گفت و گوی تفصیلی جی پلاس با مربی ایرانی در آمریکا؛
داریوش یزدانی: دیاباته و جونیور از زلاتان گران تر هستند/ به جای کی روش باید مورینیو را می آوردیم/شاید به جام جهانی نرویم ولی باید صبر کنیم
مربی ایرانی شاغل در فوتبال آمریکا می گوید که قوانین موجود در این کشور موجب شده تمام باشگاه هایی آمریکایی به جای بدهی، از فدراسیون طلبکار باشند. او می گوید بازیکنان بزرگ با سرمایه گذاری اسپانسرها جذب می شوند و سقف قرارداد مانع از پرداخت های هنگفت می شود.
به گزارش سرویس ورزشی جی پلاس؛ نسل دهه هفتاد فوتبالیست های ایرانی از چندین سال قبل وارد چرخه مربیگری شدند و دنبال جاه طلبی های خود در فوتبال هستند. بازیکنانی که به نوعی بهترین نسل فوتبال ایران بودند و در باشگاه های بزرگی بازی کردند، اکنون آرزوهایی خود را به عنوان سرمربی دنبال می کنند.
در زمانی که برخی از جوان ها با مدرک یا بدون مدرک مربیگری با استفاده از سابقه و رزومه خود دنبال گرفتن صندلی در لیگ برتر هستند و کمتر رویاهای خود را در خارج از ایران دنبال می کنند، یک ایرانی و بازیکن سابق بایرلورکوزن در آمریکا مشغول کار است و هر روز اطلاعات بیشتری یاد می گیرد.
حضور در کشوری که سرزمین سرمایه دارها است و توانسته پای فوتبالیست های بزرگی را هم به این کشور باز کند، می تواند چالش بزرگی برای شروع کردن باشد که داریوش یزدانی آن را پذیرفته است. او بعد از چندین سال مربیگری در سطح دو فوتبال این کشور، اکنون در رده پایه مشغول است و از دلایل پذیرفتن این مسئولیت می گوید.
این گفت و گو آغاز طرح یک سری مطالب خواندنی از نحوه اداره فوتبال در آمریکا است که می تواند الگوی بسیار خوب و ایده آل برای مدیران ایرانی باشد که سال ها است در اداره فوتبال ایران به بن بست خوردند و همواره بدهی روی بدهی آورده اند.
داریوش یزدانی، مربی ایرانی شاغل در آمریکا و بازیکن سابق استقلال، بایر لورکوزن، شارلوا بلژیک و تیم ملی فوتبال ایران در گفت و گو با جی پلاس، درباره زوایای مختلف فوتبال آمریکا، مربیگری و فوتبال ایران صحبت کرد.
به خاطر نبود شرایط صعود و سقوط در لیگ دسته دوم آمریکا، از مربیگری کناره گیری کردم
*چندین سال از حضور تو در فوتبال آمریکا می گذرد و در تیم های مختلف حضور داشتی. برای کسانی که در جریان وضعیتت نیستند، از روند فعالیتت در آمریکا صحبت کن.
از نخستین سال ورود به آمریکا، در سطح دوم فوتبال این کشور که پایین تر از MLS است، فعالیتم را آغاز کردم. دو سال به عنوان دستیار سرمربی و دو سال هم به عنوان سرمربی هدایت تیم را بر عهده داشتم. اما به خاطر اینکه فوتبال آمریکا از نظر صعود و سقوط شباهتی به جاهای دیگر ندارد و امکان رسیدن به MLS وجود نداشت، از این کار کناره گیری کردم.
*یعنی اینکه اگر قهرمان شوید، نمی توانید به سطح بالاتر بروید؟
این مسابقات پوشش خبری ندارد و رقابت ها دشوارتر از MLS است. تعداد مسابقات و مسافت شهرها هم زیاد است. هر مسافرتی در این کشور پهناور ساعت ها به طول می انجامد. فاصله پروازی برخی از بازی های ما در آمریکا، بیش از فاصله تهران تا لندن است و همین موضوع موجب خستگی تیم هم می شود.
وقتی شرایط صعود و سقوط وجود ندارد، انگیزه خودم را از دست دادم. از نظر درآمد هم کار کردن در تیم پایه وضعیت بهتری موجود است. در این سطح از فوتبال آمریکا تیم های آماتور و حرفه ای وجود دارد و درآمد هم بیش از فوتبال سطح دو آمریکا است. در سال دوم مربیگری در سطح دو آمریکا، تا مرحله پلی آف هم رفتیم اما ثمری نداشت چرا که اگر قهرمان هم شویم، فصل آینده در همان مسابقات قرار خواهیم داشت.
بعد از آن، پیشنهادی از یک باشگاه در تگزاس دریافت کردم که یک باشگاه حرفه ای بود و دنبال مربی برای تیم زیر 18 و 20 سال بودند. مسئولیت من در این باشگاه director of coaching است که به زبان فارسی مسئول همه مربیان می شود.
*فکر کنم در ایران مدیر فنی می گویند.
شاید همین نام باشد. در نهایت این پیشنهاد را قبول کرد و در آن جا افتادم. در واقع در چرخه آموزشی خوبی قرار داشتم و دوره های مختلف را سپری کردم. الان سال پنجم حضورم در این باشگاه است. یک مسئولیت دیگر در دانشگاه بر عهده دارم که کنار تیم دختران و پسران دانشگاه هستم و مسئولیت آن ها بر عهده من است.
توانستم در لیگ دو و رده های پایه آمریکا قهرمان شوم
*تو با یک هدف مشخصی فوتبال آمریکا را انتخاب کردی و در حال فراگیری و پیشرفت هستی. بالاخره چه هدفی را در دوران مربیگری خودت دنبال می کنی؟ حضور در MLS، مربیگری در ایران و یا تیم ملی و حتی استقلال؟
علاقه داشتم در MLS کار کنم اما چون در این مسابقات بازی نکرده ام، کارم سخت است. اگر در زمان بازیگری در MLS حضور داشتم، اکنون می توانستم در این مسابقات سرمربیگری کنم. من توانستم در لیگ دو آمریکا و سه سال هم در سطح پایه، مقام قهرمانی را به دست بیاورم. در مربیگری روابط نقش مهمی را ایفا می کند اما به این معنی نیست که اینجا روابط نقش اصلی را داشته باشد. اگر شناخته شده بودم، بعد از موفقیت در رده های مختلف به عنوان مربی، بیشتر به چشم می آمدم. شاید چند سال دیگر شانس مربیگری در MLS را داشته باشم.
باید خیلی بیشتر فعالیت کنم. علاقه زیادی به آموزش و یادگرفتن دارم. البته در شهری که ما حضور داریم، از سال 2020 وارد MLS می شود و با من برای هدایت تیم های پایه این باشگاه صحبت کردند. در واقع آکادمی و بازیکنان پایه را انتخاب و ادامه خواهم کرد و در یک پروسه پنج ساله، باید پنج بازیکن را به رده بزرگسالان معرفی کنم. این موضوع در آمریکا شعار نیست.
بکام برای خریدن یک تیم در نظام سرمایه داری آمریکا، 110 میلیون دلار هزینه کرده است
*اینکه تیم ها امکان صعود از دسته پایین تر و سقوط از دسته اول را ندارند، یه نکته منفی بارز در فوتبال آمریکا است. با این حال فوتبال آمریکا میزبان بازیکنان بزرگی است که در این کشور حضور دارند. کمی از ساختار فوتبال آمریکا بگویید؟
این باشگاه در کشوری حضور دارد که معروف به نظام سرمایه داری و سرمایه گذاری است. بکام برای خریدن تیم در MLS ؛ 110 میلیون دلار پرداخت کرد. تیم داری در این مسابقات راحت نیست. در کنار این مبلغ باید استادیوم چمن مصنوعی و طبیعی هم داشته باشید. باید سالن و کلینیک پزشکی نیز تایید شود که از الزامات MLS است. از نظر سخت افزاری فوتبال آمریکا کاملا مجهز است و از 25 سال گذشته تاکنون تلاش شده تا به این مرحله برسد و به طور حرفه ای اداره شود. اکنون استادیوم های آمریکا بهترین های جهان هستند. در اروپا همانند استادیوم های آمریکا را نداریم.
اسپانسر ها هزینه جذب بازیکنان بزرگ را می دهند نه باشگاه ها
*بازیکنان بزرگی در این سال ها راهی فوتبال آمریکا شدند. به جز پول هنگفت چه عوامل دیگری موجب علاقه مندی این بازیکنان شده است؟
یکی از سیاست های فوتبال آمریکا کنترل قرارداد بازیکنان است. به طوری که سطح قراردادها در آمریکا از لیگ برتر ایران و حتی از لیگ یک ایران هم پایین تر است. شما به قرارداد زلاتان را نگاه نکنید. در آمریکا، باشگاه ها بازیکنان بزرگ را جذب نمی کنند؛ بلکه اسپانسرها این بازیکنان را به MLS آورده اند.
به طور مثال اسپانسر استقلال 10 میلیون دلار می دهد و یک بازیکن بزرگ را جذب می کند. بازی کردنش برای استقلال است، اما تمام درآمد تبلیغاتی آن بازیکن عاید اسپانسر می شود. در نتیجه هیچ گونه بدهی روی دست استقلال هم نمی ماند.
وقتی جرارد به آمریکا آمد، شکلات داغ با او قرارداد بست و همه درآمدش هم عاید اسپانسر شد. هنگامی که زلاتان به آمریکا آمد، تولیدکنندگان پوشاک با او قرارداد بستند. زلاتان مدل تبلیغاتی آن ها بود. تمام بیلبوردها و ظرف های یک بار مصرف قهوه را برای زلاتان استفاده کردند. این کار باعث جذابیت فوتبال آمریکا شد اما سقف قرارداد هم بالاتر نرفت.
قرارداد دیاباته و جونیور بیشتر از زلاتان است
سقف قرارداد به چند بخش تبدیل می شود. مثلا سطح یک، بازیکنانی هستند که در تیم های ملی آمریکا بازی کردند و مبلغی در حدود 380 هزار و 700 دلار می گیرند. الان قرارداد 400 هزار دلاری دیاباته و 500 هزار دلاری جونیور از تمام بازیکنان شاغل در آمریکا بیشتر است.
قبل از فصل هر باشگاه کل بودجه مصوبش را به حساب فدراسیون می ریزد
*قوانین محدود کننده در فوتبال آمریکا جلوی رشد فوتبال این کشور را نمی گیرد؟
خیر. یک قانون دیگر این است که ابتدای هر سال، فدراسیون لیست قراردادها را از باشگاه ها می گیرد و هر تیمی هم میزان بودجه خود را اعلام می کند. مثلا تیمی می گوید هزینه من 40 میلیارد تومان است. در نتیجه باشگاه باید این مبلغ را داشته باشد و در حساب فدراسیون فوتبال بلوکه کند. هر وقت که می خواهد چک صادر کند، فدراسیون فوتبال باید آن را امضاء کند. در واقع بازیکنان بعد از آن حقوق خود را از فدراسیون می گیرند نه باشگاه.
*در نتیجه بدهی هم روی دست تیم نمی ماند؟
به هیچ عنوان در فوتبال آمریکا بدهی وجود ندارد. تمام باشگاه های MLS از 112تا 350 میلیون دلار در حساب فدراسیون فوتبال پول دارند که طی سالیان اخیر ذخیره شده است.
باید سالانه یک و نیم میلیون دلار درآمدزایی کنم
*قصد داری دانش مدیریتی خودت را که در آمریکا به دست آوردی، به ایران منتقل کند و در این عرصه به فعالیت بپردازی؟
مسئولیت من DIRECTOR OF COACHING است و در یک باشگاه خصوصی کار می کنم .در نتیجه پولی به من نمی دهند. خودم باید از ثبت نام بازیکنان در مدارس فوتبال، اسپانسر و کمپ پول دربیاورم. همچنین باید مربی استخدام کنم و حقوق آن ها را بدهم. تمام این کارها را در چهار، پنج سال اخیر انجام داده ام. سالانه به حدود یک و نیم میلیون دلار نیاز داریم که من موظفم آن را تامین کنم. در تیم مان 14 مربی داریم که 6 نفر با حضور خودم به طور ثابت فعالیت می کنیم. دو مجموعه تمرینی داریم که در یکی سه زمین و در یکی چهار زمین تمرین موجود است.
*الان بیشتر مدیر هستی تا اینکه مربی باشی؟
هر دو را انجام می دهم. ما شش مربی هستیم که کارمند مجموعه محسوب می شویم. سالانه 500 هزار دلار از شرکت تولیدات پوشاک نایکی می گیریم و باید شروط نایکی را برآورده کنیم. نایکی می خواهد هر پنج سال یک بازیکن در تیم ملی پایه داشته باشیم. اگر بازیکنی نداشته باشیم، قرارداد با نایکی قطع می شود.
*چرا در فوتبال آمریکا، دختران بیش از مردان موفق شده اند؟ این موضوع به خاطر سرمایه گذاری بیشتر آمریکا در بخش زنان به نسبت سایر نقاط جهان است؟
من با این موضوع موافق نیستم که سایر کشور روی فوتبال زنان کمتر سرمایه گذاری می کنند یا جدی نیستند. ژاپن، چین و کره از جنوبی آسیایی و سوئد، دانمارک، فنلاند، ایتالیا، فرانسه، انگلیس، هلند و آلمان از اروپا سرمایه گذاری زیادی در بخش بانوان انجام داده اند. در کشوری مثل ژاپن در سرمایه گذاری روی زنان بیش از مردان است. اگر فوتبال بانوان را دنبال کنید، می فهمید که سرمایه گذاری در بخش بانوان چقدر بوده و تا چه حد فعال هستند.
در آمریکا هم می گویند فوتبال بازی مردانه است اما سرمایه گذاری زیادی انجام داده اند
فوتبال زنان به جذابی مردان نیست. از سویی فوتبال مردان قدمت و تاریخ بیشتری دارد، سریع تر است و همه فکر می کنند فوتبال یک ورزش مردانه است. اگر عامیانه بگوییم در آمریکا هم می گویند فوتبال یک بازی مردانه است. با این حال کشورهای صاحب سبک، سرمایه گذاری زیادی روی فوتبال زنان انجام داده اند.
فوتبال انتخاب نخست دختران و پنجم پسران در آمریکا است
*پس چه دلیلی باعث رشد بیشتر زنان در آمریکا شده است؟
من در رده سنی پایه کار کرده ام و یک مقدار اشراف بیشتری دارم. استعداد در همه جا دنیا یک جور است. نمی توانیم بگوییم استعداد یک بچه سوئدی یا برزیلی بیش از ایرانی است. یک تفاوت عمده وجود دارد. موضوع این است که در آمریکا، استعدادهای درجه یک و کودکانی که از شرایط فیزیکی ورزشی خوبی برخوردار هستند، نمی خواهند فوتبال بازی کنند. آن ها فوتبال آمریکایی، بسکتبال، بیس بال و شنا را ترجیح می دهند و حتی تنیس را هم بیشتر از فوتبال دوست دارند چرا که در بسکتبال، فوتبال آمریکایی، تنیس، راگبی و بیس بال درآمد بیشتر وجود دارد. فوتبال در اولویت پنجم کودکان آمریکایی است.
اما این موضوع در فوتبال زنان برعکس است. استعدادهای درجه یک فوتبال بازی می کنند و بعد از آن به تنیس و بسکتبال علاقه مند هستند.
*درباره ایران چطور؟ مردم بیشتر به فوتبال علاقه دارند اما در همان سطح 70 سال گذشته در آسیا هستیم.
در فوتبال ایران استعداد ورزشی زیاد است. اگر یک تغییر رویه رخ بدهد و نصف قراردادهای فوتبال را به سایر رشته ها بدهیم، همین سطح هم افت می کند. مثلا اگر یک کشتی گیر سالانه یک میلیارد و یا در اندازه یک فوتبالیست درآمد داشته باشد، می بینیم که کشتی رشد کرده و فوتبال افت می کند.
فوتبال ایران در بهترین حالت قرار دارد چون خیلی خوب به آن توجه می شود و نگاه ها معطوف به آن است اما اگر مقداری از این توجه را به سمت کشتی ببرید و شروع به تماشای بسکتبال و والیبال کنید، استعدادها تقسیم می شود.
باید مورینیو را به جای کی روش انتخاب می کردیم
*مقداری از فوتبال آمریکا فاصله بگیریم و به خودمان بپردازیم. تیم ملی با مارک ویلموتس در مسیر جام جهانی قرار دارد و شکست مقابل بحرین تا حدودی موجب نگرانی ها شده است. ارزیابی ات از روند تیم ملی چیست؟
کارلوس کی روش در دوران هشت ساله خود در تیم ملی، کارش را خیلی خوب و با تعهد کامل انجام داد. نمی گویم بهترین مربی تاریخ ما بود اما کارش را خوب انجام داد. با توجه به ضعف ها و سستی ها در فوتبال کشورمان، بالاخره کی روش هفت، هشت در ایران ماند و با تمام کاستی ها کار کرد. مربی خوبی بود و کارش را انجام داد اما بالاخره هر آمدنی، رفتنی دارد. او هموطن ما نبود و از فوتبال ما رفت و در تیم ملی کلمبیا که اسم بزرگی هم دارد، مشغول است و برای او آرزوی موفقیت داریم.
کی روش مثل پدر همه چیز را برای موفقیت تیمش می خواست
اعتقاد دارم بعد از کی روش، با توجه به اینکه بازیکنان هنوز جوان هستند، می توانیم تا چندین سال از آن ها استفاده کنیم. باید در انتخاب سرمربی تیم ملی دقت بیشتری صورت می گرفت. مربی ای را می آوردند که از نظر فنی و رفتاری به کارلوس کی روش نزدیک باشد. کی روش از نظر فنی مربی ای بود که سیستم و سبک دفاعی داشت. او جنگنده و مبارز بود که روبه روی سختی قرار می گرفت و دعوا می کرد و مثل یک پدر همه چیز را می خرید تا تیمش را موفق کند. باید یک مربی با آن خصوصیات جذب می کردیم. باید یکی مثل مورینیو را می آوردیم. یک مربی جوان که همسن ویلموتس باشد اما سبک ویلموتس مانند کی روش نیست.
شاید با ویلموتس به جام جهانی هم نرویم
به طور صددرصد نه، اما در انتخاب مربی اشتباه کردیم. باید به این نتیجه برسیم که ما به سبک کی روش علاقه نداشتیم. اگر کمیته فنی قوی باشد به این نتیجه برسیم که سبک کی روش را علاقه نداریم و به سمت بازی تهاجمی و مالکیت توپ می رویم، مانند ژاپن که چه ببریم یا ببازیم، دست از اصول خودمان برنداریم. ما می خواهیم فوتبالی مانند ژاپن داشته باشیم. آن ها در جام ملت های آسیا و جام جهانی هم همین سبک را دارند.
اگر بازی هجومی از ویلموتس می خواهیم باید صبر کنیم
حالا اگر ویلموتس می خواهد سبک هجومی را پیاده کند باید حوصله کنیم. او نمی تواند با سرعت کی روش پیش برود. اصلا امکان دارد این تیم در مقدماتی جام جهانی حذف شود. امکان دارد همه بازی ها را ببازیم. دلیل ندارد چون تیم کی روش خوب بود، با سبک ویلموتس هم موفق شویم. موقعی که سبک و شیوه بازی متفاوت است، بازیکنان دچار چالش خواهند شد. آن ها سال ها با یک ترکیب متفاوت بازی کردند ما اکنون باید هجومی باشند. باید به ویلموتس زمان بدهیم تا تفکراتش را در زمین پیاده کند.
مخالف اینکه باید به سرمربی جدید زمان بدهیم، نیستم اما...
این بازیکنان چند سال با سبک دیگری کار کردند. الان همه چیز عوض شده و حتی اگر ویلموتس زیاد درباره بازی هجومی کار کند، نمی تواند کاری انجام دهد. او باید فلسفه بازی هجومی را داشته باشد و بیشتر درباره سبک بازی صحبت کند. هنوز اتفاقات به خوبی انتظاراتش پیش نرفته اما باید حوصله کنیم.
تمام شیوه های بازی زمان بر است. هر چیزی زمان بر است حتی اگر تیم خوبی باشد. صادقانه و دوستانه صحبت کنیم. برخی مواقع راجع به صدرنشینی در رنکینگ صحبت می کنیم، اما من اعتقادی به آن ندارم. چرا سال ها نتوانستیم از گروه مان در جام جهانی صعود کنیم اما ژاپن و کره صعود کردند. 40 سال در آسیا قهرمان نشدیم و به المپیک نرفتیم و اما کره، ژاپن و عربستان چندین بار قهرمان شده و المپیک رفته اند.
فدراسیون جه گلی به سر فوتبال زده که اولین فدراسیون آسیا می شود؟
فدراسیون ما چه گلی به سر تیم ملی و فوتبال زده که اولین فدراسیون آسیا باشد. این ها تبلیغاتی است و در آیند هم می بینید که یک چیزهایی پشت پرده بوده تا این اتفاقات بیافتد.
استراماچونی سرمربی خوبی است
*استقلال چطور؟ این روزها بهتر بازی می کند و بیشتر می برد اما کمبود بازیکن وجود دارد. استراماچونی توانسته به سمت اهدافش برود؟
من اعتقاد دارم که مربی خوبی آوردیم. می دانم خیلی از پیشکسوت ها کادرفنی و بازیکنان را تخریب می کنند اما دلیلش را نمی دانم. البته برخی از مسائل را می فهمم اما باید به سرمربی زمان داد. ما چندین سال قهرمان نشدیم. مهم نیست که باز هم قهرمان نشویم. مسئله مهم سبک بازی تیم است. اجازه دهیم این مربی سبک بازی را مشخص کند. مشخص شود چه می خواهیم. فوتبال بکش بکش و بزن زیرش روی سر کاوه رضایی و یا یک ضربه سر شهباززاده، به سر آمده و باید از آن فاصله می گرفتیم. الان از آن فاصله گرفتیم و روی زمین بازی می کنیم. این تیم دو، سه مهره خوب بازی ساز در وسط زمین نیاز دارد و یک مهاجم می خواهد که در هر دو بازی یک گل بزند. بیشتر هم نه.
در خط دفاعی یک مدافع وسط هم مثل منتظری باشد و آرامش را به دیگران منتقل کند و تصمیم خوب بگیرد. به نظرم به اندازه کافی بازیکن بااستعداد داریم. نمی توانیم بگوییم عارف غلامی، قائدی و رضاوند بااستعداد نیستند. فرشید اسماعیلی پرتلاش است و روزبه چشمی در خط دفاعی خوب عمل کنند. برای اولین بار در سبکی که استراماچونی بازی می گیرد، می بینم که چشمی اشتباهات گذشته را ندارد و پرخاشگر نیست. پاس های که می دهد انتخاب های خوبی است. این موضوعات به مربی بر می گردد. حواشی روزبه چشمی کم شده است. این نشان می دهد کار تیمی انجام می شود.
صعود به لیگ قهرمانان در این فصل، یک امتیاز خوب است
*اما هواداران قهرمانی می خواهند.
برای امسال قهرمانی خیلی سخت است. با این تیم و نفرات دشوار است اما استقلال به راحتی می تواند با همین تیم بیاید وامتیازات را جبران کند و سهمیه آسیا را بگیرد. اگر استقلال سهمیه آسیا را بگیرد و به لیگ قهرمانان آسیا برود، یک امتیاز خوب است. بازیکنان جدید هم بازی در تیم آسیایی را ترجیح می دهند و با رغبت بیشتری به استقلال می آیند.
استراماچونی بهترین مربی جهان نیست اما برای ما خوب است
*هدف خرید دیاباته چه بود؟ او بسیار قد بلند است و به راحتی می توان تاکتیک تیم را با حضورش تشخیص داد و به نوعی او را مهار کرد.
بازیکنی که من دیدم روی زمین هم می تواند بازی کند. استراماچونی بهترین مربی جهان نیست اما برای ما و استقلال مناسب است.
*در برنامه هایت به مربیگری در ایران هم فکر کردی؟
به ایران هم خیلی علاقه داشتم و دوست دارم دارم در کشورم کار کنم. دوست داشتم در تیم های ملی پایه کار کنم. یک دفعه هم برای تیم پایه صحبت شد اما زمان مناسبی نبود. ارتباطم با اعضای فدراسیون فوتبال هم خوب است. فدراسیون هم ارتباط خوبی با من دارد و به عنوان مربی برای تیم های پایه با من صحبت کردند. وقتی ویلموتس به ایران آمد، صحبتی با من داشتند چرا که ویلموتس و فررا از من شناخت داشتند. فررا مربی من در بلژیک بود اما خودم دوست دارم روی تیم های پایه کار کنم اما زمانی که با من صحبت شد، مناسب نبود. وقتی با من برای یکی از تیم های پایه صحبت شد، فقط پنج ماه تا مسابقات مانده بود. دوست دارم زمان کافی وجود داشته باشد و برنامه ها و اهدافم را اجرا کنم.
*دوست داری در استقلال هم مربیگری کنی؟
اتفاقات در یکی؛ دو مقطع از سوی استقلال با من صحبت شد. در دوره مربیگری مظلومی و استراماچونی از من درخواست کردند و در زمان مظلومی گفتم که نمی توانم بیایم. شرایط طوری نبود بیایم اما زمانی که استراماچونی آمد، به حضور در استقلال علاقمند بودم ولی این اتفاق عملی نشد.
چند ماه قبل در لاماسیا برنامه بارسلونا برای امسال تشریح شد
*در آخر از زندگی و کار در آمریکا راضی هستی؟
قسمت خوب کارم این است که در چرخه آموزشی است. کمتر از هر شش ماه به روز می شوم و به خصوص که تیم ما نایکی کلاب است.در آخرین سفر هم چند ماه قبل ما را به لامسیا فرستادند. با تیم های پایه بارسلونا بودیم. چند تا سمینار بودیم. مربی زیر 21 سال بارسلونا مدرس ما در آن 10 روز بود و تمام اتفاقات سال 2019 را که قرار بود رقم بخورد توضیح داده شد.
دیدگاه تان را بنویسید