معاون قهرمانی وزارت ورزش در حالی تلاش می کند به جایگاه سه سال قبل خود برگردد که دیگر جایی در وزارت ورزش ندارد و تنها راهش برای ماندن در ورزش، ریاست دوباره در والیبال است. البته که مشکلات دیگری مانند پرونده های شخصی و بحث بازنشستگی هم بر سر راه او وجود دارد.

گروه ورزشی جی پلاس؛ ماجرای بازگشت داورزنی از وزارت ورزش به والیبال، در ظاهر شاید پیچیده به نظر برسد. در حقیقت خود داورزنی سعی کرده تا این ماجرا را مبهم و نامشخص جلوه دهد. از ابهام برای ثبت نام کردن یا نکردنش در انتخابات و تعویق آن تا روز آخر گرفته تا صحبت های اخیر درباره استعفا یا عدم آن. همه این ها زائیده ذهن خود داورزنی است. کسی که سعی دارد تا نشان دهد همه چیز تحت کنترل او و با تصمیم های دقیقه نودی اش پیش می رود. با این حال قدری که در ماجرا ریز شویم و از نزدیک تر به آن نگاه کنیم، می بینیم که همه چیز، درست بر خلاف چیزی است که او نشان می دهد.

  • از وزارت رانده!

ماجرا خیلی واضح است. داورزنی دیگر جایی در وزارت ورزش ندارد و از ماه ها پیش زمزمه های کنار گذاشتن او شنیده شد. حالا چرا واضح است؟ چون داورزنی همین چند سال پیش در روزهای خوب والیبال و با محبوبیتی سرشار در بین مردم، این فدراسیون را رها کرد تا به وزارت ورزش و معاونت قهرمانی برود. یعنی سودای عناوین بالاتر و بزرگتر در سر داشت و معاونی وزیر را بهتر از ماندن در والیبالی می دانست که ده سال در آن حضور داشت.

حالا بعد از دو – سه سال می شود که داورزنی "بتواند" در سمتی که به خاطرش از والیبال رفت بماند، اما راه برگشت را در پیش گیرد؟ همین واژه برگشتی که بهترین توصیف برای این اتفاق است، توضیح روشنی درباره شرایط داورزنی نیست؟

داورزنی البته مشکلات دیگری هم پیش پایش وجود دارد که دیگر خیلی به پستی که تصدی آن را بر عهده دارد مربوط نیست. پرونده های قضایی و ماجرای بازنشستگی مشکلاتی هستند که داورزنی هیچگاه به طور واضح درباره آن ها صحبت نکرده و زیر بار آن ها نرفته اما وجود دارند و باید دید آیا مانع ادامه حضور او در سطح اول ورزش خواهند شد یا خیر.

  • چرا بازگشت به والیبال؟

او که روی کاغذ یکی روسای موفق فدراسیون های ورزشی در دهه اخیر بوده، مدت هاست که مانند اهالی ورزش، زمزمه های کنار گذاشتنش از معاونت قهرمانی را شنیده و حالا دیگر مطمئن است که جایی برای ماندن او وجود ندارد. تصمیم به بازگشت به فدراسیون در رتبه مدیرتی پایین تری نسبت به جایگاه فعلی خود بزرگترین گواه این واقعیت پنهان است.

ضمن اینکه جای دیگر هم به این سادگی ها راه را برای او باز نمی کردند. به خصوص حالا که مانند گذشته حمایت وزارت ورزش را هم ندارد. پس داورزنی ترجیح داده تا به والیبالی برگردد که قدرتش را در آن حفظ کرده و اگر وارد انتخابات شود، حتی وزارت هم نتواند مانع رای آوردنش شود.

داورزنی روزگاری از والیبال به وزارت ورزش رفت و حالا که از آنجا رانده شده، تمام تلاشش را می کند تا از والیبال "مانده نشود!

  • داورزنی؛ باهوش تر از امیر خادم

می رسیم به ماجرای استعفا؛ استعفایی که آن را هم مانند عدم حمایت وزارت از او، دیگر همه می دانند که تسلیم وزیر شده و قرار است قبل یا بعد از انتخابات والیبال پذیرفته و اعلام شود. با این حال داورزنی هنوز در تلاش است تا آن را تکذیب و ماجرا را هنوز مبهم نگه دارد.

او انگار حواسش نیست که سناریویی که برای او چیده شده، تا حدودی شبیه به ماجرایی است که برای امیر خادم اجرا شد. البته با این تفاوت که او حالا به عنوان یکی از بازیگران آن ماجرا، باهوش تر عمل می کند و البته وزارت هم با توجه به جایگاهش، با او قدری مهربان تر است.

امیر خادم هم زمانی یکی از معاونان وزیر ورزش بود. با این حال عذر او هم مانند داورزنی خواسته شد. سرنوشت او هم قرار بود شبیه چیزی که انتظار داورزنی را می کشد باشد؛ رسیدن به ریاست یک فدراسیون.

ابتدا قرار شد که به جودو برود و پس از آن کشتی مقصد بعدی اش اعلام شد. به همین خاطر از معاونت پارلمانی وزارت ورزش استعفا داد و در انتخابات کشتی ثبت نام کرد. با این امید که وزیر و بدنه قدرت در وزارت خانه، از او حمایت خواهند کرد. اما دریغ از ذره ای حمایت. وزیر ورزش حتی برای گرفتن تایید صلاحیت او هم اقدامی نکرد.

داورزنی حالا با تجربه آن ماجرا و البته هوش مدیریتی بیشتری که دارد، استعفای رسمی نداده اما خب وقتی دیگر قرار نیست بماند، مجبور شده تا استعفای غیر رسمی اش را در ازای بازگشت به والیبال به وزیر ارائه کند تا هر زمان که ریاستش در این رشته قطعی شد، رفتنش از وزارت هم با اعلام و امضای وزیر تمام شده باشد.

با تمام این ها، ادامه حضور او در جایگاه معاون قهرمانی وزارت ورزش در روزهای منتهی به انتخابات که نقش بسزایی در تعیین رئیس دارند، یکی از اتفاق های عجیب این ماجرا است. او با این عنوانی که در اختیار دارد، به سادگی می تواند به تسلطش بر مجمع والیبال اضافه کند. نمایندگان برخی نهادها و مربیان و بازیکنان و ... که با نظر مستقیم وزارت ورزش انتخاب خواهند شد، قطعا بدون اعمال نظر داورزنی به مجمع نخواهند آمد و این یعنی یک "بی اخلاقی آشکار".

  • برگشت به عقب بزرگ!

همان زمانی که داورزنی، بدون توجه به درخواست والیبالی ها برای ماندن در این رشته، راهی وزارت ورزش می شد، مشخص بود که خیلی زود راه برگشت را در پیش می گیرد. او به جایگاهی رفت که همواره سیبل برخورد و آماج حملات است و هیچ گاه هم به کسی وفادار نبوده است. اغلب معاونان قهرمانی وزارت ورزش سرانجام خوبی نداشتند و برخی از آن ها حتی دیگر جایی در ورزش ندارند.

با این حال از مدیری مثل او بعید بود که به شرایط این پست واقف نباشد و شاید با قول ها و آینده روشن تری به وزارت ورزش رفته بود. آینده ای که هیچ گاه نرسید و او حالا پس از چند سال حضور در این سمت و البته مخدوش شدن تصویری که از خود در والیبال ساخته بود، در تلاش است تا به این رشته برگردد. همان نقطه ای که چند سال پیش و در شرایط خیلی بهتر آن را در اختیار داشت.

داورزنی به معنای واقعی کلمه در حال یک برگشت به عقب بزرگ است که لطمه بسیار بزرگی به آینده مدیریت او خواهد زد و هیچ بعید نیست که او را به ایستگاه پایانی مدیریت در سطح اول ورزش ایران برساند.  

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.