذارند. آنها برای کار ناچار بودند از معابر غیررسمی دولتی که میان محلیها موسوم به معابر مرگ بوده و دارای پرتگاههایی مخوف است، عبور کنند.
یکی از این معابر از گردنه سخت «تته» میگذرد که به گفته افراد محلی ارتفاعی بالغ بر ۴ هزار متر دارد. گروه جوان در میانه راه گرفتار کولاک و برف شده مسیرش را گم میکند. ۳ نفر از افراد گروه با اقبال مواجه شده و در مسیر به یکی از روستاهای مرزی عراق میرسند و از مهلکه جان به در میبرند.
او ادامه میدهد: مادر خانواده هم شرایط جسمی خوبی ندارد و آنقدر ناتوان است که برای جلوگیری از رخ دادن حادثه، خانه آنها گاز کشی نشده است، مبادا برای مادرشان اتفاقی رخ ندهد. حالا این مادر با چنین شرایط جسمی خبر مرگ دو فرزندش را شنید و دو روز بیهوش بود.
به گزارش خبرآنلاین، بازگو کردن اینکه کولبری یکی از سختترین و خطرناکترین شغلهاست، تکرار مکررات است. کیست که نداند رفتن به کوهستان به ویژه وقتی همه جا از برفی انبوه سفیدپوش است، در شرایطی که از زمین و آسمان خطر میبارد، کار طاقتفرسایی نیست. با این حال از نوجوان ده دوازده سال گرفته تا پیرمرد ۸۰ ساله در مناطق مرزی ایران در کردستان تن به کولبری میدهند؛ برای یک لقمه نان. آنها میدانند هم کمین هست، هم تیری که ناغافل بر مغز یا قلب مینشیند، هم مینی جا مانده از سالهای دور و هم سقوط از کوه و مردن از سرما. با این همه ظاهرا برای خیلیها چارهای جز تن دادن به این شرایط خطرناک وجود ندارد.
قصه آزاد و فرهاد
جمعه ۲۹ آذر بعد سه روز انتظار کشنده بالاخره خبر رسید جنازه فرهاد خسروی پیدا شده است. اهالی روستای نی در اورامانات خبر برفگیر شدن آزاد، فرهاد و دیگران را ساعت پنج صبح سهشنبه ۲۶ آذر دریافت کردند. فرهاد در بوران کوه ژالاته ساعت پنج صبح سهشنبه به سختی توانسته بود با یکی از اهالی روستا تماس بگیرد و کمک بخواهد. از همان وقت روستاییان عازم کوهستان شدند تا آنها را نجات دهند. امیدشان به سیگنالهای موبایل بود. از مخابراتیها خواستند رد آنها را از این طریق بگیرند، اما چند ساعت بعد سیگنالها قطع شد؛ آخرین تماس فرهاد ۱۰ و ۳۰ دقیقه صبح برقرار شده بود. گروه نجات اول حسین را پیدا کردند؛ کولبر ۳۵ سالهای که یخ زده بود، اما هنوز زنده بود. جسد آزاد خسروی، نوجوان ۱۷ ساله کمی بعد پیدا شد و سه روز طول کشید تا بالاخره فرهاد را پیدا کنند؛ برادر کوچکتر آزاد. او کتش را به برادر ۱۷ ساله داده و راهی روستا شده بود تا کمک بیاورد. نزدیکیهای جاده سرما شکستش داده بود تا سرنوشتی تلخ برای خانواده خسروی رقم بخورد. خانواده خسروی را همه توی روستای نی میشناسند. پدر خانواده کارگری است که با جمع کردن نان خشک روزگار میگذراند. ظاهرا آن درآمد بخور و نمیر که او از این طریق برای گرداندن امورات خانوادهاش به دست میآورده دیگر کفاف نمیداده که پسران نوجوان راهی مرز شدهاند.
وقتی از کولبری حرف میزنیم از چه چیزی حرف میزنیم؟
آمار دقیقی از تعداد کولبران در ایران وجود ندارد. با این همه این شغل حداقل در چهار استان کردستان، کرمانشاه، آذربایجان غربی و سیستان و بلوچستان وجود دارد؛ شغلی غیر رسمی با خطرات فراوان.
رضا کولبری اهل مریوان است. او درباره شغل کولبری میگوید: کسانی اجناسی را خریداری کرده و می خواهند از مرز رد کنند. آنها کولبرانی را با کلی سفارش و توصیه و گرفتن ضمانت و وثیقه استخدام میکنند. قرار این است: جنسی که هزینه حملش بین شش تا ۱۲ هزار تومان است از کورهراهها به داخل آورده میشود. کولبران در این مسیر نگرانیهای زیادی دارند. ممکن است به کمین بیفتند که در این صورت جنسها مصادره میشود و آن وقت وثیقه کولبران به اجرا گذاشته میشود. برای همین آنها مسیر ۱۰ تا ۱۵ کیلومتری غیر مستقیم را جایگزین مسیر پنج کیلومتری مستقیم میکنند. این مسیر خطرناک و صعبالعبور است و انواع و اقسام خطرات وجود دارد. ما نهایتا این کار را برای درآمد یک و نیم میلیون تومان در ماه میکنیم؛ برای دستمزدی بخور و نمیر.
یک فعال صنفی کارگری در مریوان که از نزدیک وضعیت کولبران را رصد میکند، به خبرآنلاین میگوید: بیکاری در کردستان باعث شده بسیاری از جوانان که حتی تحصیلات عالی هم دارند به کولبری رو بیاورند. در مناطقی از کردستان مانند همان منطقه تته که اخیرا دو برادر کولبر در آن جان باختند، عملا هیچ شغلی جز کولبری نیست. کولبرانی که انواع و اقسام خطرات را به جان میخرند غم نان دارند، آنها از سر شکمسیری یا برای سود کلان این کار را نمیکنند. به تصاویری که از تشییع جنازه فرهاد خسروی نوجوان کولبری که اخیرا جان باخت منتشر شده نگاه کنید. مردم تکه نانی به دستشان گرفتهاند، یعنی اینکه ما داریم برای یک لقمه نان جان می دهیم.
