اگر هر بار که همسرتان از شما انتقاد میکند، بلافاصله از کوره در میروید، حاکی از وجود یک مانع سرسخت در زندگی مشترکتان در مسیر دستیابی به احساس خوشبختی است.
به گزارش جی پلاس، شاید این انتقادات به این دلیل باشد که شما پیشرفت کنید. داستان امروز و تحلیل کارشناسانه آن، کمک زیادی به شما برای درک اهمیت این موضوع و مدیریت آن خواهد کرد.
حرفهای زیادی که تبدیل به بشکه باروت شد!
نسرین از آن دسته زنهای زودرنجی بود که هیچ فردی جرئت نمیکرد کمتر از گل به او بگوید. همسرش سعید اعتقاد داشت نسرین درست همانقدر انتقادپذیر است که هیتلر انتقادپذیر بود!
بنابراین فرقی نمیکرد غذا شور باشد یا بینمک یا حتی سوخته، به هر حال سعید باید از دستپخت نسرین تعریف میکرد و غذا را با به به و چه چه میخورد!
باید از هر وسیله اضافه و بیفایدهای که نسرین برای خانه میخرید، استقبال میکرد و حتی مجبور بود وانمود کند به حرفهای تکراری و حوصله سربری که نسرین پشت سر دیگران میزند، با اشتیاق گوش میدهد و مدام سرش را به نشانه تایید تکان دهد!
شاید همه اینها باعث شده بود که پس از گذشت تنها سه سال از زندگی مشترکشان، سعید احساس کند آن عشق و شور و علاقهای را که روز اول به نسرین احساس میکرد، در قلبش رو به سردی نهاده است. حرفهای زیادی روی دلش تلنبار شده بود، دلخوریهای ریز و درشتی که هیچوقت نتوانسته بود با او در میان بگذارد چون طبق قانون نانوشتهای که نسرین با برخوردهای غیرمنطقی و رفتارهای عصبیاش وضع کرده بود، هیچ فردی نباید به هیچیک از حرفها و رفتارهای او اعتراض یا حتی کوچکترین انتقادی به او وارد کند. برای همین بود که گاهی سعید با خودش فکر میکرد انگار به مرور زمان دچار نوعی احساس کینه نسبت به او شده است.
یک روز که سعید نزدیک غروب آفتاب، خسته از روزی پر مشغله کاری به خانه باز گشت، نسرین یک فهرست بلند بالا به دستش داد و گفت: «امشب برای شام خواهرم رو دعوت کردم، بیزحمت برو و زودتر اینها رو بخر و بیا!» سعید در دلش گفت: «دوباره بدون اینکه با من مشورت کنه یا شرایط من رو در نظر بگیره، مهمون دعوت کرده... دیگه واقعا نمیتونم کارهاش رو تحمل کنم».
خواست دهانش را باز کند به اعتراض، اما با خودش فکر کرد: «اگه بهش چیزی بگم حتما بهش بر میخوره و عصبی میشه، بعدش هم حتما چند روز قهر میکنه و زندگی رو دوباره زهرمار میکنه!»
ولی خودگوییها فایده نداشت. سعید در این سالها شده بود مثل بشکه باروتی که هر لحظه آماده انفجار بود. هیچجور نتوانست خودش را کنترل کند. صدایش را کمی بالا برد و رو به نسرین گفت: «چرا قبل از اینکه مهمون دعوت کنی با من مشورت نکردی؟ نگفتی شاید من خسته باشم و آمادگیاش رو نداشته باشم؟»
صورت نسرین ناگهان سرخ شد، اخمهایش را در هم کشید و با تلخی گفت: «چیه؟ نکنه از اینکه خواهرم داره میاد ناراحتی؟» سعید با قاطعیت گفت: «هیچ فرقی نداره که کی بیاد، من الان خستهام. باید قبل از دعوت کردن مهمون نظر من رو هم بپرسی. بالاخره منم تو این خونه آدمم.»
نسرین زد زیر گریه و گفت: «تو حق نداری با من این جوری حرف بزنی!» و بعد در حالی که هق هق گریه میکرد، به اتاق رفت و در اتاق را محکم به هم کوبید! سعید روی کاناپه نشست، سرش را با دو دستش گرفت و با خودش گفت: «نه! دیگه واقعا نمیشه این شرایط رو تحمل کرد... باید دنبال یه راهحل درست باشم...».
ضرورت پرورش خصلت انتقادپذیری در فضای خانه
به طور کلی آدمها دو دستهاند:
آدمهای انتقادپذیر: یعنی افرادی که به دیگران اجازه میدهند آنها را نقد کنند و ناراحتیها و خشمهایشان را به راحتی با آنها در میان بگذارند. این افراد به انتقادات دیگران به چشم بازخورد و بازتاب اعمال و حرفهای خود نگاه و از این اطلاعات ارزشمند برای اصلاح اعمال و شخصیت خود استفاده میکنند. افراد انتقادپذیر معمولا دوستداشتنیتر، معقولتر و منطقیتر هستند و طبیعتا در محیط خانواده هم جو مثبتتری را ایجاد میکنند. چنین افرادی به مرور زمان، پیشرفت مثبتی در رشد اخلاقی و شخصیتی دارند.
آدمهای انتقادناپذیر: یعنی افرادی که در برابر هر انتقاد کوچک و هر بازخورد منفی، به سرعت وارد مرحله دفاعی میشوند. برای دفاع از خود، طرف مقابل را محکوم و سعی میکنند تقصیرها را گردن او بیندازند، عصبی میشوند، گریه میکنند یا داد و بیداد راه میاندازند و خلاصه جو خانه را متشنج میکنند.
در نهایت شاید کمتر کسی جرئت انتقاد به آنها را داشته باشد اما در عوض، روز به روز از محبوبیت آنها کاسته میشود و حتی ممکن است به مرور زمان مورد نفرت قرار گیرند چراکه اطرافیان آنها حرفهای ناگفته زیادی در سینه دارند که هیچ وقت جرئت گفتن آنها را پیدا نکردهاند.
افراد انتقادناپذیر، به دلیل اینکه حاضر به دریافت هیچگونه بازخورد منفی از اطرافیان نیستند، از اطلاعات ارزشمندی که به آنها در اصلاح و بهبود رفتار و شخصیت
افزایش علاقه و کاهش خشونت
مسلما هرچه اعضای خانواده تلاش بیشتری برای پرورش خصلت انتقادپذیری در فضای خانه داشته باشند، هم میزان عشق و علاقه را در محیط خانه افزایش دادهاند و هم از بروز خشونتهای ناگهانی پیشگیری کردهاند.
به خاطر داشته باشید که «انتقاد»، داده اطلاعاتی بسیار با ارزشی است که به ما در شناخت بیشتر و بهتر خودمان و همچنین اصلاح معایب اخلاقی و رفتاریمان، کمک به سزایی میکند.
یک نکته هم درباره شیوه اصولی انتقاد کردن
البته باید توجه داشت که فرد انتقادکننده هم باید در طرح انتقاد به نکاتی توجه داشته باشد.از جمله اینکه انتقاد هیچگاه نباید در جمع و در حضور دیگران باشد، باید همراه با حفظ ادب و احترام باشد و تا حد امکان با لحن صمیمانه بیان شود.
همچنین هنگام انتقاد نباید کل شخصیت و هویت طرف مقابل را نشانه گرفت بلکه باید به رفتار، حرکت یا سخن خاصی اشاره کرد تا طرف مقابل هم کمتر وارد فاز دفاعی شود.
کپی شد