مراسم یادبود زندهیاد «مهدی شادمانی» روزنامهنگار تازهدرگذشته با عنوان «نذر شادمانی» در سالن عباس کیارستمیِ بنیاد سینمایی فارابی برگزار و طی آن، بیش از ۲۰۰۰ جلد کتاب جهت هدیه به اهالی سیستان و بلوچستان جمعآوری شد.
به گزارش جی پلاس، به نقل از روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی، در این مراسم که با شعار «هر کتاب یک شمع روشن بر مزار مهدی شادمانی» و با حضور «احمد مسجد جامعی» عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران، «علیرضا تابش» مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی و جمعی از همکاران زندهیاد مهدی شادمانی برپا شد، «احمد مسجدجامعی» با اشاره به تلاش قابلتقدیر همکاران زندهیاد مهدی شادمانی در چهلمین روز درگذشتش گفت: او یک شخصیت جسمی و فیزیکی داشت اما شخصیت ماندگارش، همان شادمانی و روحیه جالبتوجه و متعهد اوست که در شرایط دشوار هم دغدغهاش این است که برای کودکان و نوجوان محروم سیستان و بلوچستان مدرسه، درمانگاه و کتابخانه بسازد و کاری انجام دهد.
او با اشاره به این که زندهیاد مهدی شادمانی، بچه شمیران بود و نه بچه جنوب شهر تهران، گفت: عقبه تربیتی او در این زمینه آشکار است ضمن آن که اهل شمیران، ویژگیهای اخلاقی و مذهبی زبانزدی داشته و دارند و این به دلیل محبتی است که نسبت به اهل بیت دارند.
مسجدجامعی با اشاره به کارکرد رسم و رسومی که در عرف و فرهنگ رفتاری وجود دارد، گفت: تهرانیها رسمشان این است که اگر کسی فوت شود، در سومین روز درگذشتاش مراسم برپا میکنند و علتش این است که در کربلا، پیکر شهدا سه روز روی زمین میماند. یا آبی که روی سنگ قبر میریزند، ریشه در این دارد که خانواده شهدای کربلا، وقتی برداشتن آب آزاد شد، قبل از نوشیدن، آب را روی پیکر شهدا ریختند.
عضو شورای اسلامی شهر تهران در این مراسم افزود: دهه آخر ماه صفر به امام حسن مجتبی (ع) متعلق است اما به روایتی، ایشان در هفتم ماه صفر، شهید شدهاند. میدانیم که شمیرانیها، برای امام حسن مجتبی (ع) به طور ویژهای در تکایا مراسم برگزار میکنند چون امامزاده قاسم از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) در این منطقه واقع است. از فرزندان امام مجتبی است. برای من جالب است که زندهیاد مهدی شادمانی، در آستانه ماه محرم از دنیا رفت و روز چهلمش نزدیک به هفتم ماه صفر و در آستانه اربعین است.
مسجدجامعی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به دغدغه دیرین مهدی شادمانی، گفت: سیستان و بلوچستان باید در رسانهها زنده نگه داشته شود. اگر این دغدغه رسانهای وجود داشته باشد، درمانگاه و مدرسه و کتابخانه وکتاب برای مردم محروم این استان احداث خواهد شد. من از همه دوستان و همکاران مهدی شادمانی میخواهم تا این فضای رسانهای را در حمایت از او زنده نگه دارید.
جمعآوری بیش از ۲۰۰۰ جلد کتاب و حمایت ۲۰ میلیونی برای خرید کتاب در برنامه «نذرشادمانی»
در این مراسم اعلام شد که بیش از ۲۰۰۰ جلد کتاب جهت هدیه به اهالی سیستان و بلوچستان جمعآوری شده است.
بر اساس این گزارش، همچنین از سوی رضایی مجری برنامه اعلام شد که قرار است مرکز تبادل کتاب بنیاد شعر و ادبیات داستانی، نهاد کتابخانههای عمومی کشور، انتشارات امیرکبیر، نشر کتاب کوله پشتی، نشر رود هم برای برنامه «نذر شادمانی» کتابهای خود را هدیه کنند ضمن آن که معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز برای شرکت در این برنامه خیرخواهانه،۲۰ میلیون تومان جهت خرید و اهدای کتاب به مردم سیستان و بلوچستان اختصاص داد.