میکاییل صدیقی ادامه میدهد: واقعیت این است که در روستاهای کردستان خبری از اشتغال پایدار، کارخانه و شغلهای رسمی نیست. حتی شرایط جوری است که خیلی از کسانی که برای کار کردن به مراکز استانها و حتی تهران مهاجرت کرده بودند، به دلیل فشارهای اقتصادی و تعدیل نیرو بیکار شده و به روستاهای خود بازگشته تا کولبری کنند. این کار سخت سالانه جان تعداد قابل توجهی از روستاییان را میگیرد و هر از گاهی خانوادهای را داغدار میکند. بیکاری و فقر باعث میشود حوادث تلخی نظیر آنچه برای فرهاد و آزاد رخ داد، رخ دهد؛ حوادثی که اولین بار نیست که اتفاق میافتند و اگر شرایط اشتغال به همین صورت باشد باز هم رخ میدهند.
ساماندهی و بیمه؛ وعدههای تو خالی
کولبری به عنوان یکی از راههای درآمد مرزنشینان به ویژه در استانهای غربی کشور سالهاست که منجر به جان باختن آنها میشود. حوادث برای کولبران باعث شده که در سالهای اخیر بحث ساماندهی و بیمه آنها مطرح شود. اسفند سه سال پیش رسول خضری، نماینده پیرانشهر گفت که با موافقت وزیر کار، کولبران از نیمه دوم فروردین (۹۶) بیمه تامین اجتماعی میشوند. با این وجود،گفتههای شهریار حیدری، مدیرکل امور مرزی وزارت کشور در خرداد ۹۷ آب پاکی بود روی دستان کولبران. او گفت: «کولبری فعالیتی موقت است و امتیازات در نظرگرفتهشده نیز برای مردم مرزنشین موقت است، بنابراین بحث بیمه برای آنها منتفی است.» نتیجه این شده است که نه ساماندهی اتفاق افتاده، نه بیمه. به اذعان جلال محمودزاده، نماینده مردم مهاباد در مجلس هر چند قرار بود شرکتی برای کولبران تاسیس تا واردات کالا به صورت قانونی انجام شود و درآمد آن به کولبران اختصاص یابد و از سویی تحت پوشش تامین اجتماعی قرار گیرند، اما متاسفانه تنها ۱۵ هزار کولبر تحت پوشش بیمه قرار گرفتند و مابقی به فراموشی سپرده شدند. البته پس از مدتی کولبران بیمه شده را از پوشش بیمه خارج کردند.
صدیقی درباره وعده و وعیدهایی که برای ساماندهی و بیمه کولبران داده میشود، میگوید: یا نمیخواهند یا نمیتوانند این کار را انجام دهند. در این مورد فقط وعده و وعید میدهند، اما به نظر میرسد رویکردها مشخص است. مسئولان اساسا نمیخواهند کولبری را به رسمیت بشناسند و فکر میکنند ساماندهی و بیمه کولبران یعنی رسمیت دادن به این شغل.
او تصریح میکند: اصراری بر این کار نیست. بیایند وضعیت اشتغال را در مناطق مرزی سر و سامان دهند. کسی از سر شکمسیری کولبری نمیکند. مردم گرفتار هستند که دست به این کار میزنند. ما حتی شاهد هستیم که زنان نیز اقدام به کولبری میکنند، چون مشکلات معیشتی آنقدر زیاد شده که درآمد ناچیز مردان جوابگوی نیازها نیست.
چه کسی میداند کوه، کوه سفیدپوشی که اگر عکس یا فیلمی از آن ببینیم یا حتی اگر به قصد تفریح و ماجراجویی به فکر فتحش باشیم بسیار زیباست، چه نقشههای شومی در سر دارد؟ برای کولبران کوههای استوار به کانونهای خطر تبدیل شدهاند. آنها البته می دانند دلیل خشن شدن طبیعت زیبا را باید جای دیگر پیدا کرد. بیکاری، فقر، بی عدالتی و ... آنقدر خشونتآمیز هستند که طبیعت بکر را هم مامور میکنند تا خشونت بورزد و آدم بکشد. اتفاقاتی که برای مرزنشینانی میافتد که فکر میکنند دوستی جز کوهستان ندارند، قابل پیشگیری است؛ از طریق ایجاد شغل پایدار یا لااقل از طریق به رسمیت شناختن و امن کردن شغلی مثل کولبری.
تراژدی مرگبار فرهاد و راز رنج مشترک زاگرسنشینانپس از ۴ روز جستوجو و تلاش مردم شهر مریوان و اورامان و نیروهای امدادی، جسد یخزده فرهاد خسروی، کولبر 17 ساله و از اهالی روستای نی پیدا شد.
روز سه شنبه ۲۶ آذرماه تعدادی کولبر راهی مرز میشوند. فرهاد 17 ساله و آزاد 21 ساله دو برادر مریوانی هم در جمع کولبران بودند. در راه برگشت از مرز اما این دو برادر گرفتار برف و بوران و سرمای استخوانسوز گردنه تهته میشوند. برادر بزرگتر با کولهبارش در برف گیر میکند. روایت اصلی این است که برادر کوچکتر یعنی فرهاد، لباس خود را به برادرش داده بود.(کُت فرهاد بر روی جسد آزاد برادرش بود) تا برود کمک بیاورد. مسافت کمی مانده تا به جاده و شهر هورامان برسد اما خود فرهاد هم در برف و بوران دفن میشود و حالا پس از چهار روز جسد خودش هم در انتهای مسیر پیدا شده است.
آنطور که پیداست، فرهاد به دنبال کمک آمده بود ولی متاسفانه تا انتهای مسیر دوام نیاورده است. جستوجوها برای یافتن جسد فرهاد خسروی چهار روز طول کشید. فرید ربانی، بخشدار اورامان، روز جمعه ۲۹ آذر، به خبرگزاری ایرنا گفت که جسد این نوجوان کولبر در محلی به نام گناوه پیدا شده است.
گردنه تهته در مسیر ارتباطی بین استانهای کردستان و کرمانشاه، بهعلت بارش سنگین برف و کولاک شدید تقریبا شش ماه از سال بسته است. در سالهای گذشته شمار زیادی از کولبران به دلیل گرفتار شدن در برف و سرما، جان خود را در همین گردنه از دست دادهاند. بنا بر گفتههای فرهاد و برادر بزرگش آزاد، اولین بارشان بود که همراه با سایر کولبرها راهی مرز شده بودند اما همین هم آخرین سفرشان شد.
همبستگی و همدلی برای یک درد مشترک
اما فارغ از بخش تلخ ماجرا، در این ماجرا، نکته جالب توجهی وجود داشت و آن هم حضور بیسابقه مردم منطقه در کوهستانهای اورامان در این چهار روز بود. در این چند روز بیش از دو هزار نفر با بیل و خاکانداز برای پیدا کردن فرهاد، وجب به وجب گردنه تهته و گردنه ژالانه را شخم زدند و قدم به قدم کوههای اورامان را زیرپا گذاشتند. این سطح از همدلی و همسبتگی در این شرایط تنها مرهم بر زخم این خانواده بود.
اما راز این همه همبستگی چیست؟ داستان زندگی در مرز با دیگر جاهای کشور متفاوت است. بهطور تقریبی در اکثر خانوادههای مناطق مرزی، حداقل یک کولبر وجود دارد و یا یکی از بستگان آنها در مرز مشغول کولبری است. این حضور مردم در این چند روز نیز مرهمی بر این درد مشترک است. مردم در این کوهستان در وجود یخزده فرهاد، دنبال خود و سرنوشت جمعیشان میگشتند.
در سالهای اخیر کولبران زیادی جان خود را از دست دادهاند. شلیک مستقیم، انفجار مین، سقوط به داخل رودخانه، سرمازدگی و سقوط بهمن، غرقشدن، سکته و تصادف، از جمله مواردی است که در سالهای اخیر منجر به فوت کولبران شده است. بیشتر خانوادهها چنین دردهایی را تجربه کرده و زیستهاند.
زندگی مرزنشینی
مرز؛ پُرکاربردترین واژه در گستره ادبیات اقلیت این روزهای غرب ایران است. «کجا میری؟ مرز. کجا بودی؟ مرز. شنیدی که میگن میخوان مرز رو ببندن؟ میری مرز؟ بریم مرز…؟» این دیالوگهای روزانه مردم است. مرزها این روزها پناه کارگران و برخی کاسبان است. ساکنان آن از اقشار فرودست و دهکهای پایین جامعه هستند. زندگی در مرز یک نمایشنامه تراژیک است. مردم در اندیشه لحظهای برای بهزیستی، خود دست به کار شدهاند. آنها منتظر نمایندگان و مسئولان نیستند تا کاری برای آنها انجام دهند. جانشان را برداشتهاند و به آخرین سنگرشان یعنی بازی با تن و بدن روی آوردهاند. با مایملکشان به دلِ پرخطرترین مکانهای کوهستانی زاگرس زدهاند. آنها خود چاره را در مرز جستجو میکنند که جغرافیای رنج است.
بهخاطر نان بود
بر اساس آمار رسمی، استان کردستان جزو استانهای با بیشترین نرخ تورم و بیکاری در کشور است و ساکنان این استان به ناچار به کولبری روی میآورند. آنجا که وقتی جسد فرهاد را پیدا کردند مردم مریوان با نشان دادن تکه نانی فریاد میزدند «بهخاطر نان بود».
چند روز پیش کیوان کاشفی، رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی کرمانشاه در رابطه با وضعیت کولبران به خبرنگار ایرناپلاس گفته بود: در ابتدا باید بگویم من با لفظ کولبر موافق نیستم. این تجارت مرزی است که برای آن آییننامه و قانون وجود دارد. جمعیتی که در نقاط مرزی ساکنند، معمولاً به لحاظ معیشتی در دهکهای پایین درآمدی هستند. هدف چنین قوانینی این است که به شکلهای مختلف، امکاناتی برایشان فراهم کنیم تا رفاه بیشتری داشته باشند و به ثبات و ایستایی در منطقه برسیم و مناطق مرزی خالی از سکنه نشود.
امتیازاتی که به خانوارهای مرزنشین داده شد
وی درباره خلأهای قانونی مناطق مرزی میگوید: در مجموعه قوانین و مقررات و آییننامههای مرزنشینان همیشه دچار فراز و نشیبهایی هستیم که کار را دشوار میکند و مسیر را به سمت کولهبری میبرد. تعاونیهای مرزنشینان یک سازوکار قانونی است که اگر از مسیر درست خودش انجام شود و نظارت بر آن وجود داشته باشد، مسیر قاچاق کالا را هم تحت تأثیر قرار خواهد داد، اما مسیر فعلی درست نیست.
کولبری، خروجی توسعهنیافتگی است و مسئلهای نیست که با قانونگذاری و جلساتی خارج از منطقه بتوان آن را حل کرد. به باور برخی کارشناسان، کولهبری پدیدهای نیست که بخواهیم آن را چارچوببندی کنیم. حل مسئله بیکاری با شناسایی ظرفیتهای تولیدی در مناطق مرزنشین میتواند بهعنوان راهحلی برای این آسیب اقتصادی در نظر گرفته شود.
همدلی| بدنی یخ زده با دهانی وامانده و دستهای مشت شده از سرما، این عکس بیجان «فرهاد» 14ساله است. همه داستان فرهاد «کوهکُش» را شنیدهایم، اما چه کسی داستان فرهاد «کولبر» را میداند؟ فرهاد و آزاد دو برادر بودند پر از آرزوهای قشنگ، رویاهای شیرین، آزاد 17سال سن داشت، سن کنکور و بازی با درس و کتابش بود، سن عاشق شدنش بود، شاید هم عاشق بود، کسی چه میداند؟ اما غم نان که بیاید هم عاشقی از سرمیرود و هم درس و مشق از یاد.
فرهاد نوجوان آرزویش خرید یک دست لباس ورزشی بود، او فقط 14سال سن داشت، سن درس و مشقاش بود، سن آرزوهای رنگارنگ، سن رویاهای شیرین، فرهاد باید درس میخواند، باید کودکی میکرد، باید میدوید، میخندید، فوتبال بازی میکرد و از آرزوهای فوتبالیست شدنش حرف میزد، دستهایش باید برای ورزش مشت میشد، باید... اما سفره خالی او را راهی کوهستان برفی کرد و کوهستان هم یارش نبود. فرهاد با تمام آرزوهای کودکیاش در بهمن گم شد، یخ زد و بعد از 4 روز جسد بیجانش با مشتهای گره خورده پیدا شد.
این دو برادر میتوانستند درس بخوانند، بازی کنند، کودکی کنند، جوانی کنند، میتوانستند در یک شب رویایی داماد شوند، میتوانستند فرزندانشان را در آغوش بکشند، اما برای لقمهای نان به دل کوه زدند و سرمای طاقتفرسای کوهستان عمرشان را ربود. جسم یخزده بیجانشان با فاصله چند روز از هم پیدا شد.
مادر دو برادر کولبر، فرهاد را به آزاد و هر دو را به کوهستان سپرده بود، اما کوهستان امانتدار خوبی نبود، آزاد زودتر مغلوب سرمای کوهستان شد، سرما امانش را بریده بود، پایش نای راه رفتن نداشت، پیش چشم برادر کوچکتر به زمین افتاد، فرهاد کت رنگ و رو رفتهاش را از تن به در کرد و روی برادرش انداخت به این امید که گرمایی به تن نحیفاش ببخشد تا مرگ را اندکی دور کند و خود برای یافتن نیروی کمکی به دل کوهستان برفی زد، مسافت کمی مانده بود تا به جاده و شهر مریوان برسد، اما کوه او را هم در آغوش سرد خود کشید تا پدر و مادر پیر و ناتوان آزاد و فرهاد خسروی بمانند با سفرهای که دیگر نانآور ندارد و جسدهای یخزده فرزندانی که برای تکهای نان جان باختند. این اتفاق شهر مریوان و مناطق کردنشین را تکان داد و کمکم تصاویر و ویدئوهای آن کل فضای مجازی را در بر گرفت و واکنشهای زیادی را به دنبال داشت.
در شبکههای اجتماعی پیامهای همدردی زیادی در رابطه با مرگ دلخراش فرهاد و برادرش منتشر شده است. فعالان رسانهای از وضعیت موجود در کردستان به شدت انتقاد کردهاند. در کنار تمام انتقادات، اما موجی از ناامیدی دیده میشود. ظاهرا افکار عمومی هیچ امیدی به حل مسئله کولبری در مناطق مرزی ندارند.
استاندار کردستان هم در پیامی جانباختن «فرهاد و آزاد خسروی» را که در ارتفاعات تته اورامان گرفتار کولاک شدند، به خانواده و مردم داغدار آن دیار تسلیت گفت. در پیام مرادنیا آمده است: خبر جان باختن فرهاد و آزاد خسروی، دو کولبر جوان که برای کسب روزی حلال و گذران زندگی راە دشوار و پر مشقت کولبری را پیش گرفتند و در این راه جان عزیز خود را در ارتفاعات تته اورامان بر اثر کولاک و سرما از دست دادند، موجب تاسف و اندوه عمیق شد.
حادثه به قدری جانکاه و دردناک است که دل هر انسان باوجدان و آزادهای را به درد میآورد و یادآور این نکته است که باید هرچه زودتر تدابیر و راهکارهایی اندیشیده شود که مسیر و روش امرار معاش به این شکل پایان یابد تا در آینده از تکرار حوادث تلخ و ناگوار از این دست جلوگیری شود.
عبدالکریم حسینزاده، عضو مجمع نمایندگان آذربایجان غربی در واکنش به مرگ کولبران در صفحات اجتماعیاش نوشته است: دیر زمانیست که کردها از مرگ کولبران به سوگ مینشینند اما دیگر تعجب نمیکنند. استانهای آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه را دریابیم تا این تراژدی انسانی پایان پذیرد.
مرگ تلخ این برادر تنها یک رویداد نبود، بلکه مجددا آزمونی برای همدلی مردم بود، از ساعاتی که گم شدن دو برادر کولبر در شهر پیچید، جمعی از مردم مریوان به همراه ۶ تیم امدادگران جمعیت هلال احمر به مدت ۲ روز به جستوجوی این نوجوانان دل به ارتفاعات تته زدند تا جسد بیجانشان را از دل سرما و برف بیرون کشند، روز جمعه نیز در مراسم بدرقه پیکرهای یخزده آنان همه شهر مریوان آمدند با تکهای نان در دست، تا به همه بگویند مرگ آزاد و فرهاد «برای نان بود». اکنون این دو برادر کولبر مانند افشار ۱۵ساله و متین ۱۷ساله که اسفند سال گذشته کودکیشان را به گور بردند، در دل سرد خاک آرام گرفتهاند. اما پایان داستان زندگی آزاد و فرهاد کولبر پایان قصه کولبری نیست.
کولبری یک اضطرار و شکلی از اجبار است، اجباری که زخمش بر شانههای نحیف کودکان هم مینشیند. کولبری را که ریشه در فقری عمیق، نابرابری و توزیع ناعادلانه ثروت و امکانات دارد، نمیتوان در واژه و کلمات معنی کرد، برای معنی آن تنها باید رنج حمل کولههای سنگین و گذر از معبرهای باریک و جادههای مالرو را تجربه کرد. باید بار بر دوش گذاشت و برای روزی 70 هزار تومان ساعتها و شاید روزها در برف و بوران یا گرمای سوزان راهپیمایی کرد تا بتوان در مورد این رنج قضاوت کرد.
کولبری شغل غیررسمی تعداد زیادی از ساکنان مناطق غربی کشور است، اما مسئولان میگویند چون کولبری شغل پایدار نیست، به عنوان شغل اصلی تلقی نمیشود. در سایر استانها کارخانههای کوچک و بزرگ برای اشتغال ایجاد شده، اما اغلب استانهای غربی هیچ سهمی از این سرمایهگذاریهای بزرگ بخصوص در مناطق مرزی ندارند. در حال حاضر از پاوه و مریوان گرفته تا روستاهای آذربایجان غربی، در واقع هر جایی که راهی به سمت مرزها دارد، کولبری راهی برای کسب درآمد جوانان و مردان این مناطق شده است و نه تنها در شهرستانهای مرزی بلکه جوانان بیکار تحصیلکردهای که همه دارای مدرک کارشناسی ارشد و دکترا هستند از شهرهایی همچون سنندج راهی مناطق مرزی شده و با کولبری امرار معاش میکنند.
جمعیت 80 هزار نفری کولبران که به نرخ جان، نان میخورند، قشری فراموش شدهاند که هرازچندگاهی مرگ یکی از آنان مسئولان را به فعالیتی اندک برای ساماندهی آنها وامیدارد و بعد از مدتی باز به دست فراموشی سپرده میشود.
چند وقت پیش محسن بیگلری، نماینده مردم سقز و بانه در مجلس شورای اسلامی گفته بود: ساماندهی وضعیت کولبران در گرو فعال شدن واردات در مرز سیرانبند است. دو بند از تفاهمنامه منعقد شده با استاندار سلیمانیه در راستای بررسی امور بازارچه سیف سقز و سیرانبند بانه صورت گرفت و مقرر شد که طی دو هفته با دولت مرکزی عراق هماهنگیهای لازم صورت گیرد و نتیجه نهایی اعلام شود. یکی از مصوبات سفری که روحانی، رئیس جمهور در اواخر سال ۹۷ به عراق داشت، مربوط به بازارچه سیرانبند بانه و سیف سقز بوده است که ما را به ساماندهی این دو مرز خوشبین کرده است و امیدواریم نظر دولت مرکزی عراق نسبت به این موضوع برگردد.
نماینده سقز و بانه در مجلس شورای اسلامی عنوان کرد: در زمینه بازگشایی مرز سیرانبند بانه، دو امر واردات و جابهجایی مسافر حایز اهمیت است که متاسفانه در حال حاضر هیچکدام از این موضوعات در این مرز صورت نمیگیرد و سیرانبند فقط برای صادرات باز است.
در فروردین ماه امسال هیئتی متشکل از نمایندگان و مقامات ۱۲وزارتخانه دولت عراق به منظور بررسی وضعیت و شرایط مرزهای مشترک با ایران، اعلام کرد که گذرگاه مرزی سیرانبند بانه شرایط لازم برای تبدیل به مرزی رسمی و بینالمللی را دارا نیست، چرا که فاقد تاسیسات زیربنایی برای بخشهای اداری، گمرکی و نقل و انتقالات است.
تراژدی مرگ این دو برادر کولبر باعث شده بحث کولبری بر سر زبانها بیفتد و قضاوتها در مورد قانونی و غیر قانونی بودن کولبری مجددا در رسانه، محافل عمومی و فضای مجازی سر باز کند، اما با توجه به تجارب قبلی و وعدهوعیدهای عمل نشده، بعید است شرایط کولبران و سختیهای ریزودرشت این کار مشقتبار تغییری کند.
تصاویر تلخ لحظه پیدا شدن پیکر فرهاد خسروی ؛ کولبر ۱۵ ساله مریوانی
بعد از سه روز جستجو برای یافتن «فرهاد خسروی» نوجوان ۱۵ ساله که در ارتفاعات «تته» مفقود شده بود، پیکر وی در محلی به نام «گناو» پیدا شد. این نوجوان اهل روستای «نی» بخش مرکزی «مریوان» است که به همراه «آزاد خسروی» برادر بزرگترش به ارتفاعات «تته» رفته بود و در حین برگشت گرفتار برف و کولاک شدید شده بودند.پیکر برادر بزرگتر این نوجوان که ۲۴ سال سن داشت و به دلیل سرمای شدید هوا جان خود را از دست داده بود همان روز اول پیدا شد اما به دلیل بارش زیاد برف پیکر برادر کوچکتر مفقود شده بود.
کودک کولبر یخ زد / مرگی که یک پیام روشن دارد
عصر ایران؛ «فرهاد خسروی» کودک ۱۴ ساله کولبر در گردنه تته کردستان یخ زده است. وقتی جسد او را پیدا کردند مردم مریوان با نشان دادن تکه نانی فریاد میزدند «بهخاطر نان».
گزارش «شرق» از آخرین پیگیری ها درباره وضعیت کولبران در مجلس
ماجرا شبیه روایت پورشه سواری ساکنان جزیره ابوموسی است. عده ای سودجو کوپن خرید و فروش ماشین بدون پرداخت گمرگ را به رقمی اندک از جزیره نشینان خریدند و در عوض گروهی پورشه سوار شدند. نقشه ایران را که از منتهی الیه جنوب به سمت غرب بالا بیاییم، نقاط مرزی ایران و عراق نیز داستان مشابهی دارند. کولبری این روزها شبه شغل در دسترس مردمان مرزنشین غرب کشور است. با این حال روایت و سخنان نماینده اسلام آباد غرب پرده از ماجرای عجیبی برمی دارد. اینکه قاچاقچیان دفترچه مرزی کولبران را ۲۰ هزار تومان می خرند و با مجوز آن کامیون کامیون کالا وارد می کنند. جمع دفترچه کولبران یک روستا شاید برای آنها رقم ناچیزی شود اما دلالی پس ماجرا رقمی انبوه را برای قاچاقچیان رقم می زند.
زندگی دشوار کولبرها نکته ای نیست که بتوان به سادگی از آن صرف نظر کرد. خبر زیر آوار بهمن ماندن کولبران زمستان ۹۵ به بهارستان رسید و واکنش نمایندگان را به دنبال داشت. همان موقع گروهی از بیمه کردن کولبران گفتند و گروهی دیگر مامور رسیدگی به پنج خواسته کولبران شدند. برخی نمایندگان به سرعت راهی شهرهای مرزی شدند و در این زمینه پوشش رسانه ای گسترده ای به راه افتاد. حالا چندروزی است که دوباره ماجرای کولبرها روی خط خبرها آمده است. گزارش های غیررسمی نشان از آن دارد که به تازگی کولبر جوانی به اسم «سیروان» مورد اصابت گلوله قرار گرفته است. از آنجا که «سیروان» سردشتی است، با رسول خضری، نماینده سردشت، تماس می گیریم. دو روز پیگیری «شرق» برای گفت وگو با نماینده به جایی نمی رسد. موبایل قسیم عثمانی، نماینده بوکان نیز آنتن نمی دهد. عبدالکریم حسین زاده، نماینده نقده و اشنویه اما درباره صحت و سقم مرگ جوان سردشتی پیگیری هایی دارد و سرانجام خبر را تایید می کند. او همچنین پیگیری های نمایندگان مجلس به ویژه کردها را یادآور شده و اینکه «از وزیر کشور خواسته بودیم جلوی هرگونه شلیک نیروهای هنگ مرزی به کولبران گرفته شود».
حشمت الله فلاحت پیشه، نماینده اسلام آباد غرب نیز از دیگر نمایندگانی است که مردم منطقه اش با پدیده کولبری مواجه هستند. او به «شرق» می گوید: «کولبری کار مظلومانه ای است. راهکار قطعی پایان دادن به این وضعیت این است که کولبری نباید تبدیل به شغل شود اما تا رسیدن به یک وضعیت پذیرفتنی اقتصادی در نقاط مرزی و ایجاد زیرساخت ها نمی توان انتظار معجزه داشت. به باور من در مسئله قاچاق، موضوع کولبری زیاده از حد بزرگ می شود. نه اینکه انتقادی به ماجرای کولبری و تاثیر آن بر پدیده قاچاق نباشد اما یک دهم قاچاق کالا به وسیله کولبران انجام می شود. در استان کرمانشاه در ازای یک میلیارد تومان که وارد کشور می شود ۹ میلیون تومان به کولبران می رسد و باقی نصیب بدنه قاچاقچیان می شود».
او همچنین تاکید دارد که «بیمه کردن کولبرها صرفا در قالب یک راهکار کوتاه مدت تا حذف این نوع شغل های کاذب و ایجاد شغل های واقعی در منطقه پیشنهاد شده است. در نگاه بلندمدت نیز باید به درآمدزایی از نقاط مرزی دقت شود، چنانچه اوضاع در عراق نیز رو به سامان است و با درنظرگرفتن مرز مشترک ایران و عراق می توان به بهبود روابط اقتصادی مبتنی بر اشتغال زایی برای مرزنشینان توجه داشت».
فلاحت پیشه از اینکه بگوید «کولبری شکلی از قاچاق است» ابایی ندارد اما در ادامه توضیح داده که فقر، بی کاری و نبود فرصت اشتغال، جوانان مرزنشین را راهی نقاط صعب العبور مرزی و شغل دشوار کولبری می کند. پدیده دیگری که از سوی فلاحت پیشه عنوان شده اینکه «قاچاقچیان، دفترچه مرزی مرزداران را با ۲۰ هزار تومان خریده و به ازای هر دفترچه میزانی کالا وارد می کنند. این کالاها اتفاقا با کامیون و مبتنی بر سهمیه دفترچه مرزنشینان وارد می شود. حتی شاهدیم که به اسم کولبری و البته به کام قاچاقچیان سیاست های مبارزه با قاچاق کالا نیز گاهی دستخوش تغییر می شود. متاسفانه این در حالی است که سالی دو میلیون شغل از ناحیه قاچاق کالا سوخت می شود».
چند ماه پیش رسول خضری، قسیم عثمانی، جلال محمودزاده و عبدالکریم حسین زاده، نمایندگان پیرانشهر، بوکان و نقده به وزیر کشور تذکر دادند و از وزیر علت تیراندازی به کولبران از سوی نیروی انتظامی و هنگ مرزی- با وجود تاکید مسئولان کشوری در زمینه عدم تعرض به کولبران- را پرسیده اند. رسول خضری، نماینده پیرانشهر نیز چندی پیش نسبت به رویه شلیک به کولبران در صحن علنی مجلس تذکر داده و از مسئولان خواسته بود در این زمینه کاری انجام دهند.
درخواست ازدولت برای رفع مشکل کولبران
دنیای اقتصاد : مرگ دو کولبر ۱۴ و ۱۷ ساله در کوههای اورامان یکبار دیگر ماجرای تلخ زندگی کولبران را زنده کرد. «فرهاد» و «آزاد» خسروی دو کولبر نوجوان روستای نی از توابع شهرستان مریوان بودند که روز سهشنبه ۲۶ آذر به دلیل گیر افتادن در برف و کولاک جان خود را از دست دادند. پیدا شدن جسد آزاد خسروی، با مشتی گره کرده و یخ زده نقطه اوج این ماجرای تلخ بود.
به دنبال این حادثه شنبه عصر اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهوری بر ضرورت رسیدگی به وضعیت معیشتی خانواده دو برادر نوجوان کُرد که در ارتفاعات «تهته» کردستان گرفتار بهمن شدند و جان باختند، تاکید کرد. به گزارش «ایسنا» جهانگیری ضمن تسلیت به خانواده این دو کولبر از استاندار کردستان خواست سریعا برای رسیدگی به وضعیت معیشتی این خانواده نجیب اقدام کند و نتیجه را به اطلاع افکار عمومی برساند.روزگذشته محمدرضاعارف رئیس فراکسیون امید نیز با تسلیت درگذشت فرهاد و آزاد خسروی دو کولبر کُرد گفت که این اتفاق تراژدی بیمسوولیتیها در قبال فقر و آسیبهای اجتماعی است، امیدوارم این حادثه باعث هوشیاری بیش از پیش مسوولان شود. ازسوی دیگر حزب اعتماد ملی با صدور پیامی با تاکید براین که «فرهاد خسروی» نماد محرومیت مردمی است که با تمولگرایی و تمرکزگرایی مسوولان، در گوشهای از همین وطن، تنها و دور افتادهاند، از دولت خواست با تشکیل هیاتی ویژه، نسبت به رفع مشکلات مردم محروم مناطق مرزی اقدام عاجل کند و تا آن زمان، پیگیر اصلاح برخوردهای برخی از نیروهای مرزبانی با کولبران شود.
درهمین راستا روز گذشته منصور مرادی نماینده مردم مریوان در مجلس درتذکری شفاهی در جلسه علنی مجلس، ضمن تسلیت به خانواده خسروی بهخاطر از دست دادن دو فرزندشان گفت: بدون ایجاد اشتغال پایدار چگونه مردم مناطق مرزی با جمعیت بیش از ۲۵۰ هزار نفر به کولبری روی نیاورند. ازسوی دیگر عبدالکریم حسینزاده نماینده مردم اشنویه در گفتوگو با «ایلنا» با اشاره به اقدامات دولت برای حل مشکل کولبران گفت: اگر دولت میخواهد نشان دهد به دنبال حل این موضوعات است به طرح وزارت کشور و سازمانهای دیگر توجه نکند زیرا نهتنها جالب توجه نیست بلکه راه به جایی ندارد. قوه مجریه اگر میخواهد کاری انجام دهد بهترین کار این است که یک کارگروه برای حل این موضوع تشکیل دهد.
عضو فراکسیون امید مجلس افزود: دولت برای از بین بردن این موضوعات باید تبعیض مثبت قائل شود. یک الی دو سال درآمدهای بیشتری برای این بخشها قائل شود تا اتفاقات مثبتی در این مناطق بیفتد و مردمش کمتر سراغ شغلهای پرخطری مانند کولبری بروند. درهمین حال رئیس هلالاحمر شهرستان سروآباد، «فرهاد خسروی» را جوانترین کولبر جان باخته چند سال اخیر دانست و اعلام کرد: رده سنی کولبرانی که در ارتفاعات کردستان دچار حادثه میشوند تا ۶۵ سال هم میرسد. عثمانزاده در گفتوگو با «ایسنا» افزود: گیر کردن در برف و کولاک، سقوط از ارتفاعات و حتی ایست قلبی به دلیل فشار بار و حمل آن در مسیر صعبالعبور و پر پیچ و خم «تهته» از جمله خطراتی است که کولبران را تهدید میکند.
در پیرانشهر شش هزار کولبر مجوز کولبری داشته و در نقطه صفر مرزی نزدیک به مرز تمرچین مشغول حمل بارهایی تا ۱۷۰ و ۲۰۰ کیلوگرم هستند. در طرح دوفوریتی نمایندگان مجلس، نمایندگان به دنبال تامین هزینه های بیمه کردن کولبرها و اختصاص برخی منابع مالی به مرزنشینان اند.
در زمان ارائه تذکرهای شفاهی هم خضری با مخاطب قراردادن رئیس جمهوری و وزیر کشور درباره وضعیت کولبران تاکید کرد: «به علت بی توجهی به وضعیت کولبران، شاهد کشته و زخمی شدن تعدادی از آنها در مرزهای سردشت بودیم درحالی که پیش از این ۱۵۳ نفر از نمایندگان نامه ای مبنی بر وضعیت معیشت مرزنشینان امضا کرده بودند».
جلال محمودزاده نماینده مهاباد نیز پیش از این در تذکری در صحن علنی مجلس به وضعیت کولبران اشاره کرده بود. هفته گذشته هم برزگر، نماینده سلماس، نسبت به کشته شدن چند کولبر دیگر اعتراض کرده و تذکر داده بود.
جزئیات طرح ممنوعیت شلیک مستقیم به کولبران
نماینده مردم پیرانشهر در مجلس شورای اسلامی گفت که طرح ممنوعیت شلیک مستقیم به کولبران که به صورت دو فوریتی مطرح شده هفته آینده در دستور کار مجلس قرار خواهد گرفت.
رسول خضری، نماینده مردم پیرانشهر با بیان این که کولبران ناچار به حمل اجناس برای کسب درآمد آن هم در محیطهای کوهستانی و پرخطر هستند گفت: به دلیل نبود کارگاهها، کارخانجات و زیرساختهای اشتغالزا آنها ناچارند بار سنگینی را از کوههای صعب العبور در هنگام بارندگی و شرایط نامساعد جوی به دوش بکشند.
او با بیان اینکه کولبری بر اساس آمار تنها نیم تا یک درصد واردات غیرمجاز را تشکیل میدهد، اضافه کرد: سالهاست در مناطق مرزی تعدادی از کولبران به خاطر سرمازدگی، ریزش بهمن یا تیراندازی مامورین نظامی و انتظامی کشته یا زخمی میشوند. لذا ما به منظور جلوگیری از کشته و زخمی شدن آنها برای تامین معیشتی حداقلی خانواده و به منظور پیشگیری از تیراندازی غیر ضرور طرحی را با قید دو فوریت تهیه کرده بودیم که در نوبت بررسی طرحهای دو فوریتی در مجلس قرار داشت.
خضری اضافه کرد: با رایزنی صورت گرفته با برخی از همکاران مقرر شد این طرح دو فوریتی یکشنبه هفته آینده در دستور کار مجلس قرار گیرد.
به گفته رسول خضری متن طرح دو فوریتی الحاق یک تبصره به ماده ۳ قانون بکارگیری سلاح توسط مامورین نیروهای مسلح در موارد ضروری به شرح زیر است: ماده واحده – یک تبصره به عنوان تبصره ۳ به ماده ۳ به قانون بکارگیری سلاح توسط مامورین نیروهای مسلح در موارد ضروری الحاق میشود: جز در مورد بندهای یک، دو، چهار و هفت این ماده (برای دفاع از خود در برابر کسی که با سلاح سرد یا
گرم به آنان حمله کند، برای دفاع از خود در برابر یک یا چند نفر که بدون سلاح حمله میآورند ولی اوضاع و احوال طوری باشد که بدون بکارگیری سلاح مدافعه شخصی امکان نداشته باشد، برای دستگیری سارق و قاطع الطریق و کسی که اقدام به ترور و یا تخریب و یا انفجار کرده و در حال فرار است و برای حفظ سلاحی که جهت انجام ماموریت در اختیار آنان است) مامورین انتظامی حق شلیک مستقیم به کولبران را ندارند.
دفاع نمایندگان مجلس از کولبری و تهلنجی یعنی دفاع از قاچاق
حسن نوروزی، نماینده رباطکریم و سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس، نیز با اشاره به اینکه قاچاق نسبت به سال گذشته کاهش یافته است، به اعتمادآنلاین گفت: قاچاق کاهش پیدا کرده، اما بحث ما این است که چرا اصلاً باید قاچاق اتفاق بیفتد؛ دفاع نمایندگان مجلس از کولبری و تهلنجی یعنی دفاع از قاچاق.
او ادامه داد: به جای اینکه از کولبری و تهلنجی در کردستان یا جنوب دفاع کنیم، دولت را موظف کینم که کشاورزی را در این مناطق توسعه بدهد، کارخانه تاسیس کند و وام بدهیم برای دامداری، کشاورزی و... تا به درستی شاهد صادرات محصولات و واردات باشیم. وقتی کولبری و تهلنجی را قانون میکنیم یعنی قاچاق. از سوی دیگر شاهد قاچاق نفت و حاملهای انرژی هستیم.
نوروزی حجم قاچاق در کشور را اینطور ارزیابی کرد: قبلاً میگفتند حجم قاچاق 20 میلیارد دلار است، اما فکر میکنم در حال حاضر به 12 میلیارد دلار رسیده باشد که همین هم زیاد است و نباید اتفاق بیفتد. اگر میخواهیم به اقتصاد مقاومتی روی بیاوریم و به انقلابمان کمک برسانیم، در مرز و در داخل کشور با وام و تسهیلات ارزانقیمت یعنی با کارمزد نیم درصد تا یک درصد دامداری و کشاورزی و... را فعال کنیم و مملکتمان را نجات دهیم.
او با اشاره به قاچاق از مبادی رسمی تاکید کرد: باید افرادی را در گمرک تعیین میکنیم که خبره و اهل فن باشند. دولت در زمینه مسائلی مانند خودرو و... سعی میکند از رانت و فهم قانونی آن استفاده کند و اقداماتی انجام دهد. من با قاچاق در کل مخالف هستم حتی کولبری. ما باید پول را با کارمزد نیم درصد در اختیار تولیدکنندگان قرار دهیم و زمانی که تولید زیاد شد مالیات معقول بگیریم. در این شرایط مشکل حل میشود.
واکنش سیاسی به مرگ دو کولبر
جهان صنعت نوشت: یخ زدن دو برادر مریوانی در ارتفاعات تهته و خشم و تاثر افکار عمومی، مقامات دولتی را به واکنش و ابراز همدردی واداشت. معاون اول روحانی به مردم شهر تسلیت گفت و از استاندار کردستان خواست به معیشت خانواده خسروی رسیدگی کند.
اسحاق جهانگیری، معاون اول ریاست جمهوری دستور رسیدگی سریع به وضعیت معیشت خانواده دو برادر کولبر جان باخته در گردنه “تهته” را داده است. او با تسلیت به مردم مریوان و خانواده این دو جوان، عنوان کرده که ذهن همه مسئولان از مرگ آنها متاثر شده است.
آزاد و فرهاد خسروی، نوجوانان ۱۴ و ۱۷ ساله یک خانواده محروم مریوانی، در تلاش معاش و پس از گرفتار شدن در بهمن جان باختند. جسد آنها به فاصله سه روز از یکدیگر پیدا شد. مردم جسد او را با تکههایی از نان بدرقه و تشیع کردند؛ نانی که قیمتش جان بود.
پیش از جهانگیری، فرمانده سپاه کردستان نیز به خانواده خسروی تسلیت گفته و ابراز امیدواری کرده بود که هر چه زودتر راهکارهایی برای بهبود وضعیت معیشتی مرزنشینان فراهم شود.
علی ربیعی، سخنگوی دولت هم مرگ دو برادر کولبر را تسلیت گفت و در توییتر نوشت: «آزاد و فرهاد خسروی در پی کسب نان و معاش به میان کوهها رفتند و خود با آرزوهایشان یخ زدند.»
همزمان پروانه سلحشوری، نماینده مجلس در واکنش به تراژدی مرگ دو برادر مریوانی و به مناسبت شب چله نوشت: «امشب شب چله است. شبی به جا مانده از پیشینیان برای روایت قصهها، دور هم بودنها و پاسداشت آیین نیاکان. روزی روایت شب چلهها، داستان پسرک نوجوانی خواهد شد که همراه برادرش، برای لقمه نانی در سرمای چله جان باختند. داستان مشت گره کردهای که شرمی برای ما معاصران است.»
سه گانه دولت سلبریتی وکولبر
اشک تمساح سلبریتی ها برای کولبران و بده بستان انتخاباتی آن ها با دولت
کوله بران در تنگناهای اقتصادى به سر میبرند اما متاسفانه دولت اقدامات کارآمدى براى بهبود شرایط اقتصادى آنان را در دستور کارقرار نمی دهد. در طرف مقابل هم سلبریتی ها در حالی برای این قشر رنج دیده اشک تمساح می ریزند و ژست مردمی به خود می گیرند که خود از دولت رانت می گیرند و بابت درآمدهای میلیاردی از پرداخت مالیات معاف هستند!
وحید یامینپور مجری و فعال رسانهای در پاسخ به توییت نماینده اصلاحطلب مجلس در توییتی نوشته است: «با مالیاتی که از سلبریتیها نمیگیریم میتوان به بیش از ۱۰هزار کولبر ماهیانه بیش از دو و نیم میلیون تومان حقوق پایه را پرداخت کرد و این البته بسیار کمتر از مالیات میلیاردی است که از پزشکها، دلالهای مسکن و خودرو و... گرفته نمیشود».
واکنش کاریکاتوریستها به مرگ ۲ کولبر جوان
ماجرای زندگی جانکاه کولبران و از دست دادن جانشان در مسیرهای سخت و طاقتفرسا موضوع جدیدی نیست؛ سالهاست که قلبهای بسیاری با شنیدن خبر درگذشت کولبران به درد میآید و هر از گاهی هم صدای اعتراضها در شبکههای اجتماعی بالا میرود.
درگذشت برادران جوان خسروی که به هنگام کولبری جان باختند، بهانهای شد تا هنرمندان کاریکاتوریست دست به قلم شوند یا با بازنشر طرحهایشان، همدردی خود را با این موضوع به نمایش بگذارند.
در ادامه میتوانید برخی از این کاریکاتورها را مشاهده کنید:
طرح آزاده پاک نژاد
طرح بالا متعلق به آزاده پاکنژاد، هنرمند کارتونیست است. او با انتشار بخشی از شعر «زمستان» مهدی اخوان ثالث، این تصویر را در صفحه اینستاگرام خود به اشتراک گذاشته است.
طرح علی جهانشاهی
همچنین علی جهانشاهی، هنرمند کارتونیست، با انتشار طرح خود، نوشت: «کولبری که با آرزوهایش یخ زد و مُرد، گاهی یخچالهایمان خیلی گرون تمام میشود.»
کارتون نازنین جمشیدی
نازنین جمشیدی، هنرمند کارتونیست نیز به بهانه درگذشت دو کولبر جوان، این تصویر را طراحی و در صفحه خود منتشر کرده است.
طرح ثنا حسینپور
ثنا حسینپور، هنرمند کارتونیست با انتشار این طرح خود در اینستاگرام، نوشته است: «این داستان ادامه دارد، مسئولان فکری کنید!»
اثر جمال رحمتی
جمال رحمتی، هنرمند کارتونیست، اثر بالا را بازنشر کرده است.
طرح مهدی احمدیان
این تصویر نیز که در سال ۹۵ توسط مهدی احمدیان کشیده شده بود، اخیرا بازنشر شد.
دیدگاه تان را بنویسید