معیارهای مهم ازدواج بر مبنای پژوهشی جدید
همزمان با تحولاتی که در نهاد خانواده و ازدواج در جهان در حال وقوع است، گروههای مختلف اجتماعی در جامعه ایران نیز تحولات محسوسی را در این زمینه تجربه کردهاند که از آن جمله میتوان به تغییر و دگرگونی در اولویت های ارزشی تشکیل خانواده و ازدواج اشاره کرد.
به گزارش جی پلاس، تغییرات و دگرگونی ها در نهاد خانواده و ازدواج در طول مسیر توسعه گسترده است و نمیتوان آن ها را جدا از تغییرات بزرگتری که در عصر مدرن رخ میدهد درک کرد. همه این تغییرات در نقاط مشترکی با هم تلاقی میکنند که عبارتند از: افزایش سن ازدواج، کاهش ازدواج های ترتیب یافته و افزایش آزادی در انتخاب همسر.
پژوهشی که در خصوص معیارهای همسرگزینی در میان گروههای مختلف اجتماعی در جامعه معاصر ایران، توسط تیم پژوهشگران متشکل از مجید فولادیان (استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد)، سیدضیاء هاشمی (دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران) و محمود تیموری (دانشجوی دکتری گروه جامعه شناسی اقتصادی و توسعه دانشگاه فردوسی مشهد)، با جامعه آماری ۵۰۰۰ نفر از افراد ۱۵ تا ۶۵ ساله خانوارهای شهری و روستایی ساکن در کل کشور با روش نمونهگیری خوشه ای چند مرحلهای، انجام شده، نشان میدهد: «از بین معیار همسرگزینی، به ترتیب ویژگی های شخصیتی (۸۴.۲۹ درصد)، ویژگی های عاطفی_روانی (۸۰.۸۲ درصد) و ویژگی های مذهبی (۷۱.۸۸ درصد) دارای بیشترین میزان اهمیت در ایران هستند.»
در این پژوهش آمده است:«شباهت و تفاوت های زنان و مردان تحت تاثیر خصوصیات فردی و اجتماعی است که مردان و زنان با توجه به آن معیارهای همسرگزینی را بر میگزینند. مردان بیشتر به دنبال معیارهای جسمانی و زنان بیشتر به دنبال معیارهای اجتماعی_اقتصادی هستند. در حالی که ارزش های فرهنگی جامعه به ویژگی هایی اشاره میکند که برای هم مردان و هم زنان حائز اهمیت هستند. معیار های مرتبط به شخصیت، خانواده و مذهب که ناشی از الگو ها و ارزش های خاص هر جامعه است، اشتراک جنسیتی بیشتری دارد و افراد از آنها در معیار های همسر گزینی خود بهره میبرند.»
نتایج حاصل از تاثیر سن بر معیارهای همسرگزینی نشان میدهد: «هرچه سن افراد کمتر باشد اولویت معیارهای فرامادی در او بیشتر است این در حالی است که هر چه سن افراد بالاتر میرود، آیندهنگریهای آن ها افزایش یافته و به معیارهای گسترده تری از جمله پایگاه اقتصادی_ اجتماعی فرد مورد نظر برای ازدواج توجه بیشتری میکنند.»
در این پژوهش محققان میگویند: «اهمیت خصوصیات ظاهری در انتخاب همسر برای مردان بیشتر از زنان است و از آن سو اهمیت ویژگیهای اجتماعی_فرهنگی، موقعیت اقتصادی و ویژگیهای مذهبی برای زنان بیشتر از مردان است. همچنین اهمیت ویژگیهای شخصیتی، ویژگیهای روانی_ عاطفی و ویژگیهای جغرافیایی در انتخاب همسر برای زنان و مردان تفاوت معنا دارد و یکسان نیست.»
در این پژوهش یافتهها نشان میدهند: «اهمیت خصوصیات ظاهری، ویژگیهای اجتماعی_فرهنگی و موقعیت اقتصادی در بین افراد مجرد نسبت به افراد متاهل بیشتر است. با افزایش تحصیلات میزان اهمیت خصوصیات ظاهری و ویژگیهای اجتماعی_فرهنگی افزایش مییابد و با افزایش تحصیلات میزان اهمیت موقعیت اقتصادی و ویژگیهای جغرافیایی در انتخاب همسر کاهش مییابد. در حالی که میزان اهمیت معیار ویژگیهای شخصیتی و ویژگیهای روانی_عاطفی همسرگزینی در بین مردان با گروههای تحصیلی مختلف تفاوت معنا ندارند، همچنین میزان اهمیت ویژگیهای شخصیتی همسرگزینی در بین زنان با گروههای تحصیلی مختلف تفاوت معنادار ندارند و یکسان است.»
در ادامه این پژوهش در خصوص رابطه بین شیوه همسرگزینی (مدرن یا سنتی) با معیار های همسر گزینی، آمده است: «اهمیت معیارهایی مانند ویژگی های اجتماعی_ فرهنگی، ویژگی های شخصیتی، ویژگی های مذهبی و ویژگی های جغرافیایی در همسر گزینی به طور معنا داری در بین زنان و مردانی که به شیوه مدرن همسر گزینی اعتقاد داشتند نسبت به زنان و مردانی که به شیوه مدرن همسر گزینی اعتقاد داشتند نسبت به زنان و مردانی که به شیوه بینابین و سنتی همسر گزینی اعتقاد داشتند کمتر است.»
در نتایج این پژوهش آمده است: «امروزه ملاک های شخصیتی نظیر با گذشت بودن، عفت و پاکدامنی، سخاوتمند بودن، قابل اعتماد بودن، منظم بودن، متواضع بودن، منطقی بودن، شجاع بودن، صداقت، کم توقعی، لجباز نبودن و وجود ملاک های روانی_عاطفی؛ همچون آرام بودن، اعتماد به نفس داشتن، خوش خلق بودن، وجود عشق و علاقه قبل از ازدواج و خوش معاشرت بودن بیشترین اهمیت را یافته است. از آن سو نیز ملاک های اقتصادی و جغرافیایی کمترین اهمیت را دارند؛ بنابر این افراد به خانواده و ازدواج نه به منزله یک نهاد سنتی که در آن امنیت اقتصادی و جانی را تامین میکند بلکه به منزله یک نهاد مدرن نگاه میکنند که زن وشوهر هر دو در امور خانواده و حتی درآمد آن سهیم اند و خانواده و ازدواج جایی برای تحقق برابری جنسیتی است.»
این پژوهش در شماره سیزدهم فصلنامه پژوهش های جامعه شناسی معاصر به چاپ رسیده است.
دیدگاه تان را بنویسید