به گفته مجری مراسم، سایر افراد و تشکلها هم میتوانند در طول هفته آینده، کتابهای اهدایی را به دفتر نشر رود بفرستند تا در پایان هفته آینده، کتابهای اهدایی توسط نهاد کتابخانههای عمومی کشور، به بهترین شکل به استان سیستان و بلوچستان ارسال شود که گزارش و جزئیات آن منتشر خواهد شد.
معرفی سایت «شادمانیم» و کتاب «سماع با سرود ایوب»
در بخشی از این مراسم «احمد واحدی» به معرفی سایت «شادمانیم» (www.shadmanim.ir) که با هدف زنده نگاه داشتن یاد و نام مهدی شادمانی طراحی شده است پرداخت و گفت: او در طول دوران بیماری، به کسی بدل شد که برای بیمارانی مثل خودش، امیدبخش بود. این سایت جایگاههای ویژهای برای درج روایتهای مبارزان، نجات یافتگان و همراهان بیماران سرطانی ایجاد کرده است.
واحدی همچنین با اشاره به این که باید افکار مهدی شادمانی را گسترش دهیم، کتاب «سماع با سرود ایوب» مجموعه یادداشتهای مهدی شادمانی در همشهری جوان، توئیتر و اینستاگرام را معرفی کرد.
مهدی شادمانی از نگاه خانواده و همکاران
در این مراسم، «احسان رضایی» مجری مراسم و از همکاران زندهیاد «مهدی شادمانی»، به ویژگی شاخص این روزنامهنگار در دور هم جمع کردن دوستانش اشاره کرد و گفت: او امروز هم یک بار دیگر ما را دور خود جمع کرده است. همه ما از مهدی چیزهایی یاد گرفتهایم و یکی از درسهای مشترک، عشق به زندگی بود.رضایی در بخشهای مختلف ضمن بیان خاطره و روایت ویژگیهای فردی، اخلاقی و حرفهای او آمار کتابهای اهدا شده به مراسم «نذر شادمانی» را اعلام کرد و از «احسان حسینینسب» و بنیاد سینمایی فارابی در برپایی این مراسم، تشکر کرد.
در این مراسم مادر مهدی شادمانی، به خاطراتی از برخورداری فرزندش از سجایای اخلاقی در کودکی و جوانی اشاره کرد و گفت: من فکر میکنم تلاش بیوقفه برای رضایت از کسانی که از یک فرد درگذشته طلب داشتند، یکی از مهمترین اتفاقات زندگی مهدی بود که او را اینگونه محبوب از دنیا برده است. خداوند همه ما را دوست دارد و منتظر یک حرکت از ماست که ما را به عرش برساند و سکوی پرواز پسر من اینجا بود.
«مهدیه یکتا» همکار و دختر خاله مهدی شادمانی در این مراسم با ذکر خاطراتی از همبازی بودن تا همصحبتی و همکاری با او پرداخت و گفت: چیزی که از مهدی یاد گرفتم این بود که خیلی خوب بلد بود در بدترین شرایط، بهترین استفاده را از زندگی بکند. مهدی در اوج درد و ناراحتی، روحیه خود را از دست نداد و به علائقش پرداخت. این برای خیلی از ما، کار سختی است ولی برای او آسان بود. وقتی دچار بیماری میشویم، انجام بسیاری از کارها را به بعد موکول میکنیم در حالی که ممکن است بعدی وجود نداشته باشد. مهدی به معنای واقعی تا لحظه آخر زندگی کرد.
«ایمان جلیلی» دیگر همکار مهدی شادمانی با اشاره به عکسی که از او در مراسم تشییع و ترحیم و مراسم امروز استفاده شده و او را خندان و پرانرژی نشان میدهد، گفت: در کل مراسم خاکسپاری به این عکس نگاه می کردم و احساس می کردم مهدی دائم به ما نگاه میکند و از این موجی که خودش راه انداخته، لذت میبرد. ما بعد از مرگ او سعی کردیم بهتر زندگی کنیم و از فرصت زندگی کردن بیشتر لذت ببریم. او بار دیگر همه ما را دور هم جمع کرد.
در بخش دیگری از این مراسم، «احسان عمادی» از دیگر همکاران زندهیاد شادمانی در دوران اوج هفتهنامه همشهری جوان، اظهار داشت: او توانست ژورنالیست موفقی شود چون در زندگیاش همه چیز را با جزئیات می دید و به خاطر این ویژگی، یک وقتهایی خیلی هم زجر میکشید. او پای مطلبی که میخواست کار کند میایستاد و میجنگید. در این روزگار که ژورنالیسم ما هر روز وضعیت بدتری پیدا میکند، غیبت کسی مثل مهدی که از جان و دل کارش را دوست داشت و هیچ وقت نخواست چیزی بیشتر از یک ژورنالیست باشد، بیشتر به چشم میآید.
در ادامه «آوا شادمانی» دختر زندهیاد «مهدی شادمانی» پشت تریبون قرار گرفت و از مادر و همه نزدیکان و خانوادهاش که تا کنار پدرش بودند و باعث شدند امید به زندگی را تا لحظه آخر حیات از دست ندهد، تشکر کرد.
«محمد اشعری» در بخش دیگر این مراسم با اشاره به این که «مهدی شادمانی» در مقطعی، عمود خیمه همشهری جوان بود و بین همه همکارانش، همبستگی و همدلی ایجاد کرده بود، گفت: تا قبل از این که بیماری او را از ما جدا کند و بستری شود، هیچ خروجی را بدون او نمیتوانستیم بگیریم. او در همه خروجیهای هفتگی هفتهنامه بود جز یک بار که هر چه گشتیم او را پیدا نکردیم و دستآخر متوجه شدیم بهخاطر یکی از فیلمهای جشنواره فیلم فجر، روانه سینما شده و در حال دیدن فیلم است و این نشان میداد با وجود حال و روز سختی که گرفتارش شده، از علائقش دست نکشیده است.
در بخش دیگری از این مراسم، فیلمی تأثیرگذار با عنوان «مرثیه ای برای شادمانی» روی پرده رفت که در آن، همکاران و دوستان زندهیاد مهدی شادمانی، رو به دوربین تلفن همراهشان، برایش پیام فرستاده بودند.
در ادامه دکتر «سیدباقر میرعبداللهی» کارشناس کتاب پشت تریبون قرار گرفت و با استقبال از اثرگذاری و جریانسازی برنامه نذرکتاب به یاد مهدی شادمانی، گفت: من سیستان و بلوچستان را مثل کف دست میشناسم و تصورش را نمیتوانید بکنید پسربچه و دختربچه اهل میرجاوه، سراوان، گناوه، چابهار و... چقدر شادمان میشود از این که یک کتاب به او هدیه کنید.
«محمدرضا یزدانپرست» دیگر سخنران این مراسم بود که به ذکر خاطرهای از همکاری با زندهیاد مهدی شادمانی در روزنامه آیندهنو پرداخت و از یکی از گزارشهای اثرگذار او درباره حق پخش تلویزیونی صحبت کرد. او گفت: برای دیدن اثرگذاری شخصیت مهدی شادمانی، به این درد و مبارزه این فقدان احتیاج بود تا ماندگاری و اثرگذاری او خلاصه در نوشتههایش نباشد.
«میلاد ناظمی» از دیگر همکاران این روزنامهنگار فقید، با ذکر خاطرات و دریافتهایی از مهدی شادمانی و عقایدش گفت: او آنقدر امید، آرزو و اعتقاد به متافیزیک را از بین نبرد، بلکه اعتقادات بسیاری از افراد پیرامونش را با مرگش زنده کرد.
در انتهای مراسم، «پانتهآ مجیدی» همسر این روزنامهنگار تازهدرگذشته، از همه آنها که در روزهای پایانی عمر مهدی شادمانی به او سر میزدند تشکر کرد و گفت: انرژی من، از انرژی مثبتی میآید که دوستانش به مهدی میدادند. مهدی کنارمان نیست، اما هست و حضور دارد، دوستانش هم در کنار ما هستند و به ما کمک میکنند. مهدی دوست داشت برای سیستان و بلوچستان کاری انجام دهد. دوست داشت برود آنجا و خدمت کند اما نتوانست. دوستانش سعی کردند این راه را ادامه دهند و مطمئنم او روحش در این حرکت حضور دارد و خیلی خوشحال است